امروزه مهندس به كسي اطلاقميشود كه بتواند مسايل مختلف حوزي صنعت را با ابزارهاي قابلدفاع رياضي حلكند. براي ارايهي راهحلي كارا، بهينه و كمهزينه ابزارهايي لازماست كه مهندسان اصول طراحي، ابداع و بهكارگيري آنها را ميآموزند؛ بنابراين مهندسان بايد مهارتهاي گوناگوني را بياموزند و قدرت خلاقيت و نوآوري را درخود تقويتكنند.
نميتوان تعريفي دقيق از مهندسي ارائهكرد، بسته به موقعيت كشوراز لحاظ نوع نظام اقتصادي و صنعتي و چگونگي طرح و حل مسائل، مهندسان بايد داراي ويژگيهای خاصي باشند. متاسفانه، همانگونه كه ميدانيد، درکشور ما افراد صرفاً با پشتسر گذاشتن تعدادمشخصي واحد درسي، لقب «مهندس» ميگيرند، حالآنكه اين عنوان تنها پساز كسب بينشي خاص، كه «ديدگاه مهندسي» نامیده می شود، شايسته این عنوان هستند. براي آنكه بياموزيم تا مهندسي بهتر باشيم، دراينجا ابتدا تا آنجا که بتوانیم ويژگيهاي كلي مهندسان(بطور عام) را بررسي و سپس مشخصاتي كه مهندسان ايراني بهتراست كسبكنندرا بيان مي کنیم.
ويژگي اول: عالم به علم هندسه!
علم هندسه، دانشي است كه درآن استدلال حرفاول را ميزند. سنگ بناي اين علم، اصول بديهي هستندکه پساز آن همهچيز قدم به قدم، برمبناي استدلال و اثبات منطقي پيشميرود. نظام زيباي بناي علم هندسه، بهشكلي است كه هربخش از دانش برمبناي يافتهها و دانش قبلي اثباتشده، خود در ساخت حوزههاي جديد بهكارميرود. دراين علم همهچيز دقيق، موجز و بهاثباترسيده، است. مهندس كسياست كه هندسه بداند. داشتن ديدقوي هندسي، كه در آن منطق، استدلال و دقت حرف اول را ميزند، براي هر مهندسي لازم است.
در هندسه همهچيز برمبناي استدلال شكلگرفته، بيانميشود. روابط بين بخشهاي مختلف معلومند و عملاً چيز بيحاصل و بدوناستفادهاي توليدنميشود. مهندسان با تقويت ديدهندسي خود، ميآموزند كه چگونه بتوانند در حل مسائل، از دانستهها و داشتههاي پيشين خود بيشترين بهره را ببرند. ميآموزند كه چگونه روابط بين حوزههاي مختلف را تشخيصدهند و از اين روابط بيشترين بهره را ببرند.
در علم هندسه، سعي ميشود ايجاز رعايتشود. بيان حداكثر معاني در كمترين لغات امري است كه در جهان رقابتي امروز، بسيار نيازمند آنيم. مديريتزمان و بهرهبرداري درست از موقعيتهاي زماني نيز ريشه در تقويت اين امر دارند. مهندسان ميآموزند تا براي حل مسايلشان كمترين هزينه و منابع را صرفكنند و كار را دقيقاً مطابق آنچه از آنها خواستهشده، نهكمتر و نهبيشتر بهانجامرسانند.
هندسه علم دقتاست؛ استفادهي دقيق و هوشمندانه از روابط بين مسايل و توجه به تمام عوامل، يكي از ويژگيهاي مهم هندسه بهعنوان بخشياز رياضيات است. دقت، بخشاول از الفباي مهندسي و از مهمترين ويژگيهاي لازم هر مهندسياست. موشكافي در عوامل محيطي مساله و بهيادداشتن تمام جزييات و بهكارگيري موثر آنها در حلمسايل، از ويژگيهاي مهم مهندسانبرتر است.
دانستن هندسه، كنايهايست از بهرمندي از سه ويژگي مهم استدلال، ايجاز و دقت در مهندسان.
مهندسي بيشاز آنكه علم باشد، هنر است. تبديل واقعيات جهان به مدلهاي قابل فهم و پردازش، كارياست سخت كه ديدي سيستمي ميطلبد. عوامل موثر در محيطهاي طبيعي، آنچنان زيادند و كنشها و برهمكنشهاي طبيعي بهحدي ييچيده، كه فهم روابط آنها، بهصورت كامل عملاً امكان ندارد. مهندسان سعيميكنند با درك حداقل اين عوامل، مدلهايي از واقعيت بسازند و مسايل خودرا درفضاي اين مدل حلكرده، نتايج را بهجهان واقعي بازگردانند. مدلها، نميتوانند كليهي عوامل بيشمار محيطي را بازگوكنند؛ در اينجا مدلساز سعيميكند مدلش با كمترين پارامترهاي ممكن، بازگو كنندهي بيشترين واقعيات محيط باشد؛ نوعي ايجاز مهندسي در صرف كمترين هزينه براي كسب بيشترين نتايج مطلوب. مدلها چون مجسمههايي از روي واقعيات طبيعي ساختهميشوند، دراين ميان پيكرهتراشي موفقتر است كه مجسمههايش روح بيشتري داشته، بازگوكنندهي حقايق بيشتري باشد، مجسمهاي كه مخاطبان بيشتري جذبميكند.
ويژگي منطق رياضي!
رياضي ابزاري براي درك واقعيات محيطي است. يكمدل، بهوضوح ساختاري را نمايشميدهد كه دادهها، درآن به ستادههاي مساله تبديلميشوند. مهندسان سعيميكنند تا با بهرهگيري بهتر از ابزار كار رياضي، مدلهايي خلقكند كه بيشتر و بهتر نمايانگر اين ارتباط باشد. از اينروست كه مهندسان برتر دانشرياضيات قويتري دارند و آنرا درحل مسايل فيزيكي بهكارميبرند.
رياضيات منطق زيبايي را خلق ميكند كه درآن رابطهي علت و معلول بهخوبي و سادگي، مستقل از افراد، نمايشدادهميشود. ويژگيعالي رياضيات دراين است كه منطق جاري درآن پايههاي محكمي دارد و هركس در هرنقطهي دنيا آنرا دركميكند. رياضيات نوين شانهبهشانهي پيشرفت بشر در علوم و درخدمت حل مسايل جديد رشدكردهاست.
مهندسان رياضيدان، به منطق رياضي وفادارند و دررفتار، قدمهاي منطقي از خود نشانميدهند. هنر مهندسان برتر در بهرهگيري بهتر و موثرتر از رياضيات است. مهندسان امور جهان را كه ما بهصورت كيفي لمس و حسميكنيم، بهمدلهاي كمي تبديلميكنند تا نتايج قابل اعتماد و دفاعي حاصلشود. همهي امور كيفي، تا آنجاكه درتوان باشد، براي مقايسه با استانداردها و بررسي نتايج، درمهندسي به كميت تبديلميشود.
يکی از تفاوتهای مهم بين يک مهندس خوب و بد در اين است که يک مهندس خوب هيچوقت منتظر اتفاقی نمیماند، هميشمه از همه جلوتر حرکت میکند و همواره پيشدستی میکند. اما يک مهندس عادی، که متاسفانه تعدادشان کم نيست، صبر میکنند تا اتفاقی بيافتد و بعد تازه بهفکر چاره میافتند. آنها بيشتر عکسالعمل دارند تا فکر، و اين عکسالعمل نشاندادنها وقت فکرکردن و ايجاد بهبود را از آنها میگيرد. چنين افرادی همواره دنبالهرو هستند. نمیتوانند خود تصميمی بگيرند بلکه شرايط آنها را مجبور به اخذ تصميم میکند.