برخي ديگر از دلايل تورم
-نرخ بهره 20% در ايران هزينه‌هاي توليد را بقدري بالا برده است كه در مقايسه با كشور چين نزديك به 122 برابر است و اميد به بهبود اقتصادي و قابليت رقابت توليدات داخلي با اين نرخ، اميدي محال و غير ممكن است. چون نرخ تسهيلات بانكي در كشورهاي جهان در حد كمتر از 5% است و در چين تنها 27/0% است و اين نرخ در ايران نزديك به 33% درصد.


-با وجود آنكه ايران همواره در مسابقات اختراعات مقامهاي بالا را كسب مي‌كند ولي استفاده از اين نوآوري‌ها در بخش توليد براي كاهش هزينه‌ها مد نظر نبوده و مديران ناشايسته بيشترين تلاش را براي حفظ وضع موجود انجام مي‌دهند.توليد علمي مي‌تواند تكنولوژ‌ي‌هاي موثر بر كاهش قيمت را بوجود آورد.


-اولويتهاي سياسي باعث گرديده است نظام توليد قرباني نظام سياسي گردد. و مصلحت جاي منفعت را گرفته است و در بسياري موارد فعاليت‌ها ي مولد تعطيل و بخاطر مصلحت فعاليت‌هاي غير مولد ادامه پيدا مي‌كنند.و در برخي موارد موافقتنامه هايي امضاء مي‌گردد كه بخشهاي زيادي را تحت تاثير مخرب قرار مي‌دهد ولي چون در اولويتهاي سياسي قرار دارند مورد، موافقت قرار مي‌گيرند.ولي اين امر مسلم است كه كشوري كه اقتصاد ضعيف داشته باشد نمي‌تواند جايگاه سياسي مناسبي داشته باشد.و فدا كردن اقتصاد تبعات بلندمدت زيادي دارد. و ثبات سياسي را به شدت در معرض خطر قرار مي‌دهد.


-در بسياري ازكشورها هنگامي كه يك كالا ناياب و يا كمياب مي‌شود و به علت سير سعودي قيمت،معمولا" تقاضا كاهش پيدا مي‌كند و همين امر باعث تعادل و پايين آمدن قيمتها مي‌گردد. ولي متاسفانه در ايران بجاي كاهش تقاضا هجوم به فروشگاهها آغاز مي‌گردد و همين امر باعث بحراني شدن عرضه مي‌گردد.


-در برخي موارد نيز وقتي كالايي سير سعودي پيدا مي‌كند فروشندگان به اميد بدست آوردن سود بيشتر از عرضه خودداري مي‌كنند و همين امر باعث شدت گرفتن تورم قيمتها مي‌گردد.تا جايي كه مقامات ارشد كشور مجبور به مداخله مي گردند.


-تنها كافيست كه يك برند خاص بازار خوبي به دست آورد و آن وقت است كه شروع به بالا بردن قيمتها مي‌كند و اگر توليدات آن انحصاري باشد شرايط براي از بين بردن اعتماد مشتريان بهتر مي‌گردد.و نمي‌دانند كه اعتماد مشتريان جزء سرمايه‌هاي آنها به حساب مي‌آيد.و اگر هم كالاي توليدي جزء كالاهاي ضروري مصرف كنندگان باشد بهترين حالت براي آزار مشتريان است و به جاي افزايش توليد مكانيسم كاهش توليد و افزايش قيمت در دستور كار قرار مي‌گيرد. و سالهاست كه فروش كم وسود زياد شعار ما ايرانيان گرديده است و جاي فروش زياد و سود بيشتر را گرفته است و مكانيسم ارزاني براي تنظيم بازار سالهاست استفاده خود را در ايران از دست داده است.

- جالب تر اينكه برندهاي باكيفيت بيشتر مورد سوء استفاده قرار مي‌گيرند و بعلت نبود قانون كپي‌رايت توليد كننده بشدت تحت فشار قرار مي‌گيرد.اما جاعلان با كمترين زحمت بيشترين سود را مي‌برند.و از توليد كالاي بي كيفيت اصلا" ابايي ندارند. و از دست دادن سهم بازار كمترين ضرر توليد كننده اصلي است.


- اگر كالايي به دلايلي افزايش قيمتي حبابي را تجربه كند سريعا با استقبال عرضه كنندگان روبرو مي‌گردد ولي اگر كاهش قيمتي اتفاق افتد هيچ كدام از عرضه كنندگان از آن پيروي نمي‌كنند.


- همه در بازار ايران مي خواهند سود كنند آنهم ازنوع سرشار اين درحالي است كه در بازارهاي دنيا خيلي‌ها توان ادامه فعاليت ندارند.و رقابت با پايين آوردن قيمت تا آنجا ادامه مي يابد كه براي بسياري از توزيع كنندگان و حتي توليدكنندگان صرفه اقتصادي ندارد ولي در ايران تقريبا" ورشكستگي به ندرت اتفاق مي‌افتد.و آنها كاهش فروش را با افزايش قيمت جبران مي كنند.


در ايران هر چيز گران، با كيفيت است و داشتن آن مايه مباهات ! ولي در بسياري از كشورها هر چيز با كيفيت گران است.

مجيد گودرزي


منبع:http://arman1384.blogfa.co