معنا و مفهوم رحمت

مشهور در ميان گروهي از مفسرين اين است كه صفت رحمان اشاره به رحمت عامه دارد كه شامل دوست و دشمن و مؤمن و كافر ، نيكوكار و بد كار مي‌باشد . باران رحمت بي حسابش همه را فرا مي گيرد، همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند، ولي رحيم اشاره به رحمت خاصه دارد كه ويژه بندگان صالح و مؤمن است. لذا رحمان در همه جا مطلق اما رحيم بصورت مقيد آمده است «و كان بالمؤمنين رحيما»23
امام صادق نيز فرمود : «الرحمن بجميع خلقه ، الرحيم بالمؤمنين خاصه . »24
رحمت الهي معنا و مفهوم وسيعي دارد . « رحمتي وسعت كلِّ شَي »25 بلكه خداوند متعال رحمت را برخودش فرض و لازم كرده است «كتب ربكم علي نفسه الرحمه »26
رحمت گاهي جنبه معنوي وزماني جنبه مادي دارد هم دنيا هم آخرت را در بر مي گيرد و در آيات قرآن بر معناي زيادي اطلاق شده است. گاهي بر مسئله هدايت و گاهي نجات از دشمن و گاهي باران پر بركت و گاه به نعمتهاي ديگري همچون نور و ظلمت ، شب و روز و در موارد بسيار نيز به بهشت و مواهب خدا در قيامت اطلاق مي‌شود . بخشيدن از گناهان ، قبول توبه و عيب پوشي از آنان ، فرصت دادن براي جبران اشتباهات، همه از مظاهر رحمت و مهرباني اوست .
رحمت الهي گاهي جنبه تشريعي دارد كه از طريق بعثت پيامبران و نزول كتب آسماني و تشريع احكام و بشارتها و انذارهاست وگاهي جنبه تكويني دارد و از طريق امدادهاي معنوي و الهي است .

رسول اعظم؛ پيامبر رحمت

« وَ ما اَرسَلناكَ الا رحمه للعالمين»27. خداوند رب العالمين، رسول اعظم را به عنوان رحمه للعالمين مبعوث كرد .
همانطوري كه رحمانيت خداوند صفت عامه اوست و همه انسانها اعم از مؤمن و كافر را شامل مي شود، پيامبر اعظم هم براي همه انسانها درهمه اعصار و تمامي مكان‌ها تا پايان جهان رحمت است نه تنها براي پيروان و دوستان بلكه همه اهل عالم ، گويا خوب و بد و دوست و دشمن بايد اين مهرباني و رحمت را از پيامبر احساس كنند .
دنياي امروز كه فساد و تباهي و ظلم و بيداد گري از در و ديوار آن مي بارد و آتش جنگها از هر سو شعله ور است وچنگال زورمندان ، حلقوم مستضعفان را مي فشارد، در دنيايي كه جهل و فساد و جنايت و ظلم و استبداد و تبعيض وجود دارد، در اين زمان مفهوم رحمه للعالمين از هر وقت ديگر آشكار تر است. چه رحمتي از اين بالاتر كه برنامه و آئيني آورده كه همه اين ظلمها و بدبختي‌ها و سيه روزي ها پاياني است و تداوم اين رحمت ، سرانجامش حكومت صالحان است كه سياق آيات به آن اشاره دارد، چونكه ابتدا فرمود : « و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون »28.
ما بعد ازتورات در زبور داود نوشتيم كه بندگان نيكوكار من وارثان زمين مي شوند .
سپس فرمود : « وَ ما اَرسَلناکَ الا رحمه للعالمين »29 ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم .
تعبير به عالمين و استثناء در جمله منفي و نکره آمدن رحمت آنچنان مفهوم وسيعي دارد که تمام موجودات عالم در تمام اعصار و قرون و حتي تمام ملائکه الهي را شامل مي شود . هنگامي که اين آيه نازل شد پيامبر از جبرييل پرسيد : « هل اصابک من هذه الرحمه شيئي . قال : نعم ، انّي کنتُ اخشي عاقبه الامر فامنت بک ».
آيـا چيـزي از ايـن رحمـت عائـد تو شـد؟ جبرئيل گفت: بله من از پايان کار خويش بيمناک بودم، اما بخاطر شما که رحمت براي جهانيان هستي از وضع خود مطمئن شدم. 30
خود پيامبر اعظم فرمود : «انّما بعثت رحمه »؛ همانا من رحمتي برانگيخته شده ام . 31
عموم مردم دنيا اعم از مومن و کافر ، همه مرهون اين رحمت هستند . چرا که نشر آئين اسلام موجب نجات همگان است . حال گروهي از آن استفاده کردند و گروهي نکردند اين مربوط به خود افراد است و تأثيري بر عمومي بودن رحمت پيامبر اکرم نمي گذارد . اين درست مثل آن است که بيمارستاني مجزا براي درمان همه دردها با پزشکان ماهر و انواع داروها تأسيس کنند و درهاي آنرا به روي همه مردم بدون تفاوت بگشايند، اما بعضي از بيماران از اين مکان استفاده کنند و بعضي نکنند. آيا اين در عمومي بودن آن تأثير منفي دارد؟ به تعبير ديگر ، رحمت بودن وجود پيامبر براي همه جهانيان جنبه مقتضي و فاعليت فاعل دارد.

رسول اعظم؛ مظهر رحمت و رأفت الهي

رحمت و رأفت پيامبر اعظم تجلي رحمت و رأفت بيکران الهي است هر آنچه که از رحمت نبوي در دنيا و آخرت نصيب افراد مي‌شود پرتوي از رحمت الهي است همه احکام حتي جهاد و حدود و قصاص و ساير کيفر و قوانين جزائي اسلام نيز براي جامعه بشري رحمت است و اگر رحمانيت خداوند اشاره به لطف عام خداوند دارد که هم دوست و دشمن ، مومن و کافر را شامل مي‌شود، پيامبر اعظم هم که در قرآن بعنوان رحمت براي عالمين معرفي شده هم براي مومن وهم غير مومن رحمت است. از آيات مختلف قرآن به خوبي استفاده مي شود که نبوت ، رحمت و لطف خدا بر جهان بشريت است و براستي چنين است. اگر انبيا نبودند انسانها راه آخرت و دنيا را گم مي کردند، لذا پيامبر اعظم هم مايه رحمت براي انسان هست . « وَ ما ارسلناکَ الا رحمه للعالمين » و هم موجب رأفت . لذا در اوصاف پيامبر اعظم فرمود : « و بالمؤمنين رئوف رحيم »32 رسولي آمده که به مؤمنان رئوف و مهربان است .
قابل توجه اينکه در قرآن کريم هم رحمت بر پيامبر اطلاق شد و هم رحيم بودن يعني پيامبر اعظم هم براي همه مردم اعم از کافر و مومن رحمت عامه است و هم براي مومنين رحمت خاصه و اگر رحمانيت خداوند اشاره به لطف عام خدا دارد که حتي کافر و دشمنان دين را شامل مي شود يعني شما چگونه به خدايي که همه افراد حتي دشمنان و کفار را مشمول لطف و رحمت قرار مي دهد ايمان نمي آوريد. اين نهايت ناداني شماست . پيامبر اعظم هم که رحمت عامه براي جهانيان معرفي شده است معنايش اين است. چگونه رسولي که براي همه جهانيان حتي دشمنان و کفار رحمت است به او ايمان نمي آوريد. اين نهايت بي خردي شماست.
در سيره پيامبر رحمت نقل شده تا آنجا كه ممکن بود سائل را رد نمي کرد، حتي روزي زني فرزند خود را نزد پيامبر فرستاد و گفت به حضرت بگو پيراهن خود را به ما لطف نمايد. فرزندش خدمت حضرت رسيد و تقاضاي پيراهن نمود. پيامبر رحمت هم پيراهن خود را به او داد. آيه نازل شد« ولا تبسطها کل البسط »33 هر چه داري در راه خدا انفاق مکن .
در حق اسرا و بردگان فوق العاده سفارش مي فرمود : حتي با زن اسير ازدواج کرد همينکه شنيد زني را در جبهه اسير کرده اند و بعد از اسارت او را از کنار جنازه همسرش عبور داده اند تا دل آن زن را بسوزانند به شدت ناراحت شد و به اين عمل شديداً اعتراض نمود . هنگامي که سوار بر مركب بود اجازه نمي داد کسي همراه او راه برود بلکه او را سوار مي کرد . در غم و شادي همراه مردم بود لذا به تشيع جنازه آنها مي رفت و در دورترين نقطه شهر مدينه به عيادت مريض مي رفت .
يشيع الجنائز و يعود المرضي في اقصي المدينه34
علي (ع) فرمود : هر گاه کسي از برادران ديني را سه روز نمي ديد سراغ او را مي گرفت و اگر در سفر بود برايش دعا مي کرد و اگر -بيمار بود به عيادتش مي رفت . 35
همواره مي فرمود هر که رحم نکند به او رحم نمي شود « من لا يرحم وَلا يرحَم »36
حضرت زهرا (س) دختر رحمه للعالمين هم در لحظه افطاري غذاي مورد نياز خود را به فقير و مستمندان اعطا نمودند .
« وَ يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيماً و اسيرا »37
آنها بخاطر حب به خدا به فقير و اسير و يتيم طعام مي دهند .
علي(ع) هم در بستر شهادت سفارش قاتل خود را به فرزند ش امام حسن مجتبي(ع) مي کند و مي‌فرمايد: اطعموه و اسقوه و احسنوا اسارته38 . او را غذا و نوشيدني بدهيد و در حال اسارت با او خوش رفتاري کنيد.