محمد مفتاحى: زبان منشأ ارتباط هاى انسان است. تلاش جهت دست يافتن به راهى براى برقرارى ارتباط با همنوع به كشف توانايى سخن گفتن و سپس تبديل آن به شكل نوشتارى براى سهولت در ارتباط، همواره يكى از دغدغه هاى مهم انسان بوده است. هر قومى در هر ناحيه اى كه مى زيست با توجه به شرايط اقليمى و تغييراتى كه به منظور غلبه بر طبيعت و گاهى سازگارى با آن در اندام و روحيات او پديد آمده بود، داراى زبان و گويش خاصى شد و آن زبان و گويش را به مثابه يكى از مقدسات قومى و فرهنگى براى خود محفوظ داشت. به اين ترتيب تمام راههاى ارتباط وابسته و وام دار زبان هستند و بدون شناخت و فهم درست از زبان هيچكدام كارآيى و اهميت ندارند و همين اهميت زبان است كه سبب شده تا از ميان شاخه هاى متعدد علوم انسانى، پژوهش درباره زبان ها و لهجه هاى ملل مختلف همواره مورد توجه و مهم باشد. از طرفى شناخت زبان ها و يافتن ويژگى هاى مشترك و متفاوت آنها و بررسى لهجه هاى مختلف يك زبان اكتشافى لذت بخش است و همين امر سبب مى شود كه انسانهايى با مطالعه و فرهيخته عمر گرانمايه در اين راه صرف كنند و علاوه بر لذتى كه از تحقيقات علمى خود مى برند،به گسترش و حفظ حيات زبانى، كه همچون همه موجودات زنده احتمال بيمارى و مرگ تهديدش مى كند يارى رسانند. دكتر ايران كلباسى يكى از محققان پرتلاش و خستگى ناپذير در اين زمينه است.
ايران كلباسى، پژوهشگر و زبان شناس سال ۱۳۱۸ در اصفهان به دنيا آمد، دوران ابتدايى و دبيرستان را درهمان شهر و در دبستان دانش و دبيرستان شاهدخت سابق به پايان رسانيد، سال ۱۳۳۹ وارد دانشگاه شيراز شد و گواهينامه كارشناسى خود را در رشته زبان و ادبيات فارسى در سال ۱۳۴۲ گرفت. سپس در سال ۱۳۴۶ مدرك كارشناسى ارشد و سال ۱۳۵۱ مدرك دكتراى خود را در رشته زبان شناسى همگانى از دانشگاه تهران دريافت كرد. عنوان پايان نامه كارشناسى ارشد او «فارسى اصفهانى» و پايان نامه دكتراى او «گويش كردى مهابادى» است. او در سال ۱۳۳۷ با عنوان آموزگار به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و حدود شانزده سال در دبستان هاى اصفهان، شيراز و دبيرستان هاى تهران به تدريس مشغول بود. كلباسى همچنين در طول اين شانزده سال سمت هايى را از قبيل معاونت و رياست دبيرستان و نيز رياست انستيتويى كه معلم تربيت مى كرد، به عهده داشته است. اين فعاليت ها همواره همراه با علاقه اصلى وى؛ يعنى مطالعه و بررسى گويش هاى ايرانى به صورت برنامه غيرموظف انجام شده است. دكتر كلباسى در سال ۱۳۵۳ از وزارت آموزش و پرورش به فرهنگستان سابق زبان ايران يا پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى فعلى منتقل شده و از آن پس در رشته مورد علاقه اش؛ يعنى مطالعه گويش ها به صورت جدى به فعاليت پرداخته و همزمان در دانشگاههاى شهيد بهشتى، پيام نور، الزهرا، تهران، علوم پزشكى ايران، دانشگاه آزاد اسلامى و پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى تدريس كرده است. در سالهاى ۱۳۶۵ و ۱۳۷۶ از طرف پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى براى استفاده از فرصت مطالعاتى عازم كشور انگلستان شد و در مدرسه مطالعات آسيايى و آفريقايى لندن (SOAS) به تحقيق و مطالعه پرداخت. او هم اكنون علاوه بر تدريس و پژوهش، مدير گروه گويش شناسى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى و نيز مدير گروه گويش شناسى انجمن زبان شناسى ايران نيز هست و تأليفات فراوانى نيز در حوزه مطالعاتى اش داشته است.
يكى از كتابهاى دكتر ايران كلباسى «گويش كليميان اصفهان» است. در پيشگفتار اين كتاب آمده است كه گويشى كه كليميان ايران در حال حاضر با يكديگر به كار مى برند، از گويش هاى سابق ايرانى است كه كليميان ايران آن را حفظ كرده اند.
اين كتاب در سه فصل تهيه شده و فصل اول آن به بررسى آواشناختى و واج شناسى اختصاص دارد. در اين فصل به مطالبى از قبيل واج ها و انواع آنها، هجا، تكيه، فرآيندهاى آوايى وبرخى از تفاوت هاى آوايى بين اين گويش و فارسى استاندارد پرداخته شده است، فصل دوم اختصاص به ساخت واژه دارد در اين فصل انواع واژه از نظر ساخت تعريفى و اشتقاقى و نيز واژه بست ها مورد بررسى قرار گرفته اند.
در فصل سوم كه به ساخت جمله اختصاص دارد انواع جمله از نظر گروه و بندهاى (جمله ساده) تشكيل دهنده آنها و نيز از نظر وجه و آهنگ بررسى شده اند. از ويژگى هاى اين كتاب ملحقات آن است كه تعدادى جمله، فهرستى از افعال همراه با ستاك حال و ستاك گذشته و صورت هايى از تعريف آنها و نيز فهرستى از واژگان اين گويش آورده شده است. اين كتاب يكى از منابع مهم در شناسايى و آشنايى بيشتر با گويش هاى ايرانى است.
از ديگر آثار دكتر كلباسى در زمينه معرفى گويش هاى ايرانى مى توان به «گويش كلاردشت و رودبارك» اشاره كرد. در اين كتاب مؤلف ابتدا اطلاعاتى درباره مازندران، گيلان و كلاردشت از نظر تقسيمات جغرافيايى، شرايط آب و هوايى و ويژگى هاى خاص اين منطقه به مخاطب ارائه مى كند و سپس در سه فصل به بررسى گويش مردم اين نواحى مى پردازد. در فصل اول به بررسى هاى آواشناختى و واج شناختى پرداخته شده و فصل دوم و سوم به ترتيب به ساخت واژه و ساخت جمله اختصاص دارد. در بخش ملحقات اين كتاب هم تعدادى جمله به گويش مردم كلاردشت، ترانه هاى محلى، ضرب المثل ها، فهرست افعال ساده و مشتق (افعال پيشوندى) و واژگان اين گويش آمده است.