و اما امروز
امروز فروشگاه های مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و
گوشه كناری به چشم می خورند و هرچه بخواهید و نخواهید در
آنها هست.
از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس
و لوازم آرایش تا
موبایل و تبلت و ...
داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور، نوشابه انرژی زا و البته
بستنی با روكش طلا !
.
.
.
.
و حال ، این تن های فربه، تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های
گران قیمت
از شنیدن كلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم.
مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید!
مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود!
مبادا فریزرمان از مرغ! خالی شود!
.
.
.
متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، فخر فروشی و له كردن
دیگران سیری ناپذیر شده است ...!!
.
.
و بعضی چیزها را هم
بهتره نگیم
.
قحطی امروز که در این روزگاران آن را به وضوح لمس می کنیم :
قحطى ایمان است
قحطی اخلاق است
قحطی عشق و محبت است
قحطی انسانیت است
.
.
.
.
.
جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم،صد راه نشان دادم
یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی
گر نامه نمیخوانی خود نامه تو را خوانم
ور راه نمیدانی در پنجه ی ره دانی
بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی
یا علی مدد