فلسفه ارزیابی

سازمان‌های امروزی با اتکا به منابع انسانی در داخل سازمان باعث بهبود هرچه بیشتر فعالیت‌های خود شده و در بازارهای مختلف حضور فعال دارند. ایجاد واحدهای مختلف داخل سازمان‌ها همچون واحد برنامه‌ریزی منابع انسانی، واحد آموزش و… خود گواه بر این موضوع است. امروزه اگر سازمانی پیدا شود که با نگرش‌های سنتی کارکنان خود را به عنوان ابزار تلقی کند مطمئنا جایگاهی در داخل و خارج از سازمان ندارد.

پرداختن به فرآیند مدیریت منابع انسانی در داخل سازمان‌ها و لزوم توجه به طراحی و تدوین سیستم‌های ویژه‌ای برای این کار همچون سیستم نیازسنجی آموزش پرسنل، نظام جبران خدمت (طبقه‌بندی مشاغل)، ارزیابی عملکرد کارکنان،
آسیب شناسی شغلی، جامعه‌پذیری کارکنان و دیگر سیستم‌های تدوین شده و پیاده‌سازی آنها نیازمند نگرش باز و صحیح مدیریت است، که در این راستا مدیران می‌توانند با بهره گیری از متخصصان و مشاوران زبده به شکل مطلوبی در تحقق فرآیند مدیریت منابع انسانی گام بردارند.

از جمله چالش‌های مهم در داخل سازمان‌ها که مدیریت به انواع و اقسام روش‌های مختلف با آن درگیر است، بحث ارزیابی عملکرد کارکنان است که در این مقوله مدیریت به دنبال اهداف مشخص و معینی است. در سازمان‌ها با توجه به نیازهای مختلف و نگرش مدیران ممکن است اهداف مورد انتظار از ارزیابی عملکرد به صورت‌های مختلف اولویت‌بندی شوند.

کاربردهای منظور شده برای ارزیابی عملکرد در بیشتر سازمان‌ها عبارتند از:
برنامه‌ریزی برای نیروی انسانی
کارمندیابی و انتخاب
تعیین روایی آزمون‌های استخدامی
تشخیص نیازهای آموزشی و سعی در رفع آنها
تعیین مسیر شغلی
تعیین معیار برای پرداخت پاداش‌های مادی
شناخت استعدادهای بالقوه کارکنان
پیشبرد ارتباط موثر از طریق بهسازی عملکرد
تصمیم‌گیری در مورد تشویق، ترفیع، انتقال و تنزیل کارکنان
به‌رغم وجود عوامل و اهداف متنوع در بیشتر سازمان‌ها مدیران از ارزیابی عملکرد مستقیما در پرداخت حقوق و دستمزد به کارکنان استفاده می‌کنند که همین مساله باعث مقاومت‌های زیادی از سوی کارکنان در داخل سازمان‌ها شده است و مدیران را وادار کرده است که همیشه از ارزیابی عملکرد یک سری نگرانی‌هایی داشته باشند.