جيببري يکي ديگر از جرائم شايع در ميان زنان مجرم است.
مهين که توسط پليس آگاهي تهران بازداشت شده و فردي سابقهدار است، ميگويد: «در مترو وقتي واگن شلوغ بود خودم را به زنان مسافر ديگر که حواسشان پرت بود، نزديک ميکردم و خيلي آرام و آهسته با باز کردن در کيفشان هر چه دستم ميآمد ميدزديدم و ايستگاه بعد پياده ميشدم. گاهي هم در صف يا داخل اتوبوسهاي بيآرتي اين کار را انجام ميدادم.»
سولماز، دختري بيست و چهار ساله است که سوار بر موتور کيفقاپي ميکرد، البته با ظاهري پسرانه. او درباره شگردش ميگويد: «لباس پسرانه ميپوشيدم، موهايم را هم هميشه کوتاه نگه ميداشتم و ترک موتور همدستم مينشستم ما در خيابانها پرسه ميزديم و همينکه مورد مناسبي به چشممان ميخورد، سراغش ميرفتيم و من کيف را ميقاپيدم».