بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 91 از 119 اولیناولین ... 41818990919293101 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 901 تا 910 از مجموع 1187

موضوع: کافه شعر<<

  1. #901
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    این شعر نیست آتش خاموش معبد یست
    این شعر نیست قصه احساس سنگهاست
    این شعر نیست نقش سرابیست در کویر
    این شعر نیست زندگی گنگ رنگ هاست
    گر شعر بود بر لب خشکم نمی نشست
    گر شعر بود از دل سردم نمی رمید
    گر شعر بود درد مرا فاش می نمود
    گر شعر بود تیغ به زخمم نمی کشید
    این شعر نیست لاشه مردیست پای دار
    این شعر نیست خون شهیدیست روی راه
    این شعر نیست رنگ سیاهی است در سپید
    این شعر نیست رنگ سپیدیست در سیاه
    گر شعر بود مونس چنگ و رباب بود
    گر شعربود از دل خود می زدودمش
    گر شعر بود بر لب یاران سرود بود
    گر شعر بود نیمه شبی می سرودمش


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #902
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    و حدس می زنم شبی مرا جواب میكنی

    و قصر كوچك دل مرا خراب میكنی

    سر قرار عاشقی همیشه دیر كرده ای

    ولی برای رفتنت عجب شتاب میكنی

    من از كنار پنجره تو را نگاه میكنم

    و تو به نامدیگری مرا خطاب می كنی

    چه ساده در ازای یك نگاه پاك و ماندنی

    هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میكنی

    به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

    تو كمتر از غریبه ای مرا حساب میكنی

    و كاش گفته بودی از همان نگاه اولت

    كه بعد من دوباره دوست انتخاب می كنی...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #903
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم

    وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم

    داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو

    هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم

    مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام

    تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم

    یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند

    انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم

    وقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه ها

    تصــویر شد نهـــایت رنـــگــین کـمانیم

    تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من

    پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم

    در کـهــکشان چـشم تو گم می شود دلم

    سرگـشتـــه در نــــهایــتی از بی نشانیم

    زیــبـــاترین ردیف غـــزلهای من توئی

    ای یـــــار ســــرو قـــامت ابـرو کمانیم

    حـــالا بیـــا و غــربت ما را مرور کن

    ای یــــادگــــــار وســعت سبـز جوانیم


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #904
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شاکیِ روزگار منم،
    تمام اين شهر متهم،
    یه حادثه چند ساعته
    با من میاد قدم، قدم...

    زخما دهن وا می کنن
    وقتی دل از دشنه پره،
    دستِ منو بگیر که پام
    رو خونِ عشقم می سُره...

    بگو که از کدوم طرف
    می شه به آرامش رسید،
    وقتی تو چشم هر کسی
    برقِ فریبو می شه دید؟

    راهِ ضیافتو به من
    دستای کی نشون می ده،
    وقتی که حتا گلِ سرخ
    اين روزا بوی خون می ده؟

    وقتی زندگی با چاقو قسمت می شه،
    وقتی رفاقتا خیانت می شه،
    محکمه تو، تو خیابون برپا کن!
    وقتی که عشق همرنگِ نفرت می شه...

    تمرین مرگ می کنم
    تو گودِ این پیاده رو.
    یه چیزی انگار گم شده،
    بین نگاهِ من و تو!

    دارم به داشتن یه زخم
    تو سینه عادت می کنم.
    دارم شبامو با تنِ
    یه مُرده قسمت می کنم...

    وقتی زندگی با چاقو قسمت می شه،
    وقتی رفاقتا خیانت می شه،
    محکمه تو، تو خیابون برپا کن!
    وقتی که عشق همرنگِ نفرت می شه


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #905
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    عشق پرواز بلندی است مرا پر بدهید
    به من اندیشۀ از مرز فراتر بدهید
    من به دنبال دل گمشده ای می گردم
    یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
    تا درختان جوان راه مرا سد نکنند
    برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید
    یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
    باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید
    آتش از سینۀآن سرو جوان بردارید
    شعله اش را به درختان تناور بدهید
    تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
    به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید
    عشق اگر خواست، نصیحت به شما گوش کنید
    تن برازنده او نیست به او سر بدهید
    دفتر شعر جنون بار مرا پاره کنید
    یا به یک شاعر دیوانۀ دیگر بدهید...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #906
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اگر دردی نباشد


    اگر دستی کسی سوی من آرد
    گریزم از وی و دستش نگیرم

    به چشمم بنگرد گر چشم شوخی
    سیاه و دلکش و مستش نگیرم

    به رویم گر لبی شیرین بخندد
    به خود گویم که : این دام فریب است

    خدایا حال من دانی که داند ؟
    نگون بختی که در شهری غریب است

    گهی عقل اید و رندانه گوید
    که : با آن سرکشی ها رام گشتی

    گذشت زندگی درمان خامی ست
    متین و پخته و آرام گشتی

    ز خود پرسم به زاری گاه و بی گاه
    که : از این پختگی حاصل چه دارم ؟

    به جز نفرت به جز سردی به جز یأس
    ز یاران عاقبت در دل چه دارم ؟

    مرا بهتر نبود آن زندگانی
    که هر شب به امیدی دل ببندم ؟

    سحرگه با دو چشم گریه آلود
    بر آن رؤیای بی حاصل بخندم ؟

    مرا بهتر نبود آن زندگانی
    که هر کس خنده زد گویم صفا داشت ؟

    مرا بهتر نبود آن زندگانی
    که هر کس یار شد گویم وفا داشت ؟

    مرا آن سادگی ها ، چون ز کف رفت ؟
    کجا شد آن دل خوش باور من ؟

    چه شد آن اشک ها کز جور یاران
    فرو می ریخت ، از چشم تر من ؟

    چه شد آن دل تپیدن های بیگاه
    ز شوق خنده یی ، حرفی ، نگاهی ... ؟

    چرا دیگر مرا آشفتگی نیست
    ز تاب گردش چشم سیاهی ؟

    خداوندا شبی همراز من گفت
    که : نیک و بد در این دنیا قیاسی ست

    دلم خون شد ز بی دردی خدایا
    چو می نالم ،‌ مگو از ناسپاسی ست

    اگر دردی در این دنیا نباشد
    کسی را لذت شادی عیان نیست

    چه حاصل دارم از این زندگانی
    که گر غم نیست شادی هم در آن نیست


    تقدیم به ...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #907
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    من از تو دل نمي برم اگر چه از تو دلخورم

    اگرچه گفته ای ترا به خاطرات بسپرم

    هنوز هم خيال کن کنار تو نشسته ام

    مني که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام

    تو در سراب آينه شبانه خنده مي کنی

    من شکست داده راخودت برنده مي کنی

    نيامدی و سالها نظر به جاده دوختم

    بيا ببين که بی تو من چه عاشقانه سوختم

    رفيق روزهای خوب رفيق خوب روزها

    هميشه ماندگار من هميشه در هنوزها

    صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

    به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  8. #908
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    هیچکس دیگر نمی تواند بند اسارت از پایت بگسلد.


    تو خود صیاد خودی، چگونه می توانم آزادت کنم؟


    تو خود بند بگسل و رها شو!


    تو عاشقی بر زنجیر هایت و آزادی از من می طلبی؟


    چه خواهش عبثی!


    تو خود عامل بد بختی ها ورنجهای خودی واز من آزادی را می طلبی ؟


    و تو همچنان همان بذر ها می افشانی. به همان راه می روی . همان آدم گذشته ای،


    وهمان گیاهان را باغبانی ،


    که می تواند تو را نجات دهد؟


    چرا کسی باید تو را نجات دهد؟


    آزادی تو مسئولیت من نیست .


    من در آنچه که هستس . نقشی نداشتم ،


    تنها تو ! تنها تویی که خود را به این روز انداخته ای !


    شری راجینیش


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  9. #909
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اشک رازیست

    لبخند رازیست

    عشق رازیست

    اشک آن شب لبخند عشقم بود

    قصه نیستم که بگویی

    نغمه نیستم که بخواهی

    صدا نیستم که بشنوی

    یا چیزی چنان که ببینی

    یا چیزی چنان که بدانی

    من درد مشترکم مرا فریاد کن

    درخت با جنگل سخن می گوید

    علف با صحرا

    ستاره با کهکشان

    و من با تو سخن می گویم

    نامت را به من بگو

    دستت را به من بده

    حرفت را به من بگو

    من ریشه های تورا در یافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام

    برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیبا ترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بودند

    دستت را به من بده

    دستهای تو با من آشناست

    ای دیر یافته با تو سخن می گویم

    بسان ابر که با طوفان

    بسان علف که با صحرا

    بسان باران که با دریا

    بسان پرنده که با بهار

    بسان درخت که با جنگل سخن می گوید

    زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام

    زیرا که صدای من با صدای تو آشناست


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  10. #910
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    صحبت گل سرخ از باران و
    صحبت باران از گل سرخ است،
    اما هي باد مي‌آيد،
    آمدن، وزيدن، و افعال ساده‌ئي ديگر.
    با اين همه، وقتي که وزيدنِ باد ... هي بي‌جهت است،
    يعني چه!؟ هي علامتِ حيرت! هي علامت پرسش؟


    گل سرخ، پياده‌ئي مغموم است
    گوشه‌ي يک پارک قديمي شايد
    خواب دامنه‌ئي دور از دست را مي‌بيند.
    پس چرا پي ستاره در پياله‌ي آب مي‌گردي گلم!؟
    يک امشب نخواب و بر بام باد برآ،
    سينه‌ريز ستارگانِ باکره را به نرخ يک آواز ساده خواهي خريد.


    فکر مي‌کني من بي‌جهت به اين زبانِ هفت ساله رسيده‌ام!؟
    نه به جان نسيما، نه!
    بخاطر همه‌ي آن خوابهامان در نيمه‌راهِ بيم و باور است که چانه مي‌زنم
    باد که بيايد، باران که بيايد
    تو بايد به عمد از ميان آوازهاي کودکان بگذري
    چترت را کنار ايستگاهي در مه فراموش کن
    خيس و خسته به خانه بيا
    نمي‌خواهي شاعر باشي، باران باش!
    همين براي هفت‌پشتِ روئيدنِ گل کافي است،
    چه سرخ، چه سبز و چه غنچه!


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •