بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 66 از 119 اولیناولین ... 1656646566676876116 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 651 تا 660 از مجموع 1187

موضوع: کافه شعر<<

  1. #651
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یاران ناشناخته ام
    چون اختران سوخته
    چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
    که گفتی
    دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.
    ***
    آنگاه، من، که بودم
    جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
    چنگ زهم گسیخته زه را
    یک سو نهادم
    فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
    گشتم میان کوچه مردم
    این بانگ بالبم شررافشان:

    (( - آهای !
    از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
    خون را به سنگفرش ببینید! ...
    این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
    کاینگونه می تپد دل خورشید
    در قطره های آن ...))
    ***
    بادی شتابناک گذر کرد
    بر خفتگان خاک،
    افکند آشیانه متروک زاغ را
    از شاخه برهنه انجیر پیر باغ ...

    (( - خورشید زنده است !
    در این شب سیا [که سیاهی روسیا
    تا قندرون کینه بخاید
    از پای تا به سر همه جانش شده دهن،
    آهنگ پر صلابت تپش قلب خورشید را
    من
    روشن تر،
    پر خشم تر،
    پر ضربه تر شنیده ام از پیش...

    از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!

    از پشت شیشه ها
    به خیابان نظر کنید !

    از پشت شیشه ها به خیابان
    نظر کنید ! ... ))

    از پشت شیشه ها ...
    ***
    نو برگ های خورشید
    بر پیچک کنار در باغ کهنه رست .
    فانوس های شوخ ستاره
    آویخت بر رواق گذرگاه آفتاب ...
    ***
    من بازگشتم از راه،
    جانم همه امید
    قلبم همه تپش .

    چنگ ز هم گسیخته زه را
    ره بستم
    پای دریچه،
    بنشستم
    و زنغمه ئی
    که خوانده ای پر شور
    جام لبان سرد شهیدان کوچه را
    با نوشخند فتح
    شکستم :

    (( - آهای !
    این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
    کاینگونه می تپد دل خورشید
    در قطره های آن ...

    از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید

    خون را به سنگفرش ببینید !

    خون را به سنگفرش
    بینید !

    خون را
    به سنگفرش ...))


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #652
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زیبا ترین تماشاست
    وقتی
    شبانه
    بادها
    از شش جهت به سوی تو می ایند،
    و از شکوهمندی یاس انگیزش
    پرواز ِشامگاهی ِدرناها را
    پنداری
    یکسر به سوی ماه است.
    ***
    زنگار خورده باشد بی حاصل
    هر چند
    از دیر باز
    آن چنگ تیز پاسخ ِ احساس
    در قعر جان ِ تو، ـ
    پرواز شامگاهی درناها
    و باز گشت بادها
    در گور خاطر تو
    غباری
    از سنگی می روبد،
    چیزنهفته ئی ت می آموزد:
    چیزی که ای بسا می دانسته ئی،
    چیزی که
    بی گمان
    به زمانهای دور دست
    می دانسته ئی


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #653
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در دل ِ مه
    لنگان
    زارعی شکسته می گذرد
    پا در پای سگی
    گامی گاه در پس او
    گاه گامی در پیش.
    وضوح و مه
    در مرز ویرانی
    در جدالند،
    با تو در این لکه قانع آفتاب امــّا
    مرا
    پروای زمان نیست.

    خسته
    با کوله باری از یاد امــّا،
    بی گوشه بامی بر سر
    دیگر بار.
    اما کنون بر چار راه ِزمان ایستاده ایم
    و آنجا که بادها را اندیشه فریبی در سر نیست
    به راهی که هر خروس ِ باد نمات اشارت می دهد
    باور کن!
    کوچه ما تـنگ نیست
    شادمانه باش!
    و شاهراه ما
    از منظر ِ تمامی ِ آزادیها می گذرد


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #654
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قیلوله ناگزیر
    در طاق طاقی ِ حوضخانه،
    تا سالها بعد
    آبی را
    مفهومی از وطن دهد.

    امیر زاده ای تنها
    با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش
    در هزار آئینه شش گوش ِ کاشی.
    لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد
    که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها
    می گذشت
    تا سالها بعد
    آبی را
    مفهومی
    ناآگاه
    از وطن دهد.

    امیر زاده ای تنها
    با تکرار چشمهای بادام تلخش
    در هزار آئینه شش گوش کاشی.

    روز
    بر نوک پنجه می گذشت
    از نیزه های سوزان نقره
    به کج ترین سایه،
    تا سالها بعد
    تکـّرر آبی را
    عاشقانه
    مفهومی از وطن دهد
    طاق طاقی های قیلوله
    و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد
    بر سکوت اطلسی های تشنه،
    و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ
    در هزار آئینه شش گوش کاشی
    سالها بعد
    سالها بعد
    به نیمروزی گرم
    ناگاه
    خاطره دور دست ِ حوضخانه.
    آه امیر زاده کاشی ها
    با اشکهای آبیت


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #655
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
    چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
    بر پشت ِ سمندی
    گویی
    نو زین
    که قرارش نیست.
    و فاصله
    تجربه یی بیهوده است.
    بوی پیرهنت،
    این جا
    و اکنون. ـ

    کوه ها در فاصله
    سردند.
    دست
    در کوچه و بستر
    حضور مانوس ِ دست تو را می جوید،
    و به راه اندیشیدن
    یأس را
    رج می زند

    بی نجوای ِ انگشتانت
    فقط.-
    و جهان از هر سلامی خالی است







    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #656
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با ُسمضَربه رقصان اسبش می گذرد
    از کوچه سر پوشیده
    سواری،
    بر َتسمه َبند ِ
    قرابینش
    برق ِ هر سکه
    ستاره ئی
    بالای خرمنی
    در شب بی نسیم
    در شب ایلاتی عشقی.
    چار سوار از َ تـنگ در اومد

    چار تفنگ بر دوش ِ شون.
    دختر از مهتابی نظاره می کند
    و از عبور ِ سوار خاطره ئی
    همچون داغ خاموش ِ زخمی
    چارتا مادیون پشت ِ مسجد
    چار جنازه پشت ِ شون
    با ُسمضَربه رقصان اسبش می گذرد
    از کوچه سر پوشیده
    سواری،
    بر َتسمه َبند ِ
    قرابینش
    برق ِ هر سکه
    ستاره ئی
    بالای خرمنی
    در شب بی نسیم
    در شب ایلاتی عشقی.
    چار سوار از َ تـنگ در اومد

    چار تفنگ بر دوش ِ شون.
    دختر از مهتابی نظاره می کند
    و از عبور ِ سوار خاطره ئی
    همچون داغ خاموش ِ زخمی
    چارتا مادیون پشت ِ مسجد
    چار جنازه پشت ِ شون


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #657
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گفتی که:
    « باد، مرده ست!
    از جای بر نکنده یکی سقف راز پوش
    بر آسیاب ِ خون،
    نشکسته در به قلعه بیداد،
    بر خاک نفکنیده یکی کاخ
    باژگون.
    مرده ست باد!»
    گفتی:
    « بر تیزه های کوه
    با پیکرش،فروشده در خون،
    افسرده است باد!»

    تو بارها و بارها
    با زندگیت
    شرمساری
    از مردگان کشیده ای.
    این را،من
    همچون تبی
    ـ درست
    همچون تبی که خون به رگم خشک می کند
    احساس کرده ام.)

    وقتی که بی امید وپریشان
    گفتی:
    «مرده ست باد!
    بر تیزه های کوه
    با پیکر کشیده به خونش
    افسرده است باد!» ـ
    آنان که سهم شان را از باد
    با دوستا قبان معاوضه کردند
    در دخمه های تسمه و زرد آب،
    گفتند در جواب تو، با کبر دردشان:
    « ـ زنده ست باد!
    تا زنده است باد!
    توفان آخرین را
    در کار گاه ِ فکرت ِ رعد اندیش
    ترسیم می کند،
    کبر کثیف ِ کوه ِ غلط را
    بر خاک افکنیدن
    تعلیم می کند !»

    (آنان
    ایمانشان
    ملاطی
    از خون و پاره سنگ و عقاب است.)
    ***
    گفتند:
    «- باد زنده است،
    بیدار ِ کار ِ خویش
    هشیار ِ کار ِ خویش!»
    گفتی:
    «- نه ! مرده
    باد!
    زخمی عظیم مهلک
    از کوه خورده
    باد!»

    تو بارها و بارها
    با زندگیت شر مساری
    از مردگان کشیده ای،
    این را من
    همچون تبی که خون به رگم خشک می کند
    احساس کرده ام


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  8. #658
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یلهِ
    بر ناز کای ِ چمن
    رها شده باشی
    پا در خنکای ِ شوخ ِ چشمه ئی
    و زنجیره
    زنجیره بلورین ِ صدایش را ببافد
    در تجــّرد شب
    واپسین وحشت جانت
    نا آگاهی از سر نوشت ستار ه باشد،
    غم سنگینت
    تلخی ِ ساقه علفی که به دندان می فشری

    همچون حبابی نا پایدار
    تصویر ِ کامل ِ گنبد ِ آسمان باشی
    و روئینه
    به جادوئی که اسفندیار

    مسیرِ سوزان ِ شهابی
    خــّط رحیل به چشمت زند
    و در ایمن تر کنج ِ گمانت
    به خیال سست ِ یکی تلنگر
    آبگینه عمرت
    خاموش
    در هم شکند


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  9. #659
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به پرواز
    شک کرده بودم
    به هنگامی که شانه هایم
    از توان سنگین بال
    خمیده بود،
    و در پاکبازی معصومانه گرگ ومیش
    شبکور گرسنه چشم حریص
    بال می زد.
    به پرواز شک کرده بودم من.
    ***
    سحرگاهان
    سحر شیری رنگی ِ نام بزرگ
    در تجلی بود.

    با مریمی که می شکفت گفتم«شوق دیدار خدایت هست؟»
    بی که به پاسخ آوائی بر آورد
    خسته گی باز زادن را
    به خوابی سنگین
    فروشد
    همچنان
    که تجلی ساحرانه نام بزرگ؛
    و شک
    بر شانه های خمیده ام
    جای نشین ِ سنگینی ِ توانمند
    بالی شد
    که دیگر بارش
    به پرواز
    احساس نیازی
    نبود


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  10. #660
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    که زندان مرا بارو مباد
    جز پوستی که بر استخوانم.

    باروئی آری،
    اما
    گرد بر گرد جهان
    نه فرا گرد تنهائی جانم.

    آه
    آرزو! آرزو!
    ***
    پیازینه پوستوار حصاری
    که با خلوت خویش چون به خالی بنشینیم
    هفت دربازه فراز اید
    بر نیاز و تعلق جان.

    فرو بسته باد و
    فرو بسته تر،
    و با هر در بازه
    هفت قفل ِ آهنجوش ِگران!

    آه
    آرزو!آرزو


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •