Qualify
سزاوار، شايسته
Remain
ماندن، اقانت کردن
Spread
پخش كردن، گستردن
Cloak
عبا، ردا
Crossing
دو راهي، عبور، گذرگاه
Muddy
گل آلود، گلي
Puddle
گودال، دست انداز، گل آلود كردن
Award
جايزه، اعطا كردن
Breeding ≈ Upbringing
پرورش، تعليم و تربيت
Impressed
تحت تاثير قرار گرفتن
Anecdote
حكايت، قصه، ضرب و المثل
Thought
گمان، انديشه، استدلال
Demonstrate
ثابت كردن، اثبات كردن
Situation
موقعيت،وضعيت
Favor
توجه، مرحمت، مساعدت
Nearby=adjacent=vicinity
نزديكي،همسايگي
Generous=forgiving
سخي، بخشنده ، از روي بخشش