بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 93 از 119 اولیناولین ... 43839192939495103 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 921 تا 930 از مجموع 1187

موضوع: کافه شعر<<

  1. #921
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با تو نگاه خسته ی من حرف می زند
    آری لبان بسته ی من حرف می زند

    قدری بمان، سکوت مرا گوش کن برو
    دارد دل شکسته ی من حرف می زند

    من عاشقم هنوز، نگاه معذبت
    از عهد ناگسسته ی من حرف می زند

    تو فال سرنوشت منی،فال من هنوز
    از طالع خجسته ی من حرف می زند

    هر شب کنار پنجره ای باز،آسمان
    با بالهای بسته ی من حرف می زند

    هر شب کنار پنجره ای رو به انتظار
    با تو نگاه خسته ی من حرف می زند...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #922
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    باز باران،

    با ترانه،

    با گهر های فراوان

    می خورد بر بام خانه.

    من به پشت شیشه تنها

    ایستاده

    در گذرها،

    رودها راه اوفتاده.



    شاد و خرم

    یک دو سه گنجشک پر گو،

    باز هر دم

    می پرند، این سو و آن سو



    می خورد بر شیشه و در

    مشت و سیلی،

    آسمان امروز دیگر

    نیست نیلی.



    یادم آرد روز باران:

    گردش یک روز دیرین؛

    خوب و شیرین

    توی جنگل های گیلان.



    کودکی ده ساله بودم

    شاد و خرم

    نرم و نازک

    چست و چابک



    از پرنده،

    از خزنده،

    از چرنده،

    بود جنگل گرم و زنده.



    آ سمان آبی، چو دریا

    یک دو ابر، اینجا و آنجا

    چون دل من،

    روز روشن.



    بوی جنگل،

    تازه و تر

    همچو می مستی دهنده.

    بر درختان میزدی پر،

    هر کجا زیبا پرنده.



    برکه ها آرام و آبی؛

    برگ و گل هر جا نمایان،

    چتر نیلوفر درخشان؛

    آفتابی.



    سنگ ها از آب جسته،

    از خزه پوشیده تن را؛

    بس وزغ آنجا نشسته،

    دم به دم در شور و غوغا.



    رودخانه،

    با دو صد زیبا ترانه؛

    زیر پاهای درختان

    چرخ میزد، چرخ میزد، همچو مستان.



    چشمه ها چون شیشه های آفتابی،

    نرم و خوش در جوش و لرزه؛

    توی آنها سنگ ریزه،

    سرخ و سبز و زرد و آبی.



    با دو پای کودکانه

    می دویدم همچو آهو،

    می پریدم از لب جو،

    دور میگشتم ز خانه.



    می کشانیدم به پایین،

    شاخه های بید مشکی

    دست من می گشت رنگین،

    از تمشک سرخ و مشکی.



    می شندیم از پرنده،

    داستانهای نهانی،

    از لب باد وزنده،

    رازهای زندگانی



    هر چه می دیدم در آنجا

    بود دلکش، بود زیبا؛

    شاد بودم

    می سرودم

    “روز، ای روز دلارا!

    داده ات خورشید رخشان

    این چنین رخسار زیبا؛

    ورنه بودی زشت و بیجان.



    این درختان،

    با همه سبزی و خوبی

    گو چه می بودند جز پاهای چوبی

    گر نبودی مهر رخشان؟



    روز، ای روز دلارا!

    گر دلارایی ست، از خورشید باشد.

    ای درخت سبز و زیبا!

    هر چه زیبایی ست از خورشید باشد.”



    اندک اندک، رفته رفته، ابر ها گشتند چیره.

    آسمان گردید تیره،

    بسته شد رخساره ی خورشید رخشان

    ریخت باران، ریخت باران.



    جنگل از باد گریزان

    چرخ ها می زد چو دریا

    دانه ها ی [ گرد] باران

    پهن میگشتند هر جا.



    برق چون شمشیر بران

    پاره میکرد ابر ها را

    تندر دیوانه غران

    مشت میزد ابر ها را.



    روی برکه مرغ آبی،

    از میانه، از کرانه،

    با شتابی چرخ میزد بی شماره.



    گیسوی سیمین مه را

    شانه میزد دست باران

    باد ها، با فوت، خوانا

    می نمودندش پریشان.



    سبزه در زیر درختان

    رفته رفته گشت دریا

    توی این دریای جوشان

    جنگل وارونه پیدا.



    بس دلارا بود جنگل،

    به، چه زیبا بود جنگل!

    بس فسانه، بس ترانه،

    بس ترانه، بس فسانه.



    بس گوارا بود باران

    به، چه زیبا بود باران!

    می شنیدم اندر این گوهر فشانی

    رازهای جاودانی، پند های آسمانی؛



    “بشنو از من، کودک من

    پیش چشم مرد فردا،

    زندگانی – خواه تیره، خواه روشن -

    هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.”


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #923
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مساحت رنج


    شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید


    مگر مساحت رنج مرا حساب کنید


    محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید


    خطوط منحنی خنده را خراب کنید


    طنین نام مرا موریانه خواهد خورد


    مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید


    دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم


    مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید


    در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم


    مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید


    مگر سماجت پولادی سکوت مرا


    درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید


    بلاغت غم من انتشار خواهد یافت


    اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید...

    قيصر امين پور


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #924
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    باد پَرسه می‌زند،
    تا نان را، از منقار تُرد گنجشکان بِرُباید.
    دختران شالیکار پنهان می کنند، دلهاشان رادر سبد چای!
    و ما همچنان، از مُردگان پیر، غولهای جوانی می‌سازیم !
    و غولهای جوان را، به قامت مُردگان پیر، کوچک می‌کنیم …
    تا همسنگ گور شود .
    باد، پرسه می‌زند،
    ماه چکه می‌کند از گلوی گنجشک،
    و من،
    گریه‌ام می‌گیرد …
    در این جغرافیای خسته‌ی بلاتکلیف،
    که دامن پُرخارش را
    تا آخر دنیا کشیده است.
    گریه‌ام می‌گیرد،
    نه برای رفتار متروک عقل،
    یا روزنامه‌های عصر،
    یا جمعه‌های دیوانه،
    برای تنهایی
    تعمید
    دانایی
    عشق
    شادمانی از کف رفته!
    برای ماهی‌ها
    با آن پوست پولک پولک‌شان
    که به رودخانه نیامدند.
    و برای هر آنچه، به زندگی پیوندمان می‌دهد.
    حالا تو، سبب گریه‌ی مرا می‌دانی،
    و می دانی که هیچ چیز به قدر خنده‌های تو،
    نوزاد ماهی‌ها،
    و گلی که به سپیده دمی می‌شکفد، خوشبختم نمی‌کند …


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #925
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده

    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده



    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده



    هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

    آینده این خونه را با شمع روشن میکنم



    در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم

    هر روز این تنهایی رافردا تصور میکنم



    هم سنگ این روزای من تنها شبم تاریک نیست

    اینجا بجز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست



    هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

    آینده این خونه را با شمع روشن میکنم



    دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده

    اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده



    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

    تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده....


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #926
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
    به من که بی صدای تو از شب شکست می خورم

    دلبرکم جیزی بگو به من که گرم هق هق ام
    به من که آخرینه ی اواره های عاشقم

    چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
    غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی

    نزار که از سکوت تو پر پر بشن ترانه هام
    دوباره من بمونم و خاکستر پروانه هام

    چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
    کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره

    چیزی بگو اما نگو قصه ی ما بسر رسید
    نگو که خورشیدک من چادر شب بسر کشید

    دقیقه ها غزل میگن وقتی سکوت و میشکنی
    قناری ها عاشق میشن وقتی تو حرف میزنی

    دلبرکم چیزی بگو به من که خاموش توام
    به من که هم بستر تو اما فراموش توام

    چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
    غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی

    نزار که از سکوت تو پر پر بشن ترانه هام
    دوباره من بمونم و خاکستر پروانه هام

    چیزی بگو اما تگو از مرگ یاد و خاطره
    کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره

    چیزی بگو اما نگو قصه ی ما بسر رسید
    نگو که خورشیدک من چادر شب بسر کشید...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #927
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به تو از تو می نويسم
    به تو ای هميشه در ياد
    ای هميشه از تو زنده
    لحظه های رفته بر باد

    وقتی که بن بست غربت
    سايه سار قفسم بود
    زير رگبار مصيبت
    بی کسی تنها کسم بود

    وقتی از آزار پاييز
    برگ و باغم گريه می کرد
    قاصد چشم تو آمد
    مژده ی روييدن آورد

    به تو نامه می نويسم
    ای عزيز رفته از دست
    ای که خوشبختی پس از تو
    گم شد و به قصه پيوست

    ای هميشگی ترين عشق
    در حضور حضرت تو
    ای که می سوزم سراپا
    تا ابد در حسرت تو

    به تو نامه می نويسم
    نامه ای نوشته بر باد
    که به اسم تو رسيدم
    قلمم به گريه افتاد

    ای تو يارم روزگارم
    گفتنی ها با تو دارم
    ای تو يارم
    از گذشته يادگارم

    به تو نامه می نويسم
    ای عزيز رفته از دست
    ای که خوشبختی پس از تو
    گم شد و به قصه پيوست

    در گريز ناگزيرم
    گريه شد معنای لبخند
    ما گذشتيم و شکستيم
    پشت سر پلهای پيوند

    در عبور از مسلخ تن
    عشق ما از ما فنا بود
    بايد از هم می گذشتيم
    برتر از ما عشق ما بود...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  8. #928
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دليل بودن تو




    هر کسی دوتاست .

    و خدا یکی بود .

    و یکی چگونه می توانست باشد ؟

    هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست .

    و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت .

    عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند .

    خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد .

    و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد .

    و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد .

    و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند .

    و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور .

    اما کسی نداشت ...

    و خدا آفریدگار بود .

    و چگونه می توانست نیافریند .

    زمین را گسترد و آسمانها را برکشید ...

    و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .

    و با نبودن چگونه توانستن بود ؟

    و خدا بود و با او عدم بود .

    و عدم گوش نداشت .

    حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .

    و حرفهایی است برای نگفتن ...

    حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند .

    و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ...

    و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت .

    درونش از آنها سرشار بود .

    و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟

    و خدا بود و عدم .

    جز خدا هیچ نبود .

    در نبودن ، نتوانستن بود .

    با نبودن نتوان بودن .

    و خدا تنها بود .

    هر کسی گمشده ای دارد .

    و خدا گمشده ای داشت ...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  9. #929
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    رخصت زیستن را دست بسته، دهان بسته گذشتم
    دست و دهان بسته گذشتیم
    و منظر جهان را
    تنها
    از رخنه ی تنگ چشمی ی حصار شرارت دیدیم و
    اکنون
    آنک در کوتاه بی کوبه در برابر و
    آنک اشارت دربان منتظر!
    دالان تنگی را که در نوشته ام
    به وداع
    فراپشت می نگرم:
    فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
    اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
    به جان منت پذیرم و حق گزارم!
    چنین گفت بامداد خسته...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  10. #930
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بی تو انگار که این پنجره ها دیوارند
    بازبا من سرلجبازی دیگر دارند

    هرچه درچارطرف مینگرم میبینم
    درودیوار هم ازهرم تنم تب دارند

    التهاب وعطش ودردخودت میدانی
    روزگاریست که برشانه من آوارند

    مگذذار ای گل من بازدراین دردآباد
    برسر عاطفه ام پای ستم بگذارند

    خوب من کاش ازاین فاصله حس میکردی
    لحظه هایم همه ازعطرتنت سرشارند

    آرزوم است که می آمدی ودستانت
    ازمیان من وتوفاصله رابردارند


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •