حلقه مفقوده کجاست؟
اگر با تامل به جامعه و محیط خودمان نگاه بیندازیم، تفاوت‌های زیادی در پوشش‌ها و همچنین آداب سخن گفتن، شیوه‌های تفریح و سرگرمی، نحوه شوخی و سایر مواردی می‌بینیم که مجموع آنها فرهنگ اجتماعی ما را شکل می‌دهد؛ فرهنگی که با غور کردن در تاریخ سرزمینمان، ریشه‌هایش به تمدن عظیم ایرانی و اسلامی ما می‌رسد. اما مهم‌ترین سوال این است که این فرهنگ و تاریخی که هویت ملی ما را شکل می‌هد، کجاست؟


جوانان امروز با دغدغه‌های فراوانی روبه‌رو هستند. تهاجم فرهنگی، مد و مدگرایی، افکار غرب‌زده در مقابل خانواده‌های سنتی و سنت‌های همچنان پا برجای خانواده‌ها، همه و همه، هویت‌یابی جوانان را با مشکل روبه‌رو کرده است.
دکتر سیما فردوسی، روان‌شناس در این باره می‌گوید: «مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خلاصه نمی‌شود بلکه عبارت است از: دغدغه‌های مربوط به ازدواج، امنیت شغلی و فضای نامناسب کسب و کار، هویت که به معنی شناخت خودش و باور کردن خودش است، مشکل خانواده و جوان، یعنی رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به وی و به طور کلی، ایجاد زمینه‌ای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد. والدین باید در همه کار‌ها جوان را حمایت کنند نه دخالت؛ یعنی تجربیات مفید خود را در زمینه تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و… در اختیار جوان بگذارند و مثلا به او بگویند «به نظر ما اگر این کار را بکنی بعدا این مشکل برای تو پیش می‌آید» و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرند.

او تاکید می‌کند: مشکل هویت جوان، یعنی این‌که جوان بتواند هویت مستقل را بیابد و مرامش را به دست آورد. اما اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند. به چه سمتی رود و هدف و خط‌مشی او چیست؛ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد. جوانان به حمایت‌های خانواده در تمام مسیر زندگیشان احتیاج دارند.


نوشدارو قبل از مرگ سهراب

هویت و بازیابی آن موضوعی نیست که بتوان با چند همایش و برگزاری تعدادی نمایشگاه و ارائه چند طرح حل کرد، بلکه برای رسیدن به یک هویت منسجم ایرانی ـ اسلامی باید فرهنگ و تاریخ غنی خود را بارها و بارها در ذهن مرور کنیم.
مسلما پس از این مرور باید دید که آیا پایبند بودن به موازین و اخلاقیاتی که هویت ایرانی ـ اسلامی ما را نشان می‌دهد، ما را فردی متعصب و متحجر نشان خواهد داد؟ اگر این سوال در ذهن ما متبادر شد، کافی است نگاه گذرایی داشته باشیم به کشورهای آسیایی اطرافمان؛ کشورهایی نظیر ژاپن، چین و کره که رشد اقتصاد آنها، غرب را به شگفتی واداشته است.


با کمی ریزبینی خواهیم دید نیازها و خواست‌هایشان در کنار شیوه زندگی تغییر کرده است ولی هویتشان همچنان در چهره اکثر خانواده‌هایی که خود را با اصالت می‌دانند، نمایان است.
مسلما نمی‌توانیم با پیشرفت‌های بشری بیگانه شویم و به عنوان مثال از یک اتومبیل دهه ۸۰ همچنان استفاده کنیم و این موضوع را نشان‌دهنده اصیل بودن خود بدانیم.


این موضوع غیرمنطقی است، اما می‌توانیم در لباس پوشیدن، در سخن گفتن، در شوخی‌های روزمره و طنزپردازی و در عرصه فرهنگ و هنر بویژه سینما ایرانی ـ اسلامی بودن را که مهم‌ترین پیامد آن برای ما شخصیت و متانت فردی است، بازیابی کنیم؛ موضوعی که بیش از همه همت و تلاش مسئولان فرهنگی و اصحاب قلم و هنر را می‌طلبد.


در این زمینه نمی‌توانیم از نهادی مانند خانواده انتظار زیادی داشته باشیم چراکه خانواده فقط تا مرحله‌ای می‌تواند الگوی نظام تربیتی و زیستی ما باشد، اما از مقطع خاصی پس از ورود فرد به جامعه و آشنایی با رفتار‌ها و نرم‌های مختلف، ناهنجاری‌های مختلف سراغ وی می‌آید و هرکدام با زبان و روش خود، انسان را به ورطه منفعت‌طلبی خویش می‌کشاند بنابراین، پرداختن به زیرساخت‌های فرهنگی و فراهم آوردن بسترهای لازم برای شناخت یک هویت ملی و دینی در جامعه توسط نهادهای فرهنگی، مهم‌ترین عنصری است که در این روزها می‌تواند به جوانان ما برای گریز از معضل بحران هویت کمک کند.


منبع: سید علیرضا بهشتی - جام‌جم