-
]پرتاب نارنجک تجددخواهی
در همین سالها تقیزاده در نشریه کاوه به بیان راه علاجش جهت تجددخواهی در ایران میپردازد. دیدگاه او مبنی بر اینکه «ایرانی باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس» نقل قولی است که جدلهای فراوانی را در ایران حتی تا امروز برانگیخته است. تقیزاده در نشریه کاوه دقیقا چه نوشته بود؟
تقیزاده در سرمقاله شماره اول دوره دوم کاوه (ژانویه ۱۹۲۰) چنین نوشت: «قصد مجله کاوه بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپائی است در ایران، جهاد بر ضد تعصب، خدمت به حفظ ملیت و وحدت ملی ایران، مجاهدت در پاکیزگی و حفظ زبان و ادبیات فارسی... امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قوا باید در راه آن بکوشند سه چیز است که هر چه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بیمعنی که از معنی غلط وطنپرستی ناشی میشود و آن را وطنپرستی کاذب توان خواند. دوم اهتمام بلیغ در حفظ زبان و ادبیات فارسی و ترقی و توسعه و تعمیم آن، سوم نشر علوم فرنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس... این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران و همچنین برای آنان که به واسطه تجارت علمی و سیاسی زیاد با نویسنده همعقیدهاند که ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس.»(۱۰)
آنها که در این سالها بر او تاختهاند هیچگاه مطالب پیش از جمله معروف را نیاوردند تا دیدگاه او به روشنی مشخص شود. اگرچه تقیزاده سالها بعد گفتارش را قدری افراطی دانست و تلاش کرد تا در سالهای پایانی عمر آن را تعدیل کند. او در خطابه معروف باشگاه معلمان میگوید: «اینجانب در تحریض و تشویق به اخذ تمدن غربی در ایران (اگر هم قدری به خطا و افراط) پیشقدم بودهام و چنانکه اغلب میدانند اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی را چهل سال قبل بیپروا انداختم که با مقتضیات و اوضاع آن زمان شاید تندروی شمرده میشد و بجای تعبیر «اخذ تمدن غربی» پوست کنده فرنگیمآب شدن مطلق ظاهری و باطنی و جسمانی و روحانی را واجب شمردم و چون این عقیده که قدری افراطی دانسته شد در تاریخ زندگی من مانده اگر تفسیر و تصحیحی لازم داشته باشد البته بهتر آنست که خودم قبل از خاتمه حیات نتیجه تفکر و تجربه بعدی این مدت را روزی بیان و توضیح کنم. تا حدی توضیح یا عذر آن نوع افراط و تشویق بیحدود به اخذ تمدن غربی در اوایل بیداری و نهضت ملل مشرق آن است که چون این ملتها بیاندازه نسبت به ملل مغربی در علم و تمدن عقب مانده و فاصله بین آنها بیتناسب زیاد شده بود وقتی تکانی خورده و این بُعد مسافت را درک کردند و چشمشان در مقابل درخشندگی آن تمدن خیره گردید، گاهی پیشروان جوان آنها یکباره بدون تأمل زیاد و تمیز و تشخیص بین ضروریات درجه اول تمدن و عوارض ظاهری آن اخذ همه اوصاف و اصول و ظواهر آن را چشم بسته و صد درصد و در واقع تسلیم مطلق و بیقید به آن تمدن غربی را لازم شمرده و دل به دریا زدند و آن را تشویق کردند و خواستند به یک جهش آن فاصله را طی نموده خود را به کانون تمدن جدید که در هزاران سال تکامل یافته بود بیندازند...»(۱۱)
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
-
در کنار خودکامه تجددخواه
تقیزاده در سال ۱۳۰۳ به ایران بازگشت و نماینده مردم تبریز در مجلس شد، او اگرچه همراه مدرس و مصدق با سلطنت رضاشاه مخالفت کرد اما در سالهای بعد پستهای مهمی در دولت رضاشاه یافت. در سال ۱۳۱۲ او ریاست هیات نمایندگی ایران برای مذاکره با شرکت نفت جهت تعدیل امتیازنامه استعماری دارسی را برعهده داشت. او با تمدید قرارداد دارسی مخالف بود و در کنار علیاکبر خان داور تلاش داشت تا از تمدید آن جلوگیری کند اما ورود رضاشاه به صحنه تصمیمگیری او را به آلت فعلی برای امضای قرارداد الحاقی مبدل ساخت. تقیزاده خود میگوید که شاه هم در ابتدا با تمدید قرارداد مخالف بود اما با فشار انگلیسیها مجبور به قبول شد. با این وجود، تقیزاده با امضای قرارداد نفرین فراوانی را برای خود خرید. او در جریان مذاکرات مربوط به ملی شدن نفت در نطق مفصلی در مجلس به توضیح این ماجرا پرداخت. نقل قول معروف او مبنی بر اینکه تنها آلت فعلی برای امضای قرارداد بوده است در جریان دفاعیات ایران در مجامع مختلف بینالمللی در خصوص دعوای نفت میان شرکت نفت ایران- انگلیس و دولت ایران بارها مورد استناد دکتر محمد مصدق بود. تقیزاده در سال ۱۳۲۸ به عنوان سناتور مردم تبریز در مجلس سنا انتخاب شد. او در دوران نخستوزیری دکتر مصدق برخوردی محتاطانه با جنبش ملی شدن نفت داشت و اگرچه روابط خوبی با مصدق نداشت اما هیچگاه به مخالفت با وی برنخاست. سید حسن تقیزاده در اواخر عمر بر روی صندلی چرخدار نشست و به دلیل کهولت سن از کارهای سیاسی کناره گرفت و سرانجام در ۹۲ سالگی در تهران درگذشت.
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن