-
مدير بازنشسته
..فرهنگ کسب و کار در آلمان..
آلمان که نام رسميآن جمهوري فدرال آلمان است در قاره اروپا واقع شده و از شمال با درياي شمال، دانمارک و درياي بالتيک، از شرق با لهستان و جمهوري چک، از جنوب با اتريش و سوئيس و از غرب با فرانسه، بلژيک، لوکزامبورگ و هلند هم مرز است.
آلمان داراي نظام سياسي جمهوري فدرال دموکراتيک پارلماني بوده و داراي ۱۶ ايالت است. اين ايالتها ميتوانند در برخي مسائل مستقل عمل کنند. آلمان هنگام جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۱ به عنوان يک دولت متحد شد. آلمان هم اکنون يکي از صنعتيترين کشورهاي جهان است و به عنوان ثروتمندترين عضو اتحاديه اروپا موتور اقتصادي حوزه پولي يورو محسوب ميشود.
آمار کلي کشور آلمان
مساحت: 357021 کيلومتر مربع (رتبه 63 در ميان کشورهاي جهان)
جمعيت: 81 ميليون و 750 هزار نفر (رتبه 15 در ميان کشورهاي جهان)
تراکم جمعيت: 229 نفر در کيلومتر مربع (رتبه 55 در ميان کشورهاي جهان)
اميد به زندگي: مردان 76 سال – زنان 82 سال
درصد افراد باسواد: 99 درصد
ميزان طلاق در 1000 نفر: 4/2 نفر
آمار اقتصادي
واحد پول: يورو
توليد ناخالص ملي: 2932 ميليارد دلار - سرانه 35930 دلار
اشتغال: کشاورزي 2 درصد - صنعت 32 درصد - خدمات 66 درصد - بيکار 11 درصد
صادرات عمده: وسايل نقليه، ماشين آلات، مواد شيميايي، وسايل الکتريکي، تکنولوژيهاي مخابراتي
مقاصد صادرات: فرانسه 11 درصد - آمريکا 9 درصد - انگلستان 8 درصد - ايتاليا 7 درصد - هلند 6 درصد - بلژيک 6 درصد - ساير کشورهاي اتحاديه اروپا 26 درصد
واردات عمده: محصولات مهندسي – حاملهاي انرژي - تکنولوژي کامپيوتري
منابع واردات: فرانسه 9 درصد - هلند 8 درصد - آمريکا 7 درصد - انگلستان 6 درصد - ايتاليا 6 درصد - چين 5 درصد - ساير کشورهاي اتحاديه اروپا 31 درصد.
آلمان بزرگترين اقتصاد اروپا را داراست و پس از آمريکا، چين و ژاپن، چهارمين قدرت صنعتي جهان است. از نظر درآمد سرانه داراي رتبه پنجم ميباشد. بهبود اقتصادي اين کشور پس از جنگ جهاني دوم «معجزه اقتصادي آلمان» خوانده شدهاست. بيشتر توليدات آلمان توليدات مهندسي به ويژه صنايع الکتريکي، مکانيکي، خودروسازي، مواد شيميايي، منسوجات، صنايع هوافضا، مواد غذايي و وسايل نقليه است.
آلمان بزرگترين توليدکننده انرژي بادي در جهان است. در سال ۲۰۰۲ ميلادي آلمان پنجمين مصرفکننده انرژي در جهان بود و دو سوم انرژي اوليه به اين کشور وارد ميشد. در همين سال آلمان بزرگترين مصرفکننده الکتريسيته در ميان کشورهاي اروپايي بود و دولتمردان آلمان تامين نيمياز انرژيهاي مصرفي کشور از انرژيهاي تجديدپذير را در دستور کار خود قرار دادند.آلماني جزو گروه بزرگ زبانهاي هند و ژرمني است و در حوزه زبانهاي ژرمني قرار ميگيرد. اين زبان با دانمارکي، نروژي و سوئدي، هلندي و همچنين انگليسي هم خانواده است. در آلمان به لهجههاي گوناگوني صحبت ميکنند که اغلب از لهجه و تلفظ مردم آلمان ميتوان به منشا محلي آنها پي برد. چنانچه مثلا يکي از اهالي مگلنبورگ و يک بايري هر کدام با لهجه خود با يکديگر سخن بگويند، به سختي يکي سخن ديگري را خواهد فهميد.
فرهنگ کسب و کار در آلمان
در اين گزارش که به بررسي کشور آلمان اختصاص داده شده است، اطلاعات جامعي پيرامون فرهنگ تجاري و فضاي کسب و کار اين کشور ارائه ميشود که ميتواند ياريگر شما در تعامل موثرتر با مشتريان و شرکاي آلماني باشد. هرچند هر کدام از زير ردهها بر يک زمينه خاص در فرهنگ کسبوکار در آلمان تمرکز دارد، بنابراين اين بخشها به ترتيب چاپ مورد بررسي قرار ميگيرند. ممکن است پس از مطالعه اين بخش پيرامون فرهنگ کسب و کار آلمان، به مطالعه فرهنگ تجاري ساير کشورهايي که با آنها سر و کار داريد، احساس نياز کنيد. در آينده نزديک اين کشورها نيز مورد بررسي قرار خواهند گرفت.
پیشینه کسب و کار در آلمان
آلمان دارای تراکم جمعیت زیاد و منابع طبیعی بسیار کمیاست. پایه اصلی اقتصاد این کشور که مجبور است مواد اولیه تولیدات خود را وارد کند، بر مبنای صادرات کالا گذاشته شده است. در این کشور مواد غذایی، لوازم فنی، چشم پزشکی، الکترونیک، عکاسی و نظایر آن در حد وسیعی با خدمات بعد از فروش و آموزشهای لازم تولید و به جهان صادر میشود.
رقابت جهانی در صادرات کالا و خدمات، لزوم نوآوری را برای آلمان، در مقیاس بزرگی الزامیکرده است. استفاده از روشها و تولیدات سایر کشورها در این کشور با اعمال تغییرات لازم و بهبود و تکمیل آن تا رسیدن به یک نتیجه نهایی مطلوب، بخش عمدهای از فعالیتها را تشکیل میدهد.
بیست و پنج درصد صنایع آلمان دارای کارکنان بیشتر از 500 نفر است و این کشور در مقیاس زیادی از سرمایههای خارجی استفاده میکند. صنایع متوسط، دارای کارکنان بین 10 تا 499 نفر هستند و بیش از 59 درصد از شاغلین را در استخدام دارند که 50 درصد تولیدات ملی را بر عهده دارند. کارگاههای کوچک صنعتی 12 درصد تولیدات را به خود اختصاص دادهاند و 16 درصد شاغلین را تشکیل میدهند.
در سالهای اخیر تغییر در ساختار مالکیت، نقش بزرگی را در بهبود سطح کیفیت صنایع آلمان داشته است هرچند ابرهای رکود نسبی اقتصادی و اجتماعی، بر موفقیت چشمگیر آلمان پس از جنگ سایه افکندهاند. اتحاد آلمان شرقی و آلمان غربی پس از جنگ سرد، توام با تشدید مزیت رقابتی کشورهای شرقی با نیروی کار ارزان، آلمانیها را وادار کرده است که نگاه دقیق تری به مدل اقتصادی این کشور داشته باشند.
هم اکنون به شکل فزآیندهای، هم در میان سیاستمداران و هم در میان تجار و صاحبان بنگاهها، این احساس ریشه دوانده است که آلمان امروز میبایست خود را با واقعیات نه چندان مطلوب جهان مدرن وفق دهد. تغییری که در صورت رخداد، ناگزیر برای بسیاری دردناک خواهد بود.
موفقیت آلمان پس از جنگ، تقریبا تا حد زیادی بدون توجه جدی به دانش مدیریت تجاری حاصل شده؛ در حالی که این دانش در انگلستان و حتی بیش از آن در ایالات متحده مورد توجه جدی بوده است. در آلمان عمده توجه به تحصیلات فنی دانشگاهی و نقش کلی آن در تجارت معطوف شده است. بنا بر این شرکتها معمولا ترجیح میدهند برای پستهای مدیریتی از مهندسان و متخصصان فنی استفاده کنند و نه حقوقدانان یا حسابداران. این قضیه از میزان احترامی که جامعه آلمان به مهندسان مبذول میدارد، نشات میگیرد.
پشتکار و صلاحیت، ارزشمندترین ارکان در نزد کارکنان شرکتها و شاخصهای کلیدی عملکرد به حساب میآیند. سیستمهای تشویقی نظیر آنچه در شرکتهای انگلستان و ایالات متحده به کار گرفته میشود، در شرکتهای سنتی آلمان هنوز رایج نیست.
-
مدير بازنشسته
ساختارهای فضای کسب و کار در آلمان
در شرکتهای آلمانی بیشترین قدرت در اختیار عده محدودی از مدیران ارشد قرار دارد. شرکتهای بزرگتر دارای هیات رییسه (Aufsichtsrat) هستند که هیات مدیره (Vorstand) را تعیین میکنند. هیاتمدیره آخرین حلقه زنجیره تصمیمگیری در مسائل مربوط به خط مشی شرکتها در حوزه مدیریت است.اعضای هیات مدیره در حیطه مدیریتی کل شرکت، مسوولیت مشارکتی دارند و این بدان معنا است که رییس شرکت قدرت نفوذ شخصی کمتری نسبت به موارد مشابه در بسیاری کشورهای دیگر در اختیار دارد. میتوان گفت مدیریت در سطوح بالا، آکادمیک است.
با این وجود در سطوح پایینتر از هیات مدیره شرکتها رویکردی شدیدا سلسله مراتبی دارند که در آن نقش و حیطه مسوولیت تکتک افراد به دقت تعیین و طبقهبندی شده است و این منجر به پیدایش رویکردی نظام مند در بیشتر حوزههای تجاری میشود، چنان که رویهها و التزام به نقشهای از پیش تعیین شده، حائز جایگاه والایی میگردد. این رویکرد نظاممند مزایا و معایبی دارد. جنبه مثبت قضیه این است که هر کسی جایگاه و وظایفی که از وی انتظار میرود را به درستی میداند و فرآیندی برای یاری رسانی او در جهت حصول فهرست مشخص از اهداف معین وجود دارد. از سویی انتقادی که همواره نسبت به صنعت آلمان به شکل عام و افراد درگیر کسبوکار به شکل خاص، مطرح بوده، این است که آنها انعطافناپذیر و در تغییر به تناسب موقعیت، کند هستند.
کارآفريني در آلمان
قدرت نسبي آلمان را ميتوان در سرمايهگذاري، برنامههاي دولت و شرايط چارچوب کاري سياسي و وضعيت زيربنايي فيزيکي آن کشور مشاهده کرد.
انتقال دانش و تکنولوژي، برحسب تاثير آلمان روي توسعه و ايجاد توسعه در شرکتهاي جديد و در حال رشد، خنثي ارزيابي ميشود. آلمان مقام متوسط را در ميان 47 کشور توسعه يافته صنعتي و در حال توسعه دارا است و از اين نظر، نه معايب قابل ذکر و نه مزاياي قابل توجه در مقايسه با کشورهاي ديگر دارد.تامين مالي براي ايجاد شرکتهاي جديد و در حال رشد را ميتوان يکي از جنبههاي مثبت شرايط چارچوب کاري در آلمان به شمار آورد. آلمان از نظر ردهبندي سهولت تامين مالي رتبه خوبي را دارا ميباشد. در اين رابطه کشورهاي داراي سرمايهگذاران قديميتر، بزرگتر و موثرتر، وضعيت بهتري در اين طبقهبندي دارند. کارشناسان آلمان بهبود قابل ملاحظهاي در چند سال اخير در وضعيت آلمان شناسايي کردهاند و اين تغيير مثبت منحصرا مربوط به سطح ويژهاي از سرمايهگذاري در راهاندازي شبکه و تکنولوژي جديد بوده است.
طبق اظهارات کارشناسان، جوانان، آزادي و قابليت انعطاف بيشتري را در رابطه با استقلال شغل نسبت به چند سال گذشته پيدا کردهاند. کارشناسان احساس ميکنند هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي در آلمان مانعي براي توسعه فعاليت کارآفرينانه محسوب ميشود و اين امر به دليل تمايل قوي به سوي امنيت و تنفر از ريسک ميباشد.
تفاوتهاي شروع کسبوکار در نواحي آلمان
تفاوتهايي بين نواحي غربي و شرقي وجود دارد. به طور متوسط 58/3 درصد از افرادي که در ناحيه غربي مورد مطالعه قرار گرفتهاند، درگير شروع يک کسب و کار بودهاند. از نظر آماري تفاوتي بين اين رقم و عدد مربوط به ناحيه شرقي وجود دارد که کمتر از 35/2 درصد ميباشد. مقدار متوسط حاصل از اين دو عدد 34/3 درصد به صورت کلي براي آلمان، در نظر گرفته ميشود.
تفاوت موجود بين ناحيه شرقي و غربي در فضاي حاکم بر شروع کسبوکار نيز بسيار زياد است. شانسهاي شروع کسبوکار تا حدي نامطلوب ارزيابي ميشود و ترس از شکست در هنگام شروع کسبوکار و تعصبهاي بيجا در مقابل کارآفرينان موفق در ناحيه شرقي بيشتر از غربي است.
توصيههايي براي ارتقاي کارآفريني در آلمان
توسعه اقتصاد ملي تحت تاثير فعاليتهاي کارآفرينانه ميباشد. آلمان از نظر سطح فعاليت کارآفرينانه در ميان 21 کشور GEM وضعيت متوسطي دارد و ميزان فعاليت کارآفرينانه کلي آن 7/4 درصد ميباشد.
درک شانسهاي شروع و بهبود تصوير فعاليتهاي کارآفرينانه در ذهن عموم، از عوامل تاثيرگذار براي تغيير فرهنگ به شمار ميرود.
انتشار اطلاعات در مورد کارکنان موفق ميتواند يک رهيافت تضمينکننده باشد.
پذيرش کارآفرينان موفق و ناموفق يک شاخص مهم در فرهنگ کارآفريني محسوب ميشود.
موانع مربوط به شکست و ترس از ريسکپذيري بايد کاهش يابد.
تلاشهاي دولت براي ارتقا و رشد اقتصادي در آلمان بايد شامل جنبههاي مختلف کارآفريني باشد.
سياستها بايد به منظور دستيابي به يک سطح بهبود يافته از درک شانسهاي موجود براي شروع کسبوکارها پايهريزي شود.
کارآفريناني که شکست خوردهاند بايد شانسهاي ديگري به آنها داده شود.
عوامل انگيزشي را براي ترغيب افراد به سرمايهگذاري به ويژه در مراحل اوليه شروع کسبوکار ايجاد کنند.
سطح فعاليتهاي کارآفرينانه را از طريق ايجاد انگيزه در زنان براي حرکت به سوي استقلال افزايش داد.
بر موضوع کارآفريني در سطوح آموزشي ابتدايي و دبيرستان بيشتر تاکيد کنند. اين کار باعث ايجاد تغييرات اساسي در هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي ميشود.
در مجموع در آلمان 42 دانشگاه، مدرسه عالي فني و انستيتوي داخلي وجود دارد (21 واحد دانشگاهي و 21 واحد مدرسه عالي فني) که در آنها بحث کارآفريني و مديريت نوآوري مطرح ميشود.
نقش زنان در تجارت در آلمان
هرچند زنان به شکل روزافزوني ردههاي ارشد مديريتي را تصاحب ميکنند، عقب ماندگي آلمان در اين زمينه نسبت به بسياري کشورهاي اروپايي قابل تامل است. تفوق پذيرش مهندسان در ردههاي ارشد سازماني و کمبود زنان تحصيلکرده در اين شاخهها ميتوانند دلايل عقب ماندگي آلمان در اين زمينه باشند.
اوضاع در حال تغيير است، ولي به آرامي...
-
مدير بازنشسته
سبک مديريت آلماني
از مديران آلماني انتظار مي رود در زمينه هاي مرتبط حائز قابليت هاي فني باشند و رهبري مقتدرانه و روشني از خود نشان دهند.
هرچند سرپيچي علني از مافوق امري نادر است، اما اين بدان معنا نيست که آلماني ها موجودات «بله قربان!» گويي باشند. زيردستان براي قابليت هاي فني مافوق احترام قائلند و اين بر ميزان اشتياق آنها براي اجراي دستورالعمل ها تاثير مي گذارد. (نتيجه حاشيه اي جالب اين امر آن است که هنگامي که از غير آلماني هاي متخصص به لحاظ فني، درخواست مي شود که يک تيم آلماني را اداره کنند، معمولامشاهده مي شود که غيرآلماني ها فاقد پيش نيازهاي کليدي براي جلب احترام تيم آلماني هستند).
مدير مي بايست مسووليت را به اعضايي از تيم که صلاحيت هاي فني لازم را براي اجراي ماموريت دارند، واگذار کند. آن عضو تيم نيز به نوبه خود انتظار دارد آزادي عمل لازم براي انجام ماموريت را در اختيار داشته باشد؛ و هيچ دخالت و نظارتي بدون هماهنگي قبلي صورت نگيرد. بنابراين دستورالعمل ها مي بايست شفاف، دقيق و از همه مهم تر خالي از ابهام باشند.
براي مردمان کشورهايي که در فرهنگ آنها، مديران روابط نزديک تر و صميمانه تري برقرار مي کنند، روابط رييس و مرئوسي در آلمان ممکن است سرد و بي روح به نظر برسد. در سازمان هر چه افراد پست هاي سازماني بالاتري را احراز کنند، حس شرافت شغلي پر رنگ تر و ملموس تر مي شود. روابط اجتماعي بين افراد معمولادر عرض هر سطح و بين افراد گروه مشاهده مي شود و نه در طول سطوح مختلف سلسله مراتب.
دستورالعمل ها مي بايست شفاف، دقيق، و از همه مهم تر خالي از ابهام باشند.
جلسات در آلمان
به مانند تمامي فرهنگ ها، در آلمان نيز انواع گوناگوني از جلسات وجود دارند و افراد رويکرد هاي متنوعي نسبت به آنها نشان مي دهند. با اين وجود در مجموع مي توان آلماني ها را به عنوان برنامه ريزاني توصيف کرد که مايلند با پيش آمادگي قابل توجهي در جلسات حاضر شوند تا بتوانند نقطه نظر خود را شفاف و با قاطعيت به بحث بگذارند.
مردمان ديگر فرهنگ ها، ممکن است اين حس قاطعيت، توام با ذات بسيار صريح و مستقيم مباحثات را حمل بر سخت گيري، فضل فروشي و حتي گستاخي نمايند. از آنجا که شرکت هاي آلماني، بيشتر به دنبال بهره گيري از متخصصان (و نه همه چيز دانان) هستند، جلسات به دليل حضور متخصصان برگزيده از همه حوزه هاي کاري مرتبط با موضوع بحث، شلوغ و بزرگ هستند.
افراد معمولافقط هنگامي که بحث به حوزه تخصصي آنها کشيده مي شود صحبت مي کنند و از آنها انتظار نمي رود پيرامون همه مباحث مطروحه اظهار نظر کنند. همچنين از آنجا که براي دستيابي به بهترين راه حل، بحث مستقيم و صريح مقبول و مورد پسند آلماني ها است، جلسات گاه پر حرارت به نظر مي رسند. مردماني که فرهنگ سرزمين آنها بيشتر سياسي کارانه است تا مستقيم، غالبا به اشتباه اين مباحثات را به مخاصمه تعمدي و علني تعبير مي کنند.
کار گروهي در آلمان
احتمالابهترين توصيف براي کار تيمي در آلمان بدين گونه است: مجموعه اي از افراد که تحت رهبري يک مدير مشخص، براي دستيابي به يک هدف مشخص کار مي کنند. در ساختار تيم، هر فرد يک نقش مشخص و از پيش تعيين شده دارد و به آن متعهد است. به دليل احتمال تداخل مسووليت ها، افراد نبايد پا از حوزه از پيش تعيين شده خود فراتر بگذارند. مديريت تيم هاي با مسووليت هاي متداخل بسيار دشوار است؛ چرا که افراد ناگزيرند در يک فضاي خلاتصميم بگيرند که مي تواند بر جايگاه سلسله مراتبي آنها تاثير مخربي داشته باشد. به همين دليل تصميماتي که در سطوح تيم هاي پروژه اي كه در برخي بخش ها مسووليت مشابه دارند، ايجاد مي شود، معمولاپس از قرائت گزارش اعضاي تيم به مافوق مربوطه مورد بازبيني قرار مي گيرند.
در ساختار تيم، هر فرد يک نقش مشخص و از پيش تعيين شده دارد و به آن متعهد است.
-
مدير بازنشسته
سبک هاي ارتباطي آلماني ها
آلماني ها صداقت و روراستي را بر سياسي کاري مقدم مي دارند، چرا که اعتقاد دارند مساله اساسي واقعيت است و احساسات شخص نبايد مانع از طرح واقعيات شود.
برخي فرهنگ ها (مانند انگلستان، ژاپن، کره، و...) اين گونه صراحت و روراستي را به بي ادبي تعبير مي کنند. با اين وجود بايد توجه داشت که در آلمان، بي پرده سخن گفتن نشانه اي از احترام و يک اصل اساسي در جست وجوي راهکار صحيح مشکلات مشخص، به شمار مي رود.
همچنين صراحت در شيوه هاي ارتباطي، نمادي از عدم خود کوچک بيني و خود سانسوري محسوب مي شود. گاهي به بازرگانان آلماني برچسب گستاخي زده مي شود و هرچند حقيقتا آلماني ها بابت دستاورد هاي خود بسيار مغرورند، اين برداشت گستاخي، بيشتر سوء تعبيري از شيوه صراحت بيان آنها است.
آلماني ها ترجماني مبتني بر واقعيت از قابليت هاي خود دارند که لزوما به معناي گستاخي نيست. در اين گونه موارد آلماني ها عمدتا صريح و صادق هستند؛ در حالي که برخي فرهنگ هاي ديگر در به کارگيري زبان به شدت مبهم عمل مي کنند.
در باب فقدان حس شوخ طبعي در آلمان بسيار گفته اند. نمي توان با اطمينان گفت آلماني ها فاقد حس شوخ طبعي هستند. آنها نيز مثل تمامي فرهنگ ها، شوخي هاي خاص خود را دارند. تفاوت در جايگاه و شيوه بروز آنها است.
در آلمان، شوخي زمان و محل خاص خود را دارد و جلسات کاري جدي، محل مناسبي براي مزاح کردن نيست. هر چه موقعيت جدي تر باشد، جديت بيشتري مورد انتظار است. همچنين از خاطر نبريد که شوخي، مسافر چندان خوش فرجامي نيست. آن چه در يک فرهنگ خنده آور است، ممکن است در يک فرهنگ ديگر کاملابي معني باشد.
در آلمان، بي پرده سخن گفتن نشانه اي از احترام و يک اصل اساسي در جست وجوي راهکار صحيح مشکلات مشخص، به شمار مي رود.
سبک هاي پوششي در آلمان
روي هم رفته آلماني ها در محيط هاي کاري شيک و خوش پوش هستند، اما خود را به کت و شلوار هاي آبي تيره و خاکستري تيره – که مطلوب نمايندگان تجاري انگلستان و آسيا هستند- محدود نمي کنند. در محيط هاي تجاري مردان عمدتا ژاکت و شلوار اسپرت، همراه با پيراهن و کراوات بر تن مي کنند؛ و زنان لباس هاي شيک غيررسمي مي پوشند. در برخي شرکت هاي نوين فناوري، لباس ها غيررسمي تر هستند، چنان که پوشاک جين، پوشش قابل قبولي به شمار مي رود.
در کل بهترين شيوه آن است که پيش از ورود به هر شرکت جديدي، از قبل اطلاعاتي پيرامون سبک هاي پوششي آن کسب کنيد.
گذران مفيد اوقات فراغت از كار در آلمان
از آنجا که آلماني ها شديدا قائل به تفکيک زندگي شخصي از زندگي کاري هستند، بسيار غيرمعمول است که براي نهار به رستوران دعوت شويد. دعوت شدن به منزل يک نفر، از آن هم نادرتر است.
مواقع صرف نهار در رستوران – يا در شرکت هاي بزرگتر در سلف شرکت- عمده ترين زمان فراغت از کار است.
صحبت پيرامون مباحث کاري در حين صرف غذا غريب نيست، هر چند بد نيست گهگاه موضوعات غير کاري را نيز پيش بکشيد. (ورزش معمولاموضوع مقبولي است)
احيانا اگر به جايي دعوت شديد، مرسوم است که ميزبان، هزينه ها را بپردازد. متقابلااگر شما نيز کسي را براي يک نهار کاري دعوت کنيد، پرداخت صورتحساب به عهده شما است.
در آلمان در تمامي زمان صرف غذا از کارد استفاده مي شود. غذا خوردن با يک دست در حالي که دست ديگر روي پا قرار گرفته باشد ( چنان که در آمريکاي شمالي مرسوم است) برچسب معاشرتي نامطلوبي است.
روي ميز گذاشتن انعامي در حدود 10درصد پس از صرف غذا، متداول است.
مواقع صرف نهار در رستوران يا در سلف شرکت، عمده ترين زمان فراغت از کار است.
-
مدير بازنشسته
مهم ترين نکات پيرامون فرهنگ کسب وکار در آلمان
1. آلماني ها نسبت به ابهام و عدم اطمينان حس ناخوشايندي دارند و مايلند پيش از اتخاذ هر تصميمي، مساله را به دقت موشکافي کنند. آنها مي کوشند از دخالت دادن احساسات و گمانه زني ها در تصميمات کاري پرهيز کنند.
2. برنامه ريزي ريشه اي و بلندمدت، مقبول و ارزشمند است. برنامه ريزي هايي از اين دست به ميزان قابل توجهي بر طرح ريزي آينده تاثير دارند.
3. جايگاه ارزشي هر فرد، مستقيما با سطح دانش و صلاحيت فني او ارتباط دارد. بنا بر اين آلماني ها به تحصيلات بسيار بها مي دهند.
4. به مجرد اتخاذ هر تصميم، از همه انتظار مي رود بي قيد و شرط آن را اجرا کنند؛ فارغ از اينکه از ابتدا با آن تصميم موافق يا مخالف بوده باشند.
5. مدير مي بايست حوزه کاري خود را بشناسد و رهبري شفاف و صريحي از خود بروز دهد. نظر به اهميت فوق العاده جايگاه سلسله مراتبي، به ندرت پيش مي آيد که يک زيردست علنا با مافوق خود معارضه کند.
6. بروز هيجانات عاطفي از قبيل خشم و نااميدي، در محيط کار نشانه ضعف و غير حرفه اي گري قلمداد مي شود.
7. کارمندان انتظار دارند در مورد هر ماموريت کار خاص، دستورالعمل هاي دقيق و روشن دريافت کنند؛ و سپس براي انجام وظايف به دور از دخالت و بازرسي هاي هماهنگ نشده، آزادي عمل داشته باشند.
8. روابط فيمابين رييس- مرئوسي تا حد بسيار زيادي خشک و رسمي به نظر مي رسند.
9. کاربري سيستم هاي تقدير و پاداش دشوار است. از آلماني ها انتظار مي رود وظايف خود را صحيح و حرفه اي انجام دهند. از نقطه نظر آنها لزومي ندارد بازخورد مثبتي در قبال انجام وظيفه صورت گيرد.
10. شرکت هاي آلماني ساختاري سلسله مراتبي و طبقه بندي شده دارند. هر دپارتمان از پايگاه قدرت خود محافظت مي کند و اطلاعات مي بايست از طريق کانال هاي مناسب جريان يابند.
11. تنظيم و مديريت تيم هايي که در طول خطوط سلسله مراتبي ايجاد مي شوند، دشوار است؛ چرا که با ساختارها و قواعد معمول سازماني در تعارض قرار مي گيرند.
12. جلسات رسمي هستند، مگر آن که دو نفره و چهره به چهره باشند. چنانچه خواهان دريافتن عقايد و طرز فکر افراد هستيد، غالبا بهتر است در جلسات دونفره غيررسمي به جست و جوي آن بر آييد.
13. آلماني ها عموما با آمادگي قبلي کامل در جلسات حاضر مي شوند و همه آمار و ارقام لازم را در پرونده هاي همراه خود دارند. حضور در جلسه اي بدون آمادگي قبلي بسيار غيرمتعارف است.
14. واقعيت فداي سياسي کاري و تسامح بين دو ديدگاه متعارض نمي شود. مصالحه کاري نشانه اي از ضعف، عدم اعتماد به نفس و ابهام قلمداد مي شود.
15. سکوت کردن به مراتب بهتر از اظهار نظر در حوزه هاي غير تخصصي است.
16. اطلاعات داخلي در کانال هاي بالابه پايين و بر مبناي لزوم يا عدم لزوم جريان مي يابند. انتظار مي رود مديران ارشد نسبت به ديگران اطلاعات بيشتري در اختيار داشته باشند
.
17. ارتباطات مکتوب، بر فرم شفاهي ارتباط تاثير دارند. از اين رو حائز اهميت است که اطلاعات، تصميمات، و... به شکل مکتوب ارائه شوند.
18. شوخي در محيط کار عموما نابجا است. به ويژه از شوخي در موقعيت هاي مهم و دشوار کاري بپرهيزيد. با اين وجود چنانچه با آلماني ها بياميزيد، در خواهيد يافت که آنها نيز به اندازه شما به شوخ طبعي راغب هستند.
19. توجه به زمان بسيار حائز اهميت است. خود را به گناه سرقت زمان آلوده نکنيد!
20. شايد آلماني ها –حتي در بين خودشان- بي نهايت رسمي به نظر برسند. اين رسميت افراطي نشانه احترام است؛ چنان که حتي کساني که سال ها است يکديگر را مي شناسند، از القابي نظير آقاي ...، خانم...، يا جناب... استفاده مي کنند.
منبع : روزنامه ی دنیای اقتصاد
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن