تاثير بالقوه فناوريهاي موج سوم بر سازمانها
جهانشاه ميرزابيگي, ويراستار مركز نشر دانشگاهي
مترجم:

فناوريهاي جديد دنياي كسب و كار را از اساس دگرگون كرده اند. اين فناوريها با ايجاد رشد شتابان در توانمندترين نيروهاي اقتصاد جهان ، يعني فضاي مجازي 2 و قدرت محاسبه ، به جزء لاينفك سازمانها در تمام دنيا تبديل شده اند. از سوي ديگر، همين فناوريها چالشهاي شديد ديگري پيش روي تمامي سازمانها قرار داده اند. در اين مقاله اين فناوريهاي نوخاسته توصيف و اثرهاي آنها بر سازمانهاي سنتي "موج دوم " و روشهاي مديريتي چند سال اخير و همچنين تاثير بالقوه آنها بر بيست سال آينده بررسي مي شود. در ادامه ، راهكارهاي پيش روي سازمانها براي مقابله با اثر اين فناوريهاي جديد بر سازمانها وكاركنان آنها بررسي خواهد شد. در پايان ، بعضي پرسشهاي قبلا بدون پاسخ در مورد فناوريهاي جديد و تاثيرات احتمالي آنهابر سازمانها در آينده نزديك مطرح مي شود.
كليد واژه ها: 1. فناوري 2. رهبري 3. بالندگي سازماني 4. روندها 5. فضاي مجازي 6. واقعيت مجازي .
چكيده:
فناوريهاي نوخاسته و پيشامدهاي آينده
تا پايان قرن آينده ، انسانها ديگر هوشمندترين و توانمندترين موجود اين سياره خاكي نخواهند بود. اما من مي خواهم قبل از اين رويداد به اين واقعيت اشاره كنم كه اين گفته به چگونگي تعريف ما از انسان بستگي دارد.
"كرزويل ،1999"
ما در اوايل قرن بيست و يكم و ورود به دوران نوآوريهاي "موج سوم " با شرايطي روبه رو خواهيم شد كه تمامي ابعاد وجود انسان را عميقا تحت تاثير قرار مي دهد. صاحب نظران بر اين عقيده اندكه اين دوره گذار فناوري به طور بالقوه اساسيترين دوره گذار در تاريخ بشر است كه جانشين دوره هاي كشاورزي و صنعتي مي شود. به عبارت ديگر، بشردر اين گذار با تغييرات بنياديتري مواجه خواهدشد "كرزويل ، 1999، وارويك 1998". محيطكار و زندگي خانوادگي ما در سالهاي اخير به طورمستقيم دستخوش تغيير اساسي شده است .همان گونه كه ماهيت تيلوري سازمانها و حتي "كار" به طور غيرقابل بازگشتي تغيير كرده است ،اين تغييرات نيز پيش درآمد تغييرات بنياديتري درآينده خواهند بود. تام پيترز، چند سال پيش ، تاثيراين تغييرات را بدين گونه بيان كرد: "در سايه پيشرفت فناوري ، دنيا در حال ديوانه شدن است وروز به روز ديوانه تر مي شود و تا چند سال آينده ديوانه به توان دو خواهد شد" "به نقل از تاچ ووودمن ، 1993". سه مثال بارز از اين رويدادها،رويدادهاي روزهاي يكشنبه23 فوريه سال1997، دوشنبه 12 مي سال 1997، و 24 اوت 1998 است . اين سه روز مهمترين تاريخ در روندتكامل انسان به شمار مي روند. چرا؟ زيرا در 23فوريه سال 1997، دالي ، اولين گوسفند شبيه سازي شده به دنيا آمد; در 12 مي 1997 نرم افزار ديپ بلو3شركت آي بي ام ، گري كاسپاروف ، قهرمان شطرنج جهان را شكست داد; و در 24 اوت 1998 در بدن پروفسور وارويك ، استاد دانشگاه ريدينگ ، يك بافت مصنوعي كار گذاشته شد كه وي را به طورمستقيم به كامپيوتر وصل مي كرد.
عوامل متعددي در پيشرفت و شتاب نوآوريهاي فناوري موج سوم موثر بوده است . ازجمله مهمترين اين عوامل مي توان از اشتهاي سيري ناپذير انسان براي كنجكاوي در مورد محيطخود و توانايي بي نظير وي براي استفاده از ابزار ونوآوري در ابزار نام برد. ساير عوامل عبارت اند ازجهاني شدن كسب و كار، تكامل اقتصاد دانش ،رقابت فزاينده در بازار و نيازهاي متغيرمصرف كنندگان و مشتريان . شايان ذكر است كه پيشرفت شتابان فناوريهاي كامپيوتري نوع كار وزندگي افراد و نحوه عملكرد شركتها را براي هميشه تغيير داده است .
امروز سازمانها انعطاف پذيري لازم براي تجديد ساختار سريع ، متناسب با تغييرات محيطرقابتي و نيازهاي مشتريان ، پيدا كرده اند. سازمانها،با بهره گيري از فناوري پيشرفته ، بيش از هر دوره ديگري در تاريخ بشر، به فرصتهاي ارتباطي وانجام معاملات تجاري كارآمد و موثر دسترسي پيدا كرده اند "دانيلز، 1995". آخرين و مهمترين عامل ، سرعت است . اين عامل به طور عمده اي موج كنوني نوآوري در فناوري را تسريع كرده است . مثال بارز اين موضوع رشد قدرت محاسبات در قرن بيستم است .
رشد نمايي محاسبات طي سالهاي 1900-1998، مخصوصا رشد شتابان در دو دهه آخر قرن بيستم نشان مي دهد كه چگونه قدرت پردازش كامپيوتر رشد كرده است . مهمتر اين كه اين رشد تا سال 2020 كه تا آن زمان "قانون مور"در مورد رشد مدار مجتمع اعتبار دارد ادامه خواهدداشت "در اين زمان فناوري تراشه 4 مبتني برسيليكون به محدوديتهاي عملياتي خود خواهدرسيد". اين بدان دليل است كه ما در آستانه ابداع فناوريهاي قدرتمندي هستيم كه به اين فرايندشتاب بيشتري خواهند بخشيد. اينترنت مثال بازري از تاثير اين فناوريهاست . اينترنت تارعنكبوتي از ميليونها كامپيوتر است كه توسطماهواره هاي مخابراتي ، شبكه هاي زميني تار نوري و خدمات گسترش يابنده وسايل بي سيم به هم متصل شده اند. خاستگاه اينترنت به بيست سال پيش و به وزارت دفاع ايالات متحد برمي گردد. درسال 1984 از پنتاگون به خارج "نشت " و به سرعت گسترش پيدا كرد و از اواسط دهه 1980ظرفيت آن هر سال دو برابر شده است . امروزحداقل 052 ميليون نفر در بيش از 160 كشور دنيابه اينترنت مستقيما دسترسي دارند و بسياري ديگر از طريق پايگاههاي تجاري 5 و مغازه هاي اينترنت 6 به آن دسترسي پيدا كرده اند. در اوايل دهه 1990، تعداد كاربران شبكه در ايالات متحد،ژاپن ، استراليا، نيوزلند و برخي كشورهاي اروپايي هر سال بيش از هزار درصد رشد داشته است "دوويت ،1995". اينترنت داراي برخي ويژگيهاي بي همتا و دگرگون ساز است و علي رغم تلاشهاي اخير مايكروسافت ، هيچكس "مالك " مستقيم آن نيست . اينترنت همگاني و كاملا دسترس پذيراست و هر كسي با سخت افزار و نرم افزار مناسب مي تواند به آن وصل شود. امروز، شركتهاي تجاري براي ورود به قلمروهاي اينترنت ثبت نام مي كنند و با آگاهي از اين كه فضاي مجازي مخلوق كامپيوتر در بيست سال آينده عامل اصلي رشداقتصادي خواهد بود، جاي پايي براي خود در اين تار عنكبوت جهاني 7 دست و پا مي كنند. شاهداين مدعا رشد انفجارگونه شركتهاي |COMدروال استريت و NASDAG در دو سال اخير است .آنهايي كه براي پيوستن به اين شبكه به سرعت اقدام نمي كنند خطر عقب ماندن از قافله اين كاروان انقلاب اطلاعاتي را به جان مي خرند و در فشارناشي از هجوم همگان براي دسترسي به بزرگ راه اطلاعات كنار زده مي شوند "تعبير بزرگ راه اطلاعات را اولين بار ال گور، معاون رياست جمهوري امريكا، در سال 5991 به كار برد".
فضاي مجازي نحوه برقراري ارتباط ميان افرادو انتشار اطلاعات در سازمانها را از اساس دگرگون كرده است . ما سياره زمين را با يك شبكه تارعنكبوتي جهاني پوشانده ايم كه در آن همه مي توانند با هم ارتباط بگيرند، با هم كار بكنند و به كسب و كار بپردازند. در عصر اطلاعات ، برخلاف عصر صنعتي موج دوم ، برقراري ارتباط ميان كاركنان ، همين طور ميان كاركنان و مشتريان آنها،يا حتي ميان كاركنان و سازمانهاي استخدام كننده آنها ديگر نيازمند ارتباط فيزيكي نيست . روح برابري خواهي فضاي مجازي عملا باعث ايجاديك زمين بازي تخت و هموار شده است كه در آن همه افراد، با پايگاههاي طبقاتي متفاوت ، همزمان مي توانند به طور مستقيم و فوري نه تنها به صورت فرد با فرد "كه در عصر صنعتي موج دوم رايج بود" بلكه به صورت فرد با جمع و جمع باجمع ارتباط برقرار كنند. اين شبكه هاي اطلاعات سازمانها را به صورتهاي ديگري نيز دگرگون خواهند كرد و با ايجاد ارتباطات وسيع و فراگير،تعداد مناسبات تجاري كنوني را به صورت نمايي افزايش خواهند داد. اين مناسبات منشامحصولات ، خدمات ، ايده هاي نو و اطلاعات فراوان خواهند شد. آرايه هاي وسيع حاصل درفضاي مجازي پيشاپيش زمينه لازم براي انقلاب در روابط ميان انسانها را فراهم كرده است . هم اكنون امكانات بالقوه اينترنت در حال تحقق يافتن است .دانجنز چند ـ كاربري 8، تلفنهاي ايريديم ،پايگاههاي بي سيم داده ها، برنامه هاي خودگردان دسته جمعي 9، وب VT، تلفنهاي ماهواره اي واحساسگرهاي 10 حالت جامد كنترل از راه دور به يك آستانه بحراني نزديك مي شوند و پس از گذراز اين مرحله جهاني خواهند شد.
فناوريهاي كامپيوتري تكامل سيستمهاي ارتباطي را شتابانتر كرده اند. اين سيستمها بسياركوچك و فراگير شده و در محيط زندگي ما ادغام شده اند "كلي ، 1998". تراشه هاي كامپيوتري ، به قدري توانمند، ارزان و كوچك شده اند كه به زودي در داخل تمامي كالاهاي مصرفي ما، از پوشاك گرفته تا مصالح ساختماني ، كار گذاشته خواهندشد. كامپيوتر، آن گونه كه ما اكنون مي شناسيم ، به تدريج در وسايل زندگي ما ادغام خواهد شد و،درست همان طور كه در اوايل اين قرن موتورهاي برقي كوچك به درون وسايل روزمره زندگي مارخنه كرد و به صورت "نامرئي " درآمد، عملا واردزندگي ما خواهد شد.
مثال ديگري كه نشان دهنده فراگير بودن اين فناوري است ، واقعيت مجازي نام دارد "كيمبل ،1996". طي چند سال گذشته ، اين موضوع تنها در داستانهاي علمي ـ تخيلي و فيلمهايي چون "مردچمن زن "11 و "ياديار..."12 ديده مي شد. اما در آينده نزديك ، احتمال مي رود كه اين واقعيت مجازي به يك ويژگي عادي در محيط كار بسياري از مردم دركشورهاي صنعتي تبديل شود. اكنون حدود يك دهه است كه در مورد پيش نمونه هاي مكانهاي گردهمايي مجازي مطالعه مي شود. نمايش نموداري ـ كامپيوتري يك سالن كنفرانس نمونه اي ازيك مكان گردهمايي مجازي است . كسي كه مي خواهد وارد اين مكان بشود بايد با پوشيدن لباسهاي مجازي "شامل يك كلاه الكترونيكي مخصوص و دستكشهايي از جنس داده " ارتباطمجازي برقرار كند. ديگر شركت كنندگان در اين اتاق ،به صورت تصاوير تمام نگاري 13 "سه بعدي " كه نزديك به ظاهر واقعي آنهاست ديده مي شوند. دراين اتاق مي توان راه رفت ، براي رساندن مطلب ازحركات اعضاي بدن استفاده كرد، به صورت ديگران خيره و وارد يك مذاكره ظاهرا "واقعي " شد. شركت كنندگان نيز مي توانند روي صندلي مجازي "بنشينند" قلم مجازي "بردارند"، روي تخته مجازي "بنويسند" و برگهاي يادداشت مجازي به همديگر"بدهند". با استفاده از دستكشهاي داده اي حساس مي توان اجسام مجازي را لمس و نيروي وزن آنهارا "احساس " كرد. بنابراين وسايل موجود در يك مكان گردهمايي مجازي را مي توان به صورت فردي يا جمعي در دست نگه داشت ، بررسي كرد وتغيير داد. بدين ترتيب افراد در سرتاسر دنيامي توانند در يك محيط مجازي با يكديگرملاقات كنند و با هم همكاري داشته باشند.
تمامي شواهد حاكي از آن است كه مجازي سازي يك امر اجتناب ناپذير و تاثيرهاي آن برتمامي سازمانها بسيار عميق و بنيادين است .محيطهاي مجازي مي توانند موانعي را كه همواره انسان و فناوري را از هم دور نگه داشته است ازميان بردارند. صاحب نظران مشهور انقلاب فناوري ، همانند كرزويل "1999"، و وارويك "1998" پيشگويي مي كنند كه نوآوريهاي بازهم بنياديتر اين مرز ميان انسان و فناوري را ضعيفترخواهد كرد. يك نمونه از اين نوآوريها ورودچيزهاي مصنوعي هوشمند به صحنه زندگي بشراست . اين موجودات هوشمند از جمله مي تواننداحساسات و عواطف انسان را تعبير كنند و به آن پاسخ بدهند. هم اكنون در آزمايشگاه رسانه هاي جمعي ام آي تي در ايالات متحد و گروه تحقيقاتي انسان ـ ماشين زيمنس در آلمان پژوهش در مورداين كامپيوترهاي از لحاظ عاطفي هوشمند جريان دارد. آزمايشگاه ام آي تي ماشيني كه مي تواند باتعبير زبان بدن 14 انسان عواطف وي را احساس كندبا موفقيت توليد كرده است .
مرحله بعدي توسعه كوچكتر سازي هر چه بيشتر سخت افزار كامپيوتري با استفاده از فناوريهاي نانو15 است "ماشينهايي كه از اتمهاي منفرد ساخته مي شوند". ريز ـ ماشينهاي با ابعاد مولكولي خودمي توانند ماشينهايي از اتم بسازند. فناوريهاي نانونيز اساسي براي موج بعدي كامپيوترها تشكيل خواهند داد. باب كلارك ، استاد فيزيك تجربي دردانشگاه نيوساوت ويلز "استراليا"، در سال 1999اعلام كرد كه آنها اميدوارند تا سال 2003 اولين ماشين كوانتومي دنيا را بسازند و راه اندازي كنند.كامپيوتر كوانتومي ، در پردازش اطلاعات ، 100ميليون برابر سريعتر از قدرتمندين ابر كامپيوترهاي نسل كنوني است "تامسون ، 1998". برخي صاحب نظران پيشتاز معتقدند كه اين امر راه را براي توليداولين كامپيوترهاي كاملا هوشمند و احيانا خودآگاه هموار خواهد كرد "كرزويل ،1999". به اين ترتيب مردم در آينده نزديك خواهند توانست وظايف وتصميم گيريهاي معمولي را به يك چنين موجوداتي واگذار كنند.
موجودات خودآموزي به نام "ناوباتس "16 درحال توليد هستند. اين دستگاههاي پردازشگرمبتني بر شبكه هاي عصبي زيست شناختي هستندكه به دستگاههاي محاسباتي كوانتومي وصل مي شوند; خود دستگاههاي محاسباتي به دورتراشه هايي بسته مي شوند كه تا 269 درجه سانتيگراد "يعني فقط چهار درجه بالاتر از صفرمطلق " سرد شده اند. اين امر باعث مي شود كه اين موجودات بتوانند اطلاعات را برروي يك تك اتم ذخيره كنند. در ژوئيه سال 1998 دانشمندان بريتانيا اعلام كردند كه اولين قدم واقعي را درجهت ايجاد يك دستگاه عصبي مصنوعي برداشته اند. اين دستگاه دور يك پردازشگر عصبي الكترونيكي ساخته مي شود كه خود، همانند ساختاربنيادي مغز انسان ، از كانالهاي يوني سديم و پتاسيم درست شده است . در بريتانيا، پژوهشگران درژانويه 2000، ورود اولين "كامپيوتر دي ان اي " رابه صحنه زندگي بشر اعلام كردند. اين تحولات مارا قادر خواهد ساخت كه ظرف پنج تا ده سال ،نسل دوم موجودات خودآموز را توليد كنيم "ساندي تايمز وب سايت ، 42 نوامبر 1998".
سيبرنتيك نيز يكي ديگر از مرزهاي جديدفناوري است . اين رشته حاصل ادغام فناوري ودستگاههاي زيست شناختي است . اكنون وسايل الكترونيكي به راحتي در داخل مغز انسان كار گذاشته مي شود. يكي از اولين فناوريهايي كه ريز پردازنده هارا به بدن انسان پيوند زد، پيوند حلزوني گوش بودكه اولين بار در سال 1985 به واقعيت پيوست "كلرك ، 1999"; اكنون 20000 نفر در 50 كشورجهان از اين "گوش ماشيني "17 استفاده مي كنند. اين وسيله به طور مستقيم با دستگاه عصبي مركزي ارتباط دارد و در آينده نزديك مستقيما در داخل مغزكار گذاشته خواهد شد. توسعه كاشت نانو ـپردازنده هاي اصلاح شده ممكن است به يافتن راههايي براي گسترش حافظه ، سرعت تفكر يا حتي استفاده از اندامهاي حسي خارجي منجر شود. به عبارت ديگر، اكنون "سيم كشي ـ خيس "81 مستقيم مغز انسان امكان پذير شده است ; اين مسئله ديگرجزء داستانهاي علمي ـ تخيلي نيست . در آينده خيلي نزديك ، انتقال اطلاعات از كامپيوتر به مغزانسان و برعكس امكان پذير خواهد شد "وارويك ،1998". اخيرا وارويك اعلام كرد كه با پيوند وسايل نسل دوم به طور مستقيم به مغز خود خواهدتوانست با كامپيوتر خود ارتباط متقابل برقراركند"دانشگاه ريدينگ ، بخش سيبرنتيك وب سايت ،12 ژانويه سال 2000".
به طور خلاصه ، فناوريهاي جديد به جزء ذاتي زندگي عادي ما تبديل شده اند. اين فناوريها به تمامي وجوه زندگي ما رخنه كرده و با كسب كيفيت اندامهاي بدن ، در واقع ، به جزئي از بدن ماتبديل شده اند ; برعكس گذشته كه خارج از بدن قرار داشتند. اكنون كاملا اين امكان وجود دارد كه اين فناوريها سرانجام به مرحله اي برسند كه با"خود" ما تمايزناپذير شوند و در آينده اي ، كه چندان هم دور نيست ، حتي ممكن است جانشين انسان به عنوان اشرف مخلوقات بر روي اين كره خاكي بشوند. اثر اين فناوريها هم بر كاركنان و هم بر سازمانها عميق خواهد بود و اكنون چالش پيش روي مديران پيش بيني اين اثرها و تخفيف آنهاست "مك كالوم ، 1996".