در روم باستان عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در نه کتاب نوشتند ، سپس کتابها را به تیبریوس عرضه کردند ؛ امپراطور رومی پرسید : بهایشان چقدر است ؟ سیبیل ها گفتند : یکصد سکه طلا !
تیبریوس آنها را با خشم از خود راند ؛ سیبیل ها سه جلد از کتابها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند : قیمت همان صد سکه است ! تیبریوس خندید و گفت : چرا باید برای چیزی که شش تا و نه تایش یک قیمت دارد بهایی بپردازم ؟
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه کتاب باقی مانده برگشتند و گفتند : قیمت هنوز همان صد سکه است ! تیبریوس با کنجکاوی تسلیم شد و تصمیم گرفت که صد سکه را بپردازد اما اکنون او می توانست فقط قسمتی از آینده امپراطوریش را بخواند …
نتیجه : قسمت مهمی از درس زندگی این است که با موقعیت ها چانه نزنیم !
منبع:اس ام اس خور