جودی عزیزم!نمی دانم زمانی که این نامه را می خوانی چه احساسی پیدا می کنی.شاید تمام تصویرهای قشنگی که از بابا لنگ دراز در ذهنت ساختی خراب شود،شاید از اینکه به جای سایه لنگهای دراز من سایه پدر خودت بالای سرت نبوده دلت بگیرد و گریه کنی! شاید بالای برج میلاد؛ببخشید همان برج ایفل خودمان بروی و خودت را به پایین پرت کنی،شاید دچار بیماری روحی و روانی بشوی و اعتمادت را نسبت به همه مردها از دست بدهی،شاید هزار بلای دیگر سرت بیاید اما اینها چه اهمیتی دارد مهم این است که تو از همین حالا با واقعیت های زندگی روبه رو شوی و معنای ضرب المثل ایرانی هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد را بفهمی!
جودی جان!می دانم حق مسلم تو بود که مثل همه دخترهای جوان عاشق بشوی و با مردی همسن و سال خودت ازدواج کنی اما حالا که نمی توانی با دادن پاسخ منفی به من تنها سقف بالای سرت را هم خراب کنی؛ بگذار اعتراف کنم که من جز تو پدرخوانده دخترکان زیادی هستم با این حال قول می دهم که بین همه شما همسران مهربان آینده ام به عدالت رفتار کنم و جلوی همه شما لقمه نانی به یک اندازه بگذارم تا احساس بی پدری یا بی شوهری نکنید!
جودی! دخترم!ایرانی ها ضرب المثل خوب دیگری دارند که به زبان خودمانی اش میشود:«مهریه را کی داده و کی گرفته مخصوصا وقتی که داماد پدرخوانده آدم باشد!»در رابطه با شیر بها هم که اگر مادرت را پیدا کردی سلام مرا هم برسان !
جودی خوبم!نمی خواهم منتی سرت بگذارم اما باور بکن که من نیتم همیشه خیر بوده و شعری از شاعری به نام سعدی را که اتفاقا او هم ایرانی است سرلوحه زندگی ام قرار داده ام:
«پدرمُرده را سايه بر سر فکن
غبارش بيفشان و خارش بکن»
قربانت
بابالنگ دراز