«واما جواب از مخالفين با ما در مذهب»




دو جواب است؛ يکي اجمالي و يکي تفصيلي.جواب اجمالي از سه وجه:

وجه اول: مانند جوابي که به غير مسلمان ميدهيم و آن اين است که مسئله غيبت و خصوصيات او اگر از فروعات مذهب است پس اگر شما را با ما بحثي است بايد در اصل مذهب بحث کنيد وگرنه اين اشکالات بيجا و بي مورد است.

وجه دوم: اينکه اصلا اين مسئله از فروعات اسلام است نه تنها از فروعات مذهب شيعه. پس اگر اصل او در اسلام ثابت شد. اولا: جاي چون و چرا نيست. زيرا که اشکالات گذشته بعضي به معارضه با مشيت خدا و حکمت خدا برگشت ميکند و بعضي با قدرت خدا و از شخص مسلمان اين معارضه بعيد و غير مناسب با عقائد اسلامي است.ثانيا: مسئله مشترک خواهد بود. پس اشکالات شما اگر بجا باشد مشترک الورود خواهد بود. پس شما هم ملزم به جواب خواهيد بود.


ميزان اينکه مسئله اسلاميست پس مشترک ما بين همه مذاهب است يا اختصاص بيک مذهب تنها دارد اينست. اگر آن قضيه و حکم را همه نقل کرده اند، مشترک ما بين همه است و اگر تنها يک مذهب يا دو مذهب يا بيشتر نقل کرده اند، مختص به ناقل وي است. اما اينکه قضيه غيبت و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مشترک اسلاميست و اصلش در اسلام ثابت است، اثباتش را محول به کتب خود شما مي نمائيم و شما را به کتب خود حواله ميدهيم. مراجعه کنيد و ببينيد چه اخبار زيادي از پيغمبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و از صحابه مانند جابر و حذيفه و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمروبن العاص و ابوسعيد خدري و ابوامامه باهلي و انس بن مالک و ابوهريره و غيرهم نقل کرده اند درباره خصوصيات حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از شمائل او و نسب او و کيفيت ظهور او و نماز خواندن عيسي بن مريم پشت سر او و همواره پيغمبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و همچنين صحابه مردم را مژده ميدادند به ظهور او. و شما را حواله ميدهيم به منصفين شما مانند کمالالدين محمد بن طلحه در کتاب مطالب السئول در مناقب آل رسول و سبط، ابن الجوزي در کتاب تذکرة الأئمة، و شيخ سليمان حنفي نقشبندي در کتاب ينابيع الموّدة و غيرهم که چگونه به تمام خصوصيات حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مانند شيعه اعتراف نموده اند حتي جواب از اشکالات را هم تا حدي داده اند و چگونه اخبار بسيار نقل کرده اند، بلکه بعضي بخصوص در اين باره کتاب نوشته اند مانند محمد بن يوسف گنجي که کتابي نوشته بنام کتاب البيان في اخبار صاحب الزمان و حافظ ابونعيم چهل حديث نقل کرده و در ينابيع المودة اعتراف بسياري از بزرگان علماي اهل سنت را ذکر کرده و شعرهائيکه در اين باره گفته اند درج ساخته و کتابهاي بعضي را که نوشته اند يا مقداري از کتاب را که در خصوص آن حضرت است عين آنرا نقل کرده و سيد بن طاووس سه کتاب از ايشان را عين آنرا در کتاب ملاحم و فتن خود نقل کرده. يکي کتاب الفتن تأليف نعيم بن حماد خزاعي. دوم کتاب الفتن تاليف ابي صالح سليلي. سوم کتاب الفتن تاليف ابي يحيي زکريا بن يحيي. آيا با اين وصف جاي تعجب نيست که اين همه بنويسند و نقل کنند باز چنان اشکالاتي کنند که شأن مسلمان نيست بلکه وظيفه او تسليم است در مقابل گفته خدا و رسول(صلي الله عليه و آله و سلم).

ادامه در پست بعد