-
هاله ی نورانی خود را بشناس!!!
میدان ظریف انرژی اطراف انسان هاله نام دارد. این انرژی حیاتی تجلی چند بعدی انرژی درخشان كیهانی است، كه كالبد فیزیكی را در برگرفته، در آن نفوذ می كند و به آن حیات و معنا می بخشد.
هاله، تصویر كامل زندگی ما است. هاله در برگیرنده ی آگاهی ما است، همه ی افكار و احساسات و آگاهی ما از آن منشأ می گیرند. هاله شامل تمام تجربیات زندگی ما از لحظه ی تولد تا لحظه ی مرگ است. همچنین هاله شامل همه ی خاطرات گذشته زندگی ما است، كه از طریق سرنوشت )كارما ) پیشاپیش معین شده است.
هاله، كالبد زنده و چند بعدی آگاهی ما است، كه افكار و احساسات واقعی را نشان می دهد، زیرا همواره به واقعیت درونی ما پاسخ می دهد. در واقع، وضعیت كالبدهای نامرئی، لایه های هاله ای و چاكراها می تواند به واسطه ی تجربیات ماو نحوه پاسخ ما به آنها، هر روز با روز پیش متفاوت باشد. با مشاهده ی ساختار و رنگهای هاله می توانیم اطلاعات مهمی درباره ی سلامت جسمی، عاطفی، ذهنی و روحی فرد كسب كنیم. رنگها بازتاب سلامت كلی هاله هستند. یك هاله ی سالم دارای رنگهایی شفاف، روشن و درخشان است. رنگهای كدر در هاله نشان دهنده ی مشكل یا بیماری هستند. محل و شدت گرفتگی و عدم كارآیی انرژی می تواند شدت و مرحله ی بیماری را نشان دهد.
رنگها همچنین بازتاب وضعیت ذهنی و عاطفی ما هستند. مثلاً رنگ غالب زرد در هاله، یا تابش رنگ زرد قوی در كالبد ذهنی، نشان دهندهٔ تمایل به زندگی، تجربه و تفكر است. هاله از كالبدهای جداگانه و در عین حال مرتبط با آگاهی و لایه های انرژی اتری تشكیل شده است. چهار كالبد نامرئی آگاهی كه مشخص كننده ی شخصیت، ادراك، روش زندگی و عواطف روحی ما هستند عبارتند از:
كالبد اتری، كالبد عاطفی، كالبد ذهنی و كالبد معنویهمچنین هاله دارای هفت لایه ی مجزای انرژی است، كه به نحو بنیادی با آنچه سیستم چاكرا می نامیم و در طول نخاع قرار گرفته است در ارتباطند. اصولاً تفاوت بین لایه ی هاله ای و یك كالبد هاله ای این است:
« یك كالبد هاله ای، كالبدی از شعور و آگاهی است. یك لایه ی هاله ای نمود فعالیت چاكرا در هاله است.»
● چهار كالبد نامرئی هاله نورانـی انسان
۱) کالبد اول: كالبد علّی / كالبد معنوی
كالبد معنوی، كالبد آگاهی همراه با مسیر واقعی معنوی و خط مشی زندگی ما است. كالبد معنوی والاترین سطح توانایی بالقوه و بازتاب توانایی ما برای آشكار ساختن استعدادهای بالقوه روحی در زمین است. اصل و بنیاد واقعیت وجود ما، ابراز « وجود » است، واین علت نهایی هستی ما است. كالبد معنوی كه كالبد علّی نیز نامیده می شود، بالاترین نوسان را در بین كالبدهای هاله ای دارد. بسته به میزان تكامل روحی ما، این كالبد می تواند تا فاصله ۹۰ سانتیمتری از كالبد فیزیكی وسعت داشته باشد. كالبد معنوی، سفید رنگ و درخشان است و حاوی ماهیت واقعی روحی ما است. « آگاهی علّی در رابطه با ماهیت موضوع است، در حالی كه آگاهی ذهنی جزئیات موضوع را مطالعه می كند. كالبد علّی نشانگر ماهیت ماده و علل واقعی نهفته در پس توهم ظاهر است… سطح علّی دنیای واقعیت ها است… و با ماهیت و طبیعت بنیادی چیزها در ارتباط است. شفابخشی در این سطح قویتر از كالبد ذهنی است. »
۲) کالبد دوم: كالبد ذهنی
كالبد ذهنی یك نقشه ی كلی از پتانسیل روحی ما است. به هر حال این پتانسیل ( توان بالقوه ) برای بروز و به مرحله ی تجربه در آمدن، نیاز به طرح های انرژی دارد. این طرح های انرژی به صورت افكار ( آگاهانه و ناخودآگاه ) در كالبد ذهنی ذخیره شده اند. طرح های ذخیره شده در كالبد ذهنی، چارچوب مشخصی را برای بروز شخصیت درونی ایجاد می كنند. « خود »، اندیشه های واقعی را از طریق كالبد ذهنی بیان می كند و آشكار می سازد. كالبد ذهنی به صورت یك نور زرد طلایی دیده می شود كه از ناحیه سر و شانه ها می تابد و اطراف تمام بدن گسترش می یابد. وقتی فرد روی یك فرآیند ذهنی تمركز می كند، كالبد ذهنی بزرگتر و روشن تر می شود. كالبد ذهنی كه تا فاصله حدود ۳۰ سانتیمتر از بدن امتداد دارد، افكار را به كالبد عاطفی انتقال می دهد، كه نسبت به افكار، واكنشهای عاطفی نشان می دهد، مانند عشق، ترس، شادی، خشم و غیره. یك كالبد ذهنی متعادل برای انسان، روشنی و هدایت به ارمغان می آورد.
۳) کالبد سوم: كالبد عاطفی / اثیری
كالبد عاطفی نسبت به كالبد اتری سیال تر و دارای نوسان بالاتری است. كالبد عاطفی كه بازتاب كیفیت و شدت عواطف است، به صورت ابرهایی رنگین و متحرك دیده می شود. در هنگام ضربه و شوك به نظر می رسد كه این بخش ناگهان از وجود ما بیرون می پرد، و نوعی « بی حسی عاطفی » ایجاد می كند، كه به ما فرصت می دهد تا به تدریج خود را با حادثه تطبیق دهیم. كالبد عاطفی كه كالبد اثیری نیز نامیده می شود، جایگاه عواطف ما است. كالبد عاطفی پل بین ذهن و كالبد فیزیكی است. انرژی عاطفی ما بر ترسها، امیدها، عشقها و دردهای ما حاكمیت دارد. كالبد عاطفی، شدت و طبیعت بروز شخصیت فرد را در سطح فیزیكی كنترل می كند. كالبد عاطفی ( كالبد اثیری ) نمایشگر آرزوها، خلقیات، احساسات، تمایلات و ترسهای ما است. « خود » عاطفی، بیان « خود » ذهنی ما است. كالبد عاطفی بیان كالبد ذهنی است. گرفتگی عاطفی مانع آشكار شدن و شفافیت افكار و خط مشی در كالبد فیزیكی می شود.انرژی كالبد عاطفی بر كالبد اتری تأثیر می گذارد، كه آن هم به نوبه ی خود بر كالبد فیزیكی تأثیر دارد.
۴) کالبد چهارم: كالبد اتری
كالبد اتری به صورت رنگ یا سایهٔ آبی – خاكستری دیده می شود و تقریباً به فاصله ۵/۲ سانتی متر از كالبد فیزیكی وسعت دارد. كالبد اتری مسؤول انتقال انرژی حیاتی از میدان انرژی كیهانی به كالبد فیزیكی است. كالبد اتری از ماده ی اتری یا نامرئی تشكیل شده است و طرح بنیادی كالبد فیزیكی را تشكیل می دهد. هر سلول كالبد فیزیكی، یك قرینه ی اتری دارد. كالبد اتری به عنوان یك فیلتر نیز عمل می كند. انرژی كیهانی از طریق كالبد معنوی، ذهنی، عاطفی و اتری به جسم فیزیكی می رسد. كالبد اتری، سطح حد واسط بین كالبد فیزیكی و سایر كالبدهای نامرئی هاله است. هرگاه جریان انرژی قطع شود، كالبد فیزیكی دچار اشكال می شود و اگر این عدم تعادل تصحیح نشود، بیماری در كالبد فیزیكی نمودار می شود. هر یك از كالبدهای نامرئی هاله، با سایر كالبدها در ارتباط است.
● هفت سطح هاله نورانـی انسان
۱) لایه ی اول: لایه ی اتری
كالبد اتری ( تشكیل شده از اتر كه حالتی بین ماده و انرژی است ) از خطوط ظریف انرژی تشكیل شده است، مانند یك شبكه ی درخشان از پرتوهای نور سفید – آبی. ساختار شبكه مانند لایه ی اتری در حركت مداوم است. این لایه تا فاصله حدود ۵/۰ تا ۶ سانتیمتر از كالبد فیزیكی وسعت دارد. رنگ لایه اتری از آبی روشن تا آبی تیره متغییر است. ساختار این لایه با كالبد فیزیكی یكسان بوده، تمام جزئیات آناتومی و ارگانها را در بر می گیرد.
۲) لایه ی دوم: لایه ی عاطفی
لایه ی احساسات، ساختار آن سیال تر از لایه ی اتری است و با كالبد فیزیكی یكسان نیست. این لایه به صورت ابرهایی رنگین، از جنسی ظریف با حركت سیال و مداوم، دیده می شود، كه نشان دهنده ی طیف كامل عواطف ما است. فاصله ی حاشیه ی این لایه از كالبد فیزیكی ۵/۲ تا ۵/۷ سانتیمتر است.
۳) لایه ی سوم: لایه ی ذهنی
جنسی ظریفتر از كالبد عاطفی دارد. این لایه به صورت نوری به رنگ زرد روشن كه اطراف سر و شانه می تابد و اطراف كل بدن وسعت پیدا می كند، دیده می شود. حاشیه این لایه ۵/۷ تا ۲۰ سانتیمتر از كالبد فیزیكی فاصله دارد. كالبد ذهنی، یك كالبد ساختاری نیز هست. این كالبد حاوی ساختار اندیشه های ما است… شكلهای افكار در این لایه قابل مشاهده اند.
۴) لایه ی چهارم: لایه ی اثیری
كالبد اثیری فاقد شكل ثابت است و از ابرهایی از رنگ تشكیل شده است. وسعت آن تا فاصله ی حدود ۱۵ تا ۳۰ سانتیمتر از كالبد فیزیكی است. این كالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط می دهد. این سطح، راه ورودی سطح اختری است.
۵) لایه ی پنجم: لایه ی كلیشه ای اتری
این لایه حاوی طرح كلیشه ای تمام اشكال موجود در سطح فیزیكی است. این لایه الگوی كاملی برای لایه اتری است. وسعت آن تا فاصله ۴۵ تا ۶۰ سانتیمتر از كالبد فیزیكی است.این سطحی است كه صوت تبدیل به ماده می شود. لایه ی كلیشه ای اتری هاله، فضایی خالی یا منفی ایجاد می كند، كه منشأ ساختار شبكه ای است كه كالبد فیزیكی در آن رشد می كند.
۶) لایه ی ششم: لایه ی آسمانی
سطح ششم، كالبد آسمانی نام دارد. وسعت آن حدود ۶۰ تا ۱۰۵ سانتیمتر از جسم فیزیكی است. در این سطح است كه ما وجد و شعف معنوی را تجربه می كنیم. از طریق كالبد آسمانی است كه ما عشق بی قید و شرط را می آموزیم. كالبد آسمانی به صورت نوری دیده می شود كه از رنگهای روشن و ملایم تشكیل شده است و درخشش زیبایی دارد. این نور، درخشش طلایی – نقره ای و كیفیت رنگ به رنگ شونده دارد.
۷) لایه ی هفتم: لایه ی كلیشه ای كتری كالبد علّی
كالبد كتری حدود ۷۵ تا ۱۰۵ سانتیمتر از كالبد فیزیكی وسعت دارد، و در برگیرنده همه كالبدهای هاله ای همراه باكالبد فیزیكی است. كالبدكتری از رشته های ظریف نور طلایی – نقره ای تشكیل شده كه فرم كلی هاله را حفظ می كنند. كالبد كتری، حاوی یك ساختار شبكه ای طلایی از كالبد فیزیكی و همه ی چاكراها است.
● چاكراها
در بدن انسان صدها نقطه ی تمركز و تجمع انرژی وجود دارند. نقاطی كه از طریق آنها انرژی به بدن وارد یا خارج می شود، چاكرا نام دارند.چاكرا یك واژه ی سانسكریت به معنای «چرخ گردنده» یا «دیسك چرخنده» است. این دیسكهای نور، گردابهایی از انرژی ضربان دار هستند كه درون كالبد فیزیكی و كالبدهای نامرئی هاله نفوذ می كنند و انرژی حیاتی را به آنها انتقال می دهند (انرژی اتری كیهان و انرژی زمینی برای تغذیه و نگهداری كالبد فیزیكی). این گردابهای انرژی چرخنده، جایگاه شعور، آگاهی روحی، شهود و تكامل معنوی هستند.
اگرچه هاله انسان حاوی صدها چاكرای فرعی و حداقل ۱۲ چاكرای اصلی است، تمركز ما بیشتر روی ۷ چاكرا از ۱۲ چاكرای اصلی است: چاكرای ریشه، چاكرای طحال، شبكه ی خورشیدی، چاكرای قلب، چاكرای گلو، چشم سوم، و چاكرای تاج. علت توجه به این چاكراها این است كه اینها اساساً با وضعیت فیزیكی ما و سطوح بالاتر آگاهی در ارتباطند. هفت چاكرای اصلی در راستای نخاع قرار گرفته اند. این گردابهای انرژی با یك خط انرژی به نام ساشومنا كه از مركزنخاع می گذرد، اتصال دارند. در راستای خط ساشومنا، دو كانال انرژی به نام آیدا (زنانه) و پینگالا (مردانه) قرار دارند، كه در هم تابیده شده، مانند شكل ۸ چاكراها را در برگرفته اند و در بدن از ناحیه ی پرینه تا فرق سر امتداد دارند.
در سطح فیزیولوژیك، هرچاكرا با قسمتی از عقده های عصبی و غدد سیسم درون ریز در ارتباط است. چاكراها، جریان انرژی كیهانی و زمینی را به داخل و خارج هاله تنظیم می كنند و انرژی حیاتی را برای حفظ و نگهداری كالبد فیزیكی تغییر و انتقال می دهند.
در سطحی نامحسوس تر چاكراها به عنوان گذرگاههای انرژی، به بعد متفاوتی از آگاهی عمل می كنند، بعدی كه ورای دنیای سه بعدی ما است. هر چاكرا به عنوان یك مركز مستقل آگاهی عمل می كند و بخشی ضروری برای تكامل معنوی ما است. همه ی احساسهایی كه در زندگی تجربه می كنیم، همه ی افكار و همه ی احساسات ما، از جمله تلخ ترین خاطراتمان، در جایگاههای ویژه ای در چاكراها و سیستم هاله ای یافت می شوند. این موضوع شامل همه ی تجربیات متافیزیكما در سطوح اختری در حین رؤیاهایمان نیز هست. اگرچه هر چاكرا به عنوان یك مركز مستقل آگاهی عمل می كند، همه ی چاكراها به هم مربوطند و سیستم یكپارچه ای را تشكیل می دهند كه ذهن، بدن و روح را به هم ارتباط می دهد. هدف اصلی از شناخت و كار با چاكراها كسب تكامل و یكپارچگی درونی است.
به این ترتیب ما بین جنبه های مختلف آگاهی خود، از فیزیكی تا معنوی، یك همبستگی هارمونیك برقرار می كنیم. در نهایت ما در می یابیم كه جنبه های مختلف وجود ما (فیزیكی، عاطفی، ذهنی و روحی) همه با هم كار می كنند و هر جنبه بخشی از یك مجموعه كامل است.موضوع مهمی كه باید درك كنیم، این است كه چاكراها گذرگاههای آگاهی ما هستند. چاكراها گذرگاههایی هستند كه از طریق آنها نیروهای عاطفی، ذهنی و روحی جریان یافته، به صورت فیزیكی بیان می شوند.
انرژی ایجاد شده بوسیله ی افكار و عواطف ما، از سیستم چاكراها عبور كرده، در سلولها، بافتها و ارگانها توزیع می شود. درك این فرآیند به ما بصیرتی می دهد كه دریابیم چگونه خود ما بر وضعیت جسم، ذهن و شرایط زندگیمان تأثیر می گذاریم.
۱) چاكرای اول – مركز پایه
واژه ی سانسكریت برای چاكرای ریشه، مولادهارا به معنی «ریشه» است. چاكرای پایه در انتهای نخاع قرار گرفته و رنگ آن قرمز است. این چاكرا بوسیله ی عنصر زمین كنترل می شود. آگاهی همراه با این چاكرا در ارتباط با موضوعات بقا، اصول و ارتباطهای فیزیكی، الگوها، مادی گرایی و واكنش های ابتدایی جنگ و گریز است. این چاكرا با الگوهای زندگی جمعی نیز ارتباط دارد. چاكرای ریشه وظیفه ی تنظیم جریان انرژی حیاتی (انرژی كیهانی و زمینی) را نیز برای تغذیه و حیات كالبد فیزیكی به عهده دارد. اندامها و ارگانهایی كه با این چاكرا در ارتباطند عبارتند از: پاها، روده ی بزرگ، ستون فقرات، راست روده، استخوانها و سیستم ایمنی.
دكتر گربر عقیده دارد كه «چاكرای ریشه با غده های جنسی در ارتباط است… ممكن است غده های جنسی با هر دو چاكرای یك و دو مربوط باشند. »
aftabir
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن