بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 86 از 119 اولیناولین ... 3676848586878896 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 851 تا 860 از مجموع 1187

موضوع: کافه شعر<<

  1. #851
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بازی کودکانه


    غروب نگاه می کرد
    و چشمانت را نقاشی
    تو آسوده بودی
    و من
    باد خاطرات را می برد
    و تو همچنان بر نگاهی خمیده
    دستانت تا اعماق فکر فرو رفته بودند
    و بر جرقه ای انتظار می کشیدند
    رعدها از پی هم آمدند و گذشتند
    و تو هنوز
    انتظاری را قدم می زدی
    بر ساحلی که آب جای پای اندیشه ها را می شست
    و من لی لی کنان انتظار خنده ای را که از لبهایت بربایم
    آب به ساحل و ساحل به من گفت
    بازی کودکانه ای بود
    نه


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #852
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شاید در بهار


    کاغذها از پی هم می روند
    و اندیشه ها هم
    اندیشه آسوده است
    مکتوب
    اما
    روزی اندیشه ها فریاد خواهند زد
    تراوش خواهیم کرد
    و بذر خواهیم کاشت
    اگر چه زمین بایر است
    شاید در بهار به درویی دعوت شدیم


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #853
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خورشید که فرق آسمان را شمشیر زد
    سفره نماز را پهن کردم
    آن زمان که گنجشکان بر تربت دانه می چیدند
    و مرا دعا می کردند
    در کوچه پس کوچه های نماز به دنبال سور و سات نماز بودم
    شاخه ی انار برای رکوع
    اقاقی برای سجود
    و چشمی تر برای وضو
    وقتی به کاج رسیدم
    به من گفت
    نمازت همان هفت خط پیش تمام شده
    التماس دعا


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #854
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سترن


    لطیف تر از برگ نسترنی بیدار ، روحم
    حریر تر از بوی شکوفه های گیلاس ، چشمانم
    خانه ام در شاخه ها سیال
    و تو چه آسوده مرادیدی
    در لباسی از نمد
    شاید روزی لباسم به حریرت برسد
    با تو آن روز از دستان درختی خواهم گفت
    که در آن
    نسترن های بیدار شده در شکوفه های گیلاس
    در بلوغ مرده اند
    ناکام


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #855
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پروانه


    دلم می سوزد
    برای پروانه هایی که درون پیله می مانند
    و تو پا می گذاری
    بر فرش
    از تن پوش پروانه هایم
    بی آنکه قدم بگذاری
    شانه هایت بی سر می مانند
    آنگاه که در فکر پروانه هایم
    پیله وار در خود می پیچیم
    و تو پا می گذاری
    چه غربت وار
    بر اندیشه هایی که در هوای پرواز
    درون پیله می میرند
    و تو هنوز ، بی اندیشه ، بی قدم
    پا بر روی بافت اندیشه ها می گذاری
    پایت را بردار
    عمر پروانه ها کوتاه است


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #856
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در قابی از شیشه و آهن


    رفتم و بی تو انگاشتم
    مادرم تنها بود
    پدرم با بوته ای خس نارسی ، دست و پنجه نرم می کرد
    و تو در قابی از شیشه و آهن
    و مادرم که تنها بود
    بی تو روزی خواهم رفت
    در ورای آنچه می پنداری
    شاید بیابم دشتی را
    از آهن و شیشه ، تهی
    چه می پنداری ؟
    روزی جهان از آتش تهی بود
    تو چه ؟
    شاید بار دیگر خانه های گلی
    آب
    پونه
    همه نقاشی شوند
    نمی دانم برای بودن جایی می جویی ؟


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #857
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سه شنبه

    سفره ام را جا گذاشته ام
    زیر آن درخت بلوط
    باید بر گردم اما بر گشتنی نیست
    گذشته است زمان
    و من در ایینه لمس می کنم
    چینه های این شکست را
    بر ویرانه پلم
    که فرو افتاده
    در دامنه ی مه آلود دره ای سبز

    حالا باید به تمبرهای باطله دلخوش بود
    و کلکسیون ها را
    با لک های سرخابی تزیین کرد
    صفحات سفید را خالی گذاشت
    و بجای آن به پنجره بسته ی فردا نگاه کرد

    فقط یاد شکوفه های بادام و
    صندوقچه های کوچک بنفشه است که آدم را
    می برد

    تا آنجا که انگار بهار هم تفاوتی ست !

    تفاوت چیست ؟ !


    امروز سه شنبه است
    سه شنبه ها شبیه برف اند
    حتی اگر نبارد مخمل چشمهایت
    برفها را پس می زنم
    : وای ! پنجره ای ست آنجا
    قبری ست که نام شاعره ای بر آن حک شده است .

    و هرمس پاک هم
    وقتی دستان سفیدش را
    بر شانه های مسافری می گذارد
    فایده ای ندارد
    افاقه ای نمی کند
    مگر قلب هرمس مرده است ؟
    نه او نمی تواند مرده باشد !
    ببین راه بازگشتی نیست
    پل خراب شده است
    این عطر تلخ هم
    از نمناکی پیراهن خدایان است .
    پس چمدانت را بردار
    هنوز به نیمه ی راه هم نرسیده ایم
    هر چند به کیسه ی بی زر می زنند از این پس
    این دزدان گدا صفت حریص .

    فکر آن درخت بلوط را هم نکن
    خودش را گهگاه با شعری
    خاطره ای
    طرح لبخندی
    سر گرم می کند .
    قول می دهم دلش از ما خوشتر است
    کنج صندوقخانه گاهی شراب کهنه پیدا می شود .

    این مائیم که باید برویم
    نیزه های ماساژت ها تشنه اند
    مبادا دیر کنیم و خونمان سرد شود
    هرمس بدش می اید
    فریاد می زند بروید سریع تر
    کوروش تان منتظر است

    و در آنجا سر بی پیکر ارباب را می بینیم
    که در پیاله ای از خون می لغزد
    و بانوی آلوده ی دشمن
    سرش جیغ می کشد
    عربده های مستی می زند
    و هنوز از سفیدی یکدست چشمهایش
    می هراسد .

    باید برویم
    از فکر آن درخت بلوط بیرون بیا
    قلعه های آتن را ببین
    افسانه ی آشیل را باور کن
    صدای خنده های مسخره ی هلن را می شنوی !


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  8. #858
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فرو رفتن



    بد
    آن بد
    دقیقه بد ساعت بد
    روز بد ماه بد سال بد .
    بدتر
    آن بدتر
    دقیقه بدتر ساعت بدتر
    روز بدتر ماه بدتر سال بدتر .

    دشنام می دهی
    دشنام می دهم
    پنجه می کشی
    پنجه می کشم
    دیوار می شوی
    دیوار می شوم .

    از گذشته های دور نمی گویم
    همین سال پیش
    تقویمش را
    درون زباله دانی اندا خته ام
    نمی خواهم بر گردم
    پیش می روم
    فرو می روم
    اما نه کامل
    ذره ذره
    در بد در بدتر .

    لک لک های سینه سرخ
    امسال هم از فراز آسیابهای بادی گذشته اند
    باور نمی کنی
    از خودم بپرس
    که در عین احتیاج
    به بدترین نت
    از ردیف آواز سفر خارج شده ام .

    آبی آبی برای فرود آمدن نیست
    بخند !
    می خندم !
    در آبی سیاه
    تمساح بی رحم لبخند تو هم
    دوست داشتنی ست .


    فرو می روم
    در بد
    در بدتر
    در خیابان خاکستری پوش
    در آسمان کوتاه قد
    در زمین کافر شده
    در خیانت بد
    در خیانت بدتر !

    بدترینی اما در کار نیست
    چرا که این قدم های سنگین را
    آخرینی نیست .


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  9. #859
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    امیر تکینی

    رقص محرمانه یک زیبا

    سادگی
    سنجاقک کوچکی بود
    هدیه ای بی سبب
    شبنمکی بر لبان عاشقت
    وقتی که زیر باران غریبه ای را می خواندی
    و من آن سوتر ترا دعا می کردم
    چشمانم چنان مجمر خون
    به یادت مانده است .

    حالا سالها گذشته است
    دیگر باران آبی نیست
    و گربه ها همگی شرورند .
    چرا
    خیال می کنی
    هنوز به ستاره چینی در کویر دلخوشم .
    من !
    آن هم من !
    من بروی چینه ی نازکی راه می روم
    که یکسوش دریایی از خون موج می زند
    و سوی دیگرش دوزخی از آتش است
    آن چنان عمیق که سرچشمه ی آن پیدا نیست .

    برای من که اینچنین فقیرم
    همین سنجاقک کوچک ثروتی ست
    و لمس تو چمنگاهی
    که از نمین ترانه ای شاداب است .
    خواب !
    آن هم بر چشم های من
    نمی شنوی ؟ !
    صدای انفجار بزرگی را
    که هر لحظه درون سینه ام
    شیطنت می کند
    گیاهی که در کوهستان رُست
    چگونه به نرمی دستان تو عادت کند
    بر می گردد به سایه
    تنها خنده اش شبیه آفتابگردان خواهد ماند .

    ترانه بخوان
    غریبه را بخوان
    تا ببینم چگونه در آغوشش رها می شوی

    دعایت می کنم
    با چشمانی خونین مجمر .

    گذر می کنم بی تو
    در انزوای شهرم
    در سیاهی پایتخت
    در فرار طبرستان
    در زخم های جنوب
    در بی قراری کردستان
    در سوگ ارگ .

    گذر می کنم بی تو
    با یادت
    که زیبا ترین رقص ها را
    کنار شعله ای در نم نمک باران نشانم دادی .
    هدیه ای بی سبب از تو
    در دستم است
    ببین ! سنجاقکت جان می گیرد
    پرواز می کند
    کوچک است و زیبا

    افسوس که در این حوالی ستاره چینان مرده اند .


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  10. #860
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نیمه شب بزرگ

    دست به گیسوی شب بردم
    ترسید
    هراسان خودش را پس کشید
    گفتم نترس دختر !
    من آفتاب نیستم
    سایه ای جامانده از عصرم
    کودکان پاپتی هم رهایم کرده اند
    ایجا کسی مرا راه نمی دهد درون خانه اش
    تو دیگر نرو !

    اما دخترک رفت
    گم شد در میان درختان جنگل
    نشستم بروی تخته سنگی سفت
    نسیمی از سمت مغرب می آمد .

    ایا اینجا آخرین مقصد بود ؟ !
    مقصد بد
    یا من اشتباه آمده بودم ؟ !
    مسافر نا بلد
    یا کسانی گمم کرده بودند ؟ !
    خدایان دروغین

    من از آن که بودم ؟ !
    سایه ای بی صاحب
    مثل الحمرا
    مثل تخت جمشید
    مثل فریدام ایدول .

    اما در کار نبود
    اما باورم نمی شد .

    روز رفته بود
    نیمروز بزرگ رفته بود
    و شب تاریک
    تنها وارث دنیا بود
    و سر نوشت من
    بی کاغذ و مدرک
    باطله ای بی ارزش
    قطره ای ناچیز .

    فراموش شده بودم من
    مثل کوروش
    مثل مازیار

    به من خیانت کرده بودند
    خنده های استاتیرا
    : وای استاتیرا !
    تو آبروی تمامی دختران زیبا را برده ای !

    روزها نه سالها باید می نشستم
    مثل سی بیل غمگین
    در حسرت مرگی
    با این تفاوت که اشتباه دیگرانی
    مرا به چاه انداخته بود
    برادرانی نا برادر !

    از میان بته ها
    صدای قدم های آشنایی رسید
    پشت درخت ها پنهان
    دخترک برگشته بود
    و هراس وار نگاهم می کرد

    فریاد زدم نترس دخترک شب !
    من آفتاب نیستم
    سایه ای جا مانده از عصرم
    سیاه
    خاکستری
    همچون خودت
    رها شده ام در جنگل
    نترس از من.

    دخترک باز هم گریخت
    می ترسید از من همصحبتی با من
    نمی دانست
    سرنوشتمان این گونه رقم خورده است
    که تا ابد با هم باشیم .


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •