بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 از مجموع 3

موضوع: واژگان تخصصي " اقتصاد / حسابداري" به زبان انگليسي

  1. #1
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی

    filish واژگان تخصصي " اقتصاد / حسابداري" به زبان انگليسي

    در اين تاپيك وا‍ژگان تخصصي اقتصاد / حسابداري به زبان انگليسي همراه با معناي آنها ( از ديدگاه اين دو علم ) قرار داده مي شود .
    اميدوارم مفيد واقع شود


    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

  2. #2
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    backdate , , verb
    bail-out , noun
    به‌ قيد كفيل‌ ازاد كردن‌ و شدن‌،
    balance sheet , noun ترازنامه
    bankroll , nounپشتوانه ،سرمايه بانک
    base rate , noun نرخ پايه ،تعرفه مبنا
    bond , noun قرارداد،كفيل‌،تضمين‌ نامه‌ياتعهدنامه‌دائر به‌ پرداخت‌ وجه‌، رهن‌ كردن‌،تعهد،به انبار گمرک تحويل دادن
    breakeven , nounصاف شدن ، ير به ير شدن
    buoy , verb شناور ساختن ( معلق ساختن )
    buoyancy , noun شناور ( معلق )
    buoyant , adjective شناور ( معلق )

    buyout , noun
    capitalize , verb جمع كردن سرمايه ، سرمايه گذاري
    carry-over , noun (حسابداري‌) انتقال‌ به‌ صفحه‌ بعد دادن‌
    cash flow , noun گردش وجوه، جريان نقدي
    cashless , adjective غير نقدي
    certified public accountant , nounحسابدار قسم‌ خورده‌
    compensate , verb تاوان‌ دادن‌، پاداش‌ دادن‌، عوض‌ دادن‌، جبران‌ كردن‌
    compound , verb تركيب‌ كردن‌، اميختن‌
    compound interest , nounربح مرکب ،بهره مرکب
    comptroller , noun بازرس حسابدارى ،مميز

    controller , noun بازرس‌، حسابدار مميز، ناظر
    cooling-off period , noun دوره ارامش موقت براى حل مسالمت اميز اختلاف نظرات
    cost , verb هزينه ، بها
    CPA , noun (certified public accountant)حسابدار قسم‌ خورده‌
    credit , noun اعتبار مالى ،خريد و فروش اعتبارى
    credit , verb به حساب بستانکارى کسى گذاشتن ،اعتبار
    divestment , noun بى بهره سازى
    dollars-and-cents , adjective دلار و سنت
    down payment , noun پيش‌ پرداخت‌، پيش‌ قسط
    due , adjectiveدين ، موعد پرداخت

    دخل كردن ، در آمد داشتند ،كسب‌ معاش‌ كردنearn , verb
    economic , adjectiveاقتصادي
    equity , noun مايملک شرکاء،برابرى
    ERM , noun(Exchange Rate Mechanism) متدي براي ثابت نگه داشتن نرخ مبادله ارز ، بخشي از سازمان ارزي ٍ EEC
    ex gratia , adjective التفات ،‌بخشش ، ( از روي لطف و بدون هيچ ديل و قانوني چيزي را به عنوان هديه دادن)
    failure , noun شكست ،‌ورشكستگي ( bank failure : ورشكستگي بانكي ، business failure : ورشكستگي تجاري )
    figure , noun رقم‌، عدد ( verb حساب‌ كردن‌، شمردن‌ )
    financial year , noun سال مالى
    financier , noun متخصص‌ مالي‌، سرمايه‌ دار، سرمايه‌ گذار ،‌ تامين اعتبار کننده ، وام دهنده
    fixed assets , noun دارائيهاى ثابت ،درائيهاى ثابت مانند ساختمان و ماشين الات
    fixed costs , noun هزينه هاى ثابت ،‌هزينه هاي مقطوع
    FY
    gross , adjectiveناخالص
    grubstake , noun پيش پرداخت
    holding , noun نگهدارى ،دارائى سهام
    holding company , noun شركتي‌كه‌ مالك‌ سهام‌ يك‌ ياچند شركت‌ ميباشدودرسياست‌انان‌ مداخله‌ميكند، شركت‌ مركزي‌
    index-linked , adjective coupled or tied to the index ( index : شاخص (
    inherit , verbبه ارث بردن
    inheritance , noun وراثت
    injection , noun تزريق
    International Monetary Fund , noun صندوق بين المللى پول

    invest , verb سرمايه گذارى کردن
    investment , noun سرمايه‌ گذاري‌، مبلغ‌ سرمايه‌ گذاري‌ شده‌
    investor , noun سرمايه‌ گذار
    leaseback , nounbusiness arrangement in which property is sold and then leased to the original seller for long-term use ( leased ‌: استيجاري ،‌اجاره اي )
    ledger , noun دفتر کل
    lending rate , noun وام دهى ،قرض ،عاريه
    leverage , verb تغيير نسبت غير معين
    liquidity , noun نقدينگى
    mature , adjectiveبه موعد چيزى رسيدن
    maturity , noun سررسيد،موعد

    net , adjective ويژه ،خالص
    net , verb برداشت خالص کردن
    non-payment , nounعدم پرداخت
    option , nounاختيار معامله ،ترجيح
    outflow , noun خروجى ، ريزش
    pawn , verb وثيقه
    pension fund , noun صندوق بازنشستگى
    pension plan , noun مستمرى بازنشستگى
    petrodollars , noun دلار حاصل از فروش نفت ،دلارهاى نفتى
    portfolio , noun موجودى اوراق بهادار،کانتينر مسطح ،اسناد بهادار جمع اورى شده

    poundage , noun وزن به پوند
    premium bond , noun ( premium : حق صرف ،مبلغ بيمه ،حق بيمه )
    principal , noun عامل ،شرکت اصلى ،اصلى
    private income , noun
    proceeds , nounدرامد،محصول ، عوايد
    property , noun دارائى ،مال ،خاصيت
    pro rata , adjective متناسبا"
    prorate , verbبه نسبت تقسيم کردن ،سرشکن کردن
    purse , noun

    repatriate , verb
    resource , verb
    ماخذ
    retainer , noun ضامن، حكم‌ نگاهداري‌ و ضبط
    retirement plan , noun مستمري بازنشستگي
    return , verb عودت دادن
    return , noun بازگشت ، عايدى
    revenue , noun عايدى ،منافع ،بازده ،درامد،سود سهام
    ruin , verb ورشکستگى
    saving , noun صرفه جويى ،پس انداز
    sinking fund , noun وجه‌ استهلاكي‌ ) fund : وجوه‌، سرمايه‌، تنخواه‌ )

    siphon , verb
    speculate , verb احتكاركردن‌، سفته‌ بازي‌ كردن،‌سوداگرى کردن ،انتظار سود و زياد داشتن
    speculation , noun سوداگرى ،سفته بازى ،زمين خوارى
    speculative , adjective قمارى ،احتکار اميز
    squeeze , verb
    sublet , verb اجاره فرعى دادن ،حق اجاره بمستاجر فرعى دادن
    subsidize , verb كمك‌ هزينه‌ دادن‌، كمك‌ خرج‌ دادن‌ (also subsidise )
    subsidy , noun اعانه‌، كمك‌ هزينه‌، كمك‌ مالي‌، سوبسيد
    subvention , nounاعانه نقدى دولت به بنگاه عام المنفعه ،کمک مالى ،تخصيص اعانه ،کمک هزينه
    term , nounمدت ، زمان

    total , verb جمع زدن ،مجموع
    transfer , verbحواله ،انتقال دادن
    trust , noun مديريت امانى ،انحصارات چند جانبه
    trustee , noun متولى ،امانت دار
    trusteeship , noun امانت‌، امانت‌ داري‌،
    trust fund , noun وجوه سپرده ،وجوه پس انداز شده
    undercapitalized , adjective
    undercharge , verb کم حساب کردن ،کم مطالبه کردن از،کم
    underfunded , adjective

    Wall Streetمرکز بانکها و سرمايه داران نيويورک
    war chest , noun
    weak , adjective سست‌، كم‌ دوام‌،
    working capital , noun مبلغ‌ اضافي‌ سرمايه‌ جاري‌ پس‌ از كسر بدهي‌
    write-off , noun مستهلک کردن


    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

  3. #3
    negar92 آواتار ها
    • 2,576

    عنوان کاربری
    باز نشسته بخش زبان و ادبیات انگلیسی
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شغل , تخصص
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    rate of return , nounنرخ بازده ،نرخ بازدهى
    real , adjective غير پولى
    rebound , verb اعاده
    receiver , noun گيرنده
    receivership , noun مقام امانت ،امانت دادگاه
    recoup , verb دوباره بدست اوردن ،جبران کردن ،تلافى کردن
    recuperate , verb بهبودي‌ يافتن‌،جبران کردن
    remit , verb ارسال‌ وجه‌
    remittance , noun وجه ارسالي ،واريز وجه
    rent , verb اجاره دادن ،اجاره
    rental , noun اجاره‌ نامه‌، وجه‌ اجاره‌، اجاره‌اي‌
    rent-free , adjective بى اجاره


    طــــروات زندگـــی در جریان یادگیری است
    ذهن های بسته بوی مـــــرگ میدهند...

    http://up.pnu-club.com/images/vce8ofsvkn51mo3s63t.jpg

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •