حـق ديـدار


هيچ شخصي به خوبي شما نمي تواند نيازهاي فرزندانتان و امكانات شخصي آنان را در برآوردن اين نيازها دريابد. بهترين حالت آن است كه شما دو نفر به همراه فرزندتان بكوشيد تا براي ديدار فرزندتان قاعده اي مناسب پيدا كنيد. در صورتي كه شما به توافق نرسيد دادگاه بايد يك قاعده منظم را براي اين ديدار تعيين كند. البته دادگاه هم مي كوشد تا با نظرخواهي از هر دو نفر شما اين قاعده را پيدا كند به طوري كه هم براي كودك و هم براي هر دو شما مناسب و عملي باشد. تنها زماني كه خواسته‌هاي تمام طرف‌هاي ذينفع در نظر گرفته شود اجراي اين قاعده نيز از هر سو فراهم مي شود.
در نظر داشته باشيد كه اجراي قول و قرارها به شكلي كه همه طرف‌ها راضي باشند به زمان نياز دارد. برخلاف انتظار شما در آغاز مسايل دشوارتر و كندتر پيش مي روند.
احتمالآ متوجه مي شويد كه فرزندتان هر بار پس از ديدار با طرف ديگر دچار آشفتگي است. گاهي بسيار تهاجمي يا اندوهگين است و در نگاهش غم و اندوه موج مي‌زند. در اين حالت بسياري از پدر و مادرها مي‌كوشند تا ديدار كودك با طرف ديگر را حتاالامكان محدود كنند و يا به طور كلي از انجام اين ديدارها جلوگيري نمايند.
توجه داشته باشيد كه حالت تهاجمي يا غم كودك شما نتيجه ديدار نيست بلكه پيآمد جدايي شما و عواقب ناشي از آن است و كودك نيز مانند شما به زمان نياز دارد تا بتواند خود را با شرايط جديد منطبق سازد و امكان بيان احساس خود را بيابد.
يك نكته مهم ديگر اين است كه ممكن است آن طرفي كه «حق ديدار دارد در زمان ديدار بسيار دقيق و به موقع حاضر شود و رفتار بسيار مهربانانه‌اي با كودك داشته باشد. شايد براي اولين بار درك كند كه زماني را كه با كودك خود مي گذارند چه قدر دلنشين است. در اين صورت دارنده حق سرپرستي كه در تمام اين سال‌ها خود را در مقابل مشكلات كودك تنها حس كرده است اكنون به طور ناگهاني با امكاني مواجه مي شود كه در گذشته وجود نداشته است. دشوار نساختن اين آغاز جديد براي طرف ديگر بسيار اهميت دارد. اين رابطه جديد مي‌تواند براي فرزندتان بسيار سودمند و متضمن رابطه‌اي خوب با هر دو طرف باشد. برخي مواقع جدايي به مثابه يك شاخص براي كودك محسوب مي‌شود و بر اساس آن مي‌تواند يك رابطه كاملآ جديد را با پدر و مادر خود برقرار سازد.
يكي از اتهاماتي كه معمولآ به طرف ديدار كننده زده مي‌شود لوس شدن زيادي كودك در اين ديدارهاست. آنگاه گفته مي‌شود كه «برآوردن خواسته‌هاي كودك در آخر هفته كار ساده‌ايست اما كنار آمدن با مشكلات او در تمام طول هفته به عهده‌ي من است ؛ بايد با پول كم بسازم بايد حد و مرزها را مشخص كنم و در نتيجه ي اين ديدارها، فقط وظايف من دشوارتر مي شوند» اگر هر دو نفر بتوانند از ايجاد تغييرات مداوم كه در طيف لوس كردن و بي توجهي قرار مي گيرد خودداري ورزيد، بسيار سودمند خواهد بود اما بهتر است بر روي قدرت داوري كودك نيز حساب كنيد زيرا نه تنها مي تواند به خوبي ميان قاعده و استثنا تميز قايل شود، بلكه به درستي از عهده درك تفاوت‌هاي پدر و مادر خود و رفتارهاي تربيتي متفاوت آن‌ها نيز برآيد.
تربيت د رتعطيلات نيز جزيي از اين مسايل است كه در آغاز ممكن است عذاب آور باشد اما به زودي عادي خواهد شد و رابطه بين كودك و دارنده حق سرپرستي به تدريج به آرامش مي رسد. طبيعي است كه رابطه كودك با پدر و مادر جدا شده اش با شادي و همراهي پيوند دارد. كودك نياز به سرپناه و مكاني در زندگي روزمره خود دارد، اگرچه سرپرستي كودك با وظايف و درگيري هايي همراه است.
بازخواست و بازجويي از كودك درباره‌ي طرف ديگر بسيار ناراحت كننده است و اين نكته بسيار مهمي است كه بايد به آن توجه شود. او در ميان دو سنگ آسياب قرار مي‌گيرد كه بايد يكي را در برابر ديگري حفظ كند يا خواست يكي را برآورده و به طرف ديگر خيانت كرده و به ديگري اطلاعات بدهد.
از سوي ديگر نبايد آنچه كودك با طرف ديگر تجربه مي كند را تحريم و ممنوع كرد زيرا به كودك اين احساس دست مي دهد كه «آنچه را با پدرو مادر خود تجربه كرده‌اند غلط بوده و نبايد درباره‌ي آن صحبت كند» بهترين حالت آن است كه از رابطه با طرف ديگر تنها درباره‌ي مواردي با كودك صحبت كنيد كه به خود كودك مربوط مي‌شود و يا فرزندتان مايل به گفت وگو درباره‌ي آن مي باشد. به هيچ وجه حق استفاده از اطلاعات اخذ شده از فرزندتان عليه شريك پيشين زندگيتان را نداريد. در ابتداي دوره جدايي انجام دقيق اين توافق كاملآ ضروري است. همين گونه است توافقي ديدار تدوام دوباره و زمان ارائه‌ي اطلاعات متقابل درباره سلامت كودك.
در بسياري موارد اختلافاتي كه موجب جدايي شده‌اند هنوز آنقدر نيرومنداند كه بر تمامي تصميماتي كه براي حل مشكلات في مابين در رابطه با فرزندتان مي گيريد تاثير منفي مي‌گذارند هرچه همكاري ميان پدر و مادر ضرورت بيشتري پيدا كند ممكن است به همان نسبت اختلافات في مابين نيز دوباره پديدار شوند براي نمونه يكي از طرفين خواهان تغيير در تاريخ ديدار كودك با طرف ديگر مي شود و او فكر مي كند كه «هميشه همين طور است هرچه برنامه ريزي كنم آن را برهم مي‌زند، هميشه حرف آخر را او بايد بزند.»
هر چقدر طرز فكر و نگرش والدين درباره ي زندگي و نيز هدف هاي تربيتي متفاوت باشد، ترس از تاثيرگذاري طرف مقابل بر روند شكل گيري كودك بيشتر مي‌شود. اين خطر هم وجود دارد كه مشاجرات به تدريج شدت يافته و سرانجام غيرقابل حل گردند به طوري كه در جهت عكس نيازها و منافع كودك عمل كنند. گذشته از نحوه ي سرپرستي كودك در صورتي كه هر كدام از والدين به زندگي ديگري با مدارا بنگرد و آن را همانگونه كه هست بپذيرد نتيجه بسيار مطلوب‌تر خواهد بود.
مي توان به كودك توضيح داد كه چرا آنچه در نزد پدر امري عادي تلقي مي شود در ديده مادر به گونه اي ديگر است. همانطور كه مسايل از ديد پدر بزرگ و مادر بزرگ نيز به گونه‌اي ديگر است. در مهد كودك و مدرسه و … نيز قواعد ديگري وجود دارد.
برخي مواقع گزينش همسر توسط يك يا هر دو طرف، همكاري ميان پدر و مادر در رابطه با فرزند مشترك را دچار بحران مي‌كند در اين حالت اين خطر وجود دارد كه همسر جديد از سوي ديگري به عنوان يك رقيب محسوب شود كه مي‌خواهد عشق و علاقه كودك را به سوي خود جلب كند و نقش پدر يا مادر حقيقي را ايفا كند. در چنين مواردي دعواهاي كهنه و نو در كنار همديگر قرار مي‌گيرد. موارد فوق الذكر، نمونه‌اي از مشكلات فراواني بود كه بعد از جدايي ممكن است پيش بيايند صرف نظر از ترتيبات و مقرراتي كه براي سرپرستي كودك در نظر گرفته مي‌شود، نكته مهم اين است كه «در هيچ حالتي شانس مسئوليت داشتن در مورد تربيت فرزند مشتركتان را از دست ندهيد.»
در ضمن اين نكته همواره بسيار اهميت دارد كه شما براي خودتان روشن سازيد كه در چنين وضعيتي دشواري‌ها و حوادث مرتبط به تربيت فرزند، پديده‌هايي طبيعي‌اند، و اين مشكلات و رويدادها ممكن است در زندگي عادي و در خانواده‌اي هم كه كنار يكديگر زندگي مي‌كنند پيش آيد.