بررسی های مرکز آمار ایران نشان می دهد، فاصله اولین دهک درآمدی با آخرین دهک درآمدی چیزی حدود سالی 40 میلیون تومان است.



ريحانه سادات ياسيني:
مینی بوس قدیمی پر است از دانش آموزان سال چهارم دبیرستانی در جنوب شرق تهران؛ جوان هایی 17،18 ساله که قرار است یک اردوی تفریحی را در ارتفاعات کُلک چال بگذرانند. در مینی بوس خبری از سر و صدای دختران دبیرستانی نیست، راننده برای میان بر زدن از کوچه های سبز و آرام شمال تهران می گذرد و بچه ها دو نفر دو نفر زل زده اند به شیشه ی کنار صندلی های شان. شیشه هایی که از پشت آن نمای خانه های ویلایی مجللی پیداست، از آن خانه ها که حتی شاه زاده ی سوار بر اسب سفید رویای این دخترکان هم ندارد. دختری که پدرش جانباز است و همراه مادر و سه برادرش در واحد اجاره ای 50 متری زندگی می کند، به دوست کنار دستی اش می گوید:«اگر این ها در این خانه ها زندگی می کنند، ما دقیقاً چه کار می کنیم؟!» سؤال او به جواب نمی رسد تا کمی بعد از پشت شیشه ی گوشی خودش به داخل این خانه ها و اعیانی تر از این ها خیره شود، جوان هایی حقیقی را که در صفحه ای مجازی سبک زندگی شان را به نمایش گذاشته اند، بی واسطه ببیند و بیشتر به زندگی و جوانی خودش شک کند؛ حیرت زده از فاصله ای بسیار فراتر از دو ساعتی که آن روز با مینی بوس از محله ی خودش تا محله ی آن ها در یک شهر طی کرده بود.


صفحه ی «بچه پول دارهای تهران» یا « Rich kids of Tehran» 4 هفته پیش متولد و پس از آن که در شبکه های ماهواره ای معرفی شد روز به روز فالوِر یا دنبال کننده های بیشتری پیدا کرد، تا بیش از 90 درصد دیگر از اقشار جامعه به تماشای زندگی آن ها در خانه ها و برج های آن چنانی بنشینند و از تهمت و ناسزا گرفته تا تعریف و تحسین نثارشان کنند. نیازی نبود منتقدان از فقیرترین ها و دهک های اول و دوم کشور باشند، جوان هایی که خانواده های شان در دهک های میانی جای می گیرند بیش ترین معترضان و منتقدان را تشکیل می دادند.


طبق گزارش مرکز آمار ایران 66 درصد از خانواده های ایرانی در واحد های زیر 100 متر زندگی می کنند که از این میزان 22 درصد واحدی کمتر از 60 متر دارند. به اعتقاد کارشناسان اجتماعی وقتی قاطبه ی متوسط جامعه برای اولین بار با نمایشگاه زندگی 0.27 درصد از دهک دهمی ها که وسعت خانه های آن ها بالای 500 متر است مواجه می شوند، طبیعی است واکنش های منفی زیادی داشته باشند.در یکی از کامنت های این صفحه نوشته شده:«ثروت زیباست اما تنها زمانی که تقسیم شده باشد. انباشت ثروت، دزدیدن آن را موجه می کند. اگر باز پس گرفتن سهم ما از شما اسمش دزدی است پس ما دزدیم. آن‌چه که در دستان شماست ریشه در فلاکت چندین سال فشار و درد اقتصادی طبقات فرو دست و فراموش شده دارد.»


بچه پول دارها تنها عکس خانه های شان را برای اینکه به دنیا تصویر دیگری از ایران نشان دهند پست نکرده اند، از پورشه و هواپیمای شخصی گرفته تا ساعت های رولکس و غذاهای اشرافی و عجیب و غریب در نمایشگاه سبک زندگی شان خودنمایی می کرد. بانک مرکزی در سال 90 گزارش داده بود که خانوارهای دهک دهم سالانه بیش از یک میلیون و 402 هزار تومان و دهک اول 34 هزار تومان برای فست فود خرج می کنند. این گزارش نشان می دهد پولدارترین قشر کشور 41 برابر بیشتر از ضعیفترین قشر برای رستوران و هتل هزینه می کنند. طبیعی به نظر می رسد که با یک موج رسانه ای برنامه ریزی شده این تفاوت ها از محدود شدن در آمار و ارقام بی احساس خارج شود و احساس اکثریت متوسط را برانگیزد.


صفحه ی بچه پول دارها در یکی دو هفته ی اخیر پر بحث ترین موج شبکه های اجتماعی بود. در حالی که بسیاری از کاربران نقدهای تند و تیزی را روانه ی آن ها می کردند، بسیاری دیگر از افراد و به خصوص نخبگان اجتماعی در پست هایشان منتقدان را هدف می گرفتند و معتقد بودند نباید از دیدن خوشی و رفاه زندگی دیگران برآشفت، و ثروت مندی و در رفاهی بی درد زندگی کردن را مذموم دانست. افزایش روز به روز مخاطبان و منتقدان پول دارهای تهرانی تا جایی گسترش پیدا کرد که روز گذشته به فاصله ی کم تر از 10 ساعت تعداد فالوِر یا دنبال کننده­ های آن از 60 هزار به 97 هزار و500 نفر رسید. درست در همان لحظه ها بود که اداره کننده یا اداره کننده های صفحه سریعاً به حذف 190 پست خود دست زدند و وقتی به صفر رسید به انگلیسی پیام گذاشتند:«در حال حاضر این صفحه به دلیل حجم عظیم تبلیغات کاذب بسته شده» دلیل غیرموجه و تردید برانگیزی که آن ها تبلیغات کاذب نامیدند از سرمقاله ی روزنامه ی کیهان گرفته تا رسانه های معتبر خارجی را به خود اختصاص داده بود. رسانه هایی که معتقد بودند این عکس ها نشان می دهد تحریم ها زندگی تمام ایرانیان را با مشکل مواجه نکرده و برای بعضی ها اوضاع برعکس بوده است. روزنامه ی نیویورک پست آمریکا نیز در گزارشی تصویری از این صفحه نوشته بود:« تصاویر مشابه است. فرقی نمی کند که در آمریکا باشی یا در ایران اگر جزء آن یک درصد " اولترا پولدارها" باشی زندگی ات در هر جای دنیا شبیه به هم است.» حالا موج مجازی این صفحه کمی فروکش کرده، اما حکایت واقعی شباهت بچه پول دارهای تهران به آمریکایی ها، و تفاوت هایی با فاصله های کهکشانی از هم شهری ها و هم وطنان خودشان، کسانی که از پشت شیشه ها نگاه شان می کنند، هم چنان باقی است.


بررسي هاي مرکز آمار ايران نشان مي دهد، فاصله اولین دهک درآمدی با آخرین دهک درآمدی چیزی حدود سالی 40 میلیون تومان است. یعنی دهک اول که کم درآمد ترین گروه کشور محسوب می شود، به طور متوسط سالی 4 میلیون و 500 تومان درآمد دارد و دهک دهم که پردرآمدترین گروه است، سالی چهل و سه میلیون و 580 هزار تومان بدست می آورد. البته دهک هشتم و نهم هم فاصله زیادی تا پردرآمدترین گروه دارند. به طوری که آنها، هر کدام به ترتیب با درآمد 20 و 25 میلیون تومانی در سال نصف دهک دهم درآمد به دست می آورند. با تقسیم درآمد آنها به 12 ماه سال، تقریبا دهک هشتم و نهم، ماهی یک و نیم تا دو میلیون تومان بدست می آورند.


بررسي ها تاييد مي کند دهک دهم درآمدي که ثروتمندترين اقشار ايران را در دل خود جايي داده است، 2 ميليون نفر جمعيت دارند. براين اساس 2 درصد از جمعيت ايران را ثرتمندان تشکيل مي دهند. طي هفته هاي گذشته و پس از راه اندازي صفحات اجتماعي در فضاي مجازي، 2 درصد جمعيت ايران به صدر اخبار آمده اند. 2 درصدي که پيش از اين چندان تمايلي براي نمايش ثروت خود نداشتند.