تحقیقات جدید بین‌فرهنگی در جهان‌شمول بودن دسته‌ای از نظریات تحت عنوان همسانیِ خود تردید ایجاد کرده‌اند. این‌گونه نظریات معتقدند افراد تلاش می‌کنند تا بین اعمال و اعتقاداتشان هماهنگی ایجاد کنند. مفروضه اصلی این گونه نظریات این است که عدم هماهنگی بین اعمال و اعتقادات در فرد احساسات نامطلوب ایجاد می‌کند.

فرد نیز برای رهایی از این احساسات نامطلوب برانگیخته می‌شود تا مجددا همسانی از دست‌رفته را ایجاد کند. به طور کلی افراد فرهنگ‌های جمع‌گرا محیط را کم‌ و بیش ثابت می‌دانند (هنجارها، تعهدات و وظایف ثابت) و خود را تغییرپذیر به نحوی که همیشه آماده تغییر دادن خود به منظور هماهنگ‌شدن با محیط هستند.

برعکس افراد فرهنگ‌های فردگرا خود را کم ‌و بیش ثابت می‌دانند (نگرش‌ها، صفات شخصیتی، توانایی‌ها و حقوق ثابت) و محیط را تغییرپذیر (اگر شغلم را دوست نداشته باشم آن‌را تغییر می‌دهم). لذا همواره آماده ایجاد تغییر در محیط هستند.

نگرش‌ها و رفتارهای افراد در کشورهای فردگرا نسبت به کشورهای جمع‌گرا بسیار همخوان‌تر است. نتایج تحقیقی نشان می‌دهد که ژاپنی‌ها کمتر از استرالیایی‌ها (فرهنگی فردگرا) به اعتقادات و نگرش‌های شخصی خود توجه می‌کنند. آنها بیشتر بر اساس باید‌ها عمل می‌کنند تا احساسات شخصی خود.

در نتیجه هماهنگی کمتری بین نگرش‌های شخصی و رفتارهای آنها وجود دارد. در ضمن در کشور کره نه ‌تنها نشانی از نیاز مبرم به همسانی خود مشاهده نمی‌شود در عین حال همسانی خود در این کشور در مقایسه با کشورهای فردگرا رابطه ضعیف‌تری با سلامت روان دارد.