ا لگو و نتایج
بدنبال منفعتمان در درصد درآمد قابل تصرفی که برای غذا خرج می شود(XF),ما این محاسبه را به عنوان متغیر وابسته در یک ا لگوی خود برگشتی AR(1)استفاده می کنیم,که روش یول-والکر را برای تصحیح وجود خود ارتباطی بکار می گیرد:
(1)
سود استفاده از روش یول-والکر نگهداری مشاهده ی اول اطلاعات است.بطور ابتدایی روش حداقل مربعات تعمیم یافته بکار گرفته می شود,امّا نتایج تست دوربین-واتسون,استفاده از الگوی(1)AR سرعت یافت.چهار متغیر مستقل در E.(1)دربرمی گیرد,درست,فاکتور کلی بهره وری,درآمد قابل تصرف سالیانه,وسعت خرده فروشی در سطح مزرعه,و پرداخت های مستقیم به مزرعه داران.این متغیر ها همه برای سال مقرر اند.
همان طور که درجدول 1 دیده می شود,همه ی متغیرهای مستقل در الگو علامت موردانتظاری دارند,انعکاس فشارهای فرضی شان روی درصد درآمد قابل تصرفی که برای غذا پرداخته می شود.هر متغیر مستقلی با رد پرداخت های مستقیم معنی دار است .این دلالت میکند زمانی که ضریب برای متغیر پرداخت های مستقیم,علامت فرضی است,این تاثیر به طور آماری نمیتواند متمایز از صفر باشد.
متغیر درآمد قابل تصرف سرانه, تنها متغیر مستقلی است که در سطح یک درصدی معنی دار است.این غیر منتظره نبود زمانی که درآمدهای مصرف کننده بطور مداوم به عنوان استاندارهای زندگی در ایالات متحده,به طور قابل ملاحظه در سال های بعد از جنگ جهانی دوم بهبود یافت.در حقیقت متغیر وسعت خرده فروشی مثبت و معنی دار است و نیز ترقی ارزش افزوده ی مولفه ی غذای خرد شگفت انگیز نیست. معنی دار بودن فاکتور کلی بهره وری در کشاورزی به عنوان یک متغیر مستقل پیش بینی شده بود زیرا افزایش در کارایی کشاورزی در طی چندین دهه ی گذشته هزینه ی هر واحد تولید را کاهش داده است.
کشش های محاسبه شده از الگو برای هر متغیر مستقل نیز در جدول 1 آمده است. باکشش ترین متغیر در آمد قابل تصرف باارزش خالص 658/0است,نه تنها تاثیرش را در الگو نمایان میسازد امّا چقدر افزایش درآمد مصرف کننده در افزایش قابلیت تهیه ی غذا طی 4 دهه ی گذشته نقش داشته است.کشش پذیرترین بعدی با ارزش خالص 344/0, متغیر وسعت خرده فروشی در سطح مزرعه است.افزایش ارزش افزوده ی مولفه ی تولیدات غذا به میزان حساسیت ارتباط بین وسعت خرده فروشی در سطح مزرعه و متغیر وابسته کمک میکند,مانند ارزش مزرعه درصد ارزش کل تولیدات غذا کوچکتر میشود. ارزش کشش فاکتور کلی بهره وری کشش پذیرترین بعدی است با ارزش خالص111/0,انعکاس اهمیت تغییرات تکنولوژی,عرضه ی غذا را افزایش میدهد.ممکن است این متغیر انتظار برود که ارزش کشش بیشتری داشته باشد امّا ارتباط بین تکنولوژی و تولید و قابلیت غذا به صراحتی متغیرهای بحث شده ی پیشین نیست.به هر حال ,تغییرات تکنولوژی یک فاکتور مهم را به یاد میآورد به علت فشار آن روی عرضه ی کالاهای کشاورزی.سرانجام,ما ملاحظه میکنیم متغیر پرداخت مستقیم ,که در الگوی ar(1) معنی دار نیست , کشش خیلی کوچکی با ارزش خالص 0032/0دارد.
زمانی که الگوی ar(1) پیدا نشود پرداخت های مستقیم به طور معنی دار فشار میآورند روی قابلیت تهیه ی غذا درانبوه,آن فشار های بالقوه روی انواع غذا ها یا گروه های غذایی خاص عنوان نمیکند.اگر پرداخت های مستقیم به مزرعه داران قابلیت تهیه ی بعضی از انواع تولیدات غذایی را افزایش دهد و قابلیت تهیه ی بقیه را کاهش دهد , این موقعیت بوسیله ی یک الگوی انبوه ضرورتاً کشف نشده است.کارشناسان که درمورد برنامه های کالا بحث میکنند به انتشار چاقی در ایالات متحده به وسیله ی در دسترس ساختن مقدار بیشتری غذای کم هزینه کمک میکنند, در نتیجه ی این برنامه ها,غذا های پر چرب در کمترین انواع غذاها ,قابل تهیه تر می شوند.بدین منظور تماماً رابطه بالقوه ی بین پرداخت های مستقیم به مزرعه داران و قابلیت تهیه ی گروه های غذایی خاص ارزیابی می شود,یک الگوی ثانویه برای استفاده ی شاخص های هزینه های خرده فروشی توسط ers برای سبد بازار گروه های غذایی ساخته شده است. یک مزیت این شاخصها این است که سبد بازار مجموعه مقادیر ثابت را در بر میگیرد,تغییرات در ارزش شاخص تنها تغییرات در قیمت های خرده فروشی را منعکس میکند.در هر حال سبد بازار استفاده شده در این شاخص ها ,غذاهای استفاده شده ی دور از خانه و همچنین غذاهای وارداتی,نوشیدنی های غیر الکلی و غذاهای مرکب از جانوران دریایی را شامل نمی شود.
یک مجموعه ای از متغیر های وابسته از این شاخص ها برای پنج گروه غذایی ایجاد شده اند:تولیدات غذایی,میوه ی تازه,سبزیجات تازه,میوه و سبزیجات تبدیل شده,و نانوایی و تولیدات غله.سبد بازاری که ERSبرای هر شاخص استفاده می کند,یک دوره ی پایه ای 84-1982دارد,واین اطلاعات از2002-1967در دسترس است.به منظور ادامه بطورسازگار توان سیاست غذای ارزان را مانند بحث های قبلی ارزیابی می کنیم—که همانند هزینه های غذا راجع به درآمد کل است—مجموعه نسبت ها برای استفاده ی هر شاخص و درآمد قابل تصرف ساخته شده است.اول,هر شاخص به یک دوره ی پایه ی2000 برای سازگاری با اطلاعات پولی دیگر استفاده شده در الگو تبدیل شده بود.بعد,یک شاخص با همین دوره ی پایه از اطلاعات درآمد شخصی قابل تصرف انبوه بدست آمده از ERSایجاد شد.سرانجام مجموعه ای از متغیر های وابسته بوسیله ی بدست آوردن نسبت این دو متغیر برای پنج گروه غذایی ایجاد شد.با استفاده از همین متغیرهای مستقل مانند الگوی قبلی,پنج معادله از فرم ذیل ساخته شده اند:
جایی که IR نسبت شاخص خرده فروشی به شاخص مجموع درآمدشخصی قابل تصرف برای گدوه غذایی خاص در دوره ی است. گروه های غذایی 5-1علامت گذاری شده اند, تولیدات گوشت=1؛میوه ی تازه=2,سبزیجات تازه=3,میوه و سبزیجات تبدیل یافته=4,و کالای غله و نانوایی=5.متغیرهای وابسته در (2)E . مانند تعاریف (1)E . برای گروه های غذایی مربوطه 5-1 هستند.
مجموعه ی پنج معادله در فرم (2)E ., ما نند یک واپس روی ظا هراً بی ارتباطSUR)) تخمین زده شده بود.نتایج ا لگوی SURدر جدول2آمده است و بطور کلی با آنهای ا لگوی (1)ARدر جدول2سازگار است.متغیرهای مستقل برای عامل کلی بهره وری , درآمد شخصی قابل تصرف سرانه ,و وسعت خرده فروشی در سطح مزرعه ,در سطح پنج درصدی درهرپنج معادله با رد عامل کلی بهروری در معادله برای سبزیجات تازه معنی دار هستند .متغیرهای درآمد قابل تصرف سرانه و وسعت خرده فروشی در سطح مزرعه در سطح یک درصدی در همه معادلات معنی دارهستند زمانی که متغیر برای عامل کلی بهره وری درسطح یک درصدی تنها در معادله ی تولیدات گوشت معنی دار هست .هرکدام از این متغیرها به جز عامل کلی بهره وری علامت مورد انتظارشان در معادله میوه تازه مثبت است .
متغیر برای پرداخت مستقیم ,در چهار تا از پنج معادله معنی دار نیست . معادله برای میوه تازه استثناء است . هرکدام از متغیرهای پرداختهای مستقیم علامت موردانتظاری در همه معادلات گروه های غذایی مربوط به خود دارند . متغیر در معادله برای تولیدات گوشت و تولیدات غله ونانوایی منفی است,همان طور که انتظار می رفت پرداخت های!Unexpected End of Formula مستقیم,با افزایش در عرضه ی غله ی دردسترس برای مصرف دام و برای فرآیند بخشهای غذایی تمام شده ,هزینه ی این غذاها را کاهش دهد. در سه معادله ی میوه ها و سبزیجات متغیر مثبت است,انعکاس افزایش مورد انتظار در هزینه ی این غذاها بواسطه ی تاثیرات پرداخت های مستقیم است.انتظار می رود پرداخت های مستقیم عرضه ی میوه جات و سبزیجات را کاهش دهد چرا که محصولاتی که پرداخت ها را دریافت میکنند در کمترین تعداد .............به تولید میوه جات و سبزیجات اختصاص یافته است.
ضریب برای پرداخت های مستقیم در معادله برای نسبت شاخص هزینه ی میوه ی تازه مثبت و معنی دار است , تعیین پرداخت های مستقیم به مزرعه داران قابلیت تهیه ی میوه ی تازه را کاهش میدهد . در هرحال ضریب روی متغیر پرداخت های مستقیم در معادله برای سبزیجات تازه و میوه و سبزیجات تبدیل یافته معنی دار نیست.تشابه هایی به این گروه های غذایی داده شده است,میوه ی تازه انتظار می رود که نتایج مشابهی دلشته باشد.بعلاوه علامت ضریب برای عامل کلی بهره وری در معادله ی میوه ی تازه مثبت است,که مورد انتظار نیست,و تنها معادله در این الگو است که ضریب برای عامل کلی بهره وری منفی نیست.ازاین رو آیا نتایج برای میوه تازه در حقیقت از آن چهار گروه غذایی دیگرکه تماماًواضح نیست متفاوت است.بطور مهمتر فرض باطل یک آزمایش مجزای.........سرتاسر سیستم معادلات نمی تواند طرد شود—بدین معنی که ضریب متغیر پرداخت های مستقیم در هر یک از معادلات نمیتواند بطور آماری متمایز از صفر باشد.
در فهم نتایج دو الگوی ارائه شده در این بخش ,یک دلیل اضافی پرداخت های مستقیم نباید انتظار رود که بطور معنی دار روی هزینه های غذای مصرف کننده ها تاثیر بگذارد در ارتباط با اندازه ی کمک های مالی مزرعه مقایسه شده به دلار us که مصرف کننده ها هر ساله برای غذا می پردازند. شکل 2 پرداخت های مستقیم به مزرعه داران و هزینه های غذا از سال 1960 در2000 دلار را ترسیم میکند .ازسال1960,این سطح 1/1 درصد میانگین زده شده و از 8/2 درصدتجاوز نکرده است.درسال2003 پرداخت های مستقیم تقریباً7/1 درصد هزینه های غذای مصرف کننده بود,که تقریباً 950 میلیارد دلار در دلار غیر واقعی جمع زده شده بود.
در حقیقت در الگو ها ی که ما بکار می گیریم مدرک جالب توجهی از سیاست غذای ارزان از سال 1960پیدا نشد که با گسترش تاریخی برنامه های مزرعه u.sسازگار است.اولین برنامه هایی که درطول کسادی بزرگ راه انداخته شده بود تا کمک به مزرعه داران را فراهم کند آنهایی که درآمد نابود نیازمند ترکشان کرد.شمار مزرعه داران در آن زمان و حتی
در1960 زمانی که...............برای رژیم سیاست مزرعهu.s مدرن بنا شده بود از امروز بیشتر بود.برنامه هایی که برای افزایش درآمد مزرعه داران طراحی شده بود, هزینه های تولیدات غذای خرده را برای مصرف کننده گان کاهش نداد . وجود کنترل های عرضه از همه جهت برخی از تاریخ سیاست مزرعه u.s را مفهوم سیاست غذای ارزان می شمارد,آنچنانکه این مکانیزم ها کوشش کردند اختلاف بین قیمت بازار برای کالاهای مزرعه و حمایت های قیمتی فدرال را کاهش دهند.این فعالیت های سیاسی که تغییر شکل ایجاد شده توسط برنامه های کالا را کاهش می دهد , با هدف کاهش قیمت غذای خرده سازگار نیست.
این گرایش روبه پایین در تولید درآمد قابل تصرفی که مصرف کننده برای غذا می پردازد از سال 1996 ادامه پیدا کرده است, زمانی که تجزیه ی برنامه های مزرعه شروع شد. این حادثه تنها توجیه وجود سیاست غذای ارزان را مشکل تر ساخت, همچنانکه که ناتسون, پن, و فلینچباف(1998)ذکر کردند.در هر حال نگهداری برنامه های وام بازاریابی ,به تولید کنندگان اجازه میدهد برای دریافت یک قیمت موثر نه بیشتر از نرخ وام برای یک محصول خاص که میتواند برای تمام تولید در سال جاری فراهم شود شرکت کنند.
tweeten(1995)ذکر کرد چگونه نیمی از تولید کشاورزی از برنامه های کالا ی مزرعه ,کمک دریافت نمیکنند(دام,علوفه,میوه جات,سبزیجات),هنوز فراوان و موثرباقی اند مانند محصولات برنامه.او بیان کرد,"مصرف کنندگان بابت کمبود گوجه فرنگی,سیب زمینی,تخم مرغ,کبابی ها و کالای دیگر که تحت کنترل دولت نیست,نگران نیستند."نتایج ما با این مشاجره سازگار است.