عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد . دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد . دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد . لذا گفت : عمو جان چه گرذبه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت : . . .