..« دیدگاه دین درباره نقاشی و مجسمه سازی »....



آنچه فراروی دارید، نوشتاری است در مقوله هنر نقاشی و مجسمه سازی از دیدگاه دین، براساس منابع و مدارک اهل سنّت، از عبدالمجید وافی، استاد دانشگاه الازهر مصر، که از مجلّه (رسالهٔ الاسلام) شماره ۵۱ ـ ۵۲ برگرفته شده که پس از ترجمه توسط برادر فاضل جناب آقای محمد حسین واثقی، تقدیم می داریم، به امید آن که مفید افتد و اهل نظر را به کار آید.
● فقه
تردیدی نیست که هرگاه در موضوع نقاشی و مجسمه، به فتوای فقیهان می نگریم، می بینیم بیشتر بر حرام بودن تأکید دارند تا روا بودن، هر چند در مقدار تأکید و حدود سخت گیری بر حرام بودن تفاوت دارند.
به عنوان مثال: نوویّ، از بزرگان مذهب شافعی، دایره حرام بودن را بسیار گسترده می داند و چنین می نویسد:
(فتوای پیروان شافعی و دیگر عالمان دینی این است: نقاشی چهره حیوان، بی چون و چرا حرام است; زیرا در روایات، وعده عذاب شدید الهی داده شده است. فرقی نمی کند که این نقاشی در وسیله مورد استفاده کشید شده باشد و یا فقط جنبه تزیینی داشته باشد و فرق نمی کند که نقاشی بر روی لباس، یا فرش، درهم، دینار، ظرف و دیوار و همانند اینها باشد. در هر صورت حرام است; چرا که به مفهوم همانندی با آفریدگاری خداوند است، لیکن نقاشی درخت و پالان شتر و جز اینها که جاندار نیستند، حرام نیست. این، نسبت به اصلِ صورتگری و نقاشی.
اما استفاده از ابزار و چیزهایی که نقاشی چهره حیوان بر روی آنها انجام گرفته است، دو صورت دارد: اگر بر دیوار آویخته و یا در لباس کهنه و مانند آن باشد که استفاده نمی شوند، حرام است و اگر در فرشی که زیرپا گسترده می شود و یا متکایی باشد که مورد استفاده قرار می گیرند، حرام نیست. [حاصل فتوای ایشان: اگر به صورت تزیینات استفاده شود حرام است وگرنه حرام نیست] و آیا بودن نقاشی در منزل مانع ورود فرشتگان می شود یا خیر، مطلب دیگری است.
در تمام این موارد، فرقی بین نقاشی و مجسمه نیست.)
در پایان می افزاید:
(این بود خلاصه فتوای ما در این موضوع و به همین مضمون تمام علما، صحابه و تابعان و پس از آنها، فتوا داده اند. فتوای ثوری، مالک، ابوحنیفه و دیگران نیز همین است.
شماری از فقیهان گذشته، بین مجسمه و نقاشی فرق گذاشته و گفته اند:
(صورتگری به گونه مجسمه که سایه می اندازد حرام است، امّا نقاشی ساده، حرام نیست.)
این فتوا به نظر ما باطل است; زیرا پرده ای را که پیامبر منع کرد، فقط نقاشی داشت و کسی تردید ندارد که ناپسند بوده است و غیر از این روایت، احادیث دیگری نیز، بر حرام بودن مطلق نقاشی دلالت می کنند.
زهری می گوید:
(صورتگری به طور مطلق حرام است. همچنین استفاده از چیزهایی که صورتگری در آنها انجام شده و نیز وارد شدن به خانه ای که اینها در آن جا نگهداری می شوند، چه به صورت نقاشی بر روی لباس باشد و یا به صورت مجسمه و باز تفاوتی نیست که نقاشی بر روی دیوار و لباس و فرش باشد که مورد استفاده قرار می گیرند و یا بر روی چیزهایی باشند که تنها جنبه تزیینی دارند. همگی حرام هستند.)
ظاهر احادیث بر این فتوا دلالت می کنند، بویژه حدیث بالشت کوچک که مسلم، آن را نقل کرده است و این فتوا از قوت برخوردار است.)۱
دیدید که نووی، با سخت گیری در مورد صورتگری جانداران فتوا داد و به نظر او فرق نمی کرد که صورتگی در لباس یا فرش، درهم، دینار، ظرف و دیوار و یاهمانند آنها باشد.۲
اگر به این فتوای او عمل کنیم، باید بگوییم که برای هیچ هنرمندی جایز نیست که هیچ گونه از گونه های جانداران و انسان را برای هیچ هدفی از هدفهای زندگی به تصویر کشد.
و نیز دیدید که او بر حرام بودن نگهداری چیزهایی که دیگران بر روی آن تصویرگری و نقاشی کرده اند نیز، سخت گیری کرد و جایز ندانست، مگر به عنوان وسیله زندگی و مورد استفاده، چون فرشی که زیر پا پهن می شود و همانند آن.
نتیجه کلام ایشان: نگهداری ظرفهایی که نقاشی دارند به صورت تزیینات و آویختن تابلوی نقاشی بر دیوار و آنچه که همانند اینهاست، جایز نیست.
وملاحظه شد که وی خواست در ضمن بیان کند: آیا فرشتگان رحمت وارد منزلی می شوند که نقاشی در آن نگهداری می شود، یا خیر؟
وی از فرق گذاردن بین مجسمه، عکس و نقاشی، دوری جست و در همه این موارد، شیوه منع و تحریم را در پیش گرفت.
و نیز نخواست به حدیثی بپردازد که بین مجسمه و نقاشی فرق گذاشته است; تا به باطل بودن آن نظر دهد و این حدیث را با روایت دیگر معارض بداند و به اعتبار آن رأی دهد.
از آنچه نووی بیان کرد روشن شد که شماری از علما، بین مجسمه و نقاشی فرق گذارده اند (هر چند خود نپذیرفت) اینان، ساخت و نگهداری مجسمه را حرام و عکس و نقاشی را جایز دانسته اند، چه بر روی لباس و غیر آن باشد و چه برای استفاده در امور زندگی، آویختن بر دیوار و… به کار رود.
شماری از فقیهان این قدر سخت گیری نداشته اند و به گونه جزئی اجازه داده اند، چون قاضی عیاض از فقهای مالکیه که اسباب بازی کودکان دختر را جایز می داند:
(مجسمه هایی که کودکان دختر با آن بازی می کنند، چون عروسکهای زیبایی که از گچ و پنبه و مانند آن ساخته شده است.)
او برای اثبات جواز، به این روایت استدلال کرده است:
(عایشه، وقتی با پیامبر ازدواج کرد کودک بود و اسباب بازی کوچکی از همین گونه داشت که او و همبازیهایش با آن بازی می کردند.)
قرطبی در ذیل این حدیث می نویسد:
(علما گفته اند این برای ضرورت است، زیرا کودکان دختر برای تربیت اولاد به آن نیاز دارند.)۳
گروهی از علما، مجسمه را به طور مطلق جایز دانسته اند، تا چه رسد به عکس و نقاشی. برای اثبات جواز، به آیه شریفه ای استدلال کرده اند که داستان حضرت سلیمان را حکایت می کند:(یعملون له مایشاء من محاریب وتماثیل و…)۴
برای وی، هر چه می خواست از بناهای بلند و تندیسها و… می ساختند.
و گویند تمثال عبارت است از هر شکلی که به صورت انسان، یا حیوان ساخته شود. و نیز گویند که حضرت سلیمان، انواع مجسمه ها: از شیشه، مس و سنگ و مرمر داشت.
برخی از اینها، مجسمه پیامبران گذشته و عالمان و صالحان بودند و بعضی مجسمه حیوانات. نقل شده، او بر تختی می نشست استوار بر دو مجسمه که نیم تنه پایین آنها شیر و نیم تنه بالای آنها خروس بود. هر گاه بر تخت بالا می رفت، شیرها پاهای خود را دراز می کردند و هر گاه پایین می آمد، خروسها بالهای خود را می گستردند.
پس اینها مجسمه های ساده ای نبودند، بلکه حرکت معینی داشتند.
این فتوا را مکی، در هدایه آورده و پیش از وی، نحاس نیز، چنین فتوایی داشته است.
همان گونه که به کار سلیمان استدلال کرده اند به کار مسیح نیز استناد جسته اند که قرآن، از زبان وی می فرماید:
(… انی اخلق لکم من الطّین کهیئهٔ الطَّیر فأنفُخُ فیه فیکون طیراً باذن اـ…)۵.
من برای شما از گِل چیزی چون پرنده می سازم و در آن می دمم، به اذن خدا، پرنده ای می شود.
این دیدگاه ها در تفسیر قرطبی آمده است. هر چند وی، روایاتی رانیز آورده که با اینها تعارض دارند و اشتباه آنها را هم روشن می کند.۶
حقیقت این است که هر فقیه و عالمی، در این موضوع، فتوای خاصی دارد که خود آن را پسندیده و روایاتی وجود دارد که هر کسی برای اثبات نظریه خود، به آنها استدلال کرده است.
روش ما در این موضوعِ اختلافی، آن است که به خدا و پیامبرش واگذاریم، تا به این کلام خدا عمل کرده باشیم:
(فان تنازعتم فی شیءٍ فردُّوه الی اـ والرسول ان کنتم تؤمنون باـ والیوم الآخر ذلک خیر واحسن تأویلا.)۷
هرگاه در امری اختلاف پیدا کردید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این، خیر شماست و سرانجامی بهتر دارد.
پس لازم است دلایل مهمی که از کتاب و سنت بر این موضوع وارد شده، به بوته بررسی نهاده شود، تا حق روشن گردد.
● روایات
ابتدا روایات را می آوریم که هم شمارشان زیاد است و هم گفت وگوهای فراوانی درباره آنها صورت گرفته است، از جمله این روایات:
۱) از عایشه نقل شده است:
(أنها نصبت ستراً وفیه تصاویر. فدخل رسول اـ، صلّی اـ علیه وآله وسلم، فنزعه. قالت: فقطعتها وسادتین فکان یرتفق علیهما.)۸
در خانه پرده ای آویخته شده بود که تصویرهایی داشت. پیامبر(ص) وارد شد و آن را کند. من پرده را پاره کردم و دو پشتی از آن ساختم و حضرت بر آنها تکیه می کرد.
این حدیث را همگان پذیرفته اند. احمد بخش آخر حدیث را چنین نقل کرده است:
(فقطعته مرفقتین فلعد رایته متکئاً علی احداهما وفیها صورهٔ.)۹
من آن را پاره و به دو پشتی تبدیل کردم و پیامبر را می دیدم که بر یکی تکیه می کرد و عکس هم در آن بود.
در این حدیث، واژه تصویر، به صورت جمع آمده است. آیا می توان از روی قطع گفت که پیامبر پرده را نپسندید و پاره کرد، فقط به این دلیل که نقاشی داشت؟
ما که نمی توانیم بپذیریم، زیرا خود حدیث می گوید: (تصویر کامل در یکی از پشتیها بود و پیامبر(ص) بر آن تکیه می کرد.)

پی نوشتها
۱ . (صحیح مسلم)، شرح نووی، ج۸۱/۱۴ ـ ۸۲.
۲ . مقریزی در رساله (نقود) می نویسد:
(عمر، در هم و دینارهای را سکه زد که نقش خر و رومیها را داشت. وی، هیچ تغییری در نقاشی آن نداد، جز آن که در برخی کله (لا اله الاّ وحده، اللّه احد، محمد رسول اللّه) را افزود.
آیا می دانید که نظر فقها در مورد این کار عمر چه بود؟
۳ .تفسیر (قرطبی)، ج۲۷۵/۱۴.
۴ . سوره (سبأ)، آیه ۱۳.
۵ . سوره (آل عمران)، آیه ۴۹.
۶ . (تفسیر قرطبی)، ج۲۷۴/۱۴.
۷ . سوره (نساء)، آیه ۵۹.
۸ . (سنن نسائی)، ج۲۱۴/۸.
۹ . (مسند احمد)، ج۲۴۱/۶.
۱۰ . (سنن نسائی)، ج۲۱۳/۸; (مسند احمد)، ج۲۴۱/۶
۱۱ . (همان)، ج۲۱۴/۸، (همان)، ج۱۷۲/۶.
۱۲ . (تفسیر قرطبی)، ج۲۷۴/۱۴.
۱۳ . (مسند احمد)، ج۳۰۵/۲.
۱۴ . (همان)، ج۳۰۸/۱.
۱۵ . (صحیح بخاری)، ۱۳۶/۲۱.
۱۶ . همان) ۱۴۰/.
۱۷ . سوره (فاطر)، آیه ۱.
۱۸ . سوره (عنکبوت)، آیه ۴۱.
۱۹ . سوره (اعراف)، آیه ۱۵۲.
۲۰ . (صحیح بخاری)، ج۱۳۴/۲۱.
۲۱ . سوره (مائده)، آیه ۹۰.
۲۲ . (سوره سبأ) آیه ۱۳.
۲۳ . (سوره (آل عمران)، آیه ۴۹.
۲۴ . سوره (یونس)، آیه ۱۰۱.
۲۵ . سوره (روم)، آیه ۴۲.
۲۶ . (تاریخ الأمام السید رشید رضا)، ج۴۹۸/۱.
کاوشی نو در فقه اسلامی - شماره ۴ ص ۲۶۳






هنر برتر از گوهر آمد پد ید