بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 43 از 119 اولیناولین ... 3341424344455393 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 421 تا 430 از مجموع 1187

موضوع: کافه شعر<<

  1. #421
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زمستان
    سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
    سرها در گريبان است
    كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
    نگه جز پيش پا را ديد ، نتواند
    كه ره تاريك و لغزان است
    وگر دست محبت سوي كسي يازي
    به اكراه آورد دست از بغل بيرون
    كه سرما سخت سوزان است
    نفس ، كز گرمگاه سينه مي آيد برون ، ابري شود تاريك
    چو ديدار ايستد در پيش چشمانت
    نفس كاين است ، پس ديگر چه داري چشم
    ز چشم دوستان دور يا نزديك ؟
    مسيحاي جوانمرد من ! اي ترساي پير پيرهن چركين
    هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوي ، در بگشاي
    منم من ، ميهمان هر شبت ، لولي وش مغموم
    منم من ، سنگ تيپاخورده ي رنجور
    منم ، دشنام پس آفرينش ، نغمه ي ناجور
    نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم
    بيا بگشاي در ، بگشاي ، دلتنگم
    حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد
    تگرگي نيست ، مرگي نيست
    صدايي گر شنيدي ، صحبت سرما و دندان است
    من امشب آمدستم وام بگزارم
    حسابت را كنار جام بگذارم
    چه مي گويي كه بيگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
    فريبت مي دهد ، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست
    حريفا ! گوش سرما برده است اين ، يادگار سيلي سرد زمستان است
    و قنديل سپهر تنگ ميدان ، مرده يا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توي مرگ اندود ، پنهان است
    حريفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز يكسان است
    سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
    هوا دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان
    نفسها ابر ، دلها خسته و غمگين
    درختان اسكلتهاي بلور آجين
    زمين دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
    غبار آلوده مهر و ماه
    زمستان است

    آواز كرك
    بده ... بدبد ... چه اميدي ؟ چه ايماني ؟
    كرك جان ! خوب مي خواني
    من اين آواز پاكت را درين غمگين خراب آباد
    چو بوي بالهاي سوخته ت پرواز خواهم داد
    گرت دستي دهد با خويش در دنجي فراهم باش
    بخوان آواز تلخت را ، ولكن دل به غم مسپار
    كرك جان ! بنده ي دم باش
    بده ... بد بد راه هر پيك و پيغام خبر بسته ست
    ته تنها بال و پر ، بال نظر بسته ست
    قفس تنگ است و در بسته ست
    كرك جان ! راست گفتي ، خوب خواندي ، ناز آوازت
    من اين آواز تلخت را بده ... بد بد ... دروغين بود هم لبخند و هم سوگند
    دروغين است هر سوگند و هر لبخند
    و حتي دلنشين آواز جفت تشنه ي پيوند
    من اين غمگين سرودت را
    هم آواز پرستوهاي آه خويشتن پرواز خواهم داد
    به شهر آواز خواهم داد
    بده ... بدبد ... چه پيوندي ؟ چه پيماني ؟
    كرك جان ! خوب مي خواني
    خوشا با خود نشستن ، نرم نرمك اشكي افشاندن
    زدن پيمانه اي - دور از گرانان - هر شبي كنج شبستاني

    پرنده اي در دوزخ
    نگفتندش چو بيرون مي كشاند از زادگاهش سر
    كه آنجا آتش و دود است
    نگفتندش : زبان شعله مي ليسد پر پاك جوانت را
    همه درهاي قصر قصه هاي شاد مسدود است
    نگفتندش : نوازش نيست ، صحرا نيست ، دريا نيست
    همه رنج است و رنجي غربت آلود است
    پريد از جان پناهش مرغك معصوم
    درين مسموم شهر شوم
    پريد ، اما كجا بايد فرود آيد ؟
    نشست آنجا كه برجي بود خورده بآسمان پيوند
    در آن مردي ، دو چشمش چون دو كاسه ي زهر
    به دست اندرش رودي بود ، و با رودش سرودي چند
    خوش آمد گفت درد آلود و با گرمي
    به چشمش قطره هاي اشك نيز از درد مي گفتند
    ولي زود از لبش جوشيد با لبخندها ، تزوير
    تفو بر آن لب و لبخند
    پريد ، اما دگر آيا كجا بايد فرود آيد ؟
    نشست آنجا كه مرغي بود غمگين بر درختي لخت
    سري در زير بال و جلوه اي شوريده رنگ ، اما
    چه داند تنگدل مرغك ؟
    عقابي پير شايد بود و در خاطر خيال ديگري مي پخت
    پريد آنجا ، نشست اينجا ، ولي هر جا كه مي گردد
    غبار و آتش و دود است
    نگفتندش كجا بايد فرود آيد
    همه درهاي قصر قصه هاي شاد مسدود است
    دلش مي تركد از شكواي آن گوهر كه دارد چون
    صدف با خويش
    دلش مي تركد از اين تنگناي شوم پر تشويش
    چه گويد با كه گويد ، آه
    كز آن پرواز بي حاصل درين ويرانه ي مسموم
    چو دوزخ شش جهت را چار عنصر آتش و آتش
    همه پرهاي پاكش سوخت
    كجا بايد فرود آيد ، پريشان مرغك معصوم ؟


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #422
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چشم مستش اگر از خواب گران برخیزد

    ای بسا فتنه که در دور زمان برخیزد


    از پی جلوه گر آن سرو روان برخیزد

    دل به عذر قدمش از سر جان برخیزد



    عجبی نیست که در صحبت آن تازه جوان

    پیر بنشیند و آن گاه جوان برخیزد



    ضعفم از پای درانداخت خدایا مپسند

    که ز کویش تن بی تاب و توان برخیزد


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #423
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دیری‌است از خود، از خدا، از خلق دورم

    با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم

    پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی

    سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم

    هر سوی سرگردان و حیران در هوایت

    نیلوفرانه پیچکی بی‌تاب نورم

    بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت

    باری، به روزی روزگاری از عبورم

    از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد

    همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم

    خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم

    فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم

    در حسرت پرواز با مرغابیانم

    چون سنگ‌پشتی پیر در لاکم صبورم

    آخر دلم با سربلندی می‌گذارد

    سنگ تمام عشق را بر خاک گورم


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #424
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کوله بارم را می بندم

    و به دیدارت می آیم

    اخم می کنی، می دانم!

    اما من تصمیم خودم را گرفته ام

    می خواهم از شعر و شاعری بگذرم

    وقتی نمی خوانی ام

    این شعرها راه به جایی نمی برند

    ناخوانده به راه می افتم

    سرزده می آیم و مهمانت میشوم

    _ «مهمان نمی خواهم.»

    می دانم!

    اما من تصمیم خودم را گرفته ام

    اینبار بی بهانه می آیم

    ...دوری ازچشمان روشنت بهانه ی کمیست؟!

    آخر وقتی نمی خوانی ام

    این شعرها راه به جایی نمیبرند...


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #425
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز
    هر طرف مي سوزد اين آتش
    پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
    من به هر سو مي دوم گريان
    در لهيب آتش پر دود
    وز ميان خنده هايم تلخ
    و خروش گريه ام ناشاد
    از دورن خسته ي سوزان
    مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد

    خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي بي رحم
    همچنان مي سوزد اين آتش
    نقشهايي را كه من بستم به خون دل
    بر سر و چشم در و ديوار
    در شب رسواي بي ساحل
    واي بر من ، سوزد و سوزد
    غنچه هايي را كه پروردم به دشواري
    در دهان گود گلدانها
    روزهاي سخت بيماري
    از فراز بامهاشان ، شاد
    دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب
    بر من آتش به جان ناظر
    در پناه اين مشبك شب
    من به هر سو مي دوم ، گريان
    گريان ازين بيداد
    مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد

    واي بر من ، همچنان مي سوزد اين آتش
    آنچه دارم يادگار و دفتر و ديوان
    و آنچه دارد منظر و ايوان
    من به دستان پر از تاول
    اين طرف را مي كنم خاموش
    وز لهيب آن روم از هوش
    ز آندگر سو شعله برخيزد ، به گردش دود
    تا سحرگاهان ، كه مي داند كه بود من شود نابود
    خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
    صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
    واي ، آيا هيچ سر بر مي كنند از خواب
    مهربان همسايگانم از پي امداد ؟
    سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
    مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد ...

    مهدی اخوان ثالث


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #426
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بوسه يعني وصل شيرين دو لب
    بوسه يعني خلسه در اعماق شب
    بوسه يعني مستي از مشروب عشق
    بوسه يعني آتش و گرماي تب

    بوسه يعني لذت از دلدادگي
    لذت از شب , لذت از ديوانگي
    بوسه يعني حس طعم خوب عشق
    طعم شيريني به رنگ سادگي

    بوسه آغازي براي ما شدن
    لحظه اي با دلبري تنها شدن
    بوسه سرفصل کتاب عاشقي
    بوسه رمز وارد دلها شدن

    بوسه آتش مي زند بر جسم و جان
    بوسه يعني عشق من , با من بمان
    شرم در دلدادگي بي معني است
    بوسه بر مي دارد اين شرم از ميان

    طعم شيرين عسل از بوسه است

    پاسخ هر بوسه اي يک بوسه است
    بهترين هديه پس از يک انتظار
    بشنويد از من فقط يک بوسه است

    بوسه را تکرار مي بايد نمود
    بوسه يعني عشق و آواز و سرود
    بوسه يعني وصل جانها از دولب
    بوسه يعني پر زدن , يعني صعو


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #427
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چه شب ها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم

    دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم

    نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی

    که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم

    چه شب ها تا سحر با قاصدک بی رنگ

    نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم

    به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل

    نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  8. #428
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ما را بجز خیالت، فکری دگر نباشد

    در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد


    کی شبروان کویت آرند ره به سویت

    عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد


    ما با خیال رویت، منزل در آب و دیده

    کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد


    هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید

    هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد


    در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه

    جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد


    گر با تو بر سرو زر، دارد کسی نزاعی

    من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد


    دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها

    لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟


    در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان

    باید که در میانه، غیر از نظر نباشد


    چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق

    ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد


    از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش

    آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباش


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  9. #429
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    عشق الهی



    خدایا چنان عاشقم کن مرا

    که از زجر این بند گردم رها

    و از اشتیاق وصال و لقا

    من از خویشتن هم بگردم جدا

    چنان صیقلی ده دلم را خدا

    که چشم دل از آن بگیرد جلا

    به هر دم برآید ز جانم ندا

    خدایا خدایا خدایا خدا

    دمی بر نیاسایم از دوریت

    نباشم از این درد یک دم جدا

    گر ابلیس قسم خورده گمره کند

    چنان عزتم ده که نآید روا

    به وقت خوشیهای کاذب مرا

    مصونم بدار از بد و از خطا

    من از این خوشی نیست هیچم رضا

    که فردوس باشد مرا جایگاه

    کسی کاو شود عاشقت ای خدا

    به ساز نی ام او شود هم نوا

    کجا یابد او چون تویی ای خدا؟

    که در عشق او ناید هیچ انقضا؟

    چنین چند گفتم از عشق خدا

    وگر صخره باشد بیاید صدا

    دریغا که آدم خورد این نمک

    ولی بشکند توبه ها ای بسا


    تقدیم به عشقم


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  10. #430
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    لحظه هام پر شده از دوست داشتن تو
    واسه من قشنگه عشق و خواستن تو

    ميشه با تو همنفس ستاره باشم
    با تو همسفر تا مرز قصه ها شم

    بي تو اين گلايه ها چه بيشماره
    شب و روز براي من فرقي نداره

    زندگي را با تو و عشق تو ميخوام
    تو نباشي بي تو من هميشه تنهام


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •