تیمور از آن دسته آدم هایی است که زندگی ادبی و واقعی اش با هم یکی نیست. مثل اسکندر. ماجرای «مورچه امیر تیمور»، از آن حکایت هایی است که توی ادبیات ما ساخته شده به قصد تعلیم اما ظاهرا اصل خاصی ندارد چون تیمور اصلا وقت خاصی به زندان نیافتاده و از 25 سالگی خودش دست اندرکار بوده و هی حاکم این شهر و والی آن شهر شده و از 35 سالگی و بعد از گرفتن سمرقند هم خیال فتح دنیا به سرش افتاد. 35 سال تمام جنگید و مرزهای امپراتوری اش را از هند و ماوراءالنهر تا آسیای صغیر رساند.

اگر تیمور در هیچ جنگی شکست نخورده و اینقدر کارش درست بوده، پس چرا نتوانسته مثل مغول ها چین را بگیرد؟
تیمور از مصر تا مسکو را گرفت. شهرتش اصلا مدیون همین جنگ ها بود. ماشین جنگی تیمور با فتح خوارزم در سال 781 ق شروع به کار کرد. سال 782 تیمور کل خراسان را گرفته بود. سال 784 گرگان، مازندران، سیستان و هرات را به قلمرویش اضافه کرد. در سال 795 تیمور فارس، بخشی از عراق، لرستان و آذربایجان را گرفت و سلسله جلایریان را منقرض کرد.
بعد به سمت خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال 795 بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد و در سال 795 هند را فتح کرد. با عثمانی ها هم چند بار جنگید و در سال 804 سلطان بایزید عثمانی را به اسارت درآورد.
در سال 807 به پایتختش سمرقند برگشت و عزم تسخیر چین کرد اما خوشبختانه اجل دیگر مهلتش نداد و مرد. برخلاف چنگیز که پسرهایش سر جانشینی او با هم اتفاق نظر داشتند، پسرهای تیمور با هم نساختند و امپراتوری بادآورده را باد برد.


راست است که با حافظ شوخی داشته؟ حافظ از این بابا نمی ترسیده؟
حکایتی هست که وقتی تیمور حافظ را دیده، خواجه لباس مندرسی به تن داشته
تیمور او را تحویل نمی گیرد و با طعنه از او می پرسد من نصف دنیا را به آتش کشیدم برای یک سمرقند، آن وقت تو به خال هندوی «آن ترک شیرازی» سمرقند و بخارا می دهی؟
خواجه هم جواب داده از همین بذل و بخشش ها بوده که به این روز افتاده ام
در امکان تاریخی دیدار حافظ و تیمور بعضی ها تردید کرده اند چون حافظ در 792 ق درگذشته و تیمور در 795 ق به شیراز آمده. منتها بعضی ها می گویند این دو همدیگر را در حمله اول تیمور به فارس در 789 ق دیده اند. اینجوری ماجرا درست در می آید اما اینکه حافظ و بقیه شخصیت های معاصر تیمور از او حساب می برده اند شکی نیست. چنان که ابن خلدون و میر سید علی همدانی و بقیه، به محض اینکه تیمور می گفته می خواهد ببیندشان، سریع خودشان پیش او می آمدند تا تیمور به شهرشان حمله نکند.

در مورد حافظ هم داستانی معروف است که خواجه توی شعر معروفش با مطلع «سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی»، اولش بیت تخلص را اینطوری سروده بود که «به خوبان دل مده حافظ ببین آن بی وفایی ها/ که با خوارزمیان کردند ترکان سمرقندی» و اشاره داشته به حمله تیمور به خوارزم. بعد که دیده تیمور تا اصفهان هم آمده و ممکن است همان کاری که با خوارزمی ها کرده با خودشان هم بکند، سریع بیت را عوضکرده و سروده: «به شعر حافظ شیراز می خوانند و می رقصند / سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی». یعنی شعر من را در همان سمرقند هم دوست دارند.

برای نوع بشر، تیمور خطرناکتر بوده یا چنگیز؟
جوابش خیلی سخت است. هر دوی اینها تا توانستند قتل و غارت کردند. به سیاهه اعمال تیمور توجه بفرمایید: در 785 ق و در جریان فتح سیستان، 2 هزار اسیر را زنده زنده لای دیوار چال کردند. در 789 ق هفتاد هزار نفر را در اصفهان قتل عام کرد. در 793 و فتح خوارزم به هر سربازش دستور داد دوتا کله بریده با خودش بیاورد. در 801 دستور داد صد هزار هندی را در نزدیک دهلی سر بریدند.
در 803 و در حمله به گرجستان 40 هزار ارمنی را زنده به گور کرد. در همان سال در نزدیکی دمشق، از سرهای بریده شده 20 مناره درست کردند
. کلا تیمور در این زمینه ها صاحب سبک بود
منتها حواستان باشد که آمار کشته های چنگیز و تیمور، کلا از جنگ افروزهای امروزی خیلی کمتر است؛ مثلا ناپلئون به تنهایی ظرف 24 سال 30 میلیون نفر را به کشتن داد




منبع: همشهری جوان
روزانه