شهر، معمارى، انسان
معماری
اين مقاله به شانزده شهرى اختصاص دارد كه در بخش اصلى دهمين نمايشگاه بين المللى معمارى «آرسنال» - واقع در ونيز - ارائه شدند. اساس انتخاب اين شهرها به گونه اى است كه از لحاظ تنوع، اندازه و پراكندگى جغرافيايى در سراسر كره زمين، مجموعه اى كامل و گويا، براى ترسيم وضعيت كلى فراهم آورند. لازم به ذكر است جمعيت اين شهرها بالغ بر سه و نيم ميليون نفر است. از همه مهم تر، دليل انتخاب اين شهرها كه هركدام در يك دوره مشخص زمانى دستخوش تحولات عمده اى شده اند، اين بوده كه بر روى شكل يك شهر، سياست هاى ساخت، اداره و توسعه هاى آينده آن تأثيراتى مستقيم دارد. اين بخش، ديدى كلى را از هر شهر به دست مى دهد و شامل يك گزارش كوتاه از زندگى رايج و حال و هواى هر كدام و يك تجزيه و تحليل تكميلى از ويژگى هاى فضايى و اجتماعى آن هاست كه به وسيله هيأت علمى دانشكده اقتصاد دانشگاه لندن تهيه شده است. همه اين ها با هم، چشم اندازى مشابه از تحولات جهانى شهرى به دست مى دهند كه با كمى تغيير، در همه شهرهاى دنيا قابل پيگيرى است.
تصور كنيد ما مى توانستيم از فضا تمامى كره زمين را در شب مشاهده كنيم. حلقه ها، ناحيه ها و نوارهاى بسيار بزرگ نور، تا حد خوبى نقشه جهانى محدوده هاى شهرى و ردپاى وسيع تر انسان هايى را كه با آن ها مرتبط اند منعكس مى كنند. اگر ما به كانون هاى روشنايى و مراكز مصرف برق به عنوان نماينده هاى شاخص محل سكونت و زندگى انسان ها نگاه كنيم، الگوهاى بزرگ مقياس توسعه شهرى در برابر ديدگانمان شروع به شكل گيرى مى كنند. از اينجا پى مى بريم كه بيشتر اروپا شبكه توسعه شهرى هاشورخورده و خط خطى شده، و نيز اين كه يك نوار فشرده شهرى كه از جنوب انگليس تا شمال ايتاليا كشيده شده، در حال تثبيت و گسترش در مركز اين قاره است.
در شمال آمريكا، شايد به جز بيابان هاى آن، گستره وسيعى با يك شبكه تقريباً هندسى پوشيده شده است كه بخش هاى مختلف كانادا و مكزيك را به هم متصل مى كند. اين پيوندها و توالى هاى فضايى به هم پيوستگى شديدى را كه بين شهرها و نواحى مرتبط با آنها شكل گرفته به تصوير مى كشد. با نگاه به جاهاى ديگر كره زمين بجز آمريكاى شمالى و اروپا نواحى فشرده و پوياى شهرى ديگرى را نيز مى توان تشخيص داد.
از آسمان، سرتاسر مجمع الجزاير ژاپن تقريباً مشابه يك زنجيره شهرى به نظر مى آيد. اين امر نشاندهنده آن است كه از هر نقطه اى در سراسر كشور ژاپن، در مدت زمان كوتاه چند ساعته، از طريق يك شبكه راه آ هن پيشرفته پرسرعت مى توان به پايتخت كشور دسترسى يافت. در توكيو تقريباً هشتاد درصد جمعيت از وسايل حمل ونقل عمومى براى رسيدن به محل كارشان استفاده مى كنند، (در لس آنجلس درست برعكس اين است، يعنى هشتاد درصد مردم از خودروى شخصى خود براى اين منظور بهره مى گيرند). و اين خود الگويى از رشد مؤثر و كارآمد شهرى را، براى شهرى فراهم آورده كه امروزه بزرگ ترين ابرشهر جهان با بيش از ۳۰ ميليون جمعيت به شمار مى رود. بعد از يك دوره ركود اقتصادى، توكيو يكبار ديگر به موقعيت منحصربه فرد خود نزديك شده است و معماران و برنامه ريزان آن به مسائل فضاى عمومى شهرى، و بطور خاص، رابطه عنصر آب با اين ابرشهر درهم فشرده كه با نفوذ دريا صورتى تكه تكه پيدا كرده مشغول اند.
نقشه جهانى به وضوح نشاندهنده شكل گيرى سريع نواحى شهرى گسترده در جنوب آسيا و نواحى ساحلى چين است. انتظار مى رود نزديك به نيمى از جمعيت شهرى جهان در خلال دو دهه آينده در اين نواحى متمركز شوند. بر طبق گزارش هاى سازمان ملل، بمبئى (Mumbai) - كانون پرقدرت و پوياى هند - طورى پيش مى رود كه تا سال ۲۰۵۰ گوى سبقت گسترش شهرى را - به عنوان بزرگ ترين شهر جهان - از توكيو بربايد. اما در اين زمينه، سرعت سرگيجه آور تغيير و تحولات در هيچ كجا به پاى آنچه در بزرگ ترين منظومه هاى شهرى چين ملموس و مشخص است نمى رسد. شانگهاى هم اكنون يكى از پرشتاب ترين ميزان هاى رشد را در ميان شهرهاى جهان دارد. همچنين شهر «پكن» (Beijing) با سرعت در حال تغيير و تحول براى آمادگى و تدارك ديدن بازى هاى المپيك ۲۰۰۸ است. شانگهاى، همزمان با چالش هاى اجتماعى نظام دادن به جمعيت شناور روستاييان مهاجر - كه شايد تعدادشان به ۵ ميليون نفر برسد - جمعيتى معادل كل جمعيت «ميلان» را - كه به لحاظ وسعت شهرى بزرگتر از آن است - در خود جاى داده و با حدود ۳ هزار ساختمان بيش از ۱۰ طبقه، در حالى كه ده سال پيش در مجموع كمتر از ۳۰۰ ساختمان داشت - با سرعتى نفسگير در حال گسترش در سطح و ارتفاع است. اما روند سريع شهرنشينى و شهرى شدن جوامع هميشه با روند رشد فزاينده اقتصاد و سرمايه گذارى هاى گسترده در زيرساخت هاى نواحى مجاور اقيانوس آرام، در آسيا، موازى نبوده است. در آفريقاى مركزى و ساحلى، آنچه ممكن است مشابه خوشه ها و دسته هاى نامشخص نور در شب به نظر برسد، در واقع توده هاى بزرگ شهرى است كه ميليون ها نفر سكنه را در خود پناه داده است؛ در حالى كه شبكه روستايى و برق آن ناكافى و اساسى ترين زيرساخت هاى آن ناكارآمد و ضعيف هستند. فشارهاى جمعيتى و رشد آن پيوسته ادامه پيدا مى كند ـ تا سال ۲۰۱۵ به سكنه شهر لاگوس (Lagos) ۶۷ نفر و به جمعيت شهر «كينشازا» (Kinshasa) ۳۴ نفر در هر ساعت اضافه مى شود و ادامه اين روند سرانجام منجر به تمركز بى تناسب و نامتعادل جمعيت جوان دنيا در جنوب مى شود كه مقارن است با بى تعادلى جهانى شاخصه هاى اجتماعى همچون سطح درآمد و سواد. در مصر هر ۲۰ ثانيه كودكى متولد مى شود و بسيارى از مردم به قاهره مهاجرت مى كنند. در اين شهر بيش از ۶۰ درصد جمعيت در خانه هاى ساده و معمولى و ساختمان هاى بيش از چهارده طبقه و در شهرى زندگى مى كنند كه فقط يك متر مربع فضاى باز براى هر شهروند وجود دارد. (در حالى كه سرانه اين فضا براى هر فرد ساكن لندن، معادل ۵۰ برابر آن مقدار است).
حتى در ژوهانسبورگ، كه موتور اقتصادى و مركز فرهنگى آفريقاى جنوبى به شمار مى رود و شهرى است كه احتمال مى رود جمعيت آن در مدت زمان كمتر از يك دهه دو برابر شود، به جاى اين كه به دنبال برنامه اى براى رشد زيرساخت ها باشند، فقط به فكر حفظ سطوح كنونى آماده سازى زمين و تأمين آن هستند. در اين شهر كه در دوران پس از تبعيض نژادى به سر مى برد و با جنايات گوناگون، وحشت عمومى، اختلاف طبقاتى و ايدز دست به گريبان است، تلاش هاى زيادى براى بازگرداندن مردم به قسمت متروك پائين شهر صورت گرفته است، در حالى كه ظرف دهه پيشين بسيارى از مشاغل و فعاليت هاى تجارى از آنجا به نواحى مشترك گمنام در حاشيه هاى شهر فرار كرده بودند. به اين منظور، در اينجا، در حول و حوش مراكز حمل ونقل كه صفوف مسافركش هاى شهرى هستند برخى پروژه هاى كوچك مقياس طورى طراحى شده اند تا حوزه هاى عمومى شهر را دوباره انسانى كنند، چنان كه پشت حصارهاى امنيتى جامعه بسته پنهان نشوند. در اين زمينه آگاهى روبه رشدى در حال پيدايش است مبتنى بر اين كه برنامه ريزى هاى شهرى را، در واقع، يك برنامه كار جهانى به حساب آورند. تأثيرات محيطى شهرها بر طبق ميزان افزايش جمعيتشان و مقدار منابع طبيعى كه مصرف مى كنند بسيار گسترده اند، هرجنبه زندگى شهرى دخالت هاى مهم و چشمگيرى در كل سياره زمين دارد، از ميلياردها انسانى كه خودروهاى شخصى خود را در طول بزرگراه هاى ابرشهرها مى رانند گرفته تا انرژى موردنياز، گرم كردن و خنك كردن ساختمان ها و يا تأمين منابع غذايى ما كه اغلب هر يك از يك گوشه ديگر جهان تهيه مى شود.
در اقتصادهاى پيشرفته چنين تخمين زده مى شود كه بيش از ۵۰ درصد انرژى در ساختمان ها مصرف مى شود و ۲۵ درصد آن در حمل ونقل؛ بنابراين هرگونه تغيير جزئى در نسبتى كه در شهرها ميان اين دو گونه مصرف انرژى در شهرها پديد بيايد تأثير عمده خواهد داشت. در عرصه جهانى تاكنون چنين ديده شده كه ميزان پراكندگى و گسترش شهر و ساختمان هاى شهرى مى تواند با مصرف منابع تجديدناپذير انرژى مرتبط باشد. نسلى از مديران و رهبران شهرى در حال برانگيخته شدن هستند تا اين چالش ها را رفع كنند. براى نمونه، در اروپا بسيارى از شهرداران شهرهاى بزرگ درحال عملى ساختن برخى تحولات مهم شهرى هستند كه به يارى آن ها شهرشان براى رقابت در عرصه هاى اقتصاد جهانى و توليد مصرف و فرهنگ تواناتر خواهد شد. هم اكنون اين شهرها در حال پاسخ دادن به چالش هاى اجتماعى معاصرند، به اين ترتيب، در بعضى موارد، جريانى بزرگ مقياس ساكنان جديد را در خود جا داده و در باقى موارد تمايل به رشد جمعيت را بدون آن كه به روش قهرآميز با آن به مواجهه برخيزد، به نحوى ديگر مديريت مى كنند. مديريت شهرى در سرتاسر جهان با شتاب در حال رشد است، از انجمن ها و ائتلاف ها براى گسترش و پيشرفت سريع و متعادل در ابرشهرهاى ايالات متحده گرفته تا هيأت هاى حاكم در شهرهاى بزرگ چين، كه تحولات اجتماعى آن ممكن است منجر به كاهش تفكيك استقرارها و اسكان هاى شهرى و افزايش بازارهاى كارى فشرده تر و پيوسته تر شود. همگى در اين زمينه در تلاش اند. تعدادى از خلاقانه ترين سياست هاى شهرى در ۲۰ سال گذشته در واقع از آمريكاى لاتين نشأت گرفته است، منطقه اى كه از جهات ديگر در مشكلات عمده اقتصادى و بى تعادلى هاى اجتماعى روبه رشد گرفتار است.
از اين مطالعه و بررسى موردى و گزينشى درباره وضع شهرهاى عمده جهان متوجه مى شويم كه دوران كنونى شهرهاى جهان و شهرنشينى معاصر پر از مشكلات گوناگون و چالش هاى مسائل شهرى است، اما در عين حال نويد آن را مى دهد كه توان و زمينه بازنگرى و تفكر مجدد به معانى، عملكردها، استعدادها و محاسن اشكال متفاوت ساخت شهرى و راهبردهاى اداره شهر را براى ما به ارمغان بياورد. در اين موقعيت است كه معماران و متخصصان طراحى مى توانند و بايد به ساختن جهانى بپردازند كه به لحاظ زيست محيطى و اجتماعى پايدار باشد. با آن كه هر شهر با مجموعه مسائل و چالش هاى پيچيده خاص خود روبه روست آرا و عقايد مشتركى درباره مسائل شهرى و پيرامون تعدادى از مسائل گسترده و همه گير آن به صورتى گسترش يابنده مطرح شده كه همه شهرها و مسئولان آن، در هر نقطه جهان و با هر ويژگى، در صورتى كه درصدد مهار قواى اقتصادى و رسيدن به عدالت اجتماعى و يك زيست بوم سالم و صحيح هستند بايد به آن توجه داشته باشند. براى ساده سازى مسأله و راحتى فهم آن بايد به بحث و تحليل درباره اين مسأله اساسى و اوليه بپردازيم كه چگونه بايد توده هاى جمعيت تازه وارد را در وضعيتى با تراكم زياد و منابع غيرطبيعى جا داد و تسهيلات شهرى را براى آن ها فراهم آورد. اما اين بيان روشن و روراست، تداخل پيچيده ابعاد اقتصادى، اجتماعى و محيطى را كه بايد مورد بحث و بررسى قرار گيرد مى پوشاند و نيز محدوده مداخلاتى را كه متقابلاً تقويت كننده هستند و نياز به تدبير و طرح ريزى و اجراى صحيح دارند، مخفى مى كند. از جمله اين مسائل مى توان به اين موارد اشاره كرد: تهيه و تدارك سرپناه مناسب، موقر و قابل خريد در نواحى با دسترسى خوب كه اتصال محكمى با ساخت و سازهاى شهرى اطراف خود دارند. ايجاد فضاهاى عمومى سالم و امن، زيبا و طراحى شده كه موجب همبستگى اجتماعى هرچه بيشتر شود؛ توليد كسب و كار با دستمزد كافى و شرايط كارى بى عيب و نقص كه موجبات خلاقيت كارى را فراهم آورد؛ ايجاد چرخه كارآمد توليد با مهارت و گروه هاى كارى هماهنگ و متحد؛ تأمين امنيت ارزان و سهل الوصول و ايجاد شبكه ترابرى سريع و مطمئن براى تمامى سكنه شهر و پيوند آن با شبكه هاى عمومى به هم پيوسته اشاره كرد. اين ها برخى از عوامل شهرنشينى گسترده و جهانى عصر ماست كه نيازمند تجزيه و تحليل و انجام مداخلات در رده ها و رشته هاى گوناگون است. بنابراين به جاى پيشنهاد يك راهكار تك بعدى كه بخواهد راهگشاى همه مسائل بوده و در همه شرايط كارساز باشد، قصد ما دادن اطلاعات مقايسه اى اجتماعى و فضايى با چشم اندازى گسترده است براى حل چالش ها و ايجاد فعاليت هاى خلاق ريخت شناسى است كه با سرمايه ها و مشكلات منحصربه فرد هر سامانه شهرى و شهروندان آن تناسب داشته باشد. اطلاعاتى كه براى مقاصد دهمين نمايشگاه بين المللى معمارى ترتيب داده شده و همه معماران را به عمل در جهت رسيدن به اين مقاصد دعوت مى كند.