درحالی که حامیان کشاورزی صنعتی در دهه‌های اخیر وعده تحقق شعارهای خود را همواره مطرح می‌کرده است، اما شاهدیم که شرایط موجود به نحوی بوده که سال جاری با بیشترین شمار گرسنگان جهان همراه خواهد بود. گسترش شیوه‌های این نوع کشاورزی سبب شده تا شیوه‌های کارآمد سنتی به سادگی به فراموشی سپرده شوند و طبقه سنتی کشاورزان در زمره گرسنگان قرار گیرند.


گزارش سازمان «فائو» بیانگر آن است که در سال 2009، شمار گرسنگان جهان به یک میلیارد نفر می‌رسد. درحالی که هشتاد درصد گندم موردنیاز سوئیس در هند کشت می‌شود، اما سیصد و پنجاه میلیون هندی در نا امنی غذایی به سر می‌برند. قیمت برنج نسبت به آغاز سال 2007، سه برابر شده است که به استناد مؤسسه تحقیقات بین‌المللی برنج، یکی از دلایل عمده آن، روند فزاینده صنعتی شدن و شهرنشینی و نابودی مزارع برنج و نیز روی آوردن به کشت محصولات کشاورزی مورد نیاز غذایی چهارپایان است. در حالی که فائو اظهار داشته که منابع غذا با رشد جمعیت همخوانی دارند، اما مشکل موجود نتیجه مسایل سیاسی، مشکلات توزیع غذا، فقر و ناکامی نظامی صنعتی در برآورده ساختن وعده‌هایش است. دکتر باب واتسون دانشمند برجسته بریتانیایی، عوامل این معضل را در این موارد برمی‌شمارد: استفاده از محصولات غذایی برای تغذیه حیوانات، خشکسالی، استفاده از محصولات کشاورزی در تأمین سوخت‌های زیستی و پیش‌بینی‌های نادرست از میزان تولید محصولات. در حالی که بسیاری از حامیان کشاورزی صنعتی امید به پایان دادن به این بحران غذایی با توسل به این نوع کشاورزی را دارند، به نظر می‌رسد که کشاورزی صنعتی، خود دلیل این بحران است.

مطالعه «بنیاد علوم و تکنولوژی» بیانگر آن است که توسل به شیوه‌های کشاورزی صنعتی در کشورهایی چون هند سبب شد تا کشاورزان خرده پا و رعایای فاقد زمین، مزارع خود را ترک کردند. صدها نوع سبزی و علف هرز که بخشی از رژیم غذایی سنتی بودند، در نتیجه گسترش کشت تک محصولی و استفاده از سموم آفت‌کش و همچنین استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیکی، نابود شدند. به عبارت دیگر، افزایش کشت برنج و گندم در هند، به معنای کاهش غذا در این کشور بوده است. در سال 1995، مدیر شرکت «مونسانتو» خطاب به روزنامه‌نگاران انجمن محیط زیست اعلام کرد که تکنولوژی‌های صنعتی انقلاب سبز که امروزه در عرصه کشاورزی به کار گرفته می‌شوند تا نیاز غذایی جهان برطرف شود، خیلی هم قابل اتکا و پایدار نیستند.

مطالعات متعددی بیانگر آن است که کشاورزی صنعتی ناکام خواهد ماند و توسل به کشاورزی آلی می‌تواند به تولید غذای بیشتر و مناسب‌تر بینجامد.
هم ‌اکنون اقتصاد دانان بانک جهانی بدین نتیجه رسیده‌اند که توزیع مجدد زمین‌های کشاورزی در قالب مزارع کوچک و سپردن آنها به کشاورزان، با تولید محصول بیشتر همراه است؛ اما در نتیجه فشارهای سیاسی و اقتصادی شرکت‌هاست که شاهد تبلیغ و توسعه الگوهای صنعتی کشاورزی با شعار «تغذیه جهان» هستیم. هلنا نوربرگ‌هاج در این باره متذکر می‌شود که نظام صنعتی حاکم بر محصولات غذایی، نه در پی رفع نیاز غذایی جهانیان که در پی تأمین سود شرکت‌هاست. امروزه کاملاً مشخص شده که این نظام در تأمین نیاز غذایی جهانیان ناکام مانده است و طبق گزارش بنیاد علوم و تکنولوژی کشاورزی، بهترین رویکرد، توسل به کشاورزان خرده‌پا و توجه به تنوع اکوسیستم‌های جهانی است. در کشورهای صنعتی نیز بهترین و منطقی‌ترین سیاست غذایی، تخصیص محصولات کمترِ غذایی برای حیوانات، افزایش میزان باغ‌ها و باغچه‌های خانگی، و عدم استفاده از سوخت‌های زیستی است.