-
مهندسی مجدد چیست؟
هر سازمان و يا شركت ، يك نهاد اجتماعي است كه مبتني بر هدف بوده و داراي سيستمهاي فعال و هماهنگ است و با محيط خارجي ارتباط دارد . در گذشته ، هنگامي كه محيط نسبتا باثبات بود بيشتر سازمانها براي بهرهبرداري از فرصتهاي پيشآمده به تغييرات تدريجي و اندك اكتفا ميكردند ؛ اما با گذشت زمان ، در سراسر دنيا سازمانها دريافتهاند كه تنها تغييرات تدريجي راهگشاي مشكلات كنوني آنان نيست و گاهي براي بقاي سازمان لازم است تغييراتي به صورتي اساسي و زيربنايي در سازمان ايجاد شود . امروزه در سراسر دنيا اين تغييرات انقلابي را با نام مهندسي مجدد مي شناسند ؛ مهندسي مجدد (bpr) روندي است كه در آن وظيفههاي فعلي سازمان جاي خود را با فرايندهاي اصلي كسبوكار عوض كرده و بنابراين ، سازمان از حالت وظيفهگرايي به سوي فرايندمحوري حركت ميكند . همين امر موجب سرعت بخشيدن به روند كسبوكار و كاهش هزينهها و درنتيجه رقابتيتر شدن سازمان ميگردد .مهندسي مجدد يعني آغازي دوباره ، فرصتي ديگر براي بازسازي فرايندها ودوبارهسازي روشهاي كار . مهندسي دوباره بهمعناي كنار گذاشتن بخش بزرگي ازدانش و يافتههاي صدسال اخير مديريت صنعتي و شكستن فرضيات و قواعد قبولشده داخل سازمان است . در اين رويكرد ، روش انجام كار در دوره توليد انبوه و عنوانهاي كهن و ترتيبات سازماني گذشته همچون بخشبندي اداره ، شرحوظايف ، و استانداردسازياز اهميت ميافتند ؛ آنها ساخته دورهاي هستند كهديگر سپري شده است . اساس مهندسي مجدد بر بررسيهاي مرحلهاي و حذفمقررات كهنه و تصورات بنياديني استوار است كه زمينهساز عملكرد كسبوكاركنونياند . اكثر شركتها انباشته از مقررات نانوشتهاي هستند كه از دهههايپيشين برجا ماندهاند . اين مقررات بر پايه فرضهايي درباره فناوري ، كارمندانو اهداف سازمان بهوجود آمدهاند كه ديگر كاربردي ندارند ؛ تا هنگامي كه اينشركتها اينگونه مقررات را از سر خود باز نكنند هرگونه بازسازي و نوسازيبيتاثير بوده و همانند گردگيري ميز و صندليها در ساختمانهاي ويرانه خواهد بود .
مهندسي مجدد عبارتاست از بازانديشي بنيادين و ريشهاي فرايندها براي دستيابي به پيشرفتيشگفتانگيز در معيارهاي حساسي چون كيفيت و سرعت خدمات . اگر تنها يكسرانجام غيرقابلقبول وجود داشته باشد آن است كه همه شركتها و سازمانها و از جمله دولتها امروزه ناچارند كه خود را از نو تعريف كنند . نيروهايزيربنايي نقشآفرين كنوني روشنتر از آن هستند كه دست از آينده بردارند .سازمانهاي تازه ، شركتهايي خواهند بود كه بهطور مشخص براي بهرهبرداري درجهان امروز و فردا طراحي ميشوند و نهادهايي نيستند كه از يك دوران اوليه وباشكوه كه ربطي به امروز ندارند انتقال يابند .در مهندسي مجدد اعتقاد براين است كه مهندسي مجدد را نميتوان با گامهاي كوچك و محتاط به اجرا درآورد . اين قضيه همان قضيه صفر يا يك است ؛ به عبارت ديگر يا تغييري تحقق نيابد و يا در صورت تحقق از ريشه و بنيان تغيير حاصل گردد . مهندسي مجدد به اين معنا نيست كه آنچه را كه از پيش وجود دارد ترميم كنيم يا تغييراتي اضافي بدهيم و ساختارهاي اصلي را دست نخورده باقي بگذاريم ؛ مهندسي مجدد يعني از نقطه صفر شروع كردن ، يعني به كنار نهادن روشهاي قديمي و افكندن نگاهي نو به كار .مهندسي مجدد در پي اصلاحات جزيي و وصلهكاري وضعيت موجود و يا دگرگونيهاي گسترشي كه ساختار و معماري اصلي سازمان را دستنخورده باقي ميگذارد ، نخواهد بود . مهندسي مجدد در پي آن نيست كه نظام موجود را بهبود بخشيده و نتيجه كار را بهتر كند . مهندسي مجدد به معناي ترك كردن روشهاي ديرپا و كهنه و دستيابي به روشهاي تازهاي است كه براي توليد كالاها و خدمات شركت و انتقال ارزش به مشتري لازم هستند . شركتها بايد از خود بپرسند اگر با آگاهيهاي گسترده امروزي و در اختيار داشتن فناوريهاي نوين مي خواستيم شركتي برپا كنيم ، آنرا چگونه ميساختيم .مهندسي مجدد را با نامهاي متفاوتي ميتوان شناخت ، نامهايي از قبيل طراحي مجدد فرايندهاي اصلي (كالپان و مورداك) ، نوآوري فرايندي (داونپورت) ، طراحي مجدد فرايندهاي كسبوكار (داونپورت و شورت ، ابلنسكي) ، مهندسي مجدد سازمان (لوونتال ، هامر و چمپي) ، طراحي مجدد ريشهاي (جوهاتسون) و معماري مجدد سازمان (تالوار) همگي از نامهايي هستند كه مقوله مهندسي مجدد را معرفي كردهاند .پس چنانچه از ما خواسته شود تعريف كوتاهي از مهندسي مجدد به عمل آوريم پاسخ ميدهيم :
همه چيز را از نو آغاز كردن .
-
تاريخچه مهندسي مجدد به چه زماني باز ميگردد ؟
پيشزمينه مهندسي مجدد طرح مطالعاتي مديريت در دهه نود دانشگاه انستيتوي تكنولوژي ماساچوست (MIT) بوده است . مايكل همر نخستين نظريهپردازي است كه مفهوم مهندسي مجدد را مطرح كرد ؛ او با مقاله اتوماسيون كارساز نيست ، فعاليتهاي زايد را حذف كنيد ، در مجله Harvard Business Review در سال 1991 ، مهندسي مجدد را به جهان دانش مديريت معرفي كرد . سپس كتاب مهندسي مجدد ، منشور انقلاب سازماني را با كمك جيمز چمپي در سال 1993 نوشت و مهندسي مجدد را در قالب يك تئوري تشريح كرد .مهندسي مجدد مشهورترين و جنجال برانگيزترين نظريه مديريتي در طول سالهاي اخير بوده است . مهندسي مجدد ، اصل مشهور و چندصدساله تقسيم كار آدام اسميت را بهآساني نقض نمود . مباحث بسياري پيش از سال 1991 در خصوص بازسازي سازمان و مديريت مطرح بود مثل بهبود سازمان مديريت ، مديريت تغيير ، كايزن ، مديريت كيفيت فراگير ، نوآوري و ... كه مديران و نظريهپردازان مديريت را به خود مشغول كرده بود ؛ اما آنچه كه مهندسي مجدد را از ساير متدهاي مديريتي پيش از خود متمايز ساخت و آنرا به عنوان يك تئوري انقلابي در سازمانها و مباحث مديريتي مطرح كرد شيوه بديع مهندسي مجدد بود كه براساس بررسي و اصلاح فرايند طرحريزي ميشد .
-
ويژگيها و مزاياي مهندسي مجدد كدامند ؟در تعريف مهندسي مجدد از اهميت كاركردي آن و نقش رو به گسترش مهندسي مجدد در دنياي امروز سخن گفتيم ؛ در اين گام چند نمونه از مزايا و ويژگيهاي مهندسي مجدد را برميشمريم :1- يکپارچگي مشاغل : اساسیترين وجه مشترکي که در اثر مهندسي مجدد پيدا میشود حذف خط مونتاژ است . بسياري از مشاغل و وظايف مشخص گذشته در هم ادغام و يکي میشوند . در همه سازمانهايي که به مهندسي مجدد دست میزنند وظايف جداگانه خدمت به مشتري ، در يک پست گرد آمده و مسئول مشخصي در آن مشغول به کار ميشود.2- کارمندمحوري : شرکتهايي که مهندسي مجدد را بکار بستهاند فرايندهاي کار را نه تنها به صورت افقي بلکه به صورت عمودي به يكديگر فشردهاند . فشردگي عمودي ساختار شرکت بدين معنيست که کارکنان شرکت ، ديگر نياز ندارند تا مانند گذشته براي کسب تکليف همواره به سوي بالاي هرم مديريت بنگرند . اينک فرايند کار در دستيابي به تاخير کمتر ، هزينه کمتر ، پاسخگويي بهتر و سريعتر به مشتري و تواناتر شدن کارکنان در انجام مسئوليتهاشان خلاصه ميشود .3- جريان طبيعي فرايندها : مهندسي مجدد سبب میشود تا روند طبيعي پيشرفت کار ، جايگزين دستورهاي ساختگي و از پيشنهاده ، شود . اين امر موجب میگردد که چندين مرحله همزمان با هم پيش روند ؛ همچنين زمانهاي تلف شده ميان پايان يک مرحله و آغاز مرحله بعد حذف میگردد .4- ارجاع منطقي امور : ويژگي مهندسي مجدد عبور کار از مرزهاي سازماني است ، در سازمانهاي سنتي ، انجام کار برعهده متخصصان سازمان است اما در مهندسي مجدد ارتباط بين فرايند و سازمانها کاملا دگرگون میشود .5- کاهش بازرسي و کنترل : مهندسي مجدد به جاي کنترل دقيق کارهاي در حال اجرا به بازرسي نهايي پرداخته و موارد جزئي را ناديده میگيرد . اين نظام بازرسي و کنترل بيش از پيشگيري از تخلفات ، با کاستن شگفتآور هزينه ، به هدف نهايي کنترل کمک مینمايد .6- کاهش موارد اختلاف : يکي ديگر از امتيازهاي مهندسي مجدد ، کاستن از موارد حل اختلاف است ؛ در اين فرايند ، تماسها و دريافت اسناد گوناگون از بيرون به کمترين اندازه میرسد و در نتيجه امکان ايجاد اختلاف و برخورد کمتر ميشود .7- امکان ايجاد تمرکز و تمرکززدايي : شرکتهايي که به مهندسي مجدد سازمان دست زدهاند ، توان ترکيب و بهرهگيري از امتيازهاي تمرکز و عدمتمرکز بصورت همزمان در يک فرايند را يافتهاند . فناوري اطلاعات به شرکتها اين امکان را داده است تا واحدهاي مختلف ، همانند سازمانهاي کاملا مستقل عمل نمايند ؛ در حالي که در همان حال ، داشتن پايگاه کامپيوتري که حاوي همه اطلاعات موجود در شرکت است مزاياي سازمانهاي متمرکز را نيز براي سازمان به ارمغان میآورد .انواع تغييرات ناشي از پيادهسازي مهندسي مجدد كدامند ؟با اجراي مهندسي مجدد در سازمان ، تغييراتي ريشهاي ، اصولي و چشمگير پديد خواهد آمد . در اين گام به ذكر انواع ممكن براي اين تغييرات ميپردازيم :1- تغييرات واحدهاي كاري از قسمتهاي اجرايي به گروههاي فرايندي : شركتهايي كه مهندسي مجدد ميكنند ، عملا كاري را كه آدام اسميت سالها پيش به اجزاي كوچك تقسيم كرده بود دوباره به يكديگر پيوند ميدهند . هنگامي كه آنان مجددا به يكديگر ميپيوندند ، آنان را گروه فرايندي نام ميدهيم . به عبارت ديگر گروه فرايندي واحديست كه به طور طبيعي در كنار هم قرار ميگيرند تا يك كار كامل يعني يك فرايند را اجرا كنند .2- تغييرات مشاغل از وظايف ساده به كار چندبعدي : اشخاصي كه در گروههاي فرايندي كار ميكنند كارشان را با مشاغلي كه به آنها خو گرفته بودند متفاوت ميبينند . مهندسي مجدد كار زايد را حذف ميكند . بيشتر كارهاي مربوط به بازرسي ، انتظار ، رفع مغايرت ، پيگيري و نظارت يعني كارهاي غيرمولدي كه به خاطر مرزهاي موجود در سازمان و به منظور جبران ناشي از تقسيم فرايند وجود دارد ، از طريق مهندسي مجدد حذف مي شود ؛ اين به معناي آن است كه اشخاص وقت بيشتري را صرف كار واقعي ميكنند . پس از مهندسي مجدد كار رضايتبخشتر ميشود ، چرا كه كارگران از كار خود به احساس بزرگتري دست مييابند و آن احساس تكميل و پايان انجام كار است .3- تغييرات مربوط به نقشهاي شخص ، از شخص تحتنظارت به شخص صاحباختيار : شركتهايي كه مهندسي مجدد شدهاند كاركناني را كه بتوانند از مقررات تبعيت كنند نميخواهند ، آنها كساني را ميخواهند كه مقررات متعلق به خودشان را به وجود آورند .4- تغييرات مربوط به آمادگي براي كار از آموزش به تحصيلات رسمي : اگر كار در فرايند مهندسي مجدد شده ايجاب نمايد كه افراد از مقررات تبعيت نكنند ، آن وقت كاركنان نياز به تحصيلات كافي دارند تا اينكه بتوانند تشخيص دهند كار درست چيست ؛ آموزش ، مهارتها و شايستگيها را افزايش ميدهد و به كاركنان چگونگي يك كار را ميآموزد ؛ تحصيلات بصيرت و درك آنان را بالا ميبرد و چرايي كار را تعليم ميدهد .5- تغييرات معيارهاي عملكرد و پرداخت دستمزد از فعاليت به نتيجه فعاليت : پرداخت به كاركنان بر اساس سمت يا تجربه در سازمان مغاير با اصول مهندسي مجدد است ؛ پرداخت ميبايد با توجه به نتيجه فعاليت باشد .6- تغييرات ملاك ترفيع از عملكرد به توانايي : تصور متعارف اين است كه اگر عنصري شيميدان خوبي بهشمار ميرود ، براي شيميدانها مدير خوبي نيز خواهد بود ؛ اينگونه تصورات اغلب اشتباه از آب درميآيند و ميتوانند مديري نالايق را نصيب شركت نمايند .7- تغييرات در مديران ، از سرپرست به مربي : گروههاي فرايندي كه شامل يك يا چند نفر هستند نيازي به رييس ندارند ؛ آنان به مربي نياز دارند . گروهها از مربيان خويش خواهان اندرز هستند ؛ مربيان به گروهها كمك ميكنند تا مسائل را حل كنند . 8- تغييرات ساختار سازماني از سلسلهمراتبي به مسطح : در شركتهايي كه مهندسي مجدد كردهاند ساختار سازماني آنچنان موضوع مهمي نيست ؛ كار در اطراف فرايندها و گروههايي سازمان مييابد كه آنرا انجام ميدهند . كاركنان با هركسي كه نياز داشته باشند ارتباط برقرار ميكنند ؛ كنترل به افرادي واگذار مي شود كه فرايند را اجرا مينمايند .
-
رويكرد سازمانها به مهندسي مجدد از چه عواملي سرچشمه ميگيرد ؟
امروزه مهندسي مجدد به يكي از داغترين بحثهاي مديريتي تبديل شده است . كارشناسان مهندسي مجدد را به عنوان كشتي نجات براي سازمانهاي در حال نابودي و غـرق شدن ميدانند ، اما به راستي چرا مهندسي مجدد ؟ علل روي آوردن سازمانها به مهندسي مجدد ميتواند وابسته به عوامل خارجي يا عوامل داخلي سازمان باشد . با ايجاد بهبود در فرايندها ميتوان در كوتاهمدت سازمان را نجات داده و جايگاه نسبتا قابل قبولي براي سازمان ايجاد كرد اما چنانچه سازمان براي بلندمدت خود اهدافي دارد ميبايست جايگاه خود را به كلاس جهاني برساند و اين امر جز از طريق مهندسي مجدد فرايندها حاصل نخواهد شد . در اين گام به بررسي عوامل خارجي و داخلي يا پيشرانههاي موثر در روي آوردن سازمانها به مهندسي مجدد و انتخاب آن به عنوان راه نجات سازمان ، ميپردازيم :الف - عوامل خارجي : با مشاهده سطح رقابت افزايشي در بازارهاي جهاني نياز به نوآوري در سازمان بيشتر ملموس ميشود تا سازمان بتواند خدمات يا محصولات با استانداردهاي جهاني و قابل رقابت توليد كند . بنابراين ، افزايش دانش و همچنين هماهنگي بين فرايندهاي سازمان از بزرگترين چالشهاي سازمانهاي امروزي به شمار ميرود . مهندسي مجدد ميتواند به عنوان ابزاري جهت بهبود شگرف در عملكرد به كار رود . رشد فناوري اطلاعات نيز به عنوان يكي ديگر از عوامل انتخاب مهندسي مجدد سازمانها به حساب ميآيد . اهميت فناوري اطلاعات امروزه به گونهاي است كه تقريبا هر وظيفهاي در سازمان به نحوي با آن سروكار خواهد داشت . رشد روزافزون فناوري اطلاعات به گونهاي است كه ميتواند به عنوان عامل تسهيلكننده جهت توسعه شكل جديد سازمان و معماري آن باشد . تغييرات سريع فناوري اطلاعات ، سازمانها را وادار ميكند تا بروز باشند و ارتباطات را سريعتر و مطلوبتر به انجام رسانند . شرايط متغير و غيرقابل پيشبيني در محيط بازار ، زندگي اجتماعي ، امور فني و سازماني ، تغييرات اقتصادي ، مقررات و قواعد جديد از ديگر عوامل انتخاب مهندسي مجدد توسط سازمانها هستند . به طور خلاصه عوامل يا پيشرانههاي خارجي انتخاب مهندسي مجدد عبارتند از :1- افزايش سطح رقابت در بازارهاي جهاني .2- تغييرات نياز مشتريان .3- افزايش سطح انتظارات مشتريان .4- پيشرفتهاي حاصلشده در فناوري اطلاعات .5- محيط متغير و نامطمئن امروزي .ب - عوامل داخلي : عوامل داخلي نيز ميتوانند از علتهاي انتخاب مهندسي مجدد براي سازمانها بشمار روند . تغيير در استراتژيهاي سازمان ميتواند به عنوان عاملي جهت تحريك سازمانها در انتخاب مهندسي مجدد براي ادامه مسير باشد . تغييرات در ساختار سازماني نيز ممكن است ضرورت ايجاد تغييرات در فرايندها را ملموستر سازد . يك مثال ديگر از عوامل داخلي ميتواند ضرورت سادهسازي امور به شمار رود . سادهسازي ميتواند در مواردي چون سطوح عملكرد بهتر ، زير ذرهبين بردن موارد عدم كارايي و كاهش پيچيدگي كاربرد داشته باشد . تغييرات موردنظر در فرايندها ، روشها ، مهارتها و رفتارها نيز ميتوانند به عنوان عوامل داخلي در انتخاب مهندسي مجدد به شمار روند .به طور خلاصه عوامل يا پيشرانه هاي داخلي مهندسي مجدد عبارتند از:1- تغيير در استراتژيهاي سازمان .2-تغيير ساختار سازماني .3-ضرورت سادهسازي .4- تغيير در فرايندها ، روشها ، مهارتها و رفتارها .نقش فناوري اطلاعات در مهندسي مجددشركتي كه نتواند ديدگاه خود را درمورد تكنولوژي دگرگون كند توان دست زدن به مهندسي مجدد كسبوكار خود را نيز نخواهدداشت، وضع شركتهايي هم كه تكنولوژياطلاعات را برابر با خود كاركردن دانسته و يا نخست در پي شناخت مشكل و سپس يافتنتكنولوژي لازم براي حل آن هستند نيز چنين است . بهرهگيري از فناوري اطلاعات بهعنوان دستيار و آسانكننده كار يكي از نيازهاي اساسي مهندسي مجدد است . تفكر عينييعني تعريف مساله و سپس يافتن يك و يا چند راهحل ، براي بيشتر مديران ارشد آساناست ولي بكارگيري فناوري اطلاعات در روند مهندسي مجدد ، نيازمند تفكر استنتاجياست ؛ بدين معني كه نخست يك عامل نيرومند و سازنده را پيدا كنيم و سپس به جستجويمسالههايي بپردازيم كه عامل ياد شده توانايي حل آنها را دارد . اشتباه بزرگ بيشترشركتها اين است كه فناوري را با ديد فرايند موجود خود مينگرند . آنها از خودميپرسند : چگونه ميتوانيم از تواناييهاي يك تكنولوژي تازه براي پيشبرد ، بالا بردنو بهتر كردن آنچه اكنون انجام ميدهيم استفاده كنيم ؟ در حاليكه بايد چنين پرسشي راطرح نمايند كه چگونه ميتوانيم فناوري را به كار گيريم تا آنچه را اكنون درتوانمان نيست انجام دهيم ؟ مهندسي مجدد ، در پي نوآوريست ؛ اينفرايند ميخواهد با دستيابي به آخرين يافتههاي تكنولوژي به هدفهاي كاملا تازهايبرسد . يكي از دشوارترين بخشهاي مهندسي مجدد ، تشخيص توانمنديهاي نو و بيسابقهتكنولوژي به جاي بهرهگيري از تواناييهاي شناخته شده آن است . خريداري تكنولوژيموجود كاري چندان برجسته نيست بلكه بايد جنبههاي نهفته و خلاقيتهاي تازه را كشفو استفاده كرد . پايگاههاي اطلاعاتي نوين ، امكان دسترسي به آگاهيهايي را كه درگذشته ويژه مديريت بود براي همه كاركنان فراهم كرده است ؛ دسترسي به اطلاعات همراهبا ابزار تجزيهوتحليل و نمونهسازي كه كار با آنها بسيار آسان طراحي شده استتواناييهاي گستردهاي براي تصميمگيري به كاركنان ميرساند . در مهندسي مجدد بايد دانست كه تكيه بر تكنولوژي به تنهاييكافي نبوده و لازم است تا از دانستهها بسوي ناشناختهها شتافت .
مرجع:پایگاه جامع مهندسین صنایع
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن