[1] ـ طه، 110.
[2] ـ تفسر نمونه ج 14، ص 161.
[3] ـ شوری، 11.
[4] تجربی نامیدن این راه به معنای استقلال آن از هر گونه استلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده های طبیعی استوارمی گردد.
[5] معارف اسلامی ،ج، 1،ص،41.
[6] ـ تفسیر نمونه، ج 16، ص 341 و 342.
[7] ـ همان، ص 418 – 422 و 423.
[8] ـ مانند آیه 65 عنکبوت و 30 روم، و 12 و 22 و 23 یونس، 67 اسراء ، 8 و 49 زمر.
[9] ـ بحار الانوار، ج 3، ص 41.
[10] گفتنی است که در تفسیر «شناخت آیه ای» که برگرفته از قرآن کریم است، چندین دیدگاه وجود دارد: گروهی از محققان آن را مقدمه ای برای تشکیل یک استدلال عقلی – شبیه به آنچه در تبیین برهان نظم گفته شد – بر وجود خداوند و علم و حکمت او می دانند؛ اما بر اساس تفسیر دیگر، آیات قرآن که آدمی را به تأمل در پدیده های طبیعی فرا می خواند، صرفاً موجب یادآوری معرفت فطری او به خدای خویش می شوند جز تذکر و غفلت زدایی ندارند. رأی سوم بر آن است که آیات مورد بحث در مقام جدال احسن با مشرکان اند؛ آنان که به غلط بت ها و معبودهای دروغین خویش را در کار تدبیر برخی امور دنیا دخیل می دانستند و درک درستی از توحید ربوبی خداوند نداشتند. (بنگرید به: المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 154؛ آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 2 – 1، ص 68 و تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، ص 43).
[11] ان فی خلق السماوات والارض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لاولی الالباب. (آل عمران، 190).
[12] و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم، افلا تبصرون. (ذاریات، 20 و 21 و نیز بنگرید به: بقره، 164؛ جاثیه، 3-6؛ یونس، 100 و 101؛ ابراهیم، 10).
[13] آیاتی که بر نشانه بودن پدیده های خاصی تأکید می کنند، در چند گروه کلی جای می گیرند. آیات مربوط به حوزه حیات انسانی عبارتند از:
1. نظام عمومی خلقت انسان: جاثیه، 4 و روم، 20. 2. نظام شکل گیری نطفه در رحم: آل عمران، 6؛ انفطار، 6-7؛ تغابن، 3؛ غافر، 64؛ حشر، 24؛ نوح، 13-14. 3. نظام معرفتی: نحل، 78. 4. نظام اختلاف زبان ها و رنگ ها: روم، 22؛ فاطر، 27 و 28. 5. نظام ارتزاق: غافر، 64؛ اسراء، 70؛ جاثیه، 5 و 20؛ فاطر، 3؛ روم، 4؛ سبا، 24؛ یونس، 31؛ نمل، 64؛ ملک، 21؛ انفال، 26؛ بقره، 22 و 172؛ ابراهیم، 22 و ذاریات، 58. 6. نظام خواب: روم، 23؛ نمل، 86؛ فرقان، 47؛ نبأ، 9 و زمر، 42. 7. نظام پوشاک: اعراف، 26 و نحل، 14 و 81. 8. نظام سکونتی: نحل، 80. 9. نظام ازدواج: روم، 21؛ شوری، 11؛ فاطر، 11؛ نجم، 45؛ قیامت، 39؛ نحل، 72؛ لیل، 3؛ نبأ، 8 و اعراف، 189.
[14] و نیز بنگرید به: نهج البلاغه، خطبه 186؛ التوحید، شیخ صدوق، باب دوم، ح 2 و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 3، صص 61، 82، 130، 152.
[15] عقلی نامیدن این راه بدین معنا نیست که تنها در این راه از عقل استفاده می شود، بلکه از آن رواست که به مقدمات و روش های عقلی اکتفا کرده است.
[16] این معنا با «عمومی» دانستن راه عقلی ناسازگار نیست؛ زیرا مقصود از عمومیت در این جا، عمومیت نسبی است که در مقابل «شخصی بودن» قرار می گیرد. بدین معنا که راه عقلی اختصاص به شخص و احدی ندارد، بلکه افراد متعددی می توانند از آن بهره گیرند.
[17] راه عقلی به ویژه برای آنان که از شهود باطنی حق تعالی و مشاهده او با چشم دل محروم اند، سودمند است. به گفته مولانا:
چشم اگر داری تو کورانه میا // ورنداری چشم، دست آور عصا
آن عصای حزم و استدلال را // چون نداری دید، می کن پیشوا