مديريت ريسك: رويكردي نوين براي ارتقاي اثربخشي سازمانها
نويسنده : هستي
چكيده
عدم اطمينان محيطي و شدت رقابت سازمانها و مديران، آنها را با چالشهاي متعدد مواجه ساخته است. براي مديريت مؤثر اين چالشها، رويكردهاي نوين مديريت و شايستگيهاي خاص طرح و توصيه شده است. شناسايي و مديريت ريسك يكي از رويكردهاي جديد است كه براي تقويت و ارتقاي اثربخشي سازمانها مورد استفاده قرار مي گيرد. به طور كلي، ريسك با مفهوم احتمال متحمل زيان و يا عدم اطمينان شناخته مي شود كه انواع مختلف و طبقهبنديهاي متنوع دارد. يكي از اين طبقهبنديها ريسك سوداگرانه و ريسك خطرناك است. تمامي اشكال ريسك شامل عناصر مشتركي چون محتوا، فعاليت، شرايط و پيامدها هستند. طبقهبندي ديگر ريسك استراتژيك و ريسك عملياتي است. مديريت ريسك به مفهوم سنجش ريسك و سپس اتخاذ راهبردهايي براي مديريت ريسك دلالت دارد. انواع ريسك ها بر حسب احتمال وقوع و تأثير آنها قابل تقسيم است كه نتيجه آن پورتفوي ريسك و اعمال استراتژيهاي مناسب (انتقال، اجتناب، كاهش و پذيرش) است.
كليدواژه : مديريت ريسك
1- مقدمهتحولات عمده در محيط کسب و کار مثل جهاني شدن کسب و کار و سرعت بالاي تغييرات در فناوري، باعث افزايش رقابت و دشواري مديريت در سازمانها گرديده است. در محيط کسب و کار امروز، مديريت و کارکنان ميبايست توانايي برخورد با روابط دروني و وابستگيهاي مبهم و بغرنج ميان فناوري، دادهها، وظايف، فعاليتها، فرايندها و افراد را دارا باشند. در چنين محيطهاي پيچيدهاي سازمانها نيازمند مديراني هستند که اين پيچيدگيهاي ذاتي را در زمان تصميمگيريهاي مهمشان لحاظ و تفکيک كنند. مديريت ريسک مؤثر که بر مبناي يک اصول مفهومي معتبر قرار دارد، بخش مهمي از اين فرايند تصميمگيري را تشکيل ميدهد. در اين مقاله اين اصول به وسيله شناسايي عناصر اصلي ريسک و بررسي چگونگي تأثير بالقوه اين عناصر در موفقيت سازمانها و چگونگي مقابله و مديريت ريسكها مورد بحث قرار ميگيرد.2- تعريف ريسك براي درک طبيعت ريسک، ابتدا بايد از تعريف آن آغاز كرد. اگرچه تفاوتهاي فراواني در چگونگي تعريف ريسک وجود دارد ولي تعريفي که در ادامه ارایه ميشود، به طور مختصر ماهيت آن را نشان ميدهد. ريسک يعني احتمال متحمل شدن زيان (DOROFEE-96). اين تعريف شامل دو جنبه اصلي از ريسک است:
- مقدار زيان ميبايست ممکن باشد.
- عدم اطمينان در رابطه با آن زيان نيز ميبايست وجود داشته باشد.
در اکثر تعاريفي که از ريسک شده است به صورت روشن به دو جنبه آن، يعني زيان و عدم اطمينان اشاره شده است. ولي سومين جنبه آن يعني انتخاب، معمولاً به صورت ضمني مورد اشاره قرار ميگيرد که منظور از انتخاب، چگونگي توجه نمودن به آن است. اين سه شرط، پايههاي اساسي ريسک و مبنايي براي بررسي عميقتر آن هستند.3- انواع مختلف ريسکاصطلاح ريسک به صورت گستردهاي مورد استفاده قرار ميگيرد. ولي مخاطبان مختلف اغلب تعبيرهاي نسبتاً مختلفي از آن دارند (KLOMAN-90). براي مثال، شيوه ارتباط ريسک با فرصت به شرايط تلقي ريسک بستگي دارد. بعضي اوقات، يک وضعيت هم فرصت سودآوري و هم امکان بالقوه زيان را فراهم ميسازد. ولي در موارد ديگر، فرصت سودآوري وجود ندارد و تنها امکان بالقوه زيان موجود است. بنابراين ريسک ميتواند داراي دو نوع تقسيم فرعي ديگر باشد:
- ريسک سوداگرانه
- ريسک خطرناک.
در شکل شماره يك تفاوت ميان اين دو مقوله به تصوير کشيده شده است.شکل 1- ریسک سوداگرانه و خطرناک3-1- ریسک سوداگرانه در ريسک سوداگرانه، شما ميتوانيد يک سودآوري تحققيافته يا بهبودي در روال شرايط نسبت به وضع موجودتان داشته باشيد و به طور همزمان نيز امکان بالقوهاي براي تجربه يک زيان يا بدتر شدن شرايط نسبت به وضع موجود را داشته باشيد. قماربازي يک مثال از انجام يک ريسک سوداگرانه است. وقتي شما يک شرطبندي انجام ميدهيد، ميبايست احتمال به دست آوردن پول بيشتر در مقابل انتظار از دست دادن ميزان شرطبنديتان را مورد ارزيابي قرار دهيد. افزايش ثروتتان است و تمايل شما به سرمايهگذاري در ريسک، به منظور فراهم ساختن يک فرصت سودآورانه است.3-2- ریسک خطرناکدر مقابل ريسک خطرناک فقط يک امکان بالقوه زيان به همراه دارد و هيچ فرصتي براي بهبود روال شرايط فراهم نميسازد. براي مثال به چگونگي در نظر گرفتن امنيت، بهعنوان يک ريسک خطرناک توجه كنید. فرض کنيد که شما نگران محافظت از اشيای با ارزشي باشيد که در خانه نگهداري ميشوند. هدف اصلي شما در اين مثال، اطمينان از عدم دستبرد به اشيای موجود در منزل شما بدون اطلاع و اجازه از جانب شماست. بعد از بررسي ميزان کيفيت امنيت اشياء، امکان دارد که شما تصميم به نصب يک سيستم امنيتي در منزلتان به منظور جلوگيري از ورود دزد و سرقت اشياء بگيريد. توجه كنيد که هدف در اين مثال طبق تعريف، تنها تمرکز ريسک بر روي محدوده امکان بالقوه زيان است. در اکثر شرايط مناسب، شما تنها آنچه را که هم اکنون مالک آن هستيد، محافظت ميكنيد و هيچ امکان بالقوهاي براي سودآوري وجود ندارد.در اين مثال شما تمايل به کسب آرامش خاطر به واسطه جلوگيري از عواقب ناخوشايند ورود به منزلتان داريد. هدف شما به عنوان احساس امنيت بيشتر، تعيينکننده شرايطي است که ريسک منظور ميشود. بعد از تجزيه و تحليل شرايط، شما ممکن است تصميم به نصب يک سيستم امنيتي در منزلتان به منظور ايجاد موانع براي سارقان بگيريد. ممکن است اين گونه استدلال كنيد که افزايش امنيت احتمالاً براي شما احساس امنيت بيشتري به ارمغان خواهد آورد و متعاقباً باعث کسب آرامش خاطر ميشود که شما به دنبال آن هستيد. در اين مثال، شما تمايل به سرمايهگذاري مالي در يک سيستم امنيتي به منظور فراهم آوردن يک فرصت احساس امنيت بيشتر براي خود داريد. ريسک امنيتي در اين مثال، سوداگرانه است زيرا در اين مورد ميزان تحمل براي ريسک (به عنوان مثال مقدار پولي که شما تمايل داريد در يک سيستم امنيتي سرمايهگذاري كنيد) با ميزان علاقه شما براي تحقق يک فرصت (به عنوان مثال کسب آرامش خاطر) در توازن است. بنابراين ريسک به صورت کاملاً مشخص و روشني قابل طبقهبندي به عنوان سوداگرانه و خطرناک بر مبناي نوع آن نيست بلکه بر اساس شرايطي که از آن ادراک ميشود، قابل دستهبندي است.3-3- ريسک استراتژيکريسک استراتژيک، ريسکي است که يک سازمان براي تحقق اهداف تجارياش ميپذيرد. در مضمون اين تعريف امکان بالقوه سودآوري و زياندهي، هر دو وجود دارد که ريسک استراتژيک را طبيعتاً سوداگرانه ميسازد. توجه كنيد که چگونه چهار عنصر ريسک براي ريسک استراتژيک به کار برده ميشود. براي مثال، شرايطي را فرض كنيد که مديريت ارشد در يک مؤسسه مالي در حال بررسي درباره ورود به يک بازار جديد مثل ايجاد خدمات بانکداري آنلاين است. از آنجايي که اين امر به واسطه فرايند تصميمگيري به اجرا گذاشته ميشود، مديريت ميبايست فرصتها و تهديدهاي بالقوه موجود در آن بازار را بررسي كند. محتوا در اين مثال خاص، بازار خدمات بانکداري آنلاين است. تمامي فعاليتها، شرايط و پيامدها ميبايست در داخل اين محتواي خاص در نظر گرفته شوند. فعاليتها در اين مثال طيفي از انتخابهاي استراتژيک سنجيده شده است. مديريت تعدادي از انتخابهاي قابل پيگيري، شامل چهار مورد زير را پيش روي دارد:
- تصميم گرفتن براي ورود فوري به بازار
- انجام اقدام احتياطي از طريق ارایه خدمات آزمايشي اندک
- در حال حاضر عملي انجام ندادن ولي محفوظ نگهداشتن حقوق براي اقدامات آتي
- تصميم گرفتن براي عدم ورود به بازار.
شرايط در اين مثال شامل روندهاي جاري و عدم اطمينان نسبت به خدمات بانکداري آنلاين از جمله تعداد مشتريان بالقوه، آنچه که رقبا ممکن است انجام بدهند و شايستگيهاي اصلي سازمان در حال حاضر است. ترکيب هر فعاليت استراتژيک با روندهاي جاري و عدم اطمينان، يک طيفي از پيامدها يا مجموعهاي از سودآوري و زياندهي بالقوه براي سازمان توليد ميكند. مديريت، درجه نسبي هر فرصت و ريسک ناشي از هر فعاليت استراتژيک را مورد بررسي قرار ميدهد. آنها بهترين انتخاب را بر مبناي ميزان تحمل ريسک در مقابل ميزان تمايل براي به دست آوردن مزايايي از فرصتهاي آن، انجام ميدهند. بنابراين چهار عنصر اصلي ريسک يک ابزار مفيد براي تجزيه و درک يک ريسک تجاري استراتژيک فراهم ميسازد. اين عناصر همچنين در زمان بررسي يک ريسک خطرناک، مثل ريسک عملياتي مفيد واقع ميشود.3-4- ريسک عملياتيمديران در تمامي سازمانها با ريسک سر و کار دارند. تمركز مديريت در سطوح بالاي سازمان در اکثر اوقات روي طبيعت سوداگرانه ريسک است. مديريت ريسک سرمايهگذاري، داراييهاي سازماني را در مقابل بازگشت بالقوه آن سرمايهگذاري تعديل ميكند و با ملاحظات استراتژيک، ريسک را در فعاليتهاي پورتفوي سازمان و سرمايهگذاريها مديريت ميكند. با وجود اين در سطوح عملياتي يک سازمان، کارکنان و مديريت طبق معمول تمرکزشان روي مديريت يک نوع از ريسک خطرناک به نام ريسک عملياتي است. همچنان که کارکنان و مديريت فرايندهاي کاري را به اجرا در ميآورند، ريسکهاي عملياتي شروع به ظهور ميكنند. نقصان موجود در ذات فرايندها ميتواند به عدم کارايي و مشکلاتي در خلال عمليات منجر شود که اين امر ميتواند اثر نامطلوبي بر موفقيت سازمان بگذارد.متأسفانه تعريف جهان شمولي درباره اصطلاح ريسک عملياتي وجود ندارد. کميته سرپرستي بانکداري بَسِل (Basel)، يک چارچوب کاملاً مناسب منتشر كرده است که به عنوان (Basel II) مشهور است و شامل يک تعريف از ريسک عملياتي میباشد که به طور گستردهاي توسط انجمن مالي مورد استفاده قرار ميگيرد. ريسک عملياتي طبق تعريف چارچوب (Basel II)، ريسک زيان ناشي از عدم کفايت يا نقص فرايندهاي داخلي، افراد و سيستمها يا از وقايع خارجي تعريف ميشود. تعريف ديگري از ريسک عملياتي نيز موجود است. ريسک عملياتي، يعني امکان بالقوه عدم توفيق در دسترسي به اهداف مأموريت. اين تعريف شامل زيان (ناکامي در رسيدن به اهداف مأموريت) و عدم اطمينان (احتمال وقوع يا عدم وقوع ناکامي) است. به طور همزمان، اين تعريف مناسب براي استفاده در اکثر زمينههاي متفاوت است.به طور خلاصه، اگر چه اشکال مختلفي از ريسک (از جمله ريسک تجاري، عملياتي، پروژهاي و امنيتي) وجود دارد، ولي تمامي آنها مبناي مفهومي يکساني دارند. در عين حال ميتوان تفاوتهاي قابل ملاحظه و ملموسی ميان انواع مختلف ريسک بر مبناي محتواي درک شده، قایل شد. براي مثال يک ريسک سوداگرانه مثل يک ريسک تجاري، خصلتهاي منحصر به فردي دارد که آن را از يک ريسک خطرناک از جمله ريسک عملياتي، متمايز ميسازد. طبيعت سوداگرانه يک ريسک تجاري هم سودآوري و هم زيان را در پي خواهد داشت. این در حالي است که ريسک عملياتي هيچ فرصتي براي سودآوري ايجاد نميكند. همان گونه که قبلاً گفته شده، تعريف ريسک عملياتي به کار رفته در اين متن چنين ميباشد: ريسک عملياتي يعني امکان بالقوه عدم توفيق در دسترسي به اهداف مأموريت.شکل 2 چگونگي تعبير چهار عنصر ريسک را در ريسک عملياتي نشان ميدهد. عبارت موجود در شکل منعکسکننده اصطلاحات رايج و مرسوم در توصيف ريسک عملياتي است. توجه كنيد که مأموريت يک فرايند کار، همان محتوايي است که ريسک عملياتي در آن منظور گرديده است. تعريف مأموريت، نخستين مرحله حياتي در توصيف ريسک عملياتي است. زيرا اين مرحله اساس تشخيص، شرح و تفسير ريسک عملياتي را تشکيل ميدهد. تمامي ديگر عناصر مشخص شده در شکل 2، در ارتباط با مأموريت يک فرايند کاري بررسي شده است.
- جرقه: همان عمل يا اتفاقي است که وقتي با آسيبپذيريهاي موجود ترکيب شود به يک طيفي از زيانهاي بالقوه منجر ميشود.
- آسيبپذيريها: يعني عيب و نقصهايي که فرايند را در معرض زيانهايي قرار ميدهد.
- ضربهها: به عنوان زيانهاي بالقوه ناشي از يک ريسک درک شده، تعريف ميشوند.
در ريسک عملياتي، تمامي زيانها از پيگيري مأموريت حادث شدهاند. از آنجايي که اين يک ريسک خطرناک است، ريسک عملياتي امکان بالقوهاي براي زياندهي فراهم ميسازد و هيچ امکان بالقوهاي براي سودآوري ارایه نميدهد. در شکل 2 رابطه ميان کنترلها و جرقهها، آسيبپذيريها و ضربهها نشان داده شده است. شکل 2- کنترلها و ریسک عملیاتی
- کنترلها: يک نوع از شرايط اضافي که ميبايست بهعنوان عامل براي معادله ريسک عملياتي در نظر گرفته شود، کنترلها است. کنترلها، شرايط و وضعيتهايي هستند که محرک يک فرايند به سوي تحقق مأموريتش است. آنها شامل خطمشيها، رويهها، روال کارها، وضعيتها و ساختارهاي سازماني هستند که به منظور ايجاد يک تضمين معقول و منطقي براي دستيابي به مأموريتها و حذف کشف و اصلاح حوادث ناخواسته، طراحي گرديدهاند. کنترلها ميتوانند به روشهاي زير ريسک را کاهش دهند:
- حذف يک اتفاق آغازگر يا جرقهزا
- کنترل ميزان وقوع يک جرقه يا آغازگر و اجراي برنامههاي اقتضايي در زمان مناسب
- کاهش آسيبپذيريها
- کاهش ضربهها يا زيانهاي بالقوه.
بنابراين يک سنجش صحيح از ريسک عملياتي ميبايست شامل اثرات کنترلها علاوه بر چهار عنصر موجود باشد. معمولاً، افراد راجع به ريسک عملياتي از اصطلاح تهديد استفاده ميكنند. يک تهديد يعني وضعيت يا اتفاقي که باعث ريسک ميشود. يک تهديد ترکيبي از يک جرقه و يک يا چند آسيبپذيري ميباشد. زيرا مجموع اين دو عنصر مشخصکننده اوضاع و احوالي است که باعث خلق ضرر و زيان بالقوهاي ميشود.