چگونه بیقرار باشم
مگر قرار نبود...
چگونه دست دلم را بگیرم
و در كنار دلتنگیهایم
قدم بزنم/ در این خیابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشینهاست
نه آقایان! / مسیر من با شما یكی نیست
از سرعت خود نكاهید
من آداب دلبری نمیدانم
كرشمه بلد نیستم
من تنها مادری نگرانم
مادری نگران برای دخترم
مادری نگران برای مادرم
مادری نگران برای تو/ كه سرفه میكردی
و صدایت / گرفته به گوش میرسید...
راضیه بهرامی خشنود