سهم شهر مشهد از هنر سينما تنها به بازيگران صاحب نام ختم نميشود و چندين اسم ديگري اما اين بار در حوزه کارگرداني سينما در ميان مردم مشهد خودنمايي ميکند که درحال حاضر بيشتر آنها فعال و در ميدان هستند. ناگفته نماند که در اين حوزه هم باز با همان مشکل قديمي مواجه هستيم و نميدانيم که از ميان اين همه نام، چندنفر آنها را براي نوشتن در اين ستون انتخاب کنيم ازهمين رو بدون هيچ قانون خاصي و تاجايي که فضا به ما اجازه ميداد نوشتيم و از رضا عطاران شروع کرديم.
رضا عطاران
طنزهايي ملموس و به ياد ماندني
در مورد عطاران حرف بسيار است، از چهره مردمي و دوست داشتنياش گرفته تا فيلمها و سريالهايش که برآمده از عمق اجتماع و لايههاي زيرين جامعه است. زبان طنز عطاران تلخ و گزنده است (چنان که رسالت طنز همين است) و به مذاق برخي خوش نميآيد اما آنچه که مهم است اين است که هرچه اين کارگردان مشهدي ميسازد مورد توجه مردم قرار ميگيرد. از سريالهاي مناسبتياش گرفته تا اولين فيلم بلند سينمايياش که چه در جشنواره فجر و چه در ميانه اکران، نگاههاي بسياري را معطوف به خود کرد. اگر در مقام مقايسه به کارهاي عطاران و مديري نگاه کنيم، هر دو در خنداندن مخاطب موفق عمل ميکنند، آثار هردويشان در سينما و تلويزيون پرمخاطب است و شخصيت هر دو در ميان مردم جامعه از مقبوليت برخوردار است اما وقتي دقيقتر نگاه ميکنيم و مجموعه "پاورچين" را با "بزنگاه" مقايسه ميکنيم درمييابيم که نگاه آثار عطاران حتي براي لحظهاي از عمق جامعه و زندگي مردم جدا نميشود و آنهايي که به تماشاي آثارش مينشينند اين موضوع را بهخوبي درک ميکنند. طنز عطاران واقعي و کارکردگراست و در لايههاي خود حرفهاي بسياري براي گفتن دارد.
فريدون جيراني
جاي خالي در هفت
اصالتا، زاده کاشمر است اما فعاليت هنري خود را از مشهد و در اوايل دهه 50 خورشيدي آغاز کرد. با اين حال اولين تجربه جدي او در زمينه سينماي حرفهاي به سال 1360 خورشيد و نوشتن فيلمنامه فيلم "آفتابنشينها" به کارگرداني "مهدي صباغ زاده" بازميگردد. به رغم نزديک به سه دهه حضور در سينما، آثاري که کارگرداني کرده است از 12 مورد بيشتر نميشود اما درمجموع هنرمند پرکاري به حساب ميآيد. در کارنامه هنري فريدون جيراني علاوه بر تهيه کنندگي، فيلمبرداري، کارگرداني، فيلمنامهنويسي، مجريگري در تلويزيون و فعاليت چشمگير در مطبوعات به چشم ميخورد. وي فعاليت در مطبوعات را با سردبيري در مجله "سينما" در سال 1370 آغاز کرد که اين فعاليت هنري تا سال 1384 خورشيدي ادامه پيدا کرد. فيلم "قرمز" به کارگرداني او در سال 1377 نمايش داده شد که در زمان خود، يک کار جنجالي به حساب ميآمد با اين حال جنجاليترين فعاليت اين هنرمند خراساني اجراي برنامه "هفت" بود که تقريبا از سوي تمامي دوستان و دشمنان سينما مورد انتقاد قرار گرفت؛ با اين حال پس از کنارهگيري او از اجراي برنامه، روشن شد که اعتبار اين برنامه به حضور جيراني بوده است. اين روزها جاي خالي جيراني در هفت بسيار احساس ميشود.
سعيد سهيلي
بالا و پائين بسيار
اين کارگردان اهل جبهه و جنگ، در سالهاي اخير سازنده آثاري بوده که مورد انتقاد و موضعگيريهاي تندي بودهاند. اين کارگردان کهنهکار سينما متولد شهرستان تربت حيدريه است و فعاليتهاي هنرياش را از حوزه هنري مشهد آغاز کرده است. هرچند که در ابتدا، حضورش در سينماي ايران نويد حضور يک کارگردان متفاوت و گزيدهکار را به مخاطبان ميداد اما به تدريج مسير فيلمسازياش به سمت و سويي رفت که قابل پيشبيني نبود. به عنوان مثال اگر نگاهي به فيلمهاي مردي شبيه باران (1375)، مردي از جنس بلور (1377)، سهراب (1378)، شب برهنه (1380)، غوغا (1381) و تارا و تب توت فرنگي (1382) بيندازيم و سپس به سراغ مشاهده چهارانگشتي (1385)، چارچنگولي (1387)، ازدواج در وقت اضافه (1388) و اگر کمي شانس بياوريم نگاهي هم به فيلم توقيف شده "گشت ارشاد" بيندازيم، به سختي باورمان ميشود که همه اين فيلمها مال يک کارگردان باشد. مردي شبيه باران در حوزه دفاع مقدس ساخته شده بود، سهراب و شب برهنه تين ايجري بودند و غوغا قرار بود يک اثر تلخ و اجتماعي هشدار دهنده باشد. ناگفته نماند آنهايي که گشت ارشاد را در جشنواره ديدهاند معتقدند با يک طنز سطحي از جنس چارچنگولي و ازدواج در وقت اضافه روبه رو نيستيم.
عبدالرضا کاهاني
پشت چراغ قرمز
بين چهرههاي خراساني که به تازگي در سينماي کشور مطرح شده و براي خودش جايگاهي کسب کرده ميتوان از عبدالرضا کاهاني نام برد. نميشود مخاطب سينما باشيد و يکي از فيلمهاي او را نديده باشيد. بسياري اين جوان نيشابوري را در کنار بهرام توکلي کارگردان "اينجا بدون من" يکي از استعدادهاي ويژه سينماي ايران ميدانند. کاهاني متخصص فضاهاي ابزورد و گروتسک به حساب ميآيد که به خوبي در داستانهايي عاري از معنا تقابل وضعيتهاي متضاد را نمايش ميدهد. کاهاني متولد 1352 در نيشابور است، کارش را با فيلم کوتاه شروع کرد، تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد رشته کارگرداني تئاتر را رها کرد و از همان فيلم اولش که "آدم" نام داشت هميشه پشت چراغ قرمز مجوز قرار داشته و فيلمهايش يا بدون اکران وارد شبکه ويدئويي شدند يا بعد از کلي کش و قوس و جرح و تعديل به اکران رسيده و اجازه حضور در جشنوارههاي خارجي را پيدا نکردند. بيست، آنجا، هيچ و اسب حيوان نجيبي است، ديگر آثار او محسوب ميشوند. "بيخود و بيجهت" هم آخرين اثر اوست که هنوز بلاتکليف است. شيما منفرد تدوين گر سينما همسر کاهاني است.