هيچ‌چيزي به اندازه يك تئوري خوب كاربردي نيست.


تئوري حكمراني خوب در دهه گذشته پارادايم مسلط كشورهاي توسعه يافته بوده است و به عنوان يكي از شاخص‌هاي بين‌المللي براي بررسي و مقايسه كشورهاي مختلف بكار رفته و در يك نقشه شش رنگي وضعيت كشورها را به تصوير مي‌كشد و به ترتيب، وضعيت كشورها از بهترين تا بدترين را به رنگ‌هاي :
1 – سبز تيره 2 – سبز روشن 3 – زرد
4 – نارنجي 5 – قرمز روشن 6 – قرمز تيره

نشان مي‌دهد كشورهايي كه از نظر شاخص‌هاي حكمراني خوب وضعيت بهتري داشته باشند به شكل سبز و كشورهايي كه بدترين وضعيت را داشته باشند به رنگ قرمز تيره معرفي مي‌شود. امروزه علاوه‌بر‌اينكه تحولات اقتصادي و اجتماعي طرح و پذيرش حكمراني خوب را مورد تأكيد قرار داده، بلكه فشارهاي خارجي نيز در تحقق آن تأكيد دارند.
سازمان‌هاي كمك‌دهنده بين‌‌المللي مثل صندوق بين‌المللي پول، بانك جهاني، سازمان تجارت جهاني (WTO) عفو بين‌الملل، ديده‌بان حقوق بشر، صلح سبز ... كه حكمراني خوب را به عنوان يكي از پيش‌شرط‌هاي كمك‌ها اعلام كرده‌اند.
با توجه به اهميت بحث حكمراني خوب به تبيين و بررسي حكمراني خوب و شاخص‌هاي آن مي‌پردازيم :
حكمراني بحث جديدي نيست بلكه سابقه‌اي طولاني شايد به عمر بشر دارد. حكمراني، فرآيندي است كه طي آن گروهي از مردم به نمايندگي از آنها تصميم مي‌گيرند و گروهي ديگر به نمايندگي از آنها و تحت نظارت آنها اجرا مي‌نمايند.
اين واژه شايد براي اوّلين‌بار در سال 1979 توسط ويليام سون در ادبيات اقتصادي بكار رفته و از سال 1980 به بعد كاربرد اين واژه بيشتر گرديده و هنگامي كه بانك جهاني در سال 1989 گزارش سالانه خود را به حكمراني خوب اختصاص داد، هيچ‌كس تصور نمي‌كرد كه حكمراني خوب جايگاه خود را بدين‌شكل در ادبيات توسعه گسترش دهد.
امروزه بسياري از كشورهاي در حال توسعه وقتي از اجراي سياست‌هاي تعديل ساختاري مانند خصوصي‌سازي و مقررات‌زدايي نا‌اميد شده‌اند حكمراني خوب را به عنوان تنها راه چاره توسعه و پيشرفت اقتصادي خود دانسته و هر روز كه مي‌گذرد اهميت آن بيشتر مي‌شود.

بطوري كه در سال 2002 طي 4 روز درحدود 830 گزارش در رابطه با حكمراني منتشر گرديده است.

اگر چه در برخي از ادبيات مديريتي واژه Good governance به معني دولت خوب تعبير و تفسير شده است ولي به‌هيچ‌وجه اين برداشت صحيح نمي‌باشد. زيرا حكمراني خوب مساوي دولت خوب نيست زيرا كه همه نهادهاي حكومتي در كشورها در دولت و قوه مجربه متمركز نشده است. بلكه ساير نهادهايي وجود دارند كه خارج از قوه مجريه و دولت در جامعه ايفاي نقش مي‌كنند. اگر چه وجود دولت خوب شرط لازم حكمراني خوب است ولي به‌هيچ‌وجه شرط كافي نمي‌باشد. حكمراني خوب نتيجه تعامل و كاركرد همه قواي يك كشور است. در حكمراني خوب مشروعيت حكمراني بسيار مهم است. در حكمراني خوب صاحبان اصلي قدرت مردم هستندو به‌جاي پرداختن به كارآمدي و توانمندي دولت از طريق حجم و اندازه آن به نوع رابطه مردم و حكومت توجه مي‌شود و رابطه نادرست شهروندان و حكومت‌كنندگان را از دلايل عدم توسعه اقتصادي مي‌دانند. پاسخگويي دولت به شهروندان، نبودن فساد، اقدام به اصول مردم‌سالاري، اعتماد عمومي، حق انتخاب و به حداكثر رساندن بهزيستي عمومي از ويژگي‌هاي اصلي حكمراني خوب به شمار مي‌رود.
يك الگوي واحدي را نمي‌توان براي حكمراني خوب معرفي و ارائه كرد اما چهار ركن اصلي حكمراني خوب عبارتند از:
- بخش عمومي و دولت كه وظيفه هدايت و راهبري و برقراري حاكميت قانون را به عهده دارد.
– بخش‌هاي خصوصي كه عهده‌دار ايجاد اشتغال، درآمد، توليد، تجارت و وظيفه كسب و كار را بدوش دارند.
– جامعه مدني كه فراهم‌كننده فرصت ابراز وجود مردم و شهروندان است.
– سازمان‌هاي محلي كه وظيفه بسيج، سازماندهي و اعمال فرهنگ‌هاي بومي را به‌عهده دارند.
تعامل خوب و روان بين اركان فوق‌ زمينه را براي تحقق حكمراني خوب در ابعاد مختلف فراهم مي‌آورد. حكمراني خوب صرفاً انجام وظايف نيست بلكه چگونگي و شيوه انجام وظايف را نيز شامل مي‌شود. هدف‌ها و روش‌ها، هر دو اهميت يكساني براي حكمراني خوب دارند و لذا هر كشوري مي‌تواند شرايط حكمراني خوب را با فرهنگ‌ها، ارزش‌ها و هنجارهاي خود بياميزد و آن را بومي نمايد. حكمراني خوب نبايد همراه خود، فرهنگ و ارزش‌هاي خاص را تحميل نموده يا اارزش‌هاي نادرست را دامن بزند.

خصوصيات و ويژگي‌هاي حكمراني خوب از منظر بانك جهاني :

رديف متغيـرها شـاخص‌ها
۱ فرآيند انتخاب‌، عزل و نظارت بر حكومت 1 – 1 : حق اظهارنظر و پاسخگويي
2 – 1 : ثبات سياسي و عدم خشونت
۲ ظرفيت دولت براي تدوين و اجراي سياست‌ها 1 – 2 : اثربخشي
2 – 2 : كيفيت مقـررات
۳ اقدام مردم و حكومت بر نهادهاي حاكم بر تعاملات اقتصادي و اجتماعي 1 – 3 : حاكميت قانون
2 – 3 : مبارزه با فساد



اندازه‌گيري شاخص‌هاي حكمراني خوب :
اندازه‌گيري شاخص‌هاي حكمراني خوب از طريق نظرسنجي از مردم، شهروندان، بنگاهها، مصرف‌كنندگان و توليد‌كنندگان، مديران و مأموران دولتي و ... انجام ‌مي‌گيرد كه عمده‌ترين اين شاخص‌ها عبارتند از‌:
شاخص‌ها و معيارهاي اندازه‌گيري خوب :
رديف عنوان شاخص‌هاي اصلي ملاك‌ها و معيارهاي اندازه‌گيري
۱ حق اظهارنظر و پاسخگويي - تغيير منظم حكومت‌ها
- نظام حقوقي شفاف و عادلانه
- توزيع برابر فرصت‌ها
- مقدار نظامي‌هاي كشور
- ميزان اطلاعات صاحبان كسب و كار
- تغيير در قوانين و رويه‌ها
۲ ثبات سياسي و عدم خشونت - آشوب‌هاي شهري
- كودتا
- ترور‌ها و اعدام‌هاي سياسي
- تنش‌هاي قومي
- قطبي‌شدن طيف‌هاي سياسي
- نزاع‌هاي اجتماعي و اعتصاب‌ها
۳ اثربخشي دولت - سياست‌گذاري به نفع كسب و كار
- كارايي نهادهاي دولتي
- كيفيت كاركنان دولت
- توانايي دولت در اجراي برنامه‌هاي خود
- استقلال استخدام و خدمات كشوري از فشارهاي سياسي
- كيفيت خدمات عمومي
۴ كيفيت مقررات تنظيمي - مداخله دولت در اقتصاد
- كنترل قيمت‌ها و دستمزدها
- موانع تعرفه‌اي و غيرتعرفه‌اي
- مداخله دولت در نظام‌هاي مالي
- مقررات دست و پا‌گير صادرات و واردات
- محدوديت دولتي براي تأسيس بنگاههاي جديد
۵ حاكميت قانون - هزينه‌هاي جرم و جنايت و ربودن خارجي‌ها
- فساد در نظام بانكي و گستردگي بازار سياه
- اعتماد مردم به مسئولان در حفظ دارايي‌ها
- توانايي اقامه دعوا برعليه حكومت
- اعتماد به نظام قضايي
- استقلال نظام قضايي از ساير قوا
- سرقت از كسب و كار
- كارايي نيروهاي ايمني براي ايجاد امنيت
۶ مبارزه با فساد - فساد در ميان مقامات رسمي
- فساد در ميان مديران ارشد
- ذهنيت نسبت به فساد
- فساد در خدمات عمومي
- فراواني فساد در مقامات عمومي
- پرداخت رشوه و ...


آمار و اطلاعات براساس بررسي‌هاي انجام شده بيانگر آن است كه :
- بين چگونگي حاكميت و رشد اقتصادي رابطه وجود دارد.
- حكمراني خوب براي رسيدن به رشد اقتصادي مؤثر است.
- درآمد بالاتر لزوماً منحصر به حكمراني خوب نمي‌شود.
- توسعه انساني با حاكميت خوب رابطه معني‌داري دارد.

نتيجه‌گيري :
بسياري از شاخص‌ها و ويژگي‌هاي حكمراني خوب با اصول و مباني دين ما علاوه بر اينكه در تضاد نيست بلكه همراستايي نيز دارد. و اگر با اصول، فرهنگ و ارزش‌هاي ديني و ملي خود تطبيق دهيم الگوي مناسبي براي سنجش چگونگي حكمراني است ولي بايد توجه داشت كه ايجاد و استقرار حكمراني خوب در يك جامعه به شكل برونزا نمي‌تواند مفيد باشد مخصوصاً در شرايطي كه بسترهاي ايدئولوژيكي، فرهنگي و زيرساخت‌هاي لازم فراهم نباشد. چرا كه توجه و اقدام به ارزش‌ها و هنجارهاي جوامع ازجمله شروط تحقق حكمراني خوب است و شاخص اقدام به ارزش‌ها باب ديگري در حكمراني خوب مي‌گشايد و بر اين اصل تأكيد مي‌كند كه بسترهاي فرهنگ و ارزش موجود در هر جامعه ضرورت‌هاي رفتاري خاص را به دنبال دارد.
به عنوان حسن‌ختام روايتي را از حضرت رسول اكرم (ص) در رابطه با اهميت حكمراني ( از تحف‌العقول ص 36 ) نقل مي‌كنيم:
هر گاه حكمرانان شما نيكان شما باشند و توانگرانتان سخاوتمندان شما و هر كارتان با شوراي همه شما باشد روي زمين برايتان بهتر است از درونش، هر گاه حكمرانان شما بدان شما باشند و توانگرانتان بخيل‌هاي شما و كارهايتان به دست نادانان افتد، براي شما هم بهتر است كه زير خاك باشيد. (مرگ بر زندگي شرف دارد)

منـابع :
- دفتر بررسي‌هاي اقتصادي مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي
- مقاله دكتر ميرحسيني تحت‌عنوان « حكمراني خوب »
- مقاله معصومه ستوده « گفتمان قالب، حكمران خوب »