بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 3 اولیناولین 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 24 از مجموع 24

موضوع: زبان شناسی و گفتگو

  1. #21
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بافت مكالمه اي براي مثالها در [3] ، ممكن است ،‌شايعه اخير درباره زوجي باشد كه گوينده ها مي شناسند. نكات اخطار دهنده يا موانع اين نوع مي تواند براي اين امر نيز بكار رود كه گوينده از كميت مكانيسم بعنوان عبارت اوليه در [4a-c] ، كه در محاسبات گوينده از تعطيلات اخير او ، ايجاد شده ، آگاه مي باشد.
    [4] a. As you probably know, I and terrified of bugs.
    (همانطور كه احتمالاً مي دوني، من از ساس ها مي ترسم) .
    b. So, to cut a log story short , we grabbed out stuff and ran.
    (لذا ، براي كوتاه كردن يك داستان طولاني ،‌وسايل خود را قاپيده و فرار كرديم ) .
    C. I won't bore you with all the detouls , but it was an exciting trip.
    (تو را با جزئيات ، خسته نمي كنم ،‌اما سفر هيجان انگيزي بود).
    علايم مرتبط با انتظار متناسب (از ماكسيم رابطه) را ميتوان در بين صحبت گوينده وقتي چيزي مانند " اوه، راستي" گفته و به ذكر اطلاعات نامرتبط و بالقوه در طي مكالمه ادامه مي دهد،‌يافت. به نظر مي رسد گوينده ها، عباراتي مانند "بهرحال" ، يا "خوب ،‌بهرحال" را براي نشان دادن اينكه، ممكن است به بحث از موارد نامناسب احتمالي كشانده شده و بخواهند توقف كنند، بكار مي برند. برخي عبارات كه ممكن است در انتظار متناسب، بعنوان مانع عمل كند،‌بعنوان عبارات اوليه در [5a-c] از يك ملاقات اداري نشان داده شده است.


    [5] a. I don't know if this is important , but some of the files are missing.
    (نمي دونم آيا اين موضوع مهم است، اما برخي فايل ها گم شده )
    b. This may sownd like a dumb question, but whose hand writning is this?
    (ممكنه اين يك سوال احمقانه به نظر بياد، ولي اين دست خط كيه ؟ )
    c. Not to change the subject, but is this related to the budget?
    نمي خواهم موضوع را عوض كنم. اما اين مطالب به بودجه مربوط نيست؟
    آگاهي از انتظارات شيوه، مي تواند گوينده را به ايجاد موانعي از نوع نشان داده شده در عبارات اوليه در [6a-c] كه در طي يك گزارش تصادفي شنيده مي شود، برساند.
    [6] a. this may be a bit confused , but I remember being in a car.
    (ممكنه كمي گيج كننده باشد، اما يادم مي آد تو ماشين بودم )
    b. I'm not sure if this makes sens, but the car had no lights.
    (نمي دونم اين مطلب ، ارزشي داره، اما ماشين ، چراغ نداشت) .
    c. I don't know if this is clear at all, but I think the other car was reuersing.
    (نمي دونم اين مطالب، اصلاً روشنه ، يا نه، اما فكر كنم ماشين ديگر واژگون شده بود) .
    تمام اين مثالها از موانع، شاخص هاي خوبي هستند كه گوينده نه فقط از ماكسيم ها آگاه است‌،‌بلكه مي خواهد نشان دهد كه آنها سعي دارند، ماكسيم ها را مورد بررسي قرار دهند. شايد چنين اشكال اين مطلب را منتقل كند كه شنونده هايش ، مطالبي را كه الگوي مكالمه مشاركتي دارند،‌مورد قضاوت قرار ميدهد.
    با اين حال ، شرايطي وجود دارد كه گويندگان ممكن است انتظارات اصول مشاركت را دنبال نكنند. در دادگاه و كلاس درس از شاهدان و دانش آموزان مي خواهند مواردي را به افراد بگويند كه براي آن افراد ، شناخته شده است (از طريق نقص كردن ماكسيم كميت). چنين گفتگوهاي بنيادي تخصصي ، بوضوح از يك مكالمه، متفاوتند. با اين حال، حتي در مكالمه، يك گوينده ممكن است در انتظارات ماكسيم با بكاربردن عباراتي مانند " حرفي ندارم" و " لبهام مهرزده شده" در پاسخ به سوال، شركت نكند. جنبه جالب چنين عباراتي اينستكه ، اگرچه اين عبارات نوعاً ، آنقدر كه مورد لزوم است . آگاهي دهنده نيست،‌اما معمولاً مطالب را بيشتر از آنچه گفته شود، منتقل مي كند (مثلاً ، گوينده پاسخ را مي داند) . اين عكس العمل نوعي (يعني بايد چيزي خاص اينجا باشد) از سوي شنونده براي هر نوع نقض ظاهر ماكسيم ها ، در واقع كليدي براي ذكر معاني ضمني مكالمات است.
    معاني ضمني مكالمه اي :
    فرض اصلي در مكالمه اينستكه، اگر غير اين موضوع نشان داده شود، شركت كنندگان به اصول مشاركتي و ماكسيم ها وفادار هستند ، در مثال [7] به نظر مي رسد دكتر ،‌از ملزومات ماكسيم كميت، تخطي مي كند.
    [7] Charlene : I hope you brought the bread and cheese.
    (اميدوارم كه نان و پنير آورده باشي)
    Dexter: Ab , I bought the bread.
    (آه ، من نون آوردم).

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  2. #22
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بعد از شنيدن پاسخ دكستر در [7] ، شارلن، بايد فرض كند كه دكتر، مشاركت داشته و كاملاً از ماكسيم كميت اگاه نيست. اما او‌، پنير را ذكر نكرد. اگر او پنير را آورده بود، مي گفت، زيرا او به ماكسيم كميت وفادار است. قصد او اين بود كه شارلن، استنباط نمايد آنچه گفته،‌منتقل نموده است. مي توانيم ساختار آنچه گفته شد با C(=cheese), b(=bread) در [8] نشان دهيم.
    با استفاده از نماد +> براي معاني ضمني ، مي توانيم معناي منتقل شده اضافي را هم نشان دهيم :
    [8] Charlene : b & c ?
    Dexter : b (+> NOTC)
    شايان ذكر است كه بگوييم اين گوينده است كه معني را از طريق معني ضمني منتقل مي كنيد و اين شنونده است كه آن مفاهيم منتقل شده را از طريق استنباط مي شناسد. استنباطهاي انتخابي آنهايي هستند كه فرض مشاركت را حفظ مي كنند.
    معاني ضمني مكالمه اي كلي :
    در مورد مثال [7] ، بويژه آنكه در[8] نشان داده شده ،‌هيچ دانش زمينه اي خاصي از بافت گفتار،‌به منظور ضروري ساختن استنباط است. همان مرحله محاسبه معاني ضمني رخ خواهد داد اگر دوبي از مري بخواهد دوستش بلا (=b) و كتي (c=) را به يك مهماني [9a] دعوت كرده و جواب در [9b] داده مي شود. بافت از [7] متفاوت بوده اما فرآيند كلي شناخت معاني ضمني ،‌همانند ج8چ hsj :
    [9] a. Doobie: Did you invite Bella and Cathy ? (b & C?)
    (آيا بلا و كتي را دعوت كردي؟)
    b. Mary : I invited Bella. (b+> NOTC)
    (من بلا را دعوت كردم)
    وقتي هيچ دانش خاصي در بافت براي محاسبه معاني منتقل شده اضافي ، مانند [9] تا [1] مورد لزوم نيست، آن را معاني ضمني مكالمه اي كلي مي نامند.


    يك مثال مشترك در انگليس داراي عباراتي با موضوع نامعين از نوع "alanx" مانند " يك باغ" ، " يك كوچه" ، مانند [10] . اين عبارات ،‌نوعاً بر اساس معاني ضمني مكالمه اي كلي كه : x+>not speaker's X بيان مي شود.
    [10] I was sitting in a garden one day.
    (من يك روز در يك باغ نشسته بودم ،
    A child looked over the fence.
    (يك بچه به آنسوي، پرچين نگاه مي كرد. )
    معاني ضمني در [10] ، يك باغ و بچه ذكر شده، مربوط به گوينده نيست، و بر اصول محاسبه شده كه اگر گوينده بتواند،‌خاص تر باشد (مثلاً ، آگاهي دهنده تر ،‌ماكسيم كميت را دنبال كند) سپس ،‌گفته مي شود " باغ من" ، " بچه من" .
    تعدادي از ديگر معاني ضمني مكالمه اي كلي، بر اساس مقياس ارزش ها،‌منتقل شده و نتيجتاً بعنوان معاني ضمني عددي، شناخته شده اند.
    معاني ضمني مقياسي:
    اطلاعات معين ،‌هميشه با انتخاب لغتي كه بيانگر يك ارزش از يك مقياس از ارزش هاست ، منتقل مي شود.
    اين امر، بويژه ، براي اين كميت، همانطور كه در مقياس ها در [11] نشان داده شده جاييكه اصطلاحات از بالاترين به پايين ترين ارزش فهرست شده است.

    [11] < all , most, many, some, few>
    تعداد كمي، برخي،‌تعداد زياد، بيشتر ، همه
    _________________________
    < always, often, some times>
    گاهي، اغلب ، هميشه
    وقتي يك گفتار را بيان مي كنند ، يك گوينده لغات را از مقياسي كه آگاهي دهنده و صحيح تر (كميت و كيفيت) در شرايط، مانند [12] ، انتخاب مي كند.
    [12] I'm studying linguistics and I've completed some of the required courses.
    (زبان شناسي مطالعه مي كنم، و برخي دوره هاي ضروري آن را كامل مي نمايم ) .
    با انتخاب "Some" در [12] ، گوينده، يك معناي ضمني (+>not all) را خلق مي كند. اين امر يك معناي ضمني مقياسي از گفتار [12] است. اساس معناي ضمني مقياس اينست كه ، وقتي هر شكلي در يك مقياس ، تاييد شود، منفي اشكال بالاتر در مقياس، مورد اشاره خواهند بود. اولين مقياس در [11] ، many, most, all ، بالاتر از some هستند. با تعريف معناي ضمني مقياسي، بايد دنبال شود كه در گفتار " برخي دوره هاي ضروري " گوينده ، ديگر معاني ضمني (+>not most, + >not many) را ايجاد نموده است.

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  3. #23
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اگر گوينده شرح آن دوره هاي زبان شناسي را ادامه دهد، مانند [13] ،‌گوينده از طريق معاني ضمني،‌ منفي اشكال بالاتر در مقياس فركانس، مفاهيم را منقل ساخته است.
    (+>not always, + >not often)
    تعداد زيادي از معاني مقياسي ايجاد شده از طريق كاربرد و عبارات وجود دارد كه ممكن است فوراً بعنوان بخشي از مقياس، لحاظ نشود. براي مثال، گفتار [14a] ، بعنوان معني ضمني t>not must مقياس "اجبار" و +>not frozen ، مقياس سردي است.
    [14] a. It's possible that they were delayed.
    (احتمال دارد كه آنها تاخير داشته باشند) .
    b. This should be stored in a cool place.
    (بايد در جاي سرد نگهداري شود) .
    يك ويژگي قابل توجه از معاني ضمني مقياسي اينست كه وقتي گوينده ، مطالبش را در جزئيات تصحيح مي كند، همانند [15] ، نوعاً ،‌يكي از معاني ضمني مقياسي را حذف مي كند.
    [15] I got some of this jewelry in Hong kong – um actually
    I think I got most of it there.
    (برخي از اين جواهرات را در هنگ كنگ گرفتم. در واقع فكر كنم بيشتر آنها را آنجا بدست آوردم) در [15] ، گوينده ابتدا اشاره ضمني +>not most را با گفتن "some" داشته ، اما بعداً مطالب خود را با تاييد "most" ، تصحيح مي كند. با اين حال، آن تاييد نهايي ، احتمالاً با معناي ضمني مقياسي (+>not all) ، تغيير مي شود.

    معناي ضمني مكالمه اي خاص :
    در مثالهاي قبل ، معاني ضمني را بدون دانش خاصي از هر متن ويژه ، محاسبه كردند. با اين حال ،‌بيشتر اوقات مكالمات ما در بافت هاي خيلي خاص رخ مي دهد كه معمولاً ، استنباط هاي شناخته شده را فرض مي كنند. چنين استنباط هايي مستلزم كار بر روي معاني منتقل شده اند كه منتج به معاني ضمني مكالمه اي خاص مي گردد. همانطور كه نشان مي دهد، به مثال [16] توجه كنيد، كه پاسخ تام، در سطح، براي وفاداري به آن تناسب نيست. (پاسخ متناسب ، مي تواند Yes يا No باشد)
    [16] Rick: Hey, coming to the wild party tonight?
    (امشب به مهماني وحشي بيا؟ )
    Tom > My parents are visiting.
    (والدينم به ديدارم مي آيند)
    به منظور اينكه پاسخ تام را متناسب سازد، ريك، بايد برخي اطلاعات مفروضي را كه يك دانش آموز كالج در اين فضا، از ديگري انتظار دارد،‌داشته باشد، تمام آن شب را با والدينش مي گذراند و زمان صرف شده با والدينش ، آرام است (تام در مهماني نيست +> ).
    به اين دليل كه اين مطالب چندان متداول نيستند، معاني ضمني مكالمه اي خاصي، نوعاً فقط معاني ضمني تام دارند. مثال بيشتر، به نظر مي رسد گوينده به ماكسيم شيوه كه در [17] نشان داده شده وفادار است.
    [17] Ann: Where are you going with the dog?
    (با سگ كجا ميري؟)
    Sam : To the V-E-T.
    (پيش دامپزشك مي رم).
    در بافت محلي اين گويندگان، سگ شناخته شده است و لغت vet دامپزشك را مي شناساند و چون از بودن در آنجا متنفر است . سم ، آن طور مفصل تر ، لغت را تلفظ مي كند (يعني كمتر خلاصه مي كند) ، گونه اي از پيغام، كه اشاره مي كند او نمي خواهد، كه سگ بداند. پاسخ به سوال پرسيده شده را .
    در [18] ، ليلا ، فقط به دفتر ميري رفته و تمام به كارهايي روي ميزش توجه مي كند. پاسخ ميدي به نظر مي رسد، ماكسيم تناسب را مسخره كرده
    [18] Leila : whoa1 has your boss gone ceazt?
    (رئيس تو ،ديوونه شده ؟ )
    Mary: lets go get some coffee.
    (بزار بريم و قهوه بخوريم. )
    به منظور حفظ فرض مشاركت،‌ليلا بايد برخي دلايل محلي را استنباط كند (مثلاً رئيس ممكن است در نزديكي باشد) ، چرا، ميري، نكته غير متناسبي ظاهراً بيان كرد. معاني ضمني ، اينجا ضروري است، ميري نمي تواند به سئوال در بافت،‌پاسخ دهد.
    علاوه بر اين مثالهاي خشك از معاني ضمني، مثالهاي جالبي هم هست مانند [19] و [20] كه پاسخ ها، در ابتدا، به نظر مي رسد كه تناسب را به استهزا گرفته است :
    [19] Bert : Do you like ice-cream?
    (بستني دوست داري؟)
    Ernie : Is the pope cathpolic?
    (پاپ كاتوليكه؟ )
    [20] Bert : Do vegetarians eat hamburgers?
    آيا گياهخواران ،‌همبرگر مي خورند ؟
    Ernie: Do chickens have lips?
    (آيا مرغ ها تب دارند ؟
    در [19] ، پاسخ ارني ،‌پاسخ Yes يا NO نيست. برت ،‌بايد فرض كند كه ارني مشاركت داشته،‌او به سوال "pope" ارني توجه كرده و به وضوح پاسخ Yes است از او پاسخ شناخته شده است. اما ماهيت پاسخ ارني ،‌اشاره دارد كه پاسخ به سوال آشكارا "Yes" بود.

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  4. #24
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    يك معني انتقالي اضافي در اين مورد اينست كه به اين دليل كه پاسخ خيلي آشكار بود، نياز نبود كه سوال پرسيده شود. مثال [20] همان نوع استنباط را با يك جواب of course npt! بعنوان بخشي از معناي ضمني ايجاد مي كند.
    ويژگيهاي معاني ضمني مكالمه اي :
    تاكنون ، تمام معاني ضمني كه مورد بررسي قرار گرفت. در مكالمه بوده و استنباط آن توسط افرادي بود كه گفتار را مي شنوند و سعي در حفظ فرض تعامل مشاركتي دارند. به اين دليل كه اين معاني ضمني بخشي از آن چيزي است كه منتقل شده و گفته نمي شود، گويندگان مي توانند هميشه انكار كنند كه آنها قصد دارند همچنين معنايي را منتقل سازند. معاني ضمني مكالمه اي قابل انكارند. آنها را مي توان آشكارا به طريق مختلف انكار كرد. (يا به طور متناوب، مستحكم ساخت). براي يك مثال ساده ، معاني ضمني استاندارد در رابطه با بيان يك شماره وجود دارد يعني گوينده منظورش تنها آن شماره است. مانند [21] .
    [21] You have own five dottars! (+> only five)
    (شماره 5 دلار داري!)
    با اين حال ، همانطور كه در [22] نشان داده،‌ بسيار آسان ،‌گوينده مي تواند معناي ضمني را P(+>only) با استفاده از عبارت " حداقل" در [22a] ، موقتاً به حالت تعليق در آورد. يا براي حذف معناي ضمني با اضافه كردن اطلاعات بيشتر، اغلب،‌ عبارت "‌در واقع" در [22b] يا براي مستحكم كردن معني ضمني با اطلاعات اضافي ، مانند [22c] ، عمل كند.
    [22] a. you're won at least five dollars!
    (حداقل 5 دلار برده اي !)
    b. You're won five dollars, in fact , you're wonten!
    (پنج دلار بردي ، در واقع 10 دلار بردي!)
    c. You're won five dollars , that four more than one!
    (پنج دلار بردي ، كه چهاربرابر اين يكي است!)
    b. He even helped tidy up afterwards.
    (حتي ، كمك كرد كه بعداً‌، اطراف را مرتب كنيم)
    معناي ضمني قراردادي "Yet" اينستكه، موقعيت كنوني مورد انتظار ، متفاوت بوده يا شايد مخالف، در زمان بعدي باشد. در جمله بيان شده در [25a] ، گوينده ،‌يك معناي ضمني ايجاد مي كند كه او انتظار دارد جمله " دنيس اينجاست (p=) ، بعداً درست باشد، همانطور كه در (25b) مي بينيم.
    [25] a. Dennis isn't here yet . (= NOTP)
    (دنيس هنوز اينجا نيست)
    b. NOTPIS ture (t>P )
    (انتظار مي رود بعداً درست باشد
    احتمال دارد كه معاني مختلفي از "and" در انگليس (در فصل I بحث شده) كه بعنوان مثالهايي از معناي ضمني قراردادي در ساختارهاي مختلف را لحاظ كنيم. وقتي در جمله شامل اطلاعات استاتيك توسط "and" به هم متصل مي شوند، مانند [26a] ، معناي ضمني ، فقط in addition يا "pluss" است. وقتي دو جمله شامل اطلاعات ديناميك، مرتبط با عمل ،‌مانند [26b] ، مي پيوندند معناي ضمني "and" و "then" ، نشان دهنده توالي است.
    [26] a. Yesterday, Mary was happy and ready to work. (P& q , +> p plus q)
    (ديروز مري خوشحال بود و آماده كاركردن)
    b. She put on her clothes and left the house. (P& q, + >q after P)
    (لباسهاشو پوشيد و خونه رو ترك كرد)
    به علت معاني ضمني مختلف ، دو بخش [26a] ،‌ مي تواند با تفاوت اندكي در معني، معكوس شود اما ، اگر دو بخش [26b] را معكوس كنيم،‌تغيير بزرگي در معني مي دهيم.
    براي بسياري زبان شناسان ،‌ذكر " معاني ضمني" ، يكي از مفاهيم اصلي در كاربرد شناسي است. يك معناي ضمني،‌مثال اوليه از اينست كه مطلب بيشتر از آنچه گفته شده ،‌منتقل شده است. براي همان زبان شناسان ،‌مفهوم اصلي ديگر در كاربرد شناسي، اينستكه ، مشاهدات نشان دادن، گفتار ، عمل انجام مي دهد، و مضمون آن بعنوان اعمال گفتار مي شناسند.

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




صفحه 3 از 3 اولیناولین 123

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •