در ابتدا باید گفت اگر پیامبر(ص) در هر جای دیگری از جهان خاکی نیز ظهور می کرد، همین پرسش مطرح بود! اما شاید بتوان دلایلی را برای این امر محتمل دانست.
1.از آنجا که هدف اصلی پیامبر اسلام تثبیت و گسترش دین اسلام و در نهایت تشکیل یک حکومت اسلامی بود، چنین به نظر می رسید که این امر در منطقه ای که دور از سیطره قدرت های مطرح جهان آن روز باشد، امری میسرتر است.
ضرورت تشکیل یک حکومت اسلامی به مانند آن نمونه کوچکی که در شهر مدینه توسط خود پیامبر اکرم(ص) به وجود آمد[1] و همچنین برقراری عدالت اجتماعی و اجرای دستوارت الهی در سطح اجتماعی، در درون امپراتوری های بزرگی چون پارس، روم و چین، امری مشکل و پر هزینه بود.
چنانچه بتوان گفت که سرزمین حجاز یک موقعیت تمدنی منحصر به فرد داشت، چون که در مرکز دایره ای قرار داشت که از هر سو تمدن های گذشته ی بشری آن را احاطه کرده بودند. در جنوب آن تمدن یمن، در شمال تمدن روم و فنیقیه، در شرق و شمال شرقی تمدن ایران و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبیعی است که چنین موقعیتی بستر خوبی برای رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حکیم پیامبر اسلام را در مرکز این دایره مبعوث کند، تا راه هدایت بشری سهل گردد.
و از طرفی حمایت های قبیله ای و بحث شرافت انساب در بین مردمان آنجا، راه را برای پیامبر اکرم باز می نمود و در برخی برهه ها نیز راه گشا بود.
2.از سوی دیگر عمق شرک، بت پرستی و روحیه لجاجت در مردمان آن سرزمین به قدری بود که اگر دین به زبان دیگر فرود می آمد، پذیرا نمی شدند. زیرا از سنت های الهی چنین است که خداوند می فرماید: «ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنها آشکار سازد»[2]. از این رو اگر دین در سرزمینی دیگر فرود می آمد، و به زبانی غیر از عربی بر آنها نازل می شد، باز هم اشکال می کردند که چرا عربی نیست: «و اگر [این کتاب را] قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم، قطعاً می گفتند: «چرا آیه های آن روشن بیان نشده؟ کتابی غیر عربی و [مخاطب آن] عرب زبان؟»[3]. و از پذیرش ایمان سر باز می زدند: «و اگر آن را بر برخی از غیر عرب زبانان نازل می کردیم، و [پیامبر] آن را بر ایشان می خواند به آن ایمان نمی آوردند»[4].
البته نبود چنین روحیه ای در بین دیگر اقوام به شکل فضیلت شمرده شده است؛ امام صادق(ع) فرموده اند: «اگر این قرآن را بر عجم نازل می گشت، عرب بدان ایمان نمی آورد و حال آنکه آن را بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد و این فضیلت عجم است»[5].
[1]. در مورد ضرورت تشکیل حکومت دینی ر.ک به سوالات 8030 و 27012.[2]. ابراهیم، 4.[3]. فصلت، 44.[4]. شعرا، 198و 199.[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح موسوی جزائری، ج2، ص124، دار الکتاب، قم، 1404ق.