:: زنگ تفریح ::
بابام واسه مامانم گل خریده برده بهش داده مامانم میگه گله ؟!!
بابام میگه: تا نظر کمک داور چی باشه !!
منوبابامومیگی
مامانمم برگشته گفته نظر کمک داورو نمی دونم ولی نظر کمیته انضباطی اینکه امشب
گشنه بخوابین تا دیگه منو مسخره نکنین !!
منو بابامو میگی
جزوه چیست؟؟؟ جسمی است سفت خشن زمخت که به محض تماس نوک انگشتان یا افتادن
نگاه به آن خواب تمام وجود را فرا میگیرد!
یادش بخیــــــر
یکی از متفکرانه ترین سرگرمی های دوران بچگیم , نصف کردن ویفر از مرز
کــــِرِم دارش بود
یه دفعه شیراز بودیم نصف شب دنبال آدرس میگشتیم هیچ کی تو خیابونا نبود یه جا
یه لامبورگینی گالاردو دیدیم ازش آدرس پرسیدیم رانندهه خیلی با مرام بود گفت
من مسیرم همونجاهاست دنبال من بیاین مسیرو نشونتون میدم
این دوست اندیشمند ما گفت آقا بی زحمت فلاشر بزن گمت نکنیم
طرف گفت عامو فکر میکنی این وقت شب چندتا گالاردو زرد تو خیابونه که شما
بخواین منو گم کنین!!!!
رسما قهوه ای سوخته شدیم
من هیچوقت نفهمیدم در کشوری که سرانه مطالعه یک و نیم دقیقه در روزه چرا
نمایشگاه کتاب اینقدر شلوغ میشه؟
تلویزیون متکبرانه جاروبرقی رو صدا زد و گفت :
هی ! آهای !!! آشغال جمع کن !!
جاروبرقی بانگاه تحقیر آمیزی در جوابش گفت :
هاااا ؟!! چیه ؟! اشغال پخش کن !!
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم میکشیدیم رو تخته فکر میکردیم
خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم…!
الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
مراحل درس خوندن من :
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خودم در حالت های مختلف ژست درس خوندن
اس ام اس بازی با بچه های كلاس که هر کدوم چه قدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سرکلاس نوشتن
به فحش کشیدن استاد و فک و فامیل هاش
و در آخر هم خسه شدم و رفتم یه چیزی بخورم