-
گشت و گذار در خانه مریم امیرجلالی
بازیگری به خودی خود جذاب است و از آن جذاب تر مسائل مربوط به بازیگران است. از این رو، سرک کشیدن به زندگی کسانی که در زمینه هنر فعالیت می کنند همیشه برای مردم واهالی مطبوعات جالب بوده است. در این شماره به منزل یکی از بازیگران محبوب تلویزیون رفتیم تا از سلیقه او در چیدمان منزل باخبر شویم. به محضو ورود به منزل مریم امیرجلالی با عکس های زیبایی روبه رو شدیم که یکی از عکاسان حرفه ای از لبخند ایشان در آتلیه گرفته بود.
کسانی که از نزدیک این بانوی بازیگر را می شناسند به خوبی می دانند که ایشان میزبان فوق العاده ای است و هیچ میهمانی از هم صحبتی با او سیر نمی شود. درضمن امیرجلالی همیشه روی میز پذیرایی اش خوردنی های خوشمزه ای برای میهمانانش به خصوص بچه ها دارد.
در کل به قدری انرژی مثبت در فضای خانه این هنرمند وجود داشت که دل مان نمی آمد از ایشان خداحافظی کنیم. در این یکی دو ساعتی که میهمان ایشان بودیم از هر دری لب به سخن گشودیم. بهتر است باقی را از زبان خودشان بخوانید:
از بهار شیراز تا دیباجی
به خاطر این که منزل قبلی ام خیلی کوچک بود، اسفند سال گذشته به این منزل اسباب کشی کردم. ضمن این که اینجا همسایه های خوبی دارم و محیط آرامی هم دارد. اما به دلیل این که خیلی ساده بود، خودم طراحی کردم و کمی از سادگی درآوردمش. برای بالای شومینه و ستون کنار آشپزخانه و دیوار طراحی کردم تا جلوه زیباتری داشته باشد. یک پاسیو زیبا هم دارم که همه گل هایی را که به من هدیه می دهند در آنجا نگهداری می کنم.
اما متاسفانه هنوز عده ای فرهنگ آپارتمان نشینی ندارند و از بالا آشغال و خاک سیگار به داخل پاسیو می اندازند. به همین دلیل برای پاسیو سقف درست کردم. کسانی که خوب من را می شناسند می دانند چیزیکه همشه برای من مهم بود، اول زندگی و بعد کار است. به همین دلیل به نظافت و تمیزی منزل خیلی اهمیت می دهم. البته امیدوارم که بعضی کارها برای من پیش نیاید که بازی کنم و از روی مردم خجالت بکشم که در چنین کارهایی بازی می کنم.
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
من دختر یک درویش هستم. بنابراین از تجملات بیزارم. تنها چیزی که من از پدرم به خاطر دارم این است که تابلویی روی دیوار داشت که روی آن یک بیت شعر نوشته شده بود: «در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست هرجا که صفا هست در آن نور خدا هست» بنابراین به خاطر آرامشی که من در خانه ام دارم، احساس می کنم که هیچ کجا مثل خانه خودم راحت نیستم و آرامش ندارم. به نکته ای که خیلی در خانه اهمیت می دهم، تمیزی است.
حتی اگر شما سرزده به خانه من هروقتی بیایید مطمئن باشید که همیشه خانه ام تمیز است. چون خیلی آدم خوش خوراکی هستم، همیشه روی میز میوه و تنقلاب دارم. وقتی در منزل باشم با موسیقی احساس آرامش می کنم. با صدای استاد شجریان و خانم پریسا و علیرضا قربانی زندگی می کنم. بین خواننده های جوان تر هم صدای حمید طالب زاده و مازیار فلاحی را دوست دارم. در کل به موسیقی خیلی علاقه دارم و به من آرامش می دهد. بنابراین آرامشی را که سر کار ندارم در خانه ام با این چیزها دارم.
از بعضی ها گله دارم
از برخی تهیه کننده ها و کارگردانان گله دارم که چرا اجازه می دهند بازیگران هر کاری دل شان می خواهد مقابل دوربین انجام بدهند که در شأن یک ایرانی نیست و این گونه رفتارها باعث می شود که به کار سایر بازیگران لطمه بخورد. من بیشتر اوقات از شبکه «آی فیلم» سریال های گذشته را می بنم که چقدر خوب و پرمخاطب بودند و بسیار باآبرو بودند.
اما متاسفانه بیشتر سریال های ما به جای این که بهتر شود، بدتر و ضعیف تر می شود. به همین دلیل است که بعضی مردم به ماهواره روی آوردند و به جای سریال های خودمان سریال های ماهواره را دنبال می کنند. آن هم از شبکه هایی که دیدن برنامه هایش اصولا برای خانواده ها مضر است.
دم پختک باقالی با لیته
معمولا هرکسی که به منزل من می آید احساس راحتی و آرامش می کند. به خصوص نوه هایم که خیلی اینجا را دوست دارند. به هر حال خونه مادربزرگه است. ضمن این که من اهل چند رقم غذا درست کردن برای میهمان نیستم. چون هم اسراف است و هم اینکه میهمان احساس خودمانی و راحتی نمی کند. بنابراین هر زمان که میهمان داشته باشم از آنها می پرسم که چه غذایی را دوست دارند تا درست کنم تا از آمدن به منزل من لذت ببرند و احساس راحتی کنند. اتفاقا یک خاطره جالب هم دارم. از میهمانی هایی که 10 رقم غذا درست می کنند و اهل تجملات و به رخ کشیدن یک سری مسائل هستند بیزارم. نه خودم این نوع میهمانی ها را دوست دارم و نه دوست دارم به این شکل میزبانی کنم.
آدم رک و صریحی هستم
من آدم خیلی رک وصریحی هستم و احساسم را نسبت به آدم ها بروز می دهم و برخلاف عده ای بیخودی نقش بازی نمی کنم. من 30 سال در محیط اداری کار کردم ولی هرگز این رفتار و آداب اخلاقی را که از برخی همکاران در سینما و تلویزیون دیدم، در اداره از همکارانم ندیدم. عده ای را می بینم که به راحتی قربان صدقه یکدیگر می روند اما از پشت به هم خنجر می زنند که این گونه رفتارها باعث آزار من می شود. به همین خاطر در محیط کار آرامش ندارم.
کاش برخی دوستان بدانند که زندگی دیگر صحنه نمایش نیست که برای همدیگر نقش بازی می کنند. گرچه من معتقدم که بازیگران برخی از خصوصیات و بخشی از شخصیت شان رادر کار بروز می دهند و خوب که دقت کنید به راحتی می توانید پی به شخصیت آنها ببرید. دایره ارتباطات من بسیار محدود است و من در طول این سال ها تنها با عده خاصی در رفت و آمد هستم. مثل خانم امیرحمزه یا شهره سلطانی و بهاره افشاری و تعدادی دیگر از دوستان. چون به ندرت می توانم با کسی ارتباط برقرار کنم، مگر این که خوب بشناسمش.
سوغاتی های هند و فرانسه
از خرید وسایل اضافی به خصوص در سفر بیزارم. به همه کسانی هم که به منزل من می آیند گفتم که برای من هیچ وسیله ای نیاورند. تنها چیزی که علاقه دارم، گل و گلدان است. مثلا چندین ماه پیش خانم بهاره افشاری برای من یک ظرفی آورد که شبیه یک کبوتر است. گفت می دانم که از ظرف و چیزهای تزئینی خوش تان نمی آید، اما این را آوردم تا داخلش بیسکویت بریزید.
البته تا چند سال پیش هروقت که به سفر می رفتم، چیزهای تزئینی زیبایی می خریدم. اما الان از خرید بیزارم. وقتی سفر می روم، فقط برای تفریح می روم. اما خانم هایی را می شناسم که به هر جا می روند برای خرید می روند. اما من به جای خرید اسباب و اثاثیه ترجیح می دهم که با آن پول سفر بروم و در یک هتل خوب اقامت کنم. تا این که دائم کریستال و چیزهای دکوری بخرم. اما دکوری هایی که در ویترین دارم همه سوغات هند و آلمان و انگلیس و فرانسه و دوبی است که سال ها پیش رفته بودم و خریدم.
فست فود، هرگز!
من در کل خانه ام را خیلی دوست دارم و آرامش دارم. اما آشپزخانه را بیشتر از جاهای دیگر منزل دوست دارم و به آن اهمیت می دهم. منزل دخترم که می روم دائم در آشپزخانه هستم و غذاهای سنتی می پزم. چون بچه ها و همسرش خیلی دستپخت من را دوست دارند. شاید باور نکنید، اما با این که همیشه شاغل بودم، چه زمانی که کارمند بودم و چه حالا که بازیگرم، هیچ وقت سبزی آماده نخریدم.
خودم همیشه سبزی می خرم و پاک می کنم و خرد می کنم. از سبزی آماده خریدن بیزارم. هم برای خودم و هم برای دخترم این کار را انجام می دهم. البته دخترم خیلی اهل شیرینی پختن است. از غذای آماده هم بیزارم. حتی اگر برای من سرزده میهمان برسد، محال است که از بیرون غذا بگیرم. همیشه خودم غذا درست می کنم. به دخترم هم تاکید می کنم اجازه ندهد که بچه ها فست فود مصرف کنند. چون برای بچه ها سم است. بنابراین هیچ وقت در منزل من غذای آماده نخواهید خورد.
امان از چشم و هم چشمی ها
اصلا دوست ندارم مثل بعضی از این خانم ها که شش ماه یکبار تغییر دکوراسیون می دهند، کلی پول خرج کنم و مبلمان جدید بخرم که بخواهم به رخ کسی بکشم. الان 8-7 سال است که من این مبلمان را دارم و خیلی هم راحتند و دوست شان دارم. وقتی وسایل زندگی ام سالم است و قابل استفاده چرا باید کلی پول بیخودی خرج کنم و اسباب و اثاثیه جدید بخرم. به نظر من این کارها فقط برای چشم و هم چشمی است که بسیاری از زندگی ها را نابود می کند. چون آن کسی که دارد، می خرد. اما کسی که استطاعت مالی ندارد چه کار باید بکند؟ این پز دادن ها و چشم و هم چشمی هاست که باعث می شود اختلاف های بسیاری در خانه به وجود آید و زن و شوهرها با هم مشاجره کنند.
عکس و امضا در بهشت زهرا!
چند وقت پیش یکی از همسایه های قدیمی ام فوت شد و در بهشت زهرا هرکسی که من را می دید با من عکس می گرفت و از من امضا می گرفت. من هم بدون کوچکترین بی احترامی ای با آنها در آن شرایط گرم احوالپرسی می کردم. چون این مردم هستند که باعث شهرت و محبوبیت بازیگر می شوند و از انصاف به دور است که با آنها برخورد بدی داشته باشیم. ما مدیون این مردم هستیم. اما با چشم خودم دیدم برخی از بازیگرها را که با مردم برخورد بدی دارند و بی احترامی می کنند.
اگر این مردم نباشند ما برای چه کسانی فیلم و سریال بازی کنیم؟ اما نمی دانم چرا برخی از این بازیگرها این چیزها را نمی دانند و فقط به دنبال بازی کردن مقابل دوربین و پول و شهرت به دست آوردن هستند. یا این که پیش می آید که مردم نام یک بازیگر را نمی دانند و به اسم نقش هایی که بازی می کنند، می شناسند. مثلا من را به نام همسر هاشم آقا در سریال «متهم گریخت» می شناسند. من هم ناراحت نمی شوم. اما بعضی از این دوستان ناراحت می شوند.
- از قسمت خوشمزه منزل که بگذریم، لوح های تقدیر شبکه سوم و دنیای تصویر و دانشگاه آزاد که روی شومینه بود نظر هرکسی را به خود جلب می کرد. همچنین دیوان حافظی که همیشه روی میز گرد کنار پذیرایی وجود دارد.
- چندوقت پیش آقای خشایار راد به اتفاق خانواده شان میهمان من بودند. پرسیدم که چه غذای دوست دارند درست کنم. گفتند دم پختک باقالی با لیته. شاید باورتان نشود اما به قدری این غذا به آنها چسبید که منم خوشحال شدم که به میهمان هایم خوش گذشته.
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن