-
06-22-2009, 05:02 PM
#441
راههاي داشتن اعصاب آرام
امروز بدترين روز زندگي خود را تجربه كـرده ايـد. كارفـرمـاي شما در مقابل ديگران به شما توهين نموده و وقتي در راه برگشت از رستوران بوديد، با اتـومـبيل خود تصـادف كرده و اين باعث دير رسيدن به جلسه بعد ازظهر گرديده و موجب برخورد شديدتر كارفرما شده است.هنگام مراجعه به خانه ليز خورده و با كمر روي زمين مي افتيـد. بـا دردسـر فـراوان وارد اتومبيل شده و با سرعت هرچـه تمام به طـرف مـنـزل حركت كرده و بدليل سرعت غير مجاز توسط پليس جريمه مي شويد... تصورش را بكنيد.
بعد از تلو تلو خوردن و باز كردن درب منزل فقط ميخواهيد استراحت كرده و آرامش خـود را بدست بياوريد. بنابراين ممكن است با يك نوشيدني خنك و تماشاي تلويزيون خود را آرام و ريلكس كنيد. اما اين كار توصيه نميشود. شما قصد داريد استرس را از خود بيرون نماييد و هدف فقط استراحت كردن نيست. كارشناسان بر اين عقيده اند كه بهترين راه براي تمدد اعصاب اين است كه فرد به تدريج احساسات خود را ارضا نمايد.
غوطه وري
لازم نـيـست حـتـما بـراي ريـكس شـدن به قله كوه برويد، فقط كافي است خود را در يك منظره معمولي كوچك غوطه ور سازيد. براي مثال اگر تابلوي نقاشي زيبايي در خانه يـا محل كارتان داريد، آن را مجسم كرده و زيباي آنرا مورد تحسين قرار دهيد. اگر آكواريمـي پر از ماهي هاي رنگارنگ داريد، براي مدتي به حركات روان و سليس آنها نگاه كنيد تابه آرامش برسيد.
احساسات خود را برانگيزيد
در مرحله بعد سفري به لاله گوش خود داشته باشيد.به موسيقي موردعلاقه تان گوش دهيد. كلاسيك، پاپ، راك يا هر چيز ديگر. فقـط سـعـي كنيـد از كـارهايي كه باعث ايجاد هيجان و تنش در شما ميگردد، اجتناب نماييد. بكار بردن يك هدفون مي تواند از شنيده شدن صداهاي ديگر جلوگيري كرده و باعث آرامش بيشتر گردد.
مطابق با ذائقه خود يك فنجان چاي سرد، آب ميوه خنك يا آب سرد ميل كنيد.
حس بويائي را فراموش نكنيد.بوي عود، يك شمع معطر و يا عطر مورد علاقه همسرتان ميتواند شما را آرام كند. حتي مي تـوانيد به حـمام رفـته با صـابونهاي مايع و معطر بدن خود را بشوييد.
اگر كسي هست كه مي تـواند شـما را مـاسـاژ دهد، از او بخواهيد اينكار را انجام دهد. محققان ميگويند كه ماساژ مناسب ميتواند هورمونهاي ايجاد استرس را كاهـش داده و تنش را ازبين ببرد. اگر تنها هستيد كمي شانه ها و گردن خود را مالش داده و به آرامي دستها و پاهايتان را ماساژ دهيد.
بررسي ها نشان داده كـه نوازش حيوانات خانگي در ايجاد ملايمت و زدودن تنشها مؤثر مي باشـد. اگـر سـگ يا گربه اي دوست داشتني در خانه داريد آنها را پيش خود آورده و كمي نوازش كنيد!
تمدد اعصاب تدريجي
روش بعدي يكي از تكنيكهاي تست شده و مؤثر ميباشد كه مي تـوانـد فـرد را بـه حالت مطلقي از آرامش برساند. با بكار بردن اين روش مي تـوانـيـد احـساسـي تـازه و بـدور از ناملايمات بدست آوريد.
همانطور كه قبلا نيز گفته شد با گوش دادن به موزيكي دلپـذير شروع كنيد. سپس روي سطحي راحت دراز كشيد. چشمانتان را بـسته و نـفـسي عـمـيق بكشيد. اجازه دهيد شكمتان به طرف بالا و پايين حركت كند. در همان حـال كـه بـا آرامـش دراز كـشيده ايد، روي پاك كردن ذهن خود تمركز كنيد.
احساس آرامش بيشتري مي كـنـيد؟ اكنـون نـوبت تمرين اصلي است. از قسمت بالا با چشم ها شروع ميكنيم. چشمان خو را به هم فشار داده و پيشاني را بسمت بالا نگاه داريد گويي در حال تحمل يك فشار عصبي زياد مي باشـيد. چند لحظه به همين صورت صبر كنيد. سپس چشمان خود را رها كرده و آرام روي هم قرار دهيد. احساس كنيد كـه تنشها از چشمانتان جدا ميشـونـد. از ايـن ملايمت براي چند لحظه لذت برده و دوباره از ابتدا شروع كنيد.
به سراغ آرواره و فك رفته و همين تـمـرين را در ايـن قـسـمـت تـكـرار كـنـيد. عضلات فك و آرواره خود را منقبض و بعد از مدتي كوتاه رها سازيد تا تنش از شما دور شود.به هميـن ترتيب به طرف قسمتهاي پايين تر بدن مانند گردن، شانه ها، قفسه سيـنـه و ... برويـد. هراز گاهي مكث كرده و ببينيد قسمتهاي بالاتر هنوز احساس استرس مينماييد يا خير. اگر تنش زدائي بطوركامل انجام نگرفته بود به آن قسمت برگشته و تمرين را تكرار كنيـد. ( معمولا چشم ها و آرواره نياز به تكرار تمرين خواهند داشت. )
به همين منوال ادامه دهيد تا به شكم، ران، ساق و در انتها به كف پاها برسيد. بـستـه به وقتي كه شما اختصاص مي دهيد و زماني كه بدن شما براي ريلكس شدن نياز دارد اين تمرين ممكن است از 15 دقيقه تا 1 ساعت بطول بينجامد.
براي رسـيدن بـه آرامـش هـرگـز نـبـايد شـتـابزده عـمل كرد و بايد هر آنچه كه نياز داريد و مي خواهيد به خودتان بدهيد. اين روش بـراي ايـجاد حـالت خـود تـلقـيـني و رسيدن به آرامش مطلق بسيار مؤثر بوده و در همه شرايط كار مي كند.
اگر با ورزش يوگا آشنايي داشته باشيد، متوجه شباهتهـاي بـيـشمـاري در تمرين بالا و تكنيكهاي اين هنر باستاني هندوستان خواهيد شد.
در انتها استرش شما بايد از بين رفته و يا حداقل تقليل يابد. احساس آرامـش و راحتـي خواهيد كرد، حتي ممكن است شبيه انساني بي خيال از ناملايمات آزاد شويد. اندكي وقت را به مجسم نمودن لحظات خوشحالي و آرامش اختصاص داده و از نبـود استـرس لذت ببريد.
بياد داشته باشيد كه با ياد خدا دلها آرام ميگيرند.
-
06-22-2009, 05:02 PM
#442
زبان بدن ( Body Language )
موثرترین مطالعات درین زمینه توسط چارلز داروین بوده که در سال 1872 منتشر شده. یکی از پژو هشگران به نام آلبرت مهرابیان هم به این نتیجه رسیده
که تاثیر کلی یک پیام، 7 درصد کلامی( فقط به صورت کلام) و 38 درصد صوتی( شامل تن صدا، نوسان صدا ودیگرعوامل صوتی) و 55 درصد غیر کلامی است.پروفسوری دیگر به نام بردویستل براورد مشابهی از میزان ارتباطات غیر کلامی که ما بین انسان ها صورت می گیرد به عمل اورده است او هم معتقد است که که بخش کلامی، حداکثر 35 درصد یک پیام را تشکیل می دهد و بیش از 65 درصد آن غیر کلامی می باشد.
بخش عمده اي از پيام هايي كه شما به ديگران منتقل مي كنيد برخاسته از سرنخ هاي غير كلامي است، يعني جنبه هايي از حالات بدني و ژست هاي شما، رفتار ظاهر و نگرش هايتان كه حتي شايد از وجود آنها بي خبريد.
اين رابطه هاي غير كلامي عبارتند از:
زبان بدن
نحوة نشستن، ايستادن و راه رفتن
نحوة استفاده از دستانتان
ظاهر
نحوة پوشش
نحوة آرايش مو و صورت و غيره
نگرش
اطمينان به خود
احساسات
پژوهشي در دانشگاه استانفورد نشان مي دهد، به هنگام صحبت با شخص يا گروهي پيام ما نه از طريق آنچه مي گوئيم، بلكه بيشتر از طريق چگونگي گفتن ما منتقل مي شود. همين مطالعه حاكي است كه ادراك شنونده از موارد زير تاثير مي پذيرد:
7% توسط واژه هاي شما
38% توسط آهنگ صداي شما
55% توسط زبان بدن شما
زبان بدن ( Body Language ) به بررسی این 55% درصد حرکات بدن می پردازد...
حال اين بدين معني نيست كه واژه ها بياهميتاند بلكه تنها به اين موضوع اشاره دارد كه هر چه به ارتباطات غيركلامي خود در حين صحبت بيشتر دقت كنيد، در انتقال مطلب مورد نظرتان موفق تر هستيد. اگر امرار معاش شما مستلزم تعاملات انساني است، (هر چند در عصر سيبرنتيك نمي توانيم از تماس هاي چهره به چهره با همنوعان خود اجتناب ورزيم)، در صورتي كه از تاثير خود بر مردم آگاه باشيد؛ با موفقيت بيشتري به هدف هايتان دست مي يابيد.
به عنوان مثال حرکات بدن انسانی که در حال بیان حقیقت است چگونه است؟! :
دست ها با فاصله از بدن قرار دارند و به اصطلاح، شخص دارای گاردی باز است. کف دست ها رو به بالاست! ( اگر دقت کرده باشید، زمانی که می خواهیم روراست بودن خود را به مخاطب متذکر شویم، کف یک دست خود را به او نشان می دهیم! ). همچنین، شخصی که در حال بیان حقیقت است، مستقیم در چشمان شما نگاه می کند و چشمانش را از مخاطب نمی دزدد!
بالعکس، شخصی که در حال مخفی کردن حقیقت است، و یا دروغ می گوید:
مستقیم در چشمان شما نگاه نمی کند و چشمانش را از شما می دزدد!
بیشتر به سمت پایین نگاه می کند و چشمانش را به زمین می دوزد!
دست یا پای خود را بی دلیل تکان می دهد! ( این کار بخاطر تخلیه اضطراب صورت می گیرد، چرا که هر دروغگویی مضطرب است، تا مبادا دستش رو شود و حرفش را باور نکنیم! )
مویی نامرئی را از کیف یا لباس خود برمی دارد و یا غباری نامرئی را از روی لباس خود می تکاند( اگر این حرکت از شنونده ای سر بزند، معنی اش آن است که او به حرف شما شک دارد و در عین حال به دلیلی نمی خواهد و یا نمی تواند مخالفتش را ابراز کند! )
در اداره های پلیس، برای تشخیص دروغگو های حرفه ای به تعداد پلک زدن های آنان در یک بازه زمانی مشخص توجه می کنند. چراکه وقتی شخصی درحال دروغ گفتن است سرعت پلک زدن های او بیشتر از حالت عادی است!
زبان بدن در بین فرهنگ ها و کشورهای مختلف به جز اختلافات مختصری که در ادامه مطلب آمده است! معنای مشترک و یکسانی دارد!
یکی از تفاوت ها در زبان بدن، در نشانه هاست!
مثلا علامت شصت دست! در کشور های انگلیسی زبان به معنای OK است. در بعضی کشورها اگر شصت خیلی بالا بیاید معنای خوبی نمی دهد! و معنایی مانند برو پی کارت! را خواهد داشت. در کشور آمریکا زمانی که بخواهند مجانی سوار ماشین شوند، کنار جاده می ایستند و دست خود را بلند کرده و شصت خود را در امتداد جاده حرکت می دهند. حال اگر همین حرکت را در کشوری آسیایی انجام دهید، بعید نیست حتی با ماشین زیرتان هم بکنند! چرا که در این کشورها این علامت معنای خوبی نمی دهد!
یک علامت دیگر، دایره ای است که به کمک شصت دست و انگشت اشاره ساخته می شود، این علامت در کشورهای انگلیسی زبان تداعی کننده حرف O از کلمه OK است! همین علامت بدون هیچ تغییری در کشور فرانسه به معنای صفر، هیچ یا پوچ است! در کشور ژاپن به معنای پول، و در کشورهای حوالی دریای مدیترانه سوراخی را نشان می دهد و نشانه هم جنس بازی است!!!
تفاوت ها را مشاهده می کنید؟! لطفا در کشورهای مختلف در استفاده از نشانه ها دقت لازم را به عمل آورید!
زبان بدن در حال دست دادن:
انسان های سلطه جو زمان دست دادن دست طرف مقابل را به زیر دست خود می آورند، طوری که دست شخص سلطه جو بالا قرار گرفته و کف دست اش رو به زمین است و کف دست شخص مقابل رو به بالاست( مثل دست گداها! )
بهترین حالت دست دادن حالتی است که دست هر دو طرف عمود باشد و کمی هم دستان هم را فشار دهند ( اما نه خیلی زیاد ).
بالا و پایین بردن دست ها زمانی که به هم دست می دهیم، از دو بار تا پنج بار عادی است.
دست به کمر ایستادن:
دست به کمر زدن، نشانه احساس برتری و احساس محق بودن فرد است. دو مدل دست به کمر ایستادن داریم:
یکی حالتی که کف دست ها رو به زمین است، این حالت شدید دست به کمر ایستادن است.
دیگری حالتی که دست روی باسن قرار می گیرد و کف دست کمی به سمت بالاست! این حالت خفیف دست به کمر ایستادن است!
دست به سینه شدن:
کسی که دست به سینه می شود وارد گارد دفاعی شده! در کودکی زمانی که از موقعیتی خوشمان نمی آمد، یا در شرایط نگران کننده ای قرار می گرفتیم، پشت پدر یا مادر خود مخفی می شدیم، اکنون در بزرگسالی همان حرکت را بصورت مخفیانه ( با دست به سینه شدن ) انجام می دهیم.
شخص با دست به سینه شدن و همچنین با پا روی پا انداختن بین خود و شرایط مقابل رویش حفاظی می سازد تا در پشت سر آن احساس امنیت و آرامش بیشتری کند.
اگر در حین تبلیغ یک کالا شنونده دست به سینه شد، حتما دلیل مخالفت اش را بیابید و بعد به ادامه تبلیغ خود بپردازید، زیرا همانطور که افکار ما به طور ناخودآگاه حرکات بدن ما را ایجاد می کنند، اگر مدت زمان طولانی ای در یک حالت بدنی بمانیم، طرز فکر ما را تحت تاثیر قرار می گیرد.
در یک آزمایش تعداد شصت دانشجو با شرایط هوشی نزدیک به هم را به دو گروه سی نفری تقسیم کردند، به هر دو گروه یک استاد، یک درس یکسان را در شرایط آموزشی یکسان تدریس می کرد با این تفاوت که، به گروه اول گفته بودند که در تمام مدت کلاس دست به سینه بنشینند و از گروه دوم خواستند تا راحت و با گاردی باز سر کلاس حاضر شوند!
نتیجه آزمایش بسیار جالب توجه است!
گروهی که با گارد بسته و دست به سینه سر کلاس حاضر شده بودند 38 درصد کمتر از گروه دیگر بحث را متوجه شده بودند! در حالی که تنها تفاوت این دو گروه در دست به سینه نشستن شان بود!
بار دیگر تکرار می کنم، در زمان گفتگو اگر مشاهده کردید طرف مقابل تان وارد گارد دفاعی شده، با سوالی درباره موضوع نظر او را جویا شوید و پس از رفع کردن آن به ادامه بحث بپردازید!
برای این کار کافی است،مثلا به او بگویید: "می بینم که درباره اش فکر می کنید! نظرتان تا اینجای کار چیست؟! " و سپس به عقب تکیه داده و دستان خود را از هم باز نگه دارید طوری که کف دست ها رو به بالا باشند و بیانگر اینکه شما گوش می کنید...
پا روی پا انداختن
پا روی پا انداختن نوع خفیف تر گارد دفاعی است! و هم در حالت نشسته صورت می گیرد و هم در حالت ایستاده!
لمس لب
در لب های انسان ها حس گر های عصبی بسیاری وجود دارد، و با لمس لب احساس آرامش بسیاری بالایی می کنیم.
زمانی که هیجان زده می شویم لب های خود را روی هم می فشاریم، با این کار به یاد مکیدن سینه مادر در دوران کودکی، آرام می شویم!
گاهی به جای لمس کوتاه لب ها، انگشت اشاره، انگشت های دیگر ویا دست خود را روی لب هایمان می گذاریم. در این حالت شخص یا در حال تفکر است و یا سعی می کند جلوی خود را بگیرد و حرفی را به زبان نیاورد. ( مثلا مخالفتش را ابراز نکند! )
نکته ای که در تحلیل حرکات بدن باید حتما مدنظر قرار بگیرد، این است که هرگز نباید زود قضاوت کنیم!
مبادا یک حرکت را به تنهایی و مجزا تحلیل کنیم! بلکه باید به برایند حرکات بدن شخص مقابل توجه کرد و تا آنجا که می توانیم قضاوت خود را به تعویق بیندازیم! باید یک حرکت را در کنار حرکات دیگر شخص تحلیل کرد تا مبادا دچار اشتباه شویم!
مثلا ممکن است کسی که دست کمر ایستاده کلیه هایش درد می کند! یا کسی که دست به سینه ایستاده سردش است!! و یا ده ها احتمال دیگر...
لمس کردن چانه:
1لمس چانه هم نشان از تفکر است. در اینجا لازم می دانم نگاه از بالا و پایین را هم توضیح دهم، زمانی که شنونده لب یا چانه خود را لمس می کند، اگر سرش به سمت پایین متمایل باشد و از پایین به بالا نگاه کند در حال ارزیابی و تفکر است.
و اگر سر به سمت بالا متمایل باشد و چشم ها از بالا به پایین نگاه کنند، بیانگر تردید شنونده است!
لمس کردن چشم:
یک کودک زمانی که نمی خواهد صحنه ای را ببیند، با دست جلوی چشمانش را می گیرد، در بزرگسالی همان حرکت را با زیرکی و بصورت مخفیانه انجام می دهیم. بدین صورت که با دست خود چشم هایمان را می مالیم.
مردها با پشت دست و خیلی محکم این کار را انجام می دهند اما خانم ها معمولا بدلیل آرایشی که دارند خیلی ظریف تر این حرکت را انجام می دهند و گاها به لمس کردن زیر چشم با نوک انگشت اشاره اکتفا می کنند.
لمس کردن گوش:
خاراندن پشت گوش بوسیله شنونده، نشانه عدم تمایل به شنیدن بدگویی است! اگر با حرکت سر به یک سمت مثلا چپ یا راست همراه باشد، طوری که شخص از گوشه چشم به حرف های گوینده گوش کند، نشان از تردید شنونده است.
اگر شخصی در زمان سخن گفتن پشت گوش خود را بخاراند، نشانه خوبی نیست و اثر منفی روی شنونده خواهد گذاشت! مانند اینکه خود گوینده نسبت به سخنان خود اطمینان کافی را ندارد!
اکثرا مردها زمانی که به کسی علاقه دارند سرشان را به یک سمت متمایل می کنند و با لاله گوششان بازی می کنند!
تکیه دادن به چیزی:
تکیه دادن به اشیا نشانه احساس مالکیت نسبت به آنهاست! مثلا مجری برنامه بیشتر از میهمانان آن برنامه به میز تکیه می دهد!
دایره ساختن با دست، در فضا:
ساختن دایره ای فرضی در فضا به کمک یک دست و یا حتی دو دست، بیانگر تسلط فرد به موضوع مورد بحث است!
تکینیک حرکات آینه ای:
تکنیک حرکات آینه ای، یکی از راه های نفوذ در دلهاست!
به کمک این روش شما می توانید با سرعتی غیر قابل باور در دل دیگران نفوذ کنید، دیگران را با خود همراه کنید تا جایی که حتی با اولین ملاقات به شما اطمینان کنند!
تکنیک بسیار ساده است: تنها کافی است حرکات بدن شخص مورد نظر خود را تقلید کنید! طرز نشستن، حرکات دست، جهت قرار گرفتن سر و ...
مراقب باشید مبادا رفتار شما آنقدر افراطی یا سریع باشد که شخص احساس کند مورد تمسخر شما قرار گرفته است.
این تکنیک به این دلیل بسیار موثر است که شخص بصورت کاملا ناخودآگاه احساس صمیمیت بسیار زیادی نسبت به شما پیدا می کند. چرا که انسان های همفکر و هم حس، حالات بدنشان به هم بسیار شبیه است.
در تله پاتی هم، کسانی که حالات بدن شبیه به هم دارند، سرعت تله پاتی بین آنان بیشتر می شود.
مکان نشستن:
در برخورد با مردها و زن ها، مکان نشستن با هم متفاوت است:
مردها وقتی با شخصی احساس صمیمیت می کنند، روبروی او می نشینند! و نسبت به تازه واردی که روبروی آنها بنشیند، حس و نظر خوبی نخواهند داشت.
زنان زمانی که با شخصی احساس صمیمیت می کنند، کنار او می نشینند! و نسبت به تازه واردی که کنار آنان بنشیند، حس و نظر خوبی نخواهند داشت.
در نخستین برخورد، پیشنهاد می شود برای موفقیت در ارتباط، اگر طرف مقابل شما مرد است ابتدا مکان ایستادن و یا صندلی خود را کنار او قرار دهید و سپس آرام آرام موقعیت خود را به روبروی او، تغییر دهید.
و برای اولین برخورد با یک خانم، بالعکس عمل کنید، ابتدا روبروی او و سپس آرام آرام در کنارش قرار بگیرید.
امتداد جهت پاها:
انسان ها همواره به سمت کسی، چیزی و یا موقعیتی می ایستند که نسبت به آن تمایل بیشتری دارند. در گفتگو های سه نفره، زمانی که به صورت مثلثی می ایستیم، همواره رو به روی کسی می ایستیم که به او تمایل بیشتری داریم.
گاهی پیش می آید که مجبوریم به سمت شخص و موقعیت دیگری توجه کنیم ( ولی کماکان تمایل مان به سمت شخص قبلی است ) در این مواقع، روی خود را به سمتی که مجبور شده ایم برمی گردانیم، اما هنوز هم امتداد پاهای ما رو به سمت شخص قبلی است!!
اشخاصی که در اتاق، امتداد پاهایشان رو به سمت درب خروجی است، به ادامه گفتگو تمایلی ندارند (خسته شده اند یا بیرون از اتاق کاری دارند) و می خواهند هرچه سریع تر از اتاق خارج شوند!
دست زیر چانه:
یک شنونده در چند حالت دستش را زیر چانه اش قرار می دهد:
یکی در زمانی که مشتاقانه به حرف سخنران گوش می دهد و مجذوب آن بحث شده است. در این حالت شنونده معمولا کمی به سمت جلو متمایل می شود. انگشت شصت خود را زیر چانه قرار می دهد و یکی از انگشتان دیگرش (مثلا انگشت اشاره) را روی لب قرار می دهد.
توجه داشته باشید اگر همین حالت شصت و انگشت اشاره (که روی لب قرار گرفته است) با تکیه دادن شنونده به صندلی و احیانا با پا روی پا انداختن او همراه باشد، نشان از شنیدن منتقدانه و متفکرانه است! در این شرایط نباید زیاد تعجب کنید اگر شنونده منتقد، با دست دیگرش آرنج دستی که زیر سر قرار داده است را نگه دارد! چرا که این حرکت، یکی از حالات ظریف دست به سینه شدن( گارد دفاعی ) است.
یکی دیگر از شرایطی که شنونده دستش را زیر چانه می زند، حالتی است که او از بحث خسته شده!! این حالت را به راحتی می توان از حالت قبلی تمیز داد، چرا که شنونده ای که خسته شده باشد، از دست خود به عنوان یک تکیه گاه برای سر استفاده می کند و اگر دستش را از زیر سر بردارد، سرش خواهد افتاد! و یک سوال؟! اگر این شنونده انگشتانش را هم روی لبش قرار داده باشد چه معنایی را می دهد؟!
آفرین! او هم خسته شده و هم مخالفتش را از شما پنهان می کند.
تکان دادن سر
تکان دادن سر در جهت بالا و پایین، معنای تایید و بله را می دهد! یک شنونده باهوش از همین حرکت سر برای نفوذ در دل سخنران استفاده می کند. یک بار این حرکت را سر یک کلاس امتحان کنید! وقتی استاد در حین توضیح دادن درس به دانشجو ها نگاه می کند، شما سرتان را آرام و پیاپی به سمت بالا و پایین (طوری که معنای بله بدهد!) تکان دهید، خواهید دید که در مدت بسیار کمی، توجه استاد در میان تمامی شاگردان به شما جلب خواهد شد! و احیانا آخر ترم مورد لطف استاد هم قرار خواهید گرفت!!
این حرکت را در گفتگو های دو نفره هم انجام دهید! این حرکت کوچک سر، معجزه می کند! این حرکت پیام های ناخودآگاهی را به شنونده ارسال می کند مثل: من به تو توجه می کنم! هوش و حواسم به توست عزیزم! گوش می کنم گلم! درکت می کنم! و ....
حرکت دیگری که با سر انجام می دهیم، حرکت سر به سمت چپ و راست است. این حرکت معنای نفی می دهد.
-
06-22-2009, 05:03 PM
#443
<<اسرار چشم ها>>
اين مقاله پيرامون مبـحث پـرآوازه و نـوظـهور مـوسـوم بـه "علايم دستيابي ديداري" مي باشد. شيوه اي كه مـا را قادر مي سازد با مشاهده حركات چـشـم هـا بـه نـحـوه انديشيدن فرد پي ببريم. مـبـنـاي ايـن علم بر پايه ارتباط تنگاتنگ جسم و ذهن بوده و آنـكـه افـراد با حـركـت دادن چـشمـهايـشـان رونـد تـفـكـرات بـاطـنـي خـود را آشـكـار ميسازند. فراگيري آن ما را يقينا در بهبود برقراري ارتبـاط با ديگران در زندگي ياري خواهد داد.
تشخيص حركات چشم قدري به تمرين و ممارست نيـاز دارد زيرا كه برخي افراد حركات چشم بسيار كنـد و آرام، مختصر، زيركانه و يا تعمدي دارند كه اغلب اوقات ارزيابي چشم را پيچيده و دشوار مي گردانـد. حـركات چـشـمـها نشان دهنده آن است كه فرد چگونه ميانديشد،آيا وقايع گذشته و يا آينده را در تصور خود ميپروراند، صدايي را در باطن خود دوبـاره مي شـنـود و يا صداي جـديـدي را در ذهن خود مي آفريـنـد. در دلـش بـا خود حرف ميزند و يا توجهش معطوف به احساساتش مي باشد.
جهت رمز گشـايي حركات چشمها صورت را به 3 بخش فوقاني-مياني-تحتاني در ذهن خـود مجسم كنيد. اكنون مجددا آن 3 بخش را از وسط به 2 بخش چپ و راست تقسيم كنيد. حركت چشم به سمت هر يك از اين 6 منطقه را ميتوان اينگونه تفسير كرد:
بالا: ديداري
وسط: شنيداري
پايين: تكلم و احساسات
سمت چپشان مربوط به اطـلاعـات يـادآوري شده و سمت راستشان مربوط به اطلاعات خلق شده مي باشد. به اين مفهوم كه شخص به مـنظور دستيابي به مناطق مرتبط با حواس پنجگانه مغز بطور غير ارادي چشمانش را به جهات مختلف حركت ميدهد.
* چشمها بالا وچپ: نيـمكره غيـر بـرتـر تـجـسـمات فكري - تصوير ذهني يادآوري شده - دستيابي به خاطرات بصري (Vr)
* چشمها بالا و راست: نيـمـكره بـرتـر تجسمات فكري-تصوير ذهني خلق شده-قوه مخيله (Vc)
* چشمها وسط و چپ: نيـمـكره غـير برتر پردازش حـس شـنـوايي-دستيابي به خاطرات اصوات-افتراق تن صدا (Ar)
* چشمها وسط و راست: نـيـمـكره بـرتر پـردازش حـس شنوايي-تجسم اصوات جديد (Ac)
* چشمها پايين و چپ: نداي درون-گفتگوي باطني-ايجاد كلام(Ad)
* چشمها پايين و راست: احساسات، حـس لامـسه و هـم احشايي-دستيابي به احساسات، عواطف، احساس سردي وگرمي، درد، فشار، حركت و جاذبه(K)
* چشمها مستقيم بسمت روبرو و متسع: دسـتـرسـي سـريع و آني به تمام اطلاعات حسي (معمولا بصري)
كاربردها
1- موثرتر ومفيدتر بيانديشيد از آنجايي كه حركات چشمها سبب تحريك بخشهاي متفاوتي از مغز ميگردند، بـنـابـراين شما را در انديشيدن بهتر ياري ميكند. بـراي مـثال هنگامي كه از شما پرسيده شود كه آخرين فردي كه امروز صبح ملاقات كردي چه كسي بود؟ شما بـا حـركت دادن چشم هـا بسمت بالا و چپ مي توانيد آن را بهتر به خاطر بياوريد.
2- بدانيد چه زماني بايد سكوت كنيد هنگامي كـه فـردي در حين انجام حركات چشمي مي باشد و شما نيز همزمان صحبت مي كنيد، رشته افكار وي برهم از دست ميرود كـه سبب تاخير و كندي ارتباط مـتـقـابل، سردرگمي و رنجش آن فرد نسبت به شما خواهد شد.
3- حريم شخصي افراد افرادي كه شيوه تفكرشان وابسته بر اطلاعات بصري ميباشد، بـه حـريم شخصي زيادي نياز دارند. مايلند از شما به اندازه كافي فاصله بگيرند تا قادر باشند خيلي خوب شما را مشاهده كنند زيرا كه با نگاه كردن به شـمـا اطـلاعـات بـسـيـاري را گـردآوري مـي كنند. بنابراين دور از آنها نشسته و يا بايستيد. افرادي كه احساسي مي انديشند مايـلـنـد به حد كافي نزديـك بـاشـنـد تـا بـا شـما تـماس جسمي برقرار كنند كه اين كار را با زدن به بازوهاي شما، گرفتن آرنج و يا شانه و دست دادني كه گويي ميـل بـه رها كردن دستان شما ندارد بروز ميدهند. همچنـيـن افـرادي كه يادگيري و تفكراتشان وابسته به اطلاعات شنيداري ميباشد كمترين توجهي نسبت به وجود شما و حركات جسماني شما ندارند زيرا كه تمام توجه شان معطوف به جزئيات و صـحت اطـلاعـات مبـادلـه شده و تحليل آن ميگردد.چشم برهم زدنهاي مكرر و يا حتي بستن چشمها به مدت چند ثانـيه در هنگام بحث و گفتگو پيرامون مسائل پيچيده از ويژگيهاي اخلاقي آنان ميباشد.
4- دروغگو را شناسايي كنيد هنگاميكه مشاهده كرديد شخصي درپاسخ به پرسشهاي شما به بالا و سـمـت راست چشم ميدوزد احتمالا در فكر فريب و يافتن پاسخ ساختگي ميباشد.
زياده روي نكنيد
به خـاطر داشته باشيد كه حركات چشمها در تمام افراد صادق نميباشد گاهي اوقات در افراد چـپ دسـت حـركات چشم مذكور معكوس بوده و يا حتي برخي افراد داراي حركات چشم منحصر به فردي مي باشند. بنابراين در استفاده از آن مـحـتـاط و مـيانه رو باشيد و هيچگاه به آن به ديد يك قانون ثابت ننگريد.
-
06-22-2009, 05:03 PM
#444
18 نکته براي ارتقاء زبان جسماني
ارتقاء زبان بدن تغییر چشمگیری در مهارت های اجتماعی، جذابیت و حال و هوای کلی شما ایجاد خواهد کرد.
توصیه خاص و مشخصی درمورد طریقه استفاده از زبان بدن وجود ندارد. احتمالاً شما در برخورد با افراد مختلف و در موقعیت های مختلف، از زبان بدن خود به طور متفاوتی استفاده می کنید. (مطمئناً زبان بدن شما در برخورد با رئیستان نسبت به برخورد با دوستانتان کاملاً متفاوت است) آنچه در این مقاله مطرح می شود به شما کمک خواهد کرد که چطور به طرز کارآمدتر و بهتری از زبان بدن خود استفاده کنید.
اول اینکه، برای تغییر زبان بدن، باید از زبان بدن خود آگاه باشید. از نحوه نشستن، ایستادن، استفاده از دست ها و پاها، و طرز صحبت با دیگران آگاه باشید.
می توانید در جلو آینه تمرین کنید. ممکن است اینکار به نظرتان کمی مسخره و احمقانه بیاید، اما مطمئن باشید که کسی نگاهتان نمی کند. درعوض باعث می شود قبل از رفتن در جلسات و مجامع عمومی و برخورد با افراد، کمی پیش خودتان تمرین کرده و آماده شوید.
نکته دیگر این است که چشمانتان را ببندید و طریقه نشستن و ایستادنتان را در ذهن خود مجسم کنید تا اطمینان بیشتری به خود و آرامش پیدا کنید. آنطور که دوست دارید خودتان را در ذهنتان مجسم کنید و بعد سعی کنید آن را به مرحله عمل درآورید.
می توانید زبان بدن دوستان، مانکن ها، ستاره های سینما یا سایر افراد را هم که فکر می خوب هستند را نگاه کنید. ببینید آنها چه می کنند که شما نمی کنید. تکه های رفتاری مختلف را که دوست دارید از افراد مختلف بردارید و در برخورد با دیگران امتحان کنید.
ممکن است بعضی از این نکات به نظر شما مصنوعی بیاید. اما ایرادی ندارد، فقط تا زمانیکه این حرکات و منش ها جزء وجود شما نشده باشد، ممکن است مصنوعی به نظر برسد. و با تمرین بیشتر می توانید این رفتارهای جدید را یاد بگیرید. و یادتان باشد، رفتار شما مستقیماً بر احساس شما تاثیر می گذارد. اگر کمی بیشتر لبخند بزنید، احساس شادمانی بیشتری خواهید داشت. اگر صاف و صوف تر بنشینید، احساس انرژی و اعتماد بیشتری پیدا خواهید کرد. اگر حرکاتتان را کندتر کنید، احساس آرامش بیشتری می کنید، و...
ممکن است در ابتدای کار حرکات و رفتارهای جدیدتان کمی اغراق آمیز به نظر برسد. اما ایرادی ندارد. مطمئن باشید که مردم آنقدرها هم که شما فکر می کنید به حرکات و رفتارهای شما توجه ندارند، آنها درگیر مشکلات خودشان هستند. برای رسیدن به تعادل بیشتر کمی بیشتر تمرین کنید و رفتار و حرکات خودتان را خوب کنترل کرده و زیر نظر داشته باشید.
1. دست ها یا پاهایتان را ضربدری قرار ندهید – مطمئناً تا به حال شنیده اید که این قرار دادن دستهایتان به صورت ضربدری (همان دست به سینه) باعث می شود دیگران تصور کنند حالت دفاعی به خود گرفته اید. حال باید بدانید که قرار دادن پاها نیز در همین وضعیت چنین فکری را ایجاد می کند. پس سعی کنید همیشه دست ها و پاهایتان را باز قرار دهید.
2. ارتباط چشمی برقرار کنید، اما به دیگران زُل نزنید – اگر با افراد مختلفی در حال صحبت هستید، برای ایجاد ارتباطی بهتر با همه ی آنها به یک میزان ارتباط چشمی برقرار کنید و ببینید به حرفهایتان گوش می دهند یا نه. اما برقرار کردن ارتباط چشمی بیش از انداره به طرف مقابل احساس خوبی منتقل نمی کند. نداشتن ارتباط چشمی هم باعث می شود خودتان احساس ناامنی کنید. اگر تابه حال عادت نداشته اید که موقع حرف زدن با طرف مقابلتان ارتباط چشمی برقرار کنید ممکن است در اول کار کمی برایتان دشوار باشد، اما با تمرین بیشتر به آن عادت می کنید.
3. مکان بیشتری را اشغال کنید – مثلاً اگر موقع نشستن یا ایستادن پاهایتان را کمی فاصله بدهید و از هم باز نگاه دارید، نشان می دهد که اعتماد به نفس زیادی دارید و از خودتان کاملاً مطمئنید.
4. شانه هایتان را رها کنید – وقتی احساس فشار می کنید، این احساس بیش از همه جا در شانه های شما جمع می شود. ممکن است کمی بالاتر از حد معمول قرار بگیرند. سعی کنید شانه هایتان را شل و آزاد کنید. آنها را کمی تکان داده و کمی عقب ببرید.
5. وقتی طرف مقابلتان صحبت می کند شما با تکان هاي سر او را تصدیق کنید – انجام هرازگاه این کار باعث می شود طرف مقابلتان حس کند که به حرفهایش گوش می دهید. اما اغراق نکنید.
6. دولا و خمیده ننشینید، صاف بنشینید – اما در حالت ریلکس و آرمیده نه در فشار.
7. خم شوید، اما نه خیلی زیاد – اگر می خواهید به طرف مقابلتان نشان دهید که به صحبت هایش علاقه مندید، کمی به سمت آن فرد خم شوید. اگر می خواهید به دیگران نشان دهید که اعتماد به نفس دارید و از خودتان مطمئن هستید، کمی به عقب خم شوید. اما در این خم شدن ها اغراق نکنید. خم شدن بیش از اندازه به جلو شما را محتاج و نیازمند به طرف مقابل نشان می دهد و خم شدن بیش از اندازه به عقب باعث می شود فردی خودخواه و متکبر به نظر برسید.
8. لبخند بزنید و بخندید – یادتان باشد، خیلی خودتان را جدی نگیرید. راحت بنشینید و وقتی کسی حرف خنده داری می زند لبخند بزنید و بخندید. اگر فرد مثبتی باشید، دیگران تمایل بیشتری برای حرف زدن و مراوده با شما خواهند داشت. اما اولین نفری نباشید که به لطیفه های خودش می خندد، چون باعث می شود فردی عصبی و نیازمند توجه به نظر برسید. وقتی به کسی معرفی می شوید لبخند بزنید اما این لبخند را خیلی ادمه ندهید چون دورو به نظر خواهید رسید.
9. به صورتتان دست نزنید – اینکار باعث می شود عصبی جلوه کنید و حواس شنونده ها و مخاطبینتان را نیز منحرف می کند.
10. سرتان را بالا نگاه دارید – چشمانتان را به زمین ندوزید، با اینکار خجالتی و نامطمئن به نظر خواهید رسید. سرتان را مستقیم و بالا نگاه دارید و چشم هایتان را به افق روبرویتان بیندازید.
11. کمی حرکاتتان را کندتر کنید – اینکار دلایل مختلفی دارد. اگر آرام تر راه بروید، مطمئن تر و با اعتماد به نفس تر به نظر می رسید. اگر کسی شما را خطاب می کند، به سرعت سرتان را به جهت او برنگردانید، کمی آرامتر به سمت صدا برگردید.
12. بی قرار نباشید – از حرکات تیک دار و عصبی مثل تکان دادن پا یا زدن روی میز با انگشت ها اجتناب کنید. این حرکات موقع صحبت کردن حواس طرف مقابلتان را پرت می کند و شما را فردی بی قرار و ناآرام نشان می دهد. روی حرکاتتان تمرکز داشته باشید.
13. از دستهایتان با اطمینان بیشتری استفاده کنید – به جای ضرب گرفتن با دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان، سعی کنید از آنها برای کمک به رساندن مطلبی که در موردش صحبت می کنید استفاده کنید. از دست ها برای توصیف چیزهای مختلف یا تاکید در حرفی که می زنید می توانید استفاده کنید. اما زیاد از آنها استفاده نکنید چون باعث پرت کردن حواس شنونده می شود. کنترل دست هایتان باید در دستتان باشد!
14. گیلاس نوشیدنیتان را کمی پایینتر بگیرید – گیلاس نوشیدنیتان را جلو سینه تان نگیرید. نه تنها گیلاس نوشیدنی بلکه هر چیز دیگر را در جلوی سینه نگیرید چون شما را در حالت دفاعی قرار می دهد. در عوض آن را کمی پایینتر آورده و در اطراف پاهایتان قرار دهید.
15. ستون فقراتتان تا پشت سرتان ادامه دارد – بعضی از افراد عادت دارد صاف و مستقیم و در حالتی بسیار خوب بنشینند اما گردنشان را رها می کنند و باعث میشود سرشان کمی از بدنشان جلوتر بیاید. این افراد باید بدانند که ستون فقراتشان تا ابتدای گردنشان نیست بلکه تا پشت سرشان ادامه دارد. از اینرو برای داشتن حالتی بهتر، خوب است که تا انتهای ستون فقرات خود را صاف و مستقیم نگاه دارید.
16. خیلی نزدیک نایستید – همه ی آدم ها اگر مخاطبشان خیلی نزدیکشان باشد، زود خسته می شوند. اجازه بدهید مخاطبتان حریم شخصی خود را حفظ کند و به آن تجاوز نکنید.
17. آینه – معمولاً وقتی دو نفر رابطه ی نزدیکی با هم داشته باشند و خوب با هم ارتباط برقرار کنند، بعد از مدتی ناخودآگاه زبان بدن همدیگر را کپی می کنند. مثلاً اگر طرف مقابل به جلو خم شود، شما هم به جلو خم می شوید. اگر دستش را روی پایش بگذارد شما هم همین کار را می کنید. اما حواستان باشد که این واکنش ها را لافاصله انجام ندهید و همه ی این رفتارها را کپی نکنید.
18. رفتاری خوب ومناسب داشته باشید – رفتاری مثبت، آرام، و باز داشته باشید. احساس و زبان بدن شما تاثیری متقابل بر هم دارند. فکر کنید تا حرکاتی مثبت داشته باشید!
شما می توانید زبان بدن خود را تغییر دهید، اما این هم مثل یاد گرفتن هر چیز جدید دیگر زمان می برد. مخصوصاً چیزهایی مثل بالا نگاه داشتن سر وقتی چندین و چند سال عادت کرده اید که سرتان را پایین بیندازید و کفش هایتان را نگاه کنید. و اگر بخواهید چندین حرکت را توامان تغییر دهید، مطمئناً گیج و سردرگم می شوید.
سعی کنید چند نمونه از این حرکات را اتخاذ کرده و سه الی چهار هفته آنها را تمرین کنید. پس از عادت کردن کامل به این چند حرکت، چند رفتار دیگر را برداشته و تمرینات خود را به همین شیوه ادامه دهید. در آخر خواهید دید آنچه که فکر نمی کردید بتوانید یاد بگیرید را طی مدت زمان کمی یاد گرفته اید .
-
06-22-2009, 05:03 PM
#445
مهارت نه گفتن
جرأتورزی یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است که به افزایش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام دیگران منجر میشود. خیلی از آدمها در رويارويي با مشکلات زندگي ناتواناند و در مقابل، عدة ديگري ميتوانند از اين مشکلات به آسانی عبور کنند و به کساني تبديل شوند که ما به آنها ميگوييم آدمهاي موفق.
روانشناسان با بررسي زندگی همين آدمها به فرايندهاي مشابهی دست پيدا کردند تحت عنوان «راهبردهاي مقابلهاي» و مشاهده کردند که اين راهبردها يک ويژگي مهم دارند:
ميشود آنها را آموزش داد. پس از این کشف، روانشناسان در کارگاههاي عمومي، مراکز مشاوره و روان درماني، مدارس و حتی ادارات دولتي آموزشهايي را رواج دادند که نامهاي متفاوتي داشت: مهارتهاي مقابلهاي، مهارتهاي انطباقي و يا مهارتهاي مقابله با تغييرات زندگي؛ که اين آخري توي ايران خلاصه شده و تبديل شده است به «مهارتهاي زندگي».
يکي از جذابترين و کاراترين مهارتهاي مقابلهاي، جرأتورزي است. جرأتورزي ترجمة کلمة انگليسي Assertiveness است. متأسفانه اين کلمه در زبان فارسي و در کتابهاي مختلف، به شکلهاي مختلفی آمده است: جرأتورزي، جرأتمندي، ابراز وجود، قاطعيت و... بعضيها هم خودشان را راحت کردهاند و گفتهاند: «مهارت نه گفتن». به نظر ميرسد جرأتورزي، بهتر ابعاد اين مهارت را منتقل میکند.
جرأتورزي توانايي ابراز خود و احقاق حقوق خود بدون تجاوز به حقوق ديگران است. عمل به شيوة جرأتورزانه به شما اجازه ميدهد تا اعتماد به نفس را در خود حس كنيد و موجب برانگيختن حس احترام دوستان و آشنايان شوید.
جرأتمندي امكان دستيابي به روابط صادقانه را افزايش ميدهد و به شما كمك ميكند تا دربارة خودتان احساس بهتري داشته باشيد و بر موقعيتهاي روزمره، تسلط بيشتري پیدا کنید. جرأتورزي رابطة تنگاتنگي دارد با حقوقي که ما بهعنوان يک فرد براي خودمان در نظر ميگيريم. فرد جرأتورز دربارة خودش به حقوق زير باور دارد:
من حق دارم زندگي خودم را خودم هدايت کنم، هدفها و آرزوهایم را خودم مشخص و آنها را اولويتبندي کنم.
من حق دارم كه ارزشها، باورها و عواطف خاص خودم را داشته باشم و حق دارم به خاطر اين ارزشها، باورها و عواطف به خودم احترام بگذارم.
من حق دارم به ديگران بگويم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.
من حق دارم بگويم «نه»، «من نميدانم»، «من نميفهمم» يا حتي «من اهميت نميدهم» و البته حق دارم قبل از ابراز آنها زماني براي فکر کردن در موردشان داشته باشم.
من حق دارم از ديگران درخواست اطلاعات يا كمك کنم بدون اين كه به خاطر نيازهاي خود دستخوش احساسات منفي شوم.
من حق دارم افکارم را تغيير دهم، اشتباه کنم و گاه غيرمنطقي عمل کنم و البته پيامدهاي آن عمل را كاملا ميپذيرم.
من حق دارم خودم را دوست بدارم، هر چند ميدانم كامل نيستم و گاهي كارها را پايينتر از حد توانايي كامل خود انجام ميدهم.
من حق دارم روابط مثبت و رضايتبخش برقرار کنم. روابطي كه در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه احساسم را بيان کنم و حق دارم روابط خود را اگر نيازهايم را برآورده نسازد، تغيير يا خاتمه دهم.
من حق دارم زندگي خود را به هر شيوهاي كه خودم ميخواهم تغيير و تحول دهم.
من حق دارم مسؤول مشکلات ديگران نباشم.
من حق دارم انتخابهاي خاص خودم را داشته باشم و دليلي براي توجيه همة آنها به ديگران وجود ندارد.
جرأتها و آدمها
با کمي آسانگيري ميتوانيم بگوييم آدمها در مورد ابراز حقوقشان در روابط اجتماعي چهار دستهاند:
1 ـ منفعل: اين آدمها معمولا سبک ارتباطي منفعلانهاي دارند. اگر بخواهيم کلمة صريحتري به جاي صفت اين افراد بگذاريم «بيجرأت» بهترين گزينه است. ما در ظاهر اين افراد را فروتن، صبور، از خود گذشته و مهربان ميبينيم اما آنها به خاطر اين که به ديگران اجازه ميدهند به راحتي حقوق و احساساتشان را ناديده بگيرند، هميشه در درون خود ناراحتاند و با خودشان کلنجار ميروند.
آنها يا به حقوق خود مطلع نيستند، يا آنها را باور ندارند و يا با وجود اطلاع و باور به حقوق خود، بلد نيستند جرأتورزانه عمل کنند. اين افراد صدايي آرام و لرزان دارند، حرف خودشان را بهراحتي پس ميگيرند و مکررا عذرخواهي ميکنند.
اين آدمها براي دل ديگران زندگي ميکنند. البته منفعل بودن راه راحتي است. مسلما ما وقتي جرأتورز باشيم بيشتر بايد با کجفهميها، انتقادها و اخمهاي اطرافيان روبهرو شويم و اين کار آساني نيست.
2 ـ پرخاشگر: آنقدر اين آدمهاي دور و بر ما زيادند که شايد نيازي به توضيح اين سبک ارتباطي نباشد. اين افراد جرأتمندي را با خشونت اشتباه گرفتهاند. آنها حقوق خود را به قيمت ناديده گرفتن حقوق ديگران به دست ميآورند.
پرخاشگرها با منفعلها يک زوج مکمل ناعادلانه را تشکيل ميدهند. متأسفانه در فيلمهاي خشونتآميز قهرمانان پرخاشگر اما موفق به شدت تبليغ ميشوند. آنها جوري حرف ميزنند که ديگران احساس حقارت، گناه، اندوه و ناداني ميکنند. آنها با صداي بلند صحبت ميکنند، طعنه و کنايه ميزنند، رفتار شما را مکررا با «تو بايد...» و «تونبايد...»
ارزشگذاري مينمايند، شما را دلسرد ميکنند، به شما برچسب ميزنند و هميشه مليتها و جنس مخالف و ديگران را تحقير ميکنند.
3 ـ پرخاشگر منفعل: اين دسته جالبترين و البته غيرقابل تحملترين سبک ارتباطي را دارند. اين افراد به دلايل مختلف ممکن است احساس خشم يا خصومت نسبت به ديگران را تجربه کنند، اما نه توانايي بيان آن را دارند و نه ميتوانند اين احساسها را تحمل کنند.
آنها شيوهاي غيرمستقيم و انحرافي را براي خالي کردن خشم خود برميگزينند. لج کردن، کم کاري، با استفاده از هيجانهاي تأثيرگذار (مثلا گريه يا قهر) باجگيري کردن و جابهجا کردن خشم به اشيا مثلا پنچر کردن ماشين از شيوههاي شيطنتآميزي است که اين افراد به کار ميبرند.
بعضي ميگويند اين سبک تا حدي ناخودآگاه و خودکار به کار برده ميشود. البته وقتي اين کارها تکرار شوند و نتيجه بخش باشند بعيد هم نيست که اتوماتيک شوند.
کارمندي که کار ده دقيقهاي شما را به خاطر احساس خشم از ارباب رجوعهاي ديگر يا رئيس توي دوساعت انجام ميدهد، نمونة يک فرد پرخاشگر منفعل است.
4 ـ جرأتورز: همانطور که گفتيم جرأتورزي، توانايي ابراز خود و احقاق حقوق خود بدون تجاوز به حقوق ديگران است. افراد جرأتورز بدون اين که پرخاشگري کنند و يا از راههاي غيرمستقيم ابراز هيجانها استفاده کنند به حقوق خودشان دست مييابند.
آنها افکار و احساسات خودشان را خود انگيخته و صريح بيان ميکنند. اين آدمها در عين حال افرادي مورداعتماد، پذيرا و شنونده نيز هستند. آنها اگر با شما مخالف باشند بدون اينکه بياحترامي کنند نظرشان را ميگويند.
جرأتورزي به چه درد ميخورد؟
حتما بارها اتفاق افتاده است که توي موقعيتي قرار بگيريد که از شما درخواستي شود که با آن موافق نيستيد. دوستي شما را براي تجارت شبکهاي پرزنت ميکند، کسي از شما ميخواهد الکل يا موادمخدر مصرف کنيد و يا فردي از جنس مخالف از شما تقاضاي ازدواج ميکند.
جرأتورزي به شما کمک ميکند که معقولانه اين تقاضاها را رد کنيد. علاوه بر این جرأتورزي در موقعيتهاي زير هم به دردتان ميخورد:
ـ تقاضاي معقول از ديگران
ـ برخورد درست با مخالفت ديگران
ـ جلوگيري از تعارضات پرخاشگرانة غیرضروری
ـ اعلام موضع خود در تصميمهاي جمعي
جرأتورزی در سه حرکت
برای ورود به دنیای آدمهای جرأتورز لااقل باید از سه مرحلة زیر عبور کنید:
پیش از اعلام موضع
1-ابتدا از موضع خود مطمئن شويد، يعني مشخص كنيد كه ميخواهيد بگوييد بله يا خير. اگر مطمئن نيستيد، بگوييد كه براي پاسخ دادن بايد كمي فكر كنيد. به شخص مقابل بگوييد كه بداند چه زماني پاسخ خواهيد گفت.
2-اگر شما كاملا متوجه نشدهايد كه فرد مقابل از شما چه تقاضايي دارد، از او توضيح روشني بخواهيد.
اعلام موضع با جمله سه بخشي
اين مرحله در واقع مهمترين تکنيک جرأتورزي را در برميگيرد. قبل از توضيح اين تکنيک بايد بياموزيم که هر ارتباط کلامي با يک سري رفتارهاي بدني همراه است. اين رفتارهاي بدني که به زبان بدن معروفاند داراي معناهاي فرهنگي خاص خود هستند.
در رفتارهاي جرأتورزانه بدن بايد راست باشد. سر بالا نگه داشته شود، رابطة چشمي مستقيم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد، قاطعيت و اطمينان موج بزند.
فرض کنيد دوستي ميخواهد واکمنتان را قرض بگيرد. قاطعانهترين و در عين حال محترمانهترين جملهاي که ميتوانيد بگوييد از سه بخش تشکيل شده است:
1-بخش همدلانه يا بازخورد مثبت:اين بخش که با کلمة «من» شروع ميشود فضا را دوستانه ميکند و از پرخاشگرانه بودن جملهتان جلوگيري ميکند. همچنين طرف مقابل معمولا ميفهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کردهايد: «من ميدونم که تو واکمن من رو لازم داري...»
2 ـ بخش استدلالي: در اين بخش دليل يا دلايل تصميم خودمان را اعلام ميکنيم. اين دلايل بايد تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. يادتان باشد آوردن دليل اضافي به ضرر خودتان تمام ميشود: «اما چون تصميم گرفتم واکمنم رو به کسي قرض ندهم/ يا/ چون در طول روز به واکمنم احتياج پيدا ميکنم...»
3 ـ بخش قاطع اعلام تصميم: خيليها به اين بخش نميرسند و به همين خاطر جملة ناتمامشان موجب ميشود طرف مقابل سوءاستفاده کند و سکوت در اين بخش را دليل بر رضايت بگيرد. در اين بخش ما تصميممان را بدون تعارف اعلام ميکنيم: «واکمنم رو بهات نميدم.»
کلا به اين نوع جملههاي سه بخشي «رد قاطعانه» يا «جرأتورزي قوي» گفته ميشود. اگر طرف مقابل درخواست را تکرار کرد ما دقيقا همين جمله را بيکم و کاست تکرار ميکنيم.
سعي کنيد در اين مرحله علاوه بر زبان بدن قاطعانه مخصوصا در بخش اول، جملة زبان بدنتان دوستانه باشد. معمولا افراد منطقي با يک يا دو بار شنيدن اين جملة سه بخشي قانع ميشوند و گرنه مجبوريد تکنيکهاي مرحله سوم را به کار ببريد.
اعلام موضع در شرايط خاص
اگر طرف خيلي سمج بود ميتوانيد از تکنيکهاي خاص استفاده کنيد:
1 ـ سيدي خشدار: در اين تکنيک که به آن «صفحة خط افتاده» هم ميگويند ما دقيقا مثل يک سيدي آسيب ديده مرتب يک جمله را بيکم و زياد تکرار ميکنيم.
اين جمله در ابتدا همان بخش دوم و سوم مرحله قبل است و بعد ميتوانيد فقط به بخش آخر اکتفا کنيد. يادتان باشد که شما هيچ چيزي نميشنويد. شما يک سيدي خشدار هستيد که هيچ استدلالي را نميشنويد. زبان بدن شما بايد قاطعانه و بدون تغيير باشد.
شما اگر جاي طرف مقابل باشيد، از اين همه تکرار خسته نميشويد؟ خب، هدف ما هم همين است.
2 ـ قاطعيت پيشرونده: شما ميتوانيد از يک جملة سه بخشي محترمانه شروع کنيد و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتواي جملهتان را قاطعانهتر کنيد و اگر جواب نداد محيط را ترک کنيد. اين تکنيک برای ایستادگی در مقابل دعوت به سیگار و مشروب و موادمخدر توصیه میشود. به اين روش جرأتمندي فزاينده هم گفته ميشود.
3 ـ خلع سلاح: همانطور که گفتيم افراد پرخاشگر با برچسب زدن و جريحهدار کردن احساساتتان ميخواهند به هدفشان برسند. شما بعد از به کار بردن جملة سه بخشي در مقابل اين افراد معمولا ميشنويد: «خيلي خودخواهي».
بهترين راه در مقابل اين افراد اين است که بگوييد «اگه اين کار خودخواهيه آره من خودخواهام» و او سلاحش را از دست داده است! البته يادتان باشد حتما مطمئن باشيد طرف ميخواهد سوءاستفاده کند.
4- خود را به خنگي زدن: اين تکنيک در مقابل انتقادهاي زياده از حد کاربرد دارد. در مقابل اين موقعيت خود را به خنگي بزنيد. مثلا اگر کسي به نحوة کار کردن شما ايرادي غير منطقي گرفت و گفت «تو کار خودتو بلد نيستي» ميتوانيد زبان بدن سادهلوحانه به خودتان بگيريد، يک لبخند احمقانه بزنيد و بگوييد: «آره اتفاقا خودمم فکر ميکنم کارمو بلد نيستم!»
5 ـ عوض کردن موضوع صحبت: وقتي شما با چند بار گفتن جملة سه بخشي نتيجه نگرفتهايد موضوع صحبت را عوض کنيد.
مهارتهاي زندگي ايراني
يکي از آشنایان 20 سالهام از وقتي که کلاس دوم ابتدايي بوده، یعنی از وقتی که فقط 8سال داشته، مجبور شد به خاطر ادامة تحصيل پدرش به استراليا برود و تا دوم دبيرستان آنجا بماند.
چند روز پيش وقتي در مورد همين مهارت با او حرف ميزدم گفت اتفاقا ما توي کلاس سوم ابتدايي درسي به نام مهارت نه گفتن داشتيم .
دوست من يادش آمد که معلمش (با توجه به فرهنگ استراليا) مثال تعارف مشروب توسط برادر را برايشان زده و از آنها خواسته بگويند در اين موقعيت چه کار ميکنند؟ با يک حساب سر انگشتي ميشود فهميد که در سال 1995 در استراليا در مقطع ابتدايي لااقل يک درس را به مهارتهاي مقابلهاي اختصاص دادهاند.
در ايران اين کار خيلي ديرتر و با کارگاههاي مرکز مشاورة وزارت علوم شروع شد. جزوههاي انصافا خوبي که مرکز مشاورة مرکزي وزارت علوم و دانشگاه تهران چاپ کردند و هنوز هم ميکنند قابل تقدير است و در نوشتن اين مطلب هم از آن جزوهها استفادة فراوانی برده شده است، اما جا دارد که ما چنین جريانی را آسيبشناسي کنيم.
ما هنوز از سنين بالاتر شروع ميکنيم. اما واقعیت این است که کودکي که اين مهارتها را در مقطع ابتدايي بياموزد در نوجواني و جواني راحتتر با قضايا کنار ميآيد.
ضمن اينکه الگوهاي غلط رفتاري در او شکل نميگيرد تا تغيير دادنش در مقاطع بالاتر اينقدر سخت باشد... و بحث هميشگي اينکه اينجا ايران است. بايد تحقيقاتي انجام شود تا بفهميم کدام تکنيکها با توجه به شرايط فرهنگي ما بهتر جواب ميدهد و اين که آيا نيازي به بومي کردن آنها هست يا نه؟
پاياننامههايي که در مورد اين مهارتها نوشته شدهاند، همه و همه از افزايش سلامت روان بعد از ياد گرفتن اين مهارتها حکايت دارند.
-
06-22-2009, 05:04 PM
#446
ساز و كارهاي بقا و تمدن
انتقاد ناپذيري ما ايرانيها حك شدن معادله «اشتباه كردن = آدم بدي بودن» در ذهنمان است.كيفيت ارتباط شخص با شخص اين كيفيت مي تواند مخرب و يا سازنده باشد.
ساز و كارهاي بقا و تمدن:
ساز و كارهاي بقا، جنگ و گريز و هيجانهاي بنيادي ترس، خشم، انزجار، غم، عشق و تعجب را در ما و حيوانات به وديعه گذاشته است. اين هيجانها همگي
اخباري دروني هستند كه به ما براي حفظ بقا كمك مي كنند. از اين روي، هر هيجان و احساس، پيام مهمي از درون است تا حركت ما را در جهت سازش و
تعالي تسهيل كند. در دنياي امروز تبديل هيجانهاي بنيادي به مسأله گشايي سازنده، و نه جنگ و گريز مسأله اصلي ماست. انديشه و زبان به بشر امكان داده
است با مسائل و مشكلات به نحو سازنده اي برخورد كند، عواطف و احساساتش را شناسايي، متمايز، و بازسازي نمايد و با همنوع خود براي حل اختلاف،
همكاري و درك متقابل به گفتگو بپردازد. يادگيري روشهاي مؤثر گفتگو و ارتباط برقرار كردن از چهار بعد اهميت دارد: نخست برخي افراد و مشاغل هستند كه نحوه ارتباط برقرار كردن در آنها اهميت خاصي
دارد (مديران، پزشكان، معلمان و تجار). مهارت مدير در برقراري ارتباطات اثر بخش در نحوه عملكرد وي اثر مستقيمي دارد. دوم ناتواني در برقراري ارتباط سازنده يكي از مؤلفه هاي اساسي اختلالات و
ناراحتي هاي رواني است. سوم، موفقيت هر فردي در زندگي در قالب رسيدن به اهدافي معنا مي يابد كه در امور شغلي، اجتماعي، خانوادگي و شخصي خود تعيين كرده است. يكي از لوازم موفقيت در مفهومي
كلي، به توانايي فرد دربرقراري ارتباطات اثر بخش و كارآمد بستگي دارد. در نهايت مفهوم ارتباط تنها بعدي بيروني و اجتماعي ندارد. ارتباط با خود نيز يكي از اموري است كه نيازمند توجه و يادگيري است. از
اين روي يادگيري اينكه چطور به نحو سازنده اي با خودمان ارتباط برقرار كنيم، يكي از ابعاد مهم آموزش مهارتهاي ارتباطي است و در واقع زيربناي ارتباطات ديگر است.
سبكهاي ارتباط بين شخصي:
اولين قدم در جهت مهندسي رفتارها در ارتباطات بين شخصي، شناسايي الگوي ارتباطي خود و فردي است كه با او رابطه داريد. يك رابطه انساني رضايت بخش، رابطه اي است كه در آن سه مؤلفه در هم تنيده
صميميت، مراقبت و آزادي وجود دارد. مراد از صميميت اعتمادي است كه امكان درك كردن و درك شدن را فراهم مي كند. مراد از مراقبت كمك به رشد و رضايت فرد مقابل است. در نهايت در يك رابطه رضايت
بخش، آزادي و خود مختاري، در مقابل مهار و كنترل، وجود دارد. چهار مؤلفه سبكهاي برقراري رابطه عبارت است از: صداقت، صراحت، احترام متقابل و مهارگري. صداقت در معناي عرفي راستگويي و در
تضاد با دروغ است. اما در معناي دقيق تر و عملياتي تر هماهنگيِ سه زبان بدن، زبان گفتار، و زبان لحن را صداقت گويند. مراد از صراحت نيز روشن و مستقيم بودن پيامهايي است كه بين دو فرد رد و بدل مي
شود. احترام متقابل به معناي ارزشگذاري، پذيرش فرديت، و حفظ حريم شخصي و انساني خود و فرد مقابل است. مؤلفه آخر هر ارتباطي خود مختاري در برابر كنترل است. در هر رابطه ميزان آزادي و اختياري
كه ما به فرد مقابل در نحوه عمل مي دهيم درجات متفاوتي دارد. بر اساس چهار مؤلفه ياد شده در ارتباطات، مي توان چهار سبك يا الگوي ارتباطي را از هم متمايز كرد.قاطعيت: برقراري ارتباط صادقانه،
صريح، تؤام با احترام متقابل و اصيل، و حود مختاري متقابل(برد-برد). پرخاشگري: برقراري ارتباط صادقانه، نيمه صريح (مستقيم و مبهم)، بدون احترام متقابل، و كنترل فرد مقابل (برد-باخت). سلطه گري:
برقراري ارتباط غير صادقانه، غير صريح(غير مستقيم و مبهم)، تؤام با احترام ظاهري و كنترل فرد مقابل (برد-باخت). سلطه پذيري: برقراري ارتباط غير صادقانه، غير صريح (غير مستقيم و مبهم)، تؤام با
احترام (گاهي ظاهري و گاهي اصيل) به فرد مقابل و خود مختاري فرد مقابل (باخت-برد). آنچه باعث مي شود افراد را در اين چهار الگوي رفتاري مقوله بندي كرد، فرواني ظهور اين رفتارهاست نه تطبيق كامل
با هر يك از الگوها.
قاطعيت يك الگوي ارتباطي آرماني است و نبايد تصور كرد مي توان فردي بود كه در تمام موقعيت هاي زندگي خود قاطعانه رفتار مي كند. نكته قابل توجه در افراد قاطع توانايي برخورد مسأله مدار است. قاطعيت
هنر انتقال روشن و محترمانه اينكه من كي هستم، در چه موقعيت قرار دارم و دوست دارم چطور با من رفتار شود، است.
تحول سبكهاي ارتباطي:
افزون بر اهميت برخورد صادقانه، صريح، صميمي، و محكم با كودكان و به طور كلي زيردستان، بايد از تفكر و رفتار پيچيده براي رفع سوء تفاهم ها در روابط، اجتناب كرد. سعي كنيد همچون كودكان اصل را
برابراز ساده و روشن افكار و احساسات خود قرار دهيد. آنچه جوهر سالم ارتباط _صداقت_ را در بزرگسالي از ما مي گيرد، تشويق رفتار غيرصادقانه، تنبيه صداقت، مشاهده رفتارهاي غيرصادقانه، و فريب فرد
در جهت كنترل مي باشد. فراموش نكنيد كودك ماندن هنر مردان بزرگ است.
شيوه« بودن» ياري بخش در ارتباط بين شخصي:
مؤلفه هاي اين شيوه را مي توان به صورت زير صورت بندي كرد:
1. اصالت و هماهنگي: اصالت نيازمند هماهنگي درون و برون است و اين هماهنگي نيازمند آگاهي داشتن از افكار و احساساتي است كه در درون ما جاري مي شوند. هماهنگي و اصالت ممكن است به تجربه
ابراز خشم، نگراني، كسالت، علاقه و به طور كلي دامنه اي از احساسات مختلف منتهي مي شود كه در كوتاه مدت ممكن است آرامش حالم بر رابطه را بر هم زند، اما در بلند مدت تداوم رابطه و رفع سوء
تفاهم را به همراه دارد .
2. احترام نامشروط: يعني حفظ حرمت افراد حتي در شرايطي كه از دست آنها عصباني هستيم و يا قصد برخورد و تنبيه آنها را داريم.
3. درك و همدلي: تلاش براي حس كردن تجارب فرد مقابل و شرط ضروري آن تشخيص صحيح افكار و احساسات جاري در درون اوست
4. ايجاز در گفتار: مراد از آن اقتصادي كردن گفتگو ها با استفاده از حداقل كلمات براي منتقل كردن حداكثر پيام، به نحوي كه مخل پيام نباشد، است.
آنچه سبب فقدان ايجاز مي گردد، عبارت است از: اضطراب، فقر دانش، كم رويي، نداشتن فكر و ديدگاهي روشن قبل از بيان مطلب، و گم شدن هدف گفتگو.
هنر گوش دادن، تجلي عملي ارتباط ياري بخش:
هنر گوش دادن به معناي توانايي شناخت صحيح و عميق افكار و احساسات فرد مقابل و لمس كردن آنهاست. نبايد آن را بر اساس كميت شنونده بودن و صبوري معنا كرد. ممكن است شما يك دقيقه به گفته هاي
يك فرد با كيفيت بالا گوش دهيد و واكنش مناسبي نيز در آن مدت كوتاه نشان دهيد. توجه به زبان بدن، حفظ ارتباط چشمي، توجه به كيفيت صدا، دنبال كردن رد كلام گوينده، تشويق وي به صحبت، استفاده بجا از
پرسش هاي باز، روشن و خلاصه كردن گفته هاي گوينده و انعكاس وضعيت احساسي وي مجموعه مهارتهايي هستند كه امكان شناخت و لمس افكار و احساسات فرد مقابل را فراهم مي كند. مهارت در اين
مؤلفه ها مهمترين قدم در جهت برقراري ارتباطهايي است كه به طور متقابل ياري بخش اند.
جمع آوری شده از سایت ارتباط موفق
-
06-22-2009, 05:04 PM
#447
مي خواهم قلوب ديگران را تسخير کنم !!
زندگي اجتماعي و زيستن در كنار مردم، فينفسه، هنري والاست؛ چرا كه اجتماع، متشكل از تعداد بيشماري انسانهاي مختلف با ويژگيهاي روحي و شخصيتي متفاوت است و اين كه انساني نحوهي برقراري
ارتباط مؤثر و صحيح با اجتماع را بداند و در اين ارتباط همواره موفق باشد، به وافع بايد او را ‹هنرمند› ناميد.
هر كدام از ما، بارها و بارها در جامعه افرادي را ديدهايم كه همواره از محبوبيت خاصي در ميان مردم برخوردارند و ميتوانند به شايستگي هر چه تمامتر با ديگران ارتباط برقرار كنند. موفقيت اين افراد، علاوه
بر شايستهگيهاي فردي، محصول ارتباط خوب آنان با ديگران، جلب آنها به سوي خود و به تبع آن، استفاده از تجارب، موقعيتها و امكانات ديگران است.
هيچ انساني، حتي نيرومندترين انسانها، هرگز نخواهد توانست بيمدد و ياري ديگران به شكوفايي و كاميابي دست يابد: از اين رو بديهيست كه همهي ما براي موفق شدن به ياري ديگران نيازمنديم و براي
برخوردار شدن از اين مدد و ياري بايد بتوانيم به شايستگي از عهدهي برقراري يك ارتباط موفق و مؤثر برآييم و به بياني عامتر، قلبهاي ديگران را از آن خود كنيم.
ارتباط اجتماعي، از ظرافتهاي خاص و پيچيدهيي برخوردار است و انسانهاي موفق در اين ارتباط، كساني هستند كه اين ظرافتها را به دقت در نظر ميگيرند. براي نفوذ در ميان مردم، بايد داراي ويژگيهايي
بود كه اين ويژگيها را ميتوان به دو دستهي بزرگ ‹اعتبار› و ‹جذابيت› تقسيم كرد.
الف: اعتبار
برخورداري از برخي قابليتها و خصوصيات فردي و اجتماعي، موجب بالا رفتن اعتبار اجتماعي، ميشود. اين قابليتها عبارتاند از:
تخصص:
هنگامي كه فرد، در يك يا چند رشته، كارشناس و متخصصي ورزيده، خلاق و توانمند باشد، به راحتي مورد توجه قرار گرفته و انگشت تقاضاي عدهي كثيري از افراد نيازمند، به سوي او نشانه ميرود. هر چه
كميت و كيفيت تخصصهاي فرد بالاتر باشد، به همان ميزان، كمتر كسي هوس طرد كردن او را به ذهن خود راه ميدهد.
مهم بودن:
هر چه فرد به لحاظ اجتماعي از جايگاه بالاتري برخوردار باشد، محبوبيت بيشتري خواهد داشت.
مرجع قدرت بودن:
مردم همواره به سمت افرادي ميروند كه مرجع قدرت هستند و در يك كلام ميتوانند مفيد فايده واقع شوند. از جمله خصوصيات مراجع قدرت ميتوان به نفوذ، كارايي، لياقت، قدرت و توانايي اشاره كرد.
شهرت:
برخوردار بودن از شهرت نيك، از جمله خصوصياتيست كه در راه موفقيت بايد همواره آن را مدنظر قرار داد. همهي انسانها از صميم قلب مايلند با افراد مشهور آشنا شوند تا از طريق اين آشناييها، در غرور
و افتخار آنان سهمي داشته باشند و به اعتبار اجتماعي خود بيافزايند.
بيغرض صحبت كردن و آشنا بودن به ظرايف برقراري ارتباط با ديگران
دوري از تنآسايي:
در دنياي امروز كه دنياي علم، تكنولوژي و سرعت است، ديگر جايي براي تنآسايي نميماند. براي عقب نماندن از قافلهي دنياي امروز، بايد بيوقفه دويد تا بتوان بر سر جاي خويش باقي ماند! مديريت زمان،
برنامهريزي و تلاش در جهت ارتقاء مهارتها و كاراييها، لازمهي زندگي امروز است. فراموش نكنيد، كاميابي اكتسابي است. بايد آيندهنگر بود و از دانش، تجربهاندوزي و بالابردن مهارتها، لحظهيي دست
نكشيد.
فرافكني خيالي:
به معناي آن است كه فرد همواره به عنوان يك ناظر بيطرف، اعمال خود را ارزيابي كند، تواناييهاي خود را بسنجد و مورد قضاوت قرار دهد. او بايد خود، شرايط و تواناييهاي خود را از دريچهي چشم يك ناظر
بيروني ببيند و براي رسيدن به موفقيت در برقراري ارتباط با ديگران، در برابر كردار، گفتار و انديشهي خود مسئول و سختگير باشد.
ب: جذابيت: با استفاده از عنصر جذابيت، ميتوان قلوب ديگران را تسخير كرد. اين امر، هميشه در ناخودآگاه افراد صورت ميگيرد و اتفاقي كه در ناخودآگاه رخ دهد، همواره مهمتر، مؤثرتر و پايدارتر خواهد
بود. جذابيت، به دو دستهي ظاهري و باطني تقسيم ميشود:
جذابيتهاي ظاهري:
عبارتند از زيبايي ظاهر، زيبايي در سخنان، جذابيت و ظرافت در حركات و سكنات و توانايي برقراري ارتباط با استفاده از راههاي غيركلامي، كه برقراري ارتباط از طريق چشم، مهمترين شيوهي برقراري ارتباط
غيركلامي و زبان بدن محسوب ميگردد.
برخوردار بودن از جذابيتهاي ظاهري در برقراري ارتباط موفقيتآميز با ديگران، مؤلفهيي بسيار مهم و تعيينكننده است؛ چرا كه، در نخستين برخورد، هيچ كس از باطن، ذهن، هوش و تواناييهاي ديگري خبر
ندارد و در بدو امر، اين ظاهر فرد است كه مورد توجه، داوري و حتي پيشداوري قرار ميگيرد.
اگر كالاي باارزشي در دست داشته باشيم كه به زيبايي بسته بندي نشده باشد، صرفنظر از قابليتهاي ويژهي آن، هرگز فروش خوبي نخواهد داشت. اهميت ندادن به آراستگي و زيبايي ظاهر، بدين معناست كه ما
براي سليقه و نظر ديگران كوچكترين اهميتي قايل نميشويم و اين بدترين پيامي است كه هر فرد ميتواند در نخستين برخورد، به ناخودآگاه ديگران ارسال كند.
حسن سليقه در انتخاب و پوشيدن لباس مناسب، استفاده از رنگها متناسب با زمان و مكان، گشادهرويي، بانشاط بودن و حفظ نظافت و بهداشت فردي، در كنار موارد ياد شده، از جمله گزينههايي هستند كه
رعايت آنها در بالا رفتن جذابيتهاي ظاهري، نقش مؤثر و انكارناپذيري ايفا ميكنند.
جذابيتهاي باطني:
يا جذابيت دروني و برخوردار بودن از سيرت زيبا، عبارت است از زيبايي انديشه، آراسته بودن به فضايل انساني و اخلاقي، هوشمندي و ذكاوت، ابراز حسن نيت و نيز همكاري و همانديشي صادقانه و صميمانه.
برخوردار بودن از جذابيتهاي باطني، از جمله مؤلفههاي مهم در برقراري ارتباط مؤثر با ديگران است: چرا كه، براي برقراري انس و الفت بيروني بايد ابتدا صميميت دروني خلق شود تا با خلق اين صميميت،
بتوان بازتابهاي بيروني آن را شاهد بود.
براي رسيدن به جذابيتهاي باطني، نخستين، كارآمدترين و مهمترين اقدام، برقراري ارتباط مؤثر و مداوم با معنويات و خداوند بزرگ و مدد جستن از اوست كه او يگانه منشأ و منبع قدرت بيكران انسان است.
ديگر آن كه هيچگاه از هيچ كمك معقولي به ديگران، سر باز نزنيم و يقين داشته باشيم كه اين كمك و ياري، علاوه بر ايجاد انس و الفت و محبت، روزي به سوي ما بازخواهد گشت.
آخرين توصيهي براي ايجاد و حفظ جذابيت باطني آن است كه همواره بكوشيد دربارهي ديگران زيبا بيانديشيد، براي آنها طلب خير كنيد و شعلهي عشق را در دل خود فروزان نگهداريد تا از گرماي دلپذير و
مطبوع آن، انسانهاي ديگر نيز كه سخت نيازمند اين موهبت الهي هستند، از آن نسيبي داشته باشند.هرگز فراموش نكنيد! نيرومندترين انسانها نيز هيچگاه نخواهند توانست به تنهايي به اوج و شكوفايي دست یابند.
-
06-22-2009, 05:04 PM
#448
شناسايي در نگاه اول
اين سؤال که چگونه او را بشناسم ذهن کثيري از آدميان را به خود مشغول کرده است . او را ،يعني : دوستم را ، محبوبم را ، معشوقم را ، برادرم را ،رئيسم را ، همکارم را ، زيردستم را ،همسايه ام را ، يا آن
را که قرار است با او مصاحبه استخدامي انجام دهم ،چگونه بشناسم؟
درست است که روان پزشکان ، زودتر از ساير مردم ، بر رفتار و گفتار اشخاص مهر تشخيص مي گذارند ، ولي مخفي کاريهاي آدميان و به اصطلاح رفتار دو گانه شان ، باعتث مي شود که انسانها ،بويژه در
مواقع جلب منفعت يا دفع ضرر، خود را به گونه اي ديگر نشان دهند تا لطمه نخورند.
اگر انسانها بتوانند از اطرافيان خود و ديگراني که با آنان در روابط اجتماعي شان در تماسند، شناختي کاملتر داشته باشند ، بي ترديد خواهند توانست با آنان رابطه اي سالمتر ، کم برخوردتر يا بي برخوردتر ،
سنجيده تر و ماندگارتر داشته باشند رابطه اي بدون برد وباخت بدون آزاردن و آزرده شدن بدون آسيب ديدن و آسيب زدن . چه بسا انسانهايي که اگر آنان را درديدارهاي نخست ، بشناسيم ، هرگز آنها را به
عنوان ، دوست ، همکار يا همسر و ... انتخاب نمي کنيم و اگر بتوانيم هزاران سال نوري از آنان فاصله مي گيريم تا به لحاظ اجتماعي و از همه مهمتر عاطفي ، لطمه نخوريم . و چه بسا انسانهايي که ناگزير از
تداوم ارتباطمان با آنان هستيم و اگر آنها را بهتر بشناسيم ، مي توانيم در ساعت هاي حضور در کنارشان ، رابطه بهتري با آنها برقرار کنيم ، مانند نزديکان ، خويشاوندان ، يا همکاران در يک محيط کاري .
اما مسئله شناخت يکديگر زماني نگران کننده مي شود که به فکر بزرگترين سرمايه گذاري عاطفي زندگي مان مي افتيم ، انديشه يافتن همدم و همراهي هميشگي و ازخود مي پرسيم : به راستي چگونه مي
توان فردي را که قرار است عمري ، در قفس تنگ دنيا همنفس مان باشد ، آنچناني که هست ، بشناسيم آنجا که آدميان در پس هزاران نقاب با تو روبرو مي شوند ، وچون پاي منفعتي در ميان باشد ، بيشتر و
بيشتر ، و هر زمان که در موقعيتي پر استرس نقابي فرو شکند ، يقين نداري که آيا آنچه هم اينک مي بيني ، چهره واقعي اوست يا باز هم نقابي ديگر و چهره اي در پس چهره سابق!؟
به راستي آن که با او مواجهيم کيست ؟ داراي کدام خصوصيات اخلاقي است ؟ آيا همين است که مي گويد ؟ همي است که نشان مي دهد ؟ همين است که چهر اش مي گويد ؟ همين است که دوستان ، همکلاسي
ها ،نزديکان ، آشنايان و همکارانش در باره او مي گويند؟
براي شناخت هر انشان ، از چند طريق مي توان اقدام کرد.اگرچه شناخت نسبتا کامل ، از مجموع اين راه ها به دست مي آيد ، اما معمولا نمي توان به تمامي آن ها اقدام کرد. راه هاي اصلي براي شناخت انسان
عبارتند از :
1 – شناسايي بر مبناي خصوصيات ظاهري جسم (مورفولوژي ) که مشتمل بر شناسايي چهره و اندام ها است.
2 – شناسايي از طريق فيزيولوژي و شاخه هاي علم زيست شناسي مانند : گروه هاي خوني .
3 – شناسايي بر مبناي روان شناسي : ويژگي هاي رفتاري ، و خلق و خو ، شخصيت و ويژگي هاي کلامي .
4 – شناسايي بر مبناي آثار انساني از قبيل خط شناسي ، امضاء شناسي و بررسي نقاشي و طراحي.
شما مي توانيد در اولين ديدار ، اطلاعات زيادي از طرف مقابل به دست آوريد . مثلا مشاهده رفتار او با همراه يا همراهان خود ، يا نحوه وقت گذراني وي قبل از ديدار و شروع گفتگويتان ،مي تواند دراين مسير
به شما کمک کند.
براي يک ارتباط خوب غالبا اولين مسئله اين است که از کجا آغاز کنيم؟
شما بتدا با ذکر اسم مخاطب ، به او خوش آمد بگوييد ، خود را معرفي کنيد.
در ابتداي آشنايي ، اداي عبارت هايي مانند از ملاقات شما خوشوقتم مناسب است.
اگر طرف مقابل مضطرب است ، با يک جمله اطمينان بخش مختصر ، مي توانيد اضطرابش را کم کنيد . مثلا بپرسيد : پيدا کردن آدرس برايتان مشکل نبود ؟ با اين جمله ، سر صحبت باز مي شود.
رفتار و برخورد طبيعي و همراه با خوشرويي شما، براي ايجاد آرامش در وي مفيد و مهم است.
اگر شخصي گمان کند که بعضي از جنبه هاي نامطلوب شخصيتش بر نحوه برخورد شما تاثير نامطلوب بگذارد از اظهار کردن اين مطالب خودداري مي نمايد. مگر يقين حاصل کند که با ابراز آنها ،احترام شما را
نسبت به خوداز دست نخواهد داد. به همين دليل ،روابط شما با فرد مقابل ،تاثير عميقي در آنچه مي گويد ، و آنچه پنهان مي دارد ، مي گذارد.
قطع نشدن صحبت ها با زنگ تلفن و ميزان راحتي اتاق ، در گفتگوي شما بسيار مؤثر است.
مهمترين نقش شما ،گوش دادن ودرک و فهميدن طرف مقابل است . به همين دليل ، نشان دهيد که شخصي علاقه مند و مهربان هستيد که براي فرد مقابل ، اهميت قائليد، اما به گونه داوري وقضاوت ، با ديدگاه
ها و مطالب او برخورد نمي کنيد.
شما براي روشن شدن ذهن خود و کسب اطلاعات ،سؤال هاي گوناگوني را مطرح مي کنيد . اين سؤال ها در عين حال ،مي توانند تلقيني و زيرکانه نيز باشند.
شما مي توانيد با کشف دستاورهاي موفقيت آميز و استعدادها ي فرد مقابل خود، به شکل گيري احترام به نفس او کمک کنيد و با تعديل وجدان اخلاقي سخت گيرش ، او را در کم کردن احساس گناه شديدي که
دارد ، ياري کنيد تا بدينوسيله ، ارتباط صميمانه تري با او برقرار سازيد.
شناسايي از نحوه راه رفتن يا دست دان نيزامکان پذير است- اگر هنگام راه رفتن ، قدم هايي محکم و سريع بر دارد و سر خود را بالا نگه مي دارد ،بيانگر آن است که از اعتماد به نفس خوبي برخوردار است.
اما اگر شل و آهسته قدم بر مي دارد ، نشانه آن است که ضعيف وسست اراده است.
اگر هنگام دست دادن ،خيلي شل دست بدهد و نگاهش به سمت ديگري باشد ، او فرد قابل اعتمادي نيست ، و شايد سست عنصر و تنبل باشد . و اگر مردباشد ،احتمالا به زنها بدبين است.
کساني که هنگام دست دادن ،دست طرف مقابل را مدت زيادي در دست خودنگاه مي دارند معمولا افرادي خودخواه و متکبرند و شايد دوست داشته باشند ديگران از آنها زياد تعريف کنند.
شکل دست دادن يک انسان سالم ،با اراده ،پر استقامت در برابر مشکلات ، آن است که براي مدت کوتاهي دست فرد مقابل را نگه مي دارد ، و به طور ناخودآگاه به چشم او نگاه مي کند و کمي هم خم مي شود.
دست دادن از خصوصياتي است که افراد نمي توانند به آن تظاهر کنند و بيانگر خصلتهاي دروني آنهاست.
جمع آوری شده از سایت ارتباط موفق
-
06-22-2009, 05:04 PM
#449
روشهایی را برای شناخت و برقراری ارتباط با افراد دشوار
چکیده
همه ما هر روز با افراد دشوار سر و کار داریم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا یکی از آنها را ببینیم. شما نمیتوانید همیشه از افراد مسئله ساز دوری کنید. شناخت این افراد و چگونگی برخورد با آنها به شما کمک خواهد کرد تا ارتباطات بهتری داشته باشید. این مقاله روشهایی را برای شناخت و برقراری ارتباط با افراد دشوار بیان می کند.
مقدمه
اداره موقعیتهای دشوار، بخشی از زندگی روزانه ماست. همه ما هرروز با افراد دشوار سر و کار داریم و این افراد را می شناسیم. شاید هیچ چیز به اندازه برخورد با این افراد، خسته کننده و ملال آور نباشد. این افراد انرژی ما را تحلیل می برند، احساساتمان را تحریک می کنند، حوصله همه را سر می برند و ما را در حالتی نامطلوب قرار میدهند. این رفتارها در محل کار براحتی می توانند یک محیط شاد را نابود کنند، کارایی را کاهش دهند و روحیه افراد را پایین آورند. هر یک از ما نیز به نوعی در درون خود شخصیت دشواری را پنهان کرده ایم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا آن را بهتر ببینیم. برخی از ما میتوانیم این شخصیت را بخوبی مخفی کنیم اما گاهی در موقعیتهای رقابتی و شرایط حاد( مثل رانندگی در ترافیک، انجام یک بازی رقابتی و ...) آن را نشان میدهیم.
متاسفانه جامعه به ما یاد داده است که بهترین روش رفتار با افراد مسئله سازی که ما را آزار می دهند، نادیده گرفتن آنهاست. به همین علت از کودکی آموخته ایم با چنین افرادی معاشرت نکنیم. اما نادیده گرفتن این موقعیتها به ضرر ماست چرا که نحوه برخورد ما با شخصیت دشوار درونی و دیگر افراد بدقلق هنری است که هر فردی از آن اطلاعی ندارد. برخورد مناسب با این افراد باعث می شود از فشارهای عصبی ناشی از رفتارهای ناشایست دیگران بکاهیم و کار خود را موثرتر و سودمندتر انجام دهیم.
افراد دشوار( افراد بدقلق یا افراد مسئله ساز) در هر شکل و لباسی ظاهر می شوند، ولی خصوصیات مشترک همه آنها این است که رفتار و برخورد آنها همیشه برای یک نفر ایجاد مشکل می کند. هنگام برخورد با افراد دشوار باید علائمی را که از خود بروز می دهند بشناسیم و ماهیت آن را تشخیص دهیم. به این ترتیب می توانیم اثر نامطلوب رفتار آنها را به کمترین حد برسانیم. این یک واقعیت مسلم است که هنگامی می توانیم در دیگران نفوذ کنیم که آنها را همانطور که هستند ببینیم نه آنگونه که آنها می خواهند یا خودمان میل داریم.
ما باید حضور افراد دشوار را در زندگیمان بپذیریم. الهام گرفتن از تعالیم دینی و آموزه های مذهبی در این مورد به ما کمک می کند. تمامی انبیا الهی و افراد صالح در جریان انجام رسالت خود همواره با چنین افرادی برخورد داشته اند. رفتار دوستانه و به دور از خشونت آنها، الگوی مناسبی برای برخورد ما با افراد دشوار است. یادگیری کنترل احساسات و واکنشهای شخصی نیز هنگام برخورد با افراد دشوار اهمیت بسیاری دارد. باید از خود بپرسیم چرا این افراد برای ما مسئله ساز هستند و سعی کنیم نگرش منفی نسبت به این اشخاص را در خود از بین ببریم، زیرا گاهی اوقات علت رفتارهای دشوار دیگران، رفتارهای غیر اصولی خود ماست. وقتی با یک فرد دشوار برخورد می کنیم باید به این موضوع توجه کنیم که چه چیز باعث می شود یک نفر چنین گفتار و رفتاری داشته باشد، در این صورت در موقعیتی قرار می گیریم که نه تنها می توانیم شرایط دشوار را کنترل کنیم، بلکه طرف مقابل را نیز یاری می دهیم مشکل خود را حل کند.
انواع اشخاص مسئله ساز و روش برخورد با آنها
شما همیشه نمی توانید از افراد مسئله ساز دوری کنید. شناسایی انواع رفتارهای مسئله ساز به شما کمک می کند تا به نحو مطلوب موقعیتهای دشوار را بخصوص در سازمان اداره کنید. طبقه بندیهای مختلفی از انواع رفتارهای دشوار در مقالات و نوشته های گوناگون انجام شده است. در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از منابع مختلف، انواع عمده افراد دشوار وبدقلق و روش برخورد با آنها مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی می توان انواع اصلی افراد دشوار را به صورت زیر طبقه بندی کرد:
1- زورگو و متخاصم
این شخصیت عصبانی و متخاصم است و عصبانیت خود را با اعمال زور نشان می دهد. خصومت، کینه توزی، استفاده از کلمات نیشدار، امتناع از کارهای گروهی وخودپسندی و تکبر از جمله ویژگیهای این افراد است. آنها دلشان می خواهد همیشه غالب و مسلط باشند و سعی می کنند با توسل به هر شیوه و روشی به خواسته های خود برسند.
راه حل: درمقابل آنها بایستید، اما سعی نکنید با آنها بجنگید. هرگز رفتار آنها را تحمل نکنید بلکه در مقابل آنها قاطع، محکم، جسور و با اعتماد به نفس باشید.
2- همیشه شاکی
از نظر این افراد تنها چیزی که زندگی به آنها عطا کرده، بدشانسی است. آنها به جای پیدا کردن راه حل برای مسائل و مشکلات، عادت کرده اند که شکایت کنند و بهانه بگیرند. نگرشهای این افراد مسموم و متاسفانه بیماری آنها واگیر است.این افراد بندرت سعی می کنند شرایط ناخواسته را تغییر دهند، در عوض دائم دقیقا مثل بچه ای که به او اجازه کاری داده نمی شود رفتار می کنند. اجازه ندادن باعث منفی بافی او می شود. جمله معروف آنها این است: « هیچ کس مرا دوست ندارد».
راه حل: به این افراد نشان دهید که مسائل آنها را می بینید و می شنوید، زیرا آنها به محیط حمایتی و تشویق احتیاج دارند. همچنین باید سطح فشار و استرس را برای این افراد پایین آورد. علاوه بر این به آنها اجازه شکایت کردن ندهید، مگر زمانی که راه حلی برای مشکل پیش آمده داشته باشند.
3- وسواسی و کمال گرا
این افراد دلشان می خواهد کارها به بهترین نحو ممکن انجام گیرد. چنین افرادی درعین حال که ممکن است خستهکننده و ملال آور به نظر رسند، اما دارای مهارتهای تجزیه و تحلیلی اند که مستلزم توجه زیاد به جزئیات است. استانداردهای عملکرد این افراد در سطح بسیار بالایی قرار دارد. در برخی مواقع کار خوبی که توسط دیگران مورد تمجید واقع می شود از نظر این افراد قابل قبول نیست. جمله معروف آنها این است:« این کار می توانست بهتر انجام شود».
راه حل: در صورتی که در برخورد با این افراد، واقعیتها و منطق را ارائه دهید، می توانید بهترین بهره را از آنها ببرید. در عین حال حرفهای این افراد را درباره بهتر انجام شدن کارها جدی نگیرید. آنها معمولا نقاط ضعف خودشان را بیان می کنند نه نقاط ضعف شما را. سعی کنید با این افراد به گونه ای کار کنید تا بتوانند انتظارات واقعی برای خود و دیگران داشته باشند و مطابق انتظارات واقعی عمل کنند.
4- افراد یخی
این افراد برای تغییر آمادگی ندارند وهر تغییری – هر چند کوچک – می تواند آنها را نگران و آشفته سازد و آغازی برای رفتار منفی در آنها باشد. جمله معروف آنها این است:« راه قدیمی بهتر است».
راه حل: در مقابل این افراد صبور باشید، زیرا ممکن است در مسیر انجام تغییرات مانع تراشی کنند. این افراد را در تغییر درگیر کنید یا از تغییرات تدریجی برای ایجاد فرصت مناسب برای آنها استفاده کنید.
5- افراد بسته
راههای برقراری ارتباط با این افراد مسدود است. این افراد بسیار تودار و دیرجوش هستند و تنهایی و خلوت را به بودن در میان جمع ترجیح می دهند. آنها هرگز درباره تفکرات و احساسات خود صحبت نمی کنند و به همین دلیل ارتباطات محدودی دارند. « حوصله ندارم» یا « فعلا وقت ندارم» از جملاتی است که آنها برای فرار از جمع از آن استفاده می کنند.
راه حل: برای برقراری ارتباط با این افراد باید حوصله کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا این گونه افراد احساس راحتی بکنند و با شما راحت تر و بهتر برخورد کنند. هنگام صحبت با این افراد از سوالات باز استفاده کنید و آنها را به شرکت در بحثها تشویق کنید.
6- کم حرف و منفعل
این افراد زیاد سخن نمی گویند. حتی اگر اصرار کنید، فریاد بکشید یا از آنها خواهش کنید، جوابی بیشتر از آری یا خیر نخواهید شنید. این افراد حتی زمانی که باید از حقوق خود دفاع کنند، ساکت میمانند. در نتیجه غالباً مورد ظلم قرار می گیرند. فرد منفعل همیشه احساس ناامنی می کند واعتماد به نفس بسیار پایینی دارد. آنها غالباً از شرکت در تصمیم گیریها امتناع می کنند و یا نظری ارائه نمی دهند.
راه حل: این افراد شدیداً به اعتماد به نفس و حمایت احتیاج دارند و باید بطور مستقیم از آنها انجام اموری را که می توانند انجام دهند خواسته شود. تشویق نیز در ایجاد اعتماد به نفس آنها بسیار موثر است.
7- افرادی که می گویند: «کار من نیست»
این افراد دائم از زیر بار قبول مسئولیتهای بیشتر شانه خالی کرده و منفی بودن خود را با رد کردن انجام کارهایی که باید برعهده بگیرند، ظاهر می کنند.
معمولاً دوستان و همکاران این افراد باید کارهای مربوط به آنها را انجام دهند و این در حالی است که این افراد انجام آن کارها را جزء وظایف آنها می دانند نه وظایف خودشان_ جمله معروف آنها این است: «این کار جز وظایف و شرح شغلی که من باید انجام دهم نیست».
راه حل: سعی کنید شرح شغل این افراد را واضح و روشن در اختیار آنها قرار دهید، تا جایی برای توجیهات آنها باقی نماند. بازرسی و کنترل غیر محسوس نیز در برخی مواقع می تواند کارساز باشد.
8- شایعه پراکن ها
این افراد از شایعه بعنوان سلاح قوی جهت کنترل روی دیگران و محیط استفاده می کنند. آنها با پخش شایعه و درگیر کردن دیگران در مسائل مربوط به آن لذت می برند و احساس مهم بودن می کنند. جمله معروف آنها این است: « اجازه بده من بگویم چه اتفاقی دارد می افتد».
راه حل: بهترین راه جلوگیری از شایعه سازی در سازمان، دادن اطلاعات و حقایق لازم و کافی به افراد است. وقتی افراد سازمان از کلیه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهی داشته باشند، به شایعه و افراد شایعه پراکن توجهی نمی کنند. در نتیجه انگیزه ای برای این افراد بمنظور ایجاد شایعه و پخش آن باقی نمی ماند.
9- افراد منفی گرا
این افراد نگرش بدی نسبت به دنیا دارند. آنها فکر می کنند که دنیا بر سرشان خراب شده است. آنها از شیوه انجام امور ناراضی هستنــد و مهم نیست شماچقدر تلاش کنید تا کاری برایشان انجام دهید. در واقع این افراد همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند و برای انجـــام یک کار بیشتر بر عواقب منفی آن تأکید دارند تا نتایج مثبت. این افراد اعضای خوبی برای کارهای گــــروهی نیستند. جمله معروف آنها این است:« من می دانـم این کار شدنی نیست».
راه حل: تغییر نگرش افراد منفی گرا کار آسانی نیست. اما شما باید آنها را مجبور به تطبیق با عادتهای مثبت کنید تا از عادتهای منفی دور شوند. ایجاد تفکرات مثبت و نشان دادن نتایج خوب کارهایی که او امیدی به انجام آنها نداشته است، می تواند به این اشخاص کمک کند.
10- افراد غیر متعهد
این افراد آنقدر برای انجام کاری بهانه می آورند تا شخص دیگری آن را انجام دهد و یا آنقدر در انجام تصمیمی تعلل می کنند که ارزش آن از بین می رود. آنها کار خود را بطور جدی انجام نمی دهند، زیرا کار برای آنها اولویت ندارد. انجام امور شخصی و پرداختن به مسائل غیر کاری برای آنها مهمتر از انجام کارهای سازمانی است. جمله معروف آنها این است: « او می تواند منتظر شود».
راه حل: دلیل اصلی تأخیر و تعلل آنها را سوال کنید. این افراد معمولاً احتیاج به اهداف و استانداردهای واضح و انتظارات رسمی دارند و اینها باید به او ابلاغ شود. همچنین آنها به یک سیستم نظارتی بسته نیازمندند تا نتوانند براحتی از زیر کار شانه خالی کنند.
11- افراد همیشه منتقد
این افراد همیشه با کلمات نیشدار و انتقادات بیمورد خود، دیگران را آزار میدهند.آنها درباره هر ایده ای، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ایده، خوب باشد یا بد_ هدف این افراد مخالفت با تمام چیزهایی است که گفته میشود. آنها هر جا می روند مشکلات را پیدا می کنند. جمله معروف این افراد این است:«ایده بدی است».
راه حل: در مذاکره و گفتگو با افراد انتقاد کننده بر اطلاعات تمرکز کنید. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفتشان سوال کنید و همیشه آنها را برای اطلاعات بیشتر تحت فشار قرار دهید. هرگز رفتارهای نامناسب چنین افرادی را تأیید نکنید.
12- افراد خودخواه
افراد خودخواه، همیشه می خواهند راه خود را ادامه دهند و فکر می کنند همه چیز را می دانند. در واقع این افراد می خواهند نداشتن امنیت خود را به گونه ای پنهان کنند.
راه حل: با این افراد تنها بر اساس حقایق و واقعیتها رفتار کنید. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نیاز را بدست آورید و خود را برای پاسخ به سوالات آنها آماده کنید. به یاد داشته باشید برخورد تهاجم آمیز یا تسلیم در برابر آنها کارساز نخواهد بود.
13- افراد فداکار( قربانی)
این افراد قلب خونین سازمان هستند. آنها زود سرکار می آیند و دیر می روند و یار و پشتیبان همکاران و دوستانشان هستند. ازآنها هرکاری که بخواهید انجام میدهند، زیرا این افراد معمولاً به دلیل مسائل شخصی ترجیح می دهند بیشتر اوقات زندگی خود را در محیط سازمان بگذرانند. در صورتی که از خدمات آنها قدردانی نکنید، منفی گری آنها آغاز می شود. جمله معروف افراد فداکار این است:« من زندگی ام را وقف این شرکت کردم، ولی برای هیچ کس مهم نیست».
راه حل: به حرفهای این افراد گوش دهید و به آنها نشان دهید که وجودشان تا چه اندازه برای سازمان اهمیت دارد. از تلاشها و همکاری آنها صمیمانه قدردانی کنید و این کار را در حضور دیگر کارکنان انجام دهید.
14- افراد خود سرزنش کن
این افراد همواره کمبودهایی را در عملکرد کاری و رفتاری خود می یابند و دائم خود را ملامت می کنند. آنها از هیچ
یک از جنبه های زندگی شخصی و کاری خود راضی نیستند. جمله معروف آنها: « من توبیخ خواهم شد. من می توانستم این کار را بهتر انجام دهم».
راه حل: اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید و از کارهای مثبت و خوب آنها قدردانی کنید. به آنها نشان دهید آنطور که خودشان فکر می کنند بی دست و پا و کار خراب کن نیستند.
15- افراد پرحرف
این افراد به قدری حرف می زنند که اجازه صحــــبت به افراد دیگر نمی دهند. جالب اینجاست کـه بیشتر حرفهای آنها اصلاً ربطی به موضوع مورد بحث ندارد و صرفاً از دست دادن وقت و زمان مفید است.
راه حل: برخورد با این افراد این است که به آنها تنها چند دقیقه فرصت صحبت کردن داده شود. در صورتی که باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هیچ وجه رفتار آنها را تحمل نکنید. به آنها بگویید، باید بروید و فرصتی برای گوش دادن به حرفهای آنها ندارید.
16- افراد نامنظم
این افراد در انجام وظایف و شرکت در جلسات، نظم و ترتیب را رعایت نمی کنند ونوعی آشفتگی در رفتار و کردار آنها دیده می شود. آنها دائم به دنبال وسائل خود میگردند و همیشه در جلسات تأخیر دارند.
راه حل: برای برخورد با این افراد نظم و انضباط را عامل مهمی در ارزیابی عملکردشان اعلام کنید و آنها را به مرتب بودن تشویق کنید.
17- افراد بی مسئولیت
این افراد تحمل قبول مسئولیت یا توبیخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زیر بار مسائل شانه خالی می کنند و انگشت اتهام خود را همیشه به سمت دیگران نشانه می روند. جمله معروف آنها این است: « من این کار را نکردم، فلانی آن کار را انجام داد».
راه حل: با آنها قاطع برخورد کنید و بطور مستقیم اشتباهشان را با دلیل برایشان توضیح دهید تا نتوانند اشتباه را به دیگری منتقل کنند.
18- افراد پوست تخم مرغی
این افراد بسیار حساس هستند و بیاهمیت ترین مسائل آنها را ناراحت میکند. روحیه حساس آنها باعث می شود دیگران در برخورد با آنها بسیار محتاط باشند و از برقراری ارتباط با آنها احساس راحتی نکنند.
راه حل: بازخورد، به این افراد باید سریع و مستقیم نباشد، بلکه به آرامی و با توجه به شخصیت آنها باشد. در برقراری ارتباط با آنها شخصیت حساسشان را در نظر بگیرید.
19- افراد ریزنگر
این افراد همواره می گویند:« من احتیاج به چک کردن مجدد کار دارم، شاید چیزی از زیر دستم رد شده باشد.» آنها به جزئیترین و ریزترین موارد یک مسئله توجه می کنند و گاهی به خاطر یک مسئله کوچک اوقات دیگران را تلخ می کنند.
راه حل: آنها را عادت دهید در کنار توجه به جزئیات به مسائل کلی و اصلی توجه کنند. آنها باید یاد بگیرند کلیات و جزئیات را با هم در نظر بگیرند و به دلیل مسائل جزئی کل پروژه را به تأخیر و خطر نیاندازند.
20- افراد خیلی خوب
این افراد به نظر می رسد که با شما موافق هستند، اما چنانچه کاری را که آنها از شما خواسته اند انجام ندهید، مسئله ساز می شوند.
راه حل: این افراد به تأیید بسیار نیاز دارند. به آنها نشان دهید، دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید.
نکاتی در برخورد با افراد دشوار
همه افراد در برخی شرایط غیر قابل پیش بینی و تحریک پذیر می شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زیر را همواره به خاطر داشته باشید:
- تفاوتهای افراد را بیشتر و بیشتر بشناسید. تفاوتها همواره منجر به اصطکاک می شود. اگر تفاوت میان انسانها را یک موهبت- نه یک مسئله- بدانید، می توانید به خوبی موقعیتهای دشوار را اداره کنید.
- مطمئن باشید که همه افراد سازش و هماهنگی را دوست دارند. این اندیشه که دیگران به دنبال تحقیر و صدمه زدن به ما هستند، درست نیست. مطمئن باشید همه توافق و یکدلی را دوست دارند. با اعتقاد به این مسئله شما فرصت پیدا می کنید، درهای گفتگو را برای رسیدن به توافقات دوجانبه باز کنید.
- باور کنید که می توانید در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنید. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صمیمی نباشید، اما می توانید با آنها رفتار مسالمت آمیز داشته باشید. سعی کنید به خواسته های هم احترام بگذارید.
- در تله افراد دشوار گرفتار نشوید. وقتی دیگران به گونه ای رفتار می کنند که شما عصبانی و خشمگین می شوید، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاههای افراد گرفتار می شویم. نباید اجازه دهیم رفتارهای افراد مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آنها را بر ما مسلط گرداند.
- گوش کنید؛ گوش کنید؛ گوش کنید_ وقتی دیگران بدانند شما حرفهای آنها را می شنوید و به مسائلشان اهمیت می دهید، کمتر رفتارهای دشوار را از خود بروز میدهند.
- برای ایجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنید(نام هر فرد گرمترین آهنگی است که او می شنود و دوست دارد بشنود).
- افراد را سرزنش نکنید. سرزنش افراد، آنها را برای بروز رفتارهای مسئله ساز مستعد می سازد.
- مراقب بلندی و لحن صدا و زبان بدن خود باشید. استفاده از زبان بدن به شما کمک می کند ارتباط بهتری را با دیگران برقرار سازید. با برقراری ارتباطات عمیق و اصولی، فرصت کمتری برای نشان دادن تعارضات و رفتارهای دشوار ایجاد میشود.
- از به کار بردن کلمات زیر پرهیز کنید: باید، ولی، من می خواهم...، متاسفم، نمیتوانی و......
- اگر طالب صداقت هستید با دیگران نیز صادقانه برخورد کنید و به تعهدات خود عمل کنید.
- استفاده از کلمات جادویی را بیاموزید. در دامنه لغات ما، کلمات زیادی وجود دارند که اثرات فوق العاده ای بر جای می گذارند. این کلمات را بیابید و از آنها استفاده کنید.
- فنون مذاکره را یاد بگیرید چرا که موفقیت در زندگی امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در این راه به شما کمک میکند
-
06-22-2009, 05:08 PM
#450
زبان بدن و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا
یک کارشناس رفتارشناسی سیاسی، تحلیل جالبی از زبان بدن کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا ارائه کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی، پت وود کارشناس رفتارشناسی سیاسی، حرکات بدن و صورت نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را به دقت مطالعه کرده است.
آقای وود می گوید سناتور جان مک کین، کاندیدای جمهوری خواهان، بیش از سایرین چشمک می زند، بخصوص هنگامیکه با سوالات سختی روبرو می شود.
پت وود می گوید حرکات بدن و دستهای سناتور هیلاری کلینتون بیشتر به مردان شباهت دارد تا زنان.
این کارشناس رفتارشناسی سیاسی همچنین معتقد است که خانم کلینتون به تدریج یاد می گیرد چگونه گرمتر با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
به گفته پت وود سناتور اوباما نظیر بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا مثل لیزر به چشم افراد خیره می شود گویی تنها به یک نفر نگاه می کند.
تاریخ نشان داده که نامزدهای بلند قامت نظیر میت رامنی شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارند. علاوه بر این، مشت کردن دستها نیز به مخاطبان قدرتمند بودن نامزد را نشان می دهد.
پت وود می گوید رودی جولیانی که از ادامه مبارزات صرفنظر کرد از همه صادقتر خود را نشان داد. او می گوید جولیانی معمولا احساسات خود را قبل از آنکه بیان کند، در صورت خود ابراز می کند.
آقای مک کین که از بخت و اقبال زیادی نیز برخوردار است، شبیه ترین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده به جرج دبلیو بوش است. این سناتور در جریان جنگ ویتنام بمدت ۵ سال و نیم در اسارت نیروهای ویت کنگ بود. و همین باعث افزایش محبوبیتش شده است.
اوباما با برتري نامحسوس نسب به رقيب خود قول داد در صورت پيروزي با روساي جمهور كشورهاي مخالف آمريكا ديدار كند. باراك اوبامااعلام كرد كه در صورت پيروزي در انتخابات رياست جمهوري با همتاي ايراني و ساير كشورهايي كه با آمريكا توافق ندارند، ملاقاتی بدون پیش شرط خواهد كرد.
اما پت وود می گوید رامنی مشکل پینوکیو را دارد که هر وقت دروغ می گفت دماغش بزرگ می شد. به گفته کارشناسان حرکات صورت رامنی گاهی این تلقی را ایجاد می کند که قلبش با زبانش یکی نیست.
جولیانی پس از آنکه چندی پیش و در رقابت ها در فلوریدا با فاصله زیاد از جان مک کین و میت رامنی سوم شد پس از خروج از مبارزات از نامزدی آقای مک کین حمایت کرد. این در حالی بود که جولیانی سال گذشته پیش از آغاز رقابت ها یکی از امیدهای اصلی به شمار می رفت.
اما دوستان عزیز :D
در کتاب روان شناسی اجتماعی الیوت ارونسون عنوانی است با نام سیاستمداران به عنوان سرگم کنندگان و نکته اصلی بیان شده آن است که:
طی واقعه ای که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1968 به وقوع پیوست جو مک گینیس ( Joe McGinnis ) روزنامه نگار، در تفسیری حیرت انگیز از پشت صحنه مبارزات انتخاباتی ریچارد نیکسون، در باره زبردستی و مهارت مشاوران نیکسون در کنترل تصاویری که برای مردم پخش می شد، گزارشی ارائه داد. وی در گزارش، چنین مطرح کرد که تلوزیون وسیله ای بسیار نیرومند برای ترغیب رأی دهندگان به رأی دادن به تصویر یک نامزد است تا به خود وی، یا به قول یکی از کارمندان نیکسون:
« این آغاز یک مفهوم کاملاً جدید است ... این شیوه ای است که از این پس، رؤسای جمهوری از طریق آن انتخاب می شوند. نامزدهای ریاست جمهوری آینده باید بازیگران خوبی باشند » این سخن به راستی نوعی پیشگویی بود.
و هدف اینجانب
از قرار دادن این خبر از پایگاه خبری تحلیلی فرارو در کنار نکته بیان شده از کتاب مذکور آن است که می توان به نوعی بر اهمیت زبان بدن در موفقیت ها پی برد در حقیقت در انتخابات، بعضی از افراد به جای رای دادن به شخص به تصویر ، ظاهر ( که زبان بدن در آن گنجانده شده است ) رأی می دهند .
البته در انتخابات موارد بسیاری دخیل است که یکی از آن ها زبان بدن می باشد .
بنابراین نظر من این است که زمانی که مشاوران خبره انتخاباتی از این مساله ( زبان بدن ) برای موفقیت کاندید ها استفاده می کنند ما نیز باید به اهمیت این مساله پی ببریم و در رسیدن به موفقیت هایمان از آن استفاده کنیم .
و شاید در حقیقت باید گفت که در بسیاری از صحنه ها ما برای موفقیت اضافه بر صلاحیت های لازم باید بازیگران زبردستی نیز باشیم ضمن آنکه متاسفانه در بسیاری از موقعیت ها تنها و فقط داشتن زبان بدنی قدرتمند و هوش هیجانی بالا ( EQ ) بدون داشتن صلاحیت های لازم منجر به دستیابی به هدف می شود )
پس پیشگویی آن کارمند نیکسون :
« این آغاز یک مفهوم کاملاً جدید است ... این شیوه ای است که از این پس، رؤسای جمهوری از طریق آن انتخاب می شوند. نامزدهای ریاست جمهوری آینده باید بازیگران خوبی باشند »
در حقیقت فقط برای نامزد انتخاباتی نیست بلکه با کمی اغماض برای انتخاب شدن در هر کاری می باشد
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن