به اعتقاد بسیاری با شروع هزاره سوم بحث مدیر بودن و مدیریت جان و قوت تازه ای گرفت. این بحث به تازگی به حوزه های اجتماعی تر زیست بشر نیز تسری یافته است. حوزه هایی همچون روابط انسانی، خانوادگی و... و یا مباحثی مانند مدیریت زمان و خانواده. در اصل مدیریت همواره به نوعی اقتدار اشاره می كند و به همین منوال دو نوع اقتدار یافت می شود:
۱) استبداد مبتنی بر اجبار
۲) اثبات درستی خویش، كه این نوع اقتدار در زندگی مناسب است. برای آن كه در دیگران نفوذ پیدا كنید یاد بگیرید كه چگونه توانایی دریافت هر كس را تشخیص دهید و با آرامش و پایداری مایوس نشوید.
▪ چشم انداز:
توجه خود را در اجرای برنامه های روزانه، هفتگی، ماهانه تقویت كنیم اگر پیوسته به فكر داشتن نظم روشن و بصیرت باشیم دیگر كارهایمان را به سر هم بندی انجام نمی دهیم و باعث آرامش روحی و حواس جمعی ما خواهد بود.
▪ تدبیر:
برای آن كه در مقابل دیگران احساس اطمینان به خود كنید و خاطری آسوده داشته باشید نخست بكوشید در برابر رفتاری غیرقابل سرزنش از خود بروز دهید حتی اگر زبان تندتان برانگیخته شد بكوشید آرامش خود را حفظ و قواعد ادب را كاملاً رعایت كنید.
▪ چگونگی رفتار با دیگران:
در مقابل سخنان ناهنجار، مخالفت خود را با به زبان راندن كلمات مختصر یا فقط با سكوت نشان دهید. در برابر خرده گیری ها، وقت و انرژی خود را هدر ندهید لحنی مصمم و قاطع، متكی بر تلفظ صحیح بیشتر می تواند یك روح خشمگین را رام كند.
اگردر پیرامونشان افرادی با شما برخورد و مخالفت دارند وجودشان را منبع بركت بدانید زیرا هر روز با تاثیرناپذیری، آرامش قاطعیت خود را با برخورد با آن ها آزمایش كرده، تقویت می كنید. اگر بعضی ها برای طرح های آینده شما مانع می تراشند آن ها را محرك هایی برای پرورش هوشمندی، شكیبایی و احساس مقاومت خود تلقی كنید، مخالفان خود طی عمل شما متحول خواهند شد.
▪ مواجه با یك خطا:
خطاهای افراد را نسبت به خودتان اعمال عمدی غیرمنصفانه تلقی نكنید، سعی كنید علت خطا را در افراد خطاكار تشخیص بدهید و بر این اساس واكنش نشان دهید، از كینه جویی و مقابله مطلقاً بپرهیزید، تلقین زبانی و ذهنی بسیار كارآمدتر است.
▪ كنجكاوی بیهوده:
افرادی هستند كه همه فكر و ذهن خود را به كار می اندازند تا منابع درآمد و زندگی خصوصی سایرین را بكاوند (كودكی كه می خواهد از جایی بالا برود كه خارج از توان اوست) این چنین افرادی از زمین تا آسمان فرق می كنند. انگیزه این كنجكاوی ها و فضولی ها چیست؟ نخست این كه از نوعی خلاء روحی، باقی ماندن قوای عالی دماغی در مرحله كودكی سرچشمه می گیرد ثانیاً: نوعی خودنمایی است كه با پرده برداشتن از كار و زندگی دیگران لذت می برند.
▪ و برنامه ریزی:
اگر در محیط كاری برنامه منسجمی داشته باشید ولی نتوانید آن را اجرا كنید نشانه ضعف شما خواهد بود و اگر به عنوان مچ گیری اقدام نمایید در اصلاح كار و جلوگیری از وقوع انحرافات شكست می خورید پس باید نقاط قوت و ضعف مراحل مختلف را تشخیص بدهید و فعالیت های خود را در جهت تحقق اهداف به اجرا درآورید.