بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: داستان کوتاه

  1. #1
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    new12 داستان کوتاه

    به نام خدا

    دختري بود نابينا که از خودش تنفر داشت
    نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنيا تنفر داشت اما يک نفر را دوست داشت
    “دلداده اش را” با او چنين گفته بود :
    « اگر روزي قادر به ديدن باشم حتي اگر فقط براي
    يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم عروس تو و روياهاي تو خواهم شد »
    و چنين شد که آمد آن روزي که يک نفر پيدا شد
    که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
    و دختر آسمان را ديد و زمين را ، رودخانه ها و درختها را
    آدميان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست
    دلداده به ديدنش آمد و ياد آورد وعده ديرينش شد :
    « بيا و با من عروسي کن ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »
    دختر برخود بلرزيد و به زمزمه با خود گفت :
    « اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
    دلداده اش هم نابينا بود
    و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسري با او نيست
    دلداده رو به ديگر سو کرد که دختر اشکهايش را نبيند
    و در حالي که از او دور مي شد گفت:

    (( پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي. ))

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  2. #2
    Yorgun آواتار ها
    • 66

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    دانشگاه&خونه
    شغل , تخصص
    webmaster
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ممنون
    زیبا بود
    کار دنیا اینه والا...

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •