مقدمه:
همایش نورپردازی شهری در بوستان گفتوگوی تهران که در زمستان۱۳۸۷ برگزار شد، مجالی بود برای نگرش عمیقتر به مقوله نورپردازی در شهرها و کاوش در پیشینه بهرهگیری از نور در زندگی انسان. سخنرانی دکتر مهدی حجت در این همایش درباره پیشینه نورپردازی در ایران باستان و فرآیند توجه و تعامل شهرنشینان با این بخش از فرهنگ شهرنشینی بود. خلاصهای از این سخنرانی را در این شماره از نظرتان میگذرانیم.
توجه ما ایرانیان به عناصرطبیعی به سالیان خیلی دور می رسد، همه عناصر طبیعی برای ما قابل توجه بودند از نشانه های بارز این توجه به خاک، آب، زمین و… نمونه های روشنی هستند.کوه های مقدس که به دست انسان ساخته شدند مانند چغازنبیل و یا مانند کوه رحمت که انسان بر آن قرار گرفته و تخت جمشید بر آن تکیه کرده است، بسیاری قائل به این هستند که انسان در ابتدای هستی چون خودش سوار بر کوه بوده و آرام آرام به دره ها و دشت ها سرازیر شده، این خاطره کوه را همیشه به نحو خاصی بازگو کرده است، این کیفیت بازگویی در جامعه ما شیرین تر است. در مورد آب هم همینطور، از نشانه های اولیه، نقش مارهایی است که درروی کوزه های آب داشتیم که نقش حفاظتی داشتند و انتقال پیدا کرده به جهات دیگری مانند بنای آتشگاه و معبد آب در نیشاپور و یا حضور حوض در مساجد و خانه های قدیمی. درمورد آتش هم اولین نشانه های استقرار انسان، خانه های انسان است. وجود آتشدان هایی که مرکز وجودی فضا و همه چیز در حول آن می چرخد و در بقای انسان موثر است و آنقدر اهمیت پیدا کرد که معابد آتش درست شد و انسان آتش پرست شد.کوه باعث شد که همه بناهای مقدس در بلندا نسبت به هم سبقت بگیرند، مانند کلیسا و مساجد. وقتی ارزشهای دینی رنگ باخت، ارزشهای اقتصادی جایگزین آن شد مانند ساختمان بانک ها و یا موسسات بیمه و .. برای اینکه این مقابله با ایستادن علامت زندگی به مفهوم کوه، صورت وجودی خودش را پیدا کرد، درباره آب و نور هم همین طور که هرکدام جای بحث مفصل دارد. آتش ابتدا آرام آرام به نور تبدیل شد تا جایی که تا الان نور را حقیقت، هستی و هستی بخش می دانیم و در این آیه از قرآن هم داریم« والله نور السموات و الارض» و این نکته ای است که ما از نگاه کردن به تاریخ گذشته به این نکته پی می بریم. اگر به تاریخ فرهنگ و اندیشه توجه کنیم، اگر آرا راهنمایان در گذشته را نگاه کنیم می بینیم که همه آنهابه نور توجه داشتند و این مهم که در معماری هم نور فقط وسیله روشنایی نبوده و نور هستی بخش بنیان وجودی آدم بر روح وجود، متعلق به نور است. نوری که در گذشته معماری ما بوده کاملاً متفاوت است با این نوری که برای صورت وجودی. در عالم علم امروز هم می بینیم اگر به مجموعه نظرات انیشتین در نسبت خاص و عام توجه کنیم نور سلطان بلامنازع همه هستی است. به عنوان مثال هیچ چیزی در عالم امروز ما از هسته های خانه سیاه و یا سیاهچالهها بزرگتر نداریم که این سیاهچالهها نور را به خود جذب می کنند و این مطلب در فیزیک امروز ما است که این سیاهچالهها هر کجا نورباشد به سمت آن سوق پیدا می کنند. چنین اشاراتی این هدف را تعقیب می کند که با یک پدیده عادی طرف نیستیم، بنابراین با توجه به نور به جای روشنایی اگر به این نکته اشاره کنیم که نور هستی بخش چه معنی می دهد؟ آنچه که هم تجربه گذشته در ایران را نشان می دهد و هم شاید بر مبانی نظری و فکری دلالت کند. نور می تواند بیان کننده خصوصیات ساختاری بنا باشد، مبین بوجود آورنده حیثیت وجود است. مجموعه این چگونه، چراهایی است که به عهده نور بگذاریم. نور اگر بخواهد جنبه روشنایی نداشته باشد و بخواهد جنبه وجودی داشته باشد باید به این چی های اساسی به سهم خودش پاسخ دهد، در واقع نورپردازی به خصوص در شب این کار را انجام می دهد، اگراین سوال که این بنا کی هست؟ نه چی هست و یا چرا هست را مطرح کنیم در واقع یک سوال هویتی پرسیدیم که با گفتن این سوال دو موضوع مطرح می شود. در کی بودن هر شخصیتی یک کی شخصی و یک کی اجتماعی وجود دارد. یک کی معنا می کند که هر فرد کی هست و او را نسبت با دیگران مطرح می کند. این سوال برای ما پیش می آید که آیا واقعاً جامعه شهری مجموعه آحاد منفردی است که در کنار هم قرار می گیرند و یک شهر بوجود می آید، یا مدنیت شهر پدیدهای است با نوعی ترکیب ویژه این عناصر و تعامل خاص در یک سطح با یک تحقق کیفی است، این جور نیست که یک تعداد انسان در کنار هم جمع شوند و شهر بوجود بیاید. اگر که ما بگوییم نور مبین کی بودن عناصر شهری است، در اینجا درباره بنا نمی گوییم درواقع عناصر شهری باید دخالت کند و به آنها هویت دهد و این مساله ای است که دنیا هم به آن توجه می کند، که در نورپردازی شهری بعضی از نیازهای خاص موجود است . از جمله نکاتی که باید مطرح شود عناصر شهری است. لذا هر شهری یک اندام دارد و به غیر از آن که راه دارد، پل دارد و همینطور مراکز مختلف عمومی، خصوصی و قطبهای مختلف دارد. یک شهر به عنوان یک ارگانیزم، یک پیکره و یا یک موجود زنده است که متشکل از عناصر متعددی است که هر کدام از آنها جایگاه ویژه خود را دارند و نباید با هم اشتباه شوند و نور در شهر باید جایگاه خودش را داشته باشد. باید شهر را همانگونه که هست ببینیم، شهر را شهر بخوانیم و این اندامها را با آن کیفیت و صورت حیات شبانهای که پیدا میکنند قرائت کنیم. وقتی قرار باشد نسبت به این اندامها و کیفیت موجودی این پیکره مورد بررسی قرار گیرد، این عناصر نباید تنها به عنصر روشنایی محدود شود. در نور دو عنصر کیفیت و کمیت مهم میباشد، هر شهری به عنوان یک شخص تلقی میشود. خصوصیات شکل شهر از سه عنصر مکان. زمان و باورهای انسان و یا به اینترتیب دارای ویژگیهای جغرافیا. تاریخی و باورهای انسانی . از لحاظ جغرافیایی، توانایی جغرافیایی هر شهر مختص به خودش است و تأثیراتی که در طول زمان گذشته ایجاد شده است، و آنها را بر اساس همین تأثیر است باید بررسی کرد. باورهای انسان موضوع نور و جایگاه نور را معرفی میکند و نورپردازی در شهر از صورت های اولیه است و نه توقعات ما از جوامع مدنی بلکه اولین عناصر ذهنی است که عمیقترین پایهها را دارد.