افراد در طول زندگی کاری خود یا به خاطر افزایش حقوق و ارتقاي شغلی کار می‌کنند یا تنها وجدان کاری برایشان اهمیت دارد، در هر صورت ممکن است آرزوی شنیدن این جمله را از ريیس خود داشته باشند: «کارت را خوب انجام دادی». یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای تحت تاثیر قراردادن ريیس این است که زندگی را برایش آسان تر کنید!
اگر چه کارفرماها و روسا با یکدیگر متفاوتند و با شیوه‌های مختلف تحت تاثیر قرار می‌گیرد، در اینجا سه راهکار را معرفی می‌کنیم که به وسیله آن شما می‌توانید تاثیری مطلوب روی هر ريیس و کارفرمایی بگذارید.


به جزئیات توجه کنید

بین انجام دادن کاری در حد رفع تکلیف و عمل کردن به آن با دقت و ظرافت فراوان، تفاوت بسیاری وجود دارد. فکر کنید که می‌خواهید اتومبیل خود را بشویید. می‌توانید آن را به یک کارواش ببرید تا تمیز شود یا اینکه آن را بدهید تا کاملا از درون و بیرون برایتان تمیز کنند. اگر تا به حال برای شست‌وشوی کامل اتومبیل خود اقدام نکرده‌اید، یک بار این کار را انجام دهید و تفاوت را احساس کنید. حتما تحت تاثیر قرار خواهید گرفت که چقدر ماشین شما تمیز شده است.
کارمندان بسیار با ارزش‌تر از خودروها هستند، اما نحوه برخورد اغلب یکسان است. یک ريیس بیشتر تحت تاثیر کارمندی قرار می‌گیرد که به جزئیات مهم توجه می‌کند، نه کسی که صرفا به رفع تکلیف می‌پردازد.
راجر که سرپرست پنج نفر است، اخیرا درباره ناکامی‌هایش با یکی از کارمندان خود به نام آنا مطالبی را بازگو کرد: «او واقعا شخص فعال و زرنگی است و به موفقیت شرکت اهمیت می‌دهد، اما گاهی اوقات بسیار سریع کار می‌کند و به جزئیات توجهی نمی‌کند. در نتیجه، مواقعی بوده که مجبور شدم افراد را به مدت شش یا هفت ساعت برای برطرف کردن مشکل ایجاد شده دوباره به کار بگیرم، زیرا آنا به جزئیات بسیار ساده توجه نمی‌کند. سریع کار کردن و سهل‌انگاری باعث تحمیل هزینه اضافی می‌شود.» شکی نیست که اگر آنا توجه بیشتری به جزئیات می‌کرد، می‌توانست راجر را تحت تاثیر قرار دهد.

پیشقدم باشید و ابتکار عمل را به دست بگیرید

پیشاپیش فکر کنید و آنچه را که باید انجام شود پیش‌بینی کنید. سپس، بدون آنکه منتظر باشید کسی به شما گوشزد کند، آن را انجام دهید. طبیعتا باید در این کار تعادل و توازن را حفظ کرد. شما ريیسان زیادی را پیدا نمی‌کنید که تحت تاثیر کارمندانی قرار بگیرند که باید هر لحظه به آنها گفت که چه انجام دهند و هر مرحله را چه زمانی انجام دهند. اما در عین حال، ريیسان بسیار زیادی را هم پیدا نمی‌کنید که تحت تاثیر کارمندانی قرار بگیرند که زیاده از حد جلو می‌روند و با ابتکارات بیش از اندازه مشکل ایجاد می‌کنند. ارتباط، هماهنگی و همکاری جزء ضروریات است.
یک مثال از کارمندی که به خوبی امور را پیش‌بینی کرده و ابتکارعمل را به دست گرفته است، فردی به نام کریستی است که اخیرا به موقعیت سرپرستی ارتقا یافته است. کریستی گزارش‌هاي مربوط به بخش خود را به مدیر دپارتمان ارائه می‌دهد، مدیری که به نظر من به دلیل عدم ارائه برنامه آموزشی و شرح وظایف شغلی به کریستی در همان هفته اول شروع به کار او، فردی مسامحه کار است.
هنگامی ‌که اولین روز کاری کریستی به عنوان سرپرست و ناظر فرا رسید، مدیر محیط کار را به او نشان داد و یک‌سری معرفی‌های مرسوم را انجام داد. سپس گفت: «حدس می‌زنم که شما نیاز داشته باشید که سوالاتی را از من بپرسید.»
باز هم به نظر من این شیوه مدیریت تحول از سوی مدیر وحشتناک است، اما کریستی به نوبه‌ خود آماده بود. او ابتکار عمل را به دست گرفته بود و در مورد هزاران موقعیتی که ممکن بود با آن مواجه شود، فکر کرده بود. او دو صفحه سوال را از قبل تایپ کرده و آماده بود که آنها را مطرح کند.
هنگامی‌که مدیر گفت «چه سوالی برای پرسیدن دارید؟»، کریستی پوشه ای را باز کرد و سوال‌ها را پرسید. مطرح کردن این پرسش‌ها سه ساعت گفت‌وگو بین آنها در پی داشت. سوالات کریستی پاسخ داده شد و البته ريیس وی تحت تاثیر قرار گرفت.

به دیگران در صورت نیاز کمک کنید

قصد داشتم که عنوان این بخش را «روحیه تیمی‌را نشان دهید» انتخاب کنم، اما ترسیدم که این عبارت بیش از حد کلیشه ای باشد. به عبارت دیگر، این جمله آنقدر رایج شده که ما به سادگی آن را می‌خوانیم و معنای آن را درک نمی‌کنیم. شاید عنوان موثرتر و مرتبط با موضوع این باشد: «به دیگران در صورت نیاز کمک کنید.» دچار اشتباه نشوید، این ویژگی نیاز به کمی‌ ابتکار عمل دارد، اما روی هم رفته ویژگی متفاوتی است.
یکی از ملزومات، توجه به دیگران است که چیزی بیشتر از مفید بودن است. توجه به دیگران پیش نیازی ضروری برای روحیه تیمی‌و همکاری است.
مفید بودن به معنی عمل کردن بر مبنای این دغدغه (توجه به دیگران) و بنابراین، افزودن ارزش به تلاش تیم است.
کاری به سادگی باز نگه داشتن در برای یک شخص، می‌تواند یک کمک خیلی ساده به حساب آید، اما اگر می‌خواهید واقعا تاثیرگذار باشید، می‌توانید ریشه‌ای‌تر عمل کنید. به عبارت دیگر، هنگامی‌ که شخصی دستش پر است، تشخیص آن آسان است و باز نگه داشتن در برای او زحمت زیادی نمی‌خواهد، اما اگر ما تمرکزمان را از حیطه کار خود خارج کنیم، می‌توانیم موقعیت‌هایی را ببینیم که به دیگران یاری برسانیم و تاثیر بیشتری بگذاریم.
اینکه ما چطور به دیگران کمک می‌کنیم بسته به فرد و نوع کمک پیشنهادی ما متفاوت است. اما نکته این است که کل گروه از کاری که ما انجام می‌دهیم بهره می‌برد. هنگامی ‌که ريیس می‌بیند ما قادریم اطراف خود را نیز ببینیم و خارج از حیطه مسوولیت‌های خود به دیگران کمک کنیم، تاثیر خوب و مثبتی در او خواهد گذاشت.


نقل از دنیای اقتصاد