بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 30

موضوع: زندگاني حضرت فاطمه ي زهراء عليه السلام

  1. #1
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    New 07 زندگاني حضرت فاطمه ي زهراء عليه السلام

    زندگاني حضرت فاطمه ي زهراء عليه السلام

  2. #2
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحيم
    السلام عليک يا فاطمة الزهراء

  3. #3
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نام: فاطمه سلام الله علیها
    پدر و مادر: حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجه کبری علیها السلام
    شهرت: زهرا، صدیقه، کبری، طاهره، راضیه، مرضیه، انسیه، بتول، زهره، حوریه، محدثه، و...
    کنیه: ام الحسنین، ام ابیها و ام الائمة
    زمان و محل تولد: در آستانه طلوع فجر روز جمعه 20 جمادی الثانی سال 5 بعثت، در مکه متولد شدند.
    هجرت و زمان ازدواج: در سن حدود هشت سالگی همراه حضرت علی علیه السلام به مدینه مهاجرت کردند و در سال دوم هجرت، در آغاز ماه ذیحجه با حضرت علی علیه السلام ازدواج نمودند و دارای پنج فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن علیهم السلام گردیدند.
    زمان و محل شهادت: بین نماز مغرب و عشاء در 15 یا 13 جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی سال 11 هجری در سن 18 سالگی در مدینه به شهادت رسیدند.
    مرقد: مرقد شریف آن بانوی با عظمت در یکی از این سه محل است: کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در قبرستان بقیع، بین منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم زیارت می شوند.
    دوران عمر: دو بخش:
    1_ دوران ملازمت با پدر و همسر
    2_ دوران چند ماهه بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که از نظر اجتماعی و سیاسی بسیار مهم است.

  4. #4
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بنيـاد پـاک
    «والبلد الطيب يـخرج نباته باذن ربه » (1)
    محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، فرستاده خدا و آخرین پیامبر و سرور تمام پیام آوران الهی، پدر فاطمه زهرا علیها السلام بود. پیامبری بزرگ و پدری گرامی.
    خدیجه دختر خویلد، ام المؤمنین و نخستین زن مسلمان و حامی دین اسلام و فداکار در راه تحقق مکتب و اهداف آن مادر فاطمه علیها السلام بود.
    در میان نیاکان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شخصی به نام لؤی بن غالب بر می خوریم که نسب خویلد پدر خدیجه بدین گونه به او می رسد: خویلد پسر اسد، پسر عبد العزی، پسر قصی بن کلاب، پسر کعب، پسر لؤی پسر غالب.
    خویلد خود از بزرگان قریش و از توانگران مکه بود. وی سه فرزند داشت به نامهای عوام، هاله و خدیجه.
    این عوام پدر زبیر بن عوام و داماد شخصیت بزرگ قریش، یعنی عبد المطلب، نیای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. از این رو زبیر از دو سوی با فاطمه زهرا علیها السلام نسبت داشت. از یک سو پسر دایی وی بود و از سوی دیگر پسر عمه او.
    اما هاله دختر خویلد و خواهر خدیجه علیها السلام بود. او تا پس از هجرت هم زنده بود و گاه از اوقات برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه می آمد.
    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز به خاطر نسبتی که هاله با خدیجه، همسر دلسوز و فداکارش، داشت او را بسیار ارج می نهاد. اما عایشه که مانند دیگر زنانی که به سایر همسران شوهرانشان حسادت می کنند، از این بابت دستخوش ناراحتی و حسادت می شد و زبان به اعتراض می گشود.
    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، او را از این کار باز می داشت و جایگاه و موقعیت والای خدیجه را که به موجب آن سبب می شد تا خواهرش را مورد احترما خاصی قرار دهد، تشریح می کرد.
    * * *

  5. #5
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    * * *
    چنین انتظار می رفت که خدیجه در جوانی با پسر عمویش نوفل بن اسد ازدواج کند. اما این ازدواج به خاطر دلایلی انجام نشد چرا که نوفل یکی از حکمای جزیرة العرب بود که همواره در جستجوی (حقیقت) می گشت و به همین خاطر نمی توانست ازدواج کند. اما پس از مدتی یکی از بزرگان بنی تمیم به نام هند بن بناس برای ازدواج با خدیجه پیشقدم شد. ولی با در گذشت هند، این ازدواج برای خدیجه ثمری در بر نداشت و خدیجه پس از وی به عنوان بیوه زنی ثروتمند باقی ماند.
    پس از مرگ هند، یکی از بزرگان مشهور عرب به نام عتیق بن عابد، خدیجه را به همسری خود در آورد. ثمره این پیوند دختری بود که او را «هند» نامیدند. اما عتیق نیز بمرد و دختر یتیم خود را در خانه خدیجه از پس خویش به یادگار گذارد.
    تولد خدیجه پانزده سال پیش از رویداد تاریخی هجوم ابرهه به مکه بود. اعراب، این حمله را مبدأ تاریخ خود گرفته اند. و آن را «عام الفیل» نام نهادند.
    از آنجا که میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در همان واقعه «عام الفیل» اتفاق افتاده می توان پی برد که خدیجه پانزده سال بزرگتر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. با این وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سومین کسی بود که خدیجه را به همسری می گرفت. چرا که خدیجه خود به این پیوند، تمایل داشت و از طرفی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روح خیر خواهی و حق جوی را در خدیجه تشخیص داده و دانسته بود که وی زنی است با حکمت و دارای اخلاقی والا.
    خدیجه هم پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سفری تجاری با سرمایه او کرد و نسبت به وی شناخت حاصل نمود به پیامبر علاقمند شد. به ویژه آنکه غلام خدیجه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در این سفر همراهی می کرد، خدیجه را از روح بزرگوار آن حضرت و نشانه های نبوغ و عظمت وی آگهی داده بود.
    البته دور نیست که خدیجه خود در این میان به گونه ای از نبوت پیامبر آگاه شده بود و از این رو دوست می داشت که این پیوند انجام پذیرد.
    پیوند سعادتمندانه و تازه خدیجه با میمنت و فرخندگی انجام گرفت. در واقع این ازدواج را باید یکی از پیوندهای پر برکت در اسلام تلقی کرد.
    خدیجه از این ازدواج، صاحب فرزندانی شایسته شد:
    1- قاسم: وی پیش از بعثت به دنیا آمد و در همان هنگام نیز از دنیا رفت. به همین دلیل مردم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با کینه ابو القاسم یاد می کردند.
    2- عبد الله: بنابر قول مشهور این کودک هم سرنوشتی مانند سرنوشت برادرش قاسم داشت.
    3- طاهر : این کودک در روزگار ظهور اسلام چشم به جهان گشود از این رو وی را طاهر نامیدند. اما طاهر نیز پس از مدتی درگذشت.
    4- زینب: او بزرگترین دختر پیامبر بود و با پسر خاله اش، ابو العاص بن ربیع، ازدواج کرد. زینب از این ازدواج صاحب دو فرزند شد. یکی دختر به نام امامه و دیگری پسر به نام علی. امامه پس از درگذشت حضرت فاطمه علیها السلام و بنا به وصیت خود آن حضرت، به همسری حضرت علی علیه السلام درآمد. اما پسر زینب، علی، در همان کودکی درگذشت، زینب خود نیز در سال هشتم هجرت از دنیا رفت.
    5- رقیه: او با پسر عمویش عتبة بن ابی لهب ازدواج کرد. اما عتبه همچون پدرش ابو لهب، از دشمنان سر سخت اسلام بود و مشکلات بسیاری بر سر راه آیین جدید فراهم آورده بود. از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر وی نفرین کرد، نفرینش نیز کارگر افتاد. زیرا درندگان حجاز عتبه را دریدند و بدین ترتیب رقیه بیوه شد. پس از عتبه، رقیه به همسری عثمان بن عفان درآمد و از او صاحب پسری شد به نام عبد الله. اما این پسر درهمان دوران کودکی درگذشت. ثمره ازواج آنها، تنها همین یک فرزند بود تا آنکه رقیه دعوت پروردگارش را اجابت کرد. رقیه دقیقا درهمان هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کنار چاههای بدر مشغول نبرد با کفار قریش بود، چشم از جهان بر بست.
    6- ام کلثوم: این دختر را به نام مادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، یعنی آمنه بنت وهب، آمنه نام نهادند. آمنه با پسر عمویش عتبة بن ابی لهب پیوند زناشویی بست. اما این پیمان به خاطر اختلاف موجود میان دو طرف سعادت همراه نبود. زیرا ابو لهب همچنان بر دشمنی و سرسختی خود بر ضد اسلام اصرار می ورزید و پسرش را واداشت تا برای آزردن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دخترش را طلاق گوید. پس از آنکه ام کلثوم از عتبه جدا شد، عثمان بن عفان او را به زنی گرفت چرا که در آن هنگام رقیه مرده بود. ام کلثوم نیز در سال نهم هجرت، دیده از جهان فرو بست.
    7- فاطمه زهرا علیها السلام
    * * *

  6. #6
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    * * *
    خدیجه با ثروت فراوان و تجارت گسترده اش، بانوی توانگر حجاز به شمار می آمد و به خوشخویی و خردمندی زبانزد بود. چون خدیجه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیوند زناشویی بست، در تدبیر امور مربوط به داخل و خارج خانه و نیز در پرورش فرزندانی پاک و شایسته، همسری نمونه قلمداد می شد.
    چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، به رسالت مبعوث شد، خدیجه پیش از هر کس دیگری به اسلام گروید و خود را با تعالیم ارزشمند اسلام هماهنگ کرد و با پشتکاری بی نظیر در تبلیغ و گسترش اسلام از هیچ تلاشی فروگذار نبود. وی همچنین همه ثروت خود را برای پیشبرد اسلام در راه خدا و در دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد تا آن حضرت هر گونه که خود می داند و می خواهد، آن را در راه خدا مصرف کند.
    از آنجا که در آغاز نخستین کسانی که به دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گرویدند، مردم مستمند و تهیدست بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با کمال سخاوت، ثروت خدیجه را به مصرف زندگی تازه مسلمانان تنگدست می رساند و بردگان را با پول خدیجه مستقیما و یا به واسطه کسان دیگری چون ابوبکر، که مردی توانگر بود، می خرید و آزادشان می کرد. توانگران قریش نیز می دانستند که ابوبکر با ثروت خدیجه و به دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به خرید بردگان می پردازد.
    این بخشش پایان ناپذیر از سوی خدیجه به پیامبری تقدیم شده بود که حتی یک کلمه هم از روی هوا و هوس سخن نمی گفت تا مگر یک حقیقت را آشکار سازد. حقیقتی که اینک بر دوش مکتب، چونان نشانی افتخار آمیز جلوه گر است. این حقیقت آن بود که پیامبر فرمود: «اسلام به شمشیر علی و ثروت خدیجه استوار شد».
    در واقع ثروت خدیجه به منزله سنگ بنای ساختار اقتصادی امت اسلامی و شمشیر حضرت علی علیه السلام همانند دژ استوار ساختار سیاسی آن محسوب می شد. وقتی این دو بازی نیرومند در کنار پیامبری که صاحب وحی و منزلگاه رسالت آسمانی بود، قرار گرفتند ساختار فرهنگی و اقتصادی و سیاسی امت اسلامی به حد کمال رسید.
    از طرفی تکامل روحی و همکاریهای فکری خدیجه با مکتب اسلام، در تمام مواردی که تا آن هنگام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده بود، این امکان را به پیامبر می داد تا حضرت خدیجه را در زمره چهار زن کامل دنیا قلمداد کند. چنان که از آن حضرت نقل کرده اند، وی فرموده است: از مردان، بسیاری به کمال دست یافته اند، اما از زنان جز این چهار تن، کس دیگری به کمال نرسید:
    آسیه دختر مزاحم، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم.(2)
    * * *

  7. #7
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    * * *
    همین امور بود که چون خدیجه وفات یافت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مرگ او بسیار متأسف شد. چرا که مرگ خدیجه در گسترش دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تأثیر فراوانی گذارد. تا آنجا که سال درگذشت خدیجه به عنوان عام الحزن (سال اندوه) نامگذاری شد. در این سال دو مصیبت بزرگ بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم واقع شد. یکی درگذشت ابو طالب کفیل و یاور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تمام گرفتاریها و دیگری مرگ خدیجه دختر خویلد همسر مهربان و حامی راستین پیامبر و آیین او.

  8. #8
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شجره ی مبارک
    از امام باقر علیه السلام از جابر بن عبد الله روایت شده است که گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: تو فاطمه را می بوسی و در آغوش می گیری و به خود نزدیک می سازی و با او رفتاری داری که با دیگر دخترانت نداری؟! پیامبر فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت برایم آورد، من آن را خوردم و آن سیب در صلب من تبدیل به آبی شد. آنگاه من با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه حمله شد، پس من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم».(3)
    همواره هاله ای از معجزات شگفت انگیز، چهره فاطمه را در میان گرفته است. او در شکم مادرش لحظه به لحظه تکبیر می گفت حتی در آن هنگام با مادرش سخن می گفت، و حضرت خدیجه با او انس می گرفت تا آنکه فاطمه به دنیا آمد. ولادت او نیز با تولد دیگر مردمان تفاوت داشت. و این خود گویای آن بود که خداوند به این کودک توجهی کامل و فراوان دارد.
    گاه از آنچه در میلاد فاطمه علیها السلام رخ داده به شگفتی فرو می رویم. چرا که فاطمه نه یگانه دختر پیامبر بود و نه دختر بزرگ وی، و یا پسر او. اما باید بدانیم که کهتری و مهتری در اسلام، معیاری پذیرفته نیست. چنان که مرد و زن بودن نیز نمی تواند ملاک ارزشها قلمداد شود. بلکه معیاری که اسلام به رسمیت می شناسد. همان حکمت بالغه ای است که خداوند بر طبق آن هر کار که خواهد می کند.
    معیار دیگری نیز در اسلام از رسمیت برخوردار است که همان کردار شایسته است. هر یک از این دو مقیاس جایگاه ویژه ای دارند.
    مقیاس نخست: در امور مربوط به هستی، حکومت دارد، یعنی در مرحله تکوین. بنابراین آفرینش خورشید و ماه و زمین و ... بر اساس همین مقیاس بوده است و این آفریده ها تماما در برابر حکومت خداوندی سر تسلیم فرود می آورند.
    مقیاس دوم: در امور تشریعی جریان دارد، یعنی در بعد اختیاری که انسان را به خاطر آن صاحب اختیار و اراده خوانده اند.
    اگر بخواهیم انسان پاکی را که خداوند نیز او را دوست می دارد، بشناسیم باید او را بر طبق مقیاس دوم بسنجیم. باید فقط به کردارش بنگریم و به کارهایی که این فرد، با اراده و میل و خواست خویش سرانجام می دهد، توجه کنیم. اما مقیاسهایی مانند نسب، نژاد، کشور و یا مسائلی از این قبیل، هیچ گاه در نظر اسلام پذیرفته نبوده اند.
    اسلام برای هزار ابو لهب در برابر یک سلمان ارزش قائل نیست. اگر چه ابو لهب عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فرزند سرور قریش، عبد المطلب، از خاندان سرشناس بنی هاشم باشد که مسئولیت رفادت خانه خدا و سقایت حاجیان بر دوش این خاندان بود، و اگر چه سلمان برده ای پارسی باشد که شهرها او را طرد کرده و گذشت عمر نیرو و توانش را درهم شکسته است.
    همچنین اسلام برای هزاران عتبه و عتیبه که داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ثروتمند بودند در برابر یک بلال سیاه چرده، ارزشی قائل نبود.
    اگر چه آنان پسران ابو لهب و از سپیدترین مردمان باشند و بلال از سیاه ترین آنان.
    همین طور اسلام، برای هزاران ابو سفیان که فرمانده نیروهای عرب مکه بود در برابر صهیب که مستضعفی از شهرهای دور افتاده روم بود هیچ ارزشی قائل نیست.
    با نگرش به زندگانی حضرت فاطمه متوجه دو جنبه از زندگی وی می شویم که هر یک از آنها مطابق با مقیاسهای یاد شده است.
    در جنبه نخست، از دوران پیش از به دنیا آمدن فاطمه سخن می گوئیم: از پدید آمدن وی از میوه بهشتی و گفتگو با مادرش در شکم وی، و رویدادهای خارق العاده در وقت تولدش، این موارد همه از عنایت ویژه و همه جانبه خداوند به وی حکایت دارد که برابر مقیاس اول است. یعنی همان حکمت بالغه ای که مطابق آن خداوند هر چه خواهد انجام می دهد.
    در واقع این حکمت که خداوند تنها فاطمه علیها السلام را بدان مخصوص داشته و آن را از دیگر زنان و از جمله دختران و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دختران، مهاجران و انصار و زنان آنها دریغ کرده به خاطر مصلحتی الهی بوده است. زیرا خداوند می خواسته در میان امت اسلامی، زنی را بر مریم بانوی زنان روزگار خودش، برتری دهد. حال آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شش فرزند دیگر داشت، اما آنها از میوه بهشتی آفریده نشده بودند و تنها فاطمه بود که از میوه بهشتی به وجود آمد.
    همچنین سببی در کار بود که میلاد فاطمه علیها السلام با رویدادهای خارق العاده همراه باشد. در حالی که تولد سایر فرزندان آن حضرت با این حوادث عجیب همراه نبود! ما درباره حکمتهای الهی، همه چیز را نمی شناسیم. شاید این امر بدان علت بود که امت اسلامی هم مانند امتهای پیش از خود باشد. یعنی همان گونه که مریم سرور زنان روزگار خودش در میان امت عیسی علیه السلام بود، فاطمه علیها السلام هم می بایست سرور زنان جهان در میان امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشد. یا شاید بدان جهت بود که اعراب نیز مانند سایر امتها درباره شخصیت زن، افراط می کردند و مقام او را تنزل می دادند و او را حیوانی می دانستند که به هیأت مردان آفریده شده تا خدمتگزار آنان باشد و نیازهای جنسی آنها را برآورده سازد، و خداوند هم می خواست این تفکر خطا و غیر واقعی را از مدار اندیشه آنان بزدایند و بشریت را از آثار و تبعات سوء آن رهایی بخشد، بدین ترتیب برای زنان سروری قرار داد تا به او مباهات کنند و به واسطه آن بر مردان فخر بفروشند؟
    یا شاید بدان جهت بود که خداوند می خواست برای این امت پیشوایانی قرار دهد که به فرمان او مردم را هدایت کنند و به راه راست برند. از این رو آنان را از بهترین تبار و از برترین نسلها، از پیامبری که خاتم پیامبران و از جانشینی که او سرور اوصیاست پدید آورد. پس فاطمه را آفرید تا حلقه رابط میان دو نور نبوت و نور وصایت باشد؟! همه این احتمالات ممکن است. اما نکته ای که خواننده پژوهشگر، پس از بررسی دقیق و همه جانبه زندگی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام بدان متوجه می شود آن است که همان گونه که خداوند می خواست برای مردم رهبرانی از مردان قرار دهد، اراده کرد که رهبری نیز از جنس زن برای آنان بیافریند، تا برای زنان بهانه ای از تمسک به تعالیم اسلام و نمونه ها و ارزشهای والای آن به شکل کلی باقی نماند، و نگویند: کسانی که به اسلام تمسک جستند از مردان هستند نه از زنان، و استعدادها و نیروهای مردان بیش از زنان است.
    بدین گونه خداوند در دعوت بندگان به سوی خویش به آنان لطف کرده است تا برای بهانه جویان و کسانی که بخواهند خود را توجیه کنند، عذر و بهانه ای باقی نماند.
    پس برای زنان الگو و نمونه ای قرار داد تا با آنان در مسئولیتهای عمومی همگون باشد، آن چنان که در کارهای خانه مانند بارداری و زایمان و تربیت فرزندان و رتق و فتق امور منزل از قبیل پخت و پز، نظافت و یا وظایف شرعی، مانند حجاب و فرمانبری از شوهر، و کمی بهره در میراث و شهادت دادن و چیزهای دیگر همگون است.
    پاره ای از مسئولیتهای فطری و غیر فطری که به زن اختصاص دارد، باعث کناره گیری برخی از زنان از فعالیت در امور دینی شده و موجبات سستی آنها را در انجام برخی از فرایض دینی فراهم آورده است. اما از آنجا که خداوند فاطمه علیها السلام را نمونه ای تمام فضائل و ارزشهای انسانی قرار داده آن هم با مسئولیتهای خطیری که در آن اوضاع بحرانی بر عهده داشت، شاید بدین وسیله خواسته است بر تمام زنانی که به بهانه اینکه از چنین ضعیف هستند، و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کنند، حجت را تمام کند.
    به مواردی از این قبیل برخورد می کنیم؟!
    بنابراین حکمت آفرینش فاطمه علیها السلام با این خصوصیات و ویژگیها چیزی جدا از حکمت آفرینش پیامبران و اولیا و از جمله محمد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام نیست که خداوند تمام آنها را با ویژگیهایی متفاوت از سایر مردم خلق کرده است.
    آیا حکمت عصمت پیامبران و اوصیا، و برتری آنان نسبت به دیگر مردمان، بدین خاطر نبوده است که آنان پیشوایی و امامت مردم را بر عهده داشته باشند و مردم باید آنان را الگوی زندگی خود قلمداد کنند؟ حکمت آفرینش فاطمه نیز در میان زنان همین بوده است. بنابراین همان گونه که پیامبران و اوصیا، سروران مردانند، فاطمه علیها السلام نیز سرور زنان جهان است.
    جنبه دیگر حیات فاطمه علیها السلام مربوط به آیاتی است که درباره او نازل گشته و یا روایتهائی است که از پیامبر درباره او نقل شده است.
    اینک جا دارد از خود بپرسیم چرا این آیات و احادیث تنها در خصوص فاطمه علیها السلام نازل شده است و درباره دیگر زنان و حتی خواهران آن حضرت به مواردی از این قبیل برخورد نمی کنیم؟!
    پاسخ آن است که این آیات و احادیث بنابر مقیاس دوم که پیش از این ذکر شده وارد شده است. بدین معنی که خداوند، مقیاس فضیلت و والایی افراد را در نزد خویش، کردار شایسته قرار داده است بدون آنکه به عامل و جنسیت او توجهی داشته باشد. فاطمه زهرا علیها السلام نیز از آنجا که این حقیقت را دریافته بود، هیچ گاه در میان مردم به پیوند نسبی و سببی خود با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام تکیه نمی کرد و همچنین پیرو مقیاس نخستی که بدان اشاره کردیم، در پیشگاه خداوند به این رابطه خویش هم تکیه نمی کرد، بلکه خود شخصا برای نیل به آن کمال عظیم می کوشید.
    چنین تصور می شد که فاطمه علیها السلام به رابطه خویشاوندی خود با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تکیه کند اما چنین نبود، بلکه وی همواره به رابطه خود با خداوندی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مبعوث کرده و به وی برتری و درخشندگی بخشیده بود، انکار می کرد.
    آن روز بیستم ماه جمادی الثانی بود و دو یا پنج سال از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سپری می شد، در آن هنگام دامنه جدایی و اختلاف میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از یک سو و قریش از سوی دیگر، روز به روز گسترش می یافت. ثروت خدیجه در راه نشر دعوت اسلام به مصرف می رسید و اینک از آن ثروت بی کران و تجارت گسترده چیز چندانی بر جای نمانده بود. از این رو خدیجه از یک سو شتابان به سوی فقر پیش می رفت و از دیگر سو، به خاطر موضعگیریهای سرسختانه اش در برابر اندیشه های ارتجاعی که سایر زنان قریش بدانها خو گرفته بودند و به دفاع از آن می پرداختند، تنها و بی کس شده بود. زیرا آنان او را رها ساختند و از رفت و آمد با او خودداری کردند.

  9. #9
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شکاف میان مسلمانان و قریش روز به روز عمیقتر می شد. دشمنی و مخالفت قریش با پیامبر و احساس ضرورت انتقام، اوضاع را بدتر از بد می کرد.
    در بیستمین روز از ماه جمادی الثانی، خدیجه به دنبال زنان قریش قاصدی فرستاد تا وی را به هنگام وضع حملش یاری رسانند. اما آنان ، سرزنش کنان خواسته اش را رد کردند و کمک خود را از وی دریغ داشتند. خدیجه دل شکسته و غمگین نشست. چرا که در آن روزگار مرسوم بود که زنانی را برای انجام چنین اموری استخدام کنند. همچنین از وجود زایشگاه و بیمارستان هم خیری نبود. بنابراین پیداست که یک زن در چنین موقعیتی به کسی نیاز دارد تا او را مدد برساند.
    ... او دل شکسته و افسرده بود و حق هم داشت. آیا مگر او تا دیروز سرور زنان قریش و بانوی حجاز نبود که بازرگانی شمال و جنوب جزیره عربستان بر ثروت و متاع تجای او دور می زد؟ اما از هنگامی که او ثروتش را در راه خداوند اتفاق کرده بود، تنها و پریشان مانده بود و همان زنانی که تا دیروز به خدمتکاری او مباهات می کردند، اکنون همگی از وی رخ برتافته بودند.
    اینک جا دارد که بپرسیم: از جلال خداوند و نیز از رحمت بی کرانه او چه انتظاری می رفت تا در حق خدیجه انجام دهد؟ زیرا اگر او دعوت به اسلام را نمی پذیرفت و ثروتش را در راه نشر دین خدا صرف نمی کرد، موقعیتش با آنچه که اکنون در آن به سر می برد، به کلی تفاوت می یافت. موقعیتش با آنچه که اکنون در آن به سر می برد، به کلی تفاوت می یافت. خداوند مریم علیها السلام را در چنین حالت مشابهی مخاطب ساخت و به او فرمود: شاخه درخت خرما را تکان دهد تا برایش خرمای تازه فرو ریزد. خدایی که دیوار کعبه را شکافت تا فاطمه بنت اسد که موقعیتی مانند وضع فعلی خدیجه داشت به درون خانه رود و علی بن ابی طالب علیه السلام را به دنیا آورد!!
    به راستی از کرم خداوند در چنین لحظه ای چه انتظاری می رفت؟ خدیجه با همان افسردگی نشسته بود که چهار زن بلند و بالا و گندمگون به خانه او گام نهادند. یکی از آنان به وی گفت: باک مدار و اندوه به خود را مده که ما در کنار تو بیم و اینک آماده ایم تا وظیفه ای را که زنان در چنین موقعیتی بر عهده دارند، به انجام رسانیم، سپس افزود: من ساره هستم همسر ابراهیم و این آسیه دختر مزاحم است و این یک، مریم دختر عمران است و این یکی نیز کلثم خواهر موسی». آنگاه هر چهار تن به کمک خدیجه شتافتند تا فاطمه علیها السلام به دنیا آمد.
    فاطمه همین که به دنیا آمد، لب به سخن گشود و گفت:
    «گواهی می دهم بر این که جز خداوند یکتا معبود دیگری نیست و پدرم رسول خدا سرور پیامبران و همسرم سرور اوصیاست و پسرانم سروران پیامبرزادگانند».
    فاطمه علیها السلام زمانی چشم به جهان گشود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی سراسر جهاد و مقاومت فکری دشوارش را آغاز کرده بود. در همین سالها بود که پیامبر مورد خطاب وحی قرار می گرفت و وحی به او فرمان می داد تا دعوتش را آشکارا شروع کند و از زخم خارهای خونینی که در سر راهش می رست و گردنه های دشواری که پیش رویش رخ می نمود، هراس و خستگی به خود راه ندهد. در آن روزها، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سنگینی بار رسالت را بر دوش گرفته بود و نیروهای ضلالت و گمراهی نیز متقابلا در برابر او قیام کرده بودند تا مگر کوشش های او را بی ثمر سازند و به هر وسیله او را از دعوتش بازدارند.
    حضرت فاطمه علیها السلام در چنین سالهای بحرانی نشو و نما کرد. سالهایی که هر چه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در فراخوانی مردم به سوی خدا بیشتر می کوشید، دشمنانش نیز در شکنجه و رساندن آزار به یارانش بیشتر تلاش می کردند.
    حضرت فاطمه علیها السلام در رویداد غم انگیز شعب ابی طالب بار دیگر کودکانی که قریش غذا را از آنان دریغ کرده بودند. شرکت داشت. آنان از گرسنگی بر خود می پیچیدند در حالی که گرگهای درنده قریش در اطراف شعب پاسداری می دادند تا مبادا کسی برای برای مسلمانان غذا بیاورد. پس از آنکه مسلمانان از غایله شعب رهایی یافتند، یک روز پیامبر سر به سجده گذارده بود، اما در همین حال افرادی از قریش به وی نزدیک شدند و زهدان شتر بر سرش انداختند. فاطمه که نظاره گر این صحنه بود پیش آمد و زهدان را از سر پدر بر گرفت و دور انداخت. اندوهی بسیار قلب فاطمه را در خود فرو گرفته بود.
    فاطمه شاهد بود که پدرش سفری به طایف کرد تا مردم آن دیار را به سوی خداوند فرا خواند اما هیچ کس به دعوت آن حضرت پاسخ نگفت.
    فاطمه نظاره گر روزی بود که مادرش خدیجه سلام الله علیها پریشان حال در بستر مرگ می غلتید و واپیسین نفسهایش را می کشید در حالی که از مال دنیا هیچ نداشت. و این همان خدیجه ای بود که کالای تجاری اش کوهها و دره های حجاز را پر می ساخت اما پس از پذیرش اسلام از آن همه مال و ثروت حتی آن قدر نداشته تا برای خود کفنی تهیه کند.
    آری او فداکاریهای مادرش خدیجه را در راه دین دیده بود. شاهد بود که چگونه مادرش در این راه از خود گذشتگی نشان می داد و با تمام نیرو و توان خویش از دین دفاع می کرد. فاطمه از دیدن این همه ایثار و فداکاری تأثیر می پذیرفت و دیدن این صحنه ها، در روح او مفاهیمی زنده و پویا پدید می آورد و زندگی و تلاش را در لوح ضمیر او جان می بخشید.
    بار اندوه مرگ مادر، همراه قهرمانیهای او در دلش عجین می گشت. خدیجه برای او تنها یک مادر نبود بلکه او مادر فاطمه و مادر همه مردان و زنان با ایمان و مدافع حق بود و در راه دین با تمام تاب و توان خویش فداکاری می کرد.
    فاطمه علیها السلام در نخستین سالهای حیاتش با چنان امتحانات دشواری روبرو شد که در تاریخ، کمتر کسی را می توان از این نظر با او همانند کرد.
    فاطمه علیها السلام همگام با نهضت اسلامی رشد می کرد و خود در قلب معرکه بود. زیرا او دختر رهبر این معرکه، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، بود. بنابراین او نیز همگام با این درگیری حرکت می کرد و بر طبق معیارهای آن می زیست.

  10. #10
    مهندس.كوچولو آواتار ها
    • 1,962

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    محل تحصیل
    اينم سوال خوبيه!
    شغل , تخصص
    ابياري گياهان دريايي
    رشته تحصیلی
    ابياري گياهان دريايي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در زمانی که فاطمه علیها السلام در مکه می زیست، تاریخ از رویدادها و حوادثی که مستقیما با فاطمه سر و کار داشته، سخنی به میان نیاورده است. اما مطمئنیم که زندگی وی در مکه، بدون آزار و اذیت سپری نشده است. خودخواهی قریشیان کافر تا آن اندازه رسیده بود که خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز مورد آزار و اذیت قرار می دادند همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا خانواده دیگر مسلمانان را شکنجه و اذیت می کردند.
    بنابراین می توان به جرأت گفت که آن حضرت نیز بارها و بارها از سوی قریش مورد آزار قرار گرفت و زندگی اش از مخاطرات خالی نبوده است. به علاوه این آزارها که مستقیما خود او را مورد هدف قرار می داده است باید از آزارهایی که غیر مستقیم او را تحت فشار قرار می داده نیز یاد کنیم. چرا که هر صدمه و گزندی که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می رسید، تأثیر بیشتری در جان فاطمه علیها السلام می نهاد.
    هنگامی که خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به محاصره درآمده و کفار می خواستند حضرتش را به قتل رسانند، فاطمه علیها السلام ناظر بر این ماجرا بود. همچنین هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی مدینه مهاجرت کرد، فاطمه علیها السلام ناظر بر این جدایی بود و تلخی فراق را به خوبی احساس می کرد و نیز هنگامی که امام علی علیه السلام از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمان یافت تا با بقیه خانواده پیامبر یعنی فواطم(4)، به مدینه مهاجرت کند، فاطمه ناظر و شاهد این حرکت بود. کاروان، راه مدینه را در پیش گرفت، گروه مسلحی از سوی قریش مأمور شد تا آن را تعقیب کند و نگذارند خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او بپیوندند. میان امام علی علیه السلام و این گروه نبردی سخت روی داد و امام پس از آنکه صدماتی بر آنها وارد کرد آنان را به هزیمت کشاند. فاطمه علیها السلام در این روز نیز در همان کاروانی جای داشت که از سوی دشمن مورد حمله قرار گرفته بود.
    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در بیرون از شهر مدینه، چشم به راه ورود فاطمه و امام بود و تا اینان به او ملحق نشدند به داخل شهر گام ننهاد.
    فاطمه در مدینه نیز شاهد رویدادهای بزرگی بود و بدین ترتیب شخصیتی هر روز پرداخته تر و کاملتر می شد. در جنگ احد که نبرد به زبان مسلمانان در جریان بود، فاطمه علیها السلام نیز شرکت داشت و با خاکستر حصیر سوخته جراحت پدرش را مرهم نهاد و شمشیرهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشین او را شست و پاکیزه کرد.
    یکی دیگر از رویدادهای جالب توجه زندگی فاطمه زهرا علیها السلام، ازدواج اوست. که بعد بزرگی از زندگی او را در بر می گیرد. در واقع ازدواج فاطمه علیها السلام یک ازدواج تمام عیار، مطابق با ارزشهای اسلامی بود. ازاین رو این پیوند به عنوان نمونه ای از یک ازدواج ایده آل مورد توجه قرار گرفت.
    در فقه اسلامی، شیوه ازدواج فاطمه به عنوان سنت مستحب قلمداد شده است. چرا که این ازدواج صورت مجسمی از تعالیم گرانبهای اسلامی است. اینک به جاست به فراخور این کتاب به شرح قسمتهایی حساس از این پیوند مبارک بپردازیم.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •