اختلال سلوك يك رشته رفتارهاي پايدار است كه با زمان تكامل مي يابد و بيش از همه با پرخاشگري و نقض حقوق ديگران مشخص است.رفتار اين كودكان به گونه اي است كه به طور جدي به حقوق اساسي ديگران يا قوانين جامعه صدمه مي رساند.اين كودكان نسبت به افراد ديگر هم حسي يا عاطفه طبيعي نشان نمي دهندو غالباً فاقد احساس گناه يا پشيماني هستند.شيوع اين اختلال قبل از 13 سالگي مي باشد.


ملاكهايي را كه مي توان با توجه به آنها به اختلال سلوك پي برد:




1- اغلب ديگران را تهديد كرده و مورد آزار و اذيت قرار مي دهند.
2- نسبت به مردم ستمكاري بدني مي كنند.
3- نسبت به حيوانات با بيرحمي رفتار مي كنند.
4- دست به سرقت توام با رويارويي و درگيري با ديگران مي زنند.
5- اموال ديگران را به عمد تخريب مي كنند.
6- بدون اجازه به خانه، ملك يا ماشين ديگران وارد مي شوند.
7- اشيا را از فروشگاه مي دزدند و براي جلب توجه اغلب دروغ مي گويند.


علت اختلال سلوك:


كودكان مبتلا به اختلال سلوك اغلب به خانواده هاي ناخوشايند تعلق دارند يعني در خانواده آنها محبت وجود ندارد و اختلاف و دعوا شايع است.انظباط خشن و بي ثبات است، فعاليت كودكان از نظارت و كنترل كافي برخوردار نيست، خانواده از طريق طلاق يا جدايي متلاشي شده است يا بحران خانوادگي كودكان را از خانه فراري داده است.
كودكان مبتلا به اختلال سلوك دچار مشكلاتي در تمركز حافظه هستند و اين مشكلات باعث مي شودكه آنها عملكرد خوبي در مدرسه نداشته باشند، درروزهاي طولاني مدرسه در كلاس درس بي قرار باشند.
اين كودكان به خانواده هاي اجتماعي- اقتصادي پايين تعلق دارند،بيكاري و سو مصرف مواد والدين در اين كودكان به مراتب بيشتر است.به طور كلي اين كودكان نسبت به كودكان ديگر در فقر زندگي مي كنند.
كودكان دچار اختلال سلوك در شرايط آشفته و غفلت بار بزرگ شده اند و خشمگين و پرتوقع به بار آمده اند و قادر به كسب تدريجي تحمل كافي نيستند.اين كودكان انگيزشي براي رعايت موازين اجتماعي نداشته و بسيار سنگدل هستند.


درمان:


آموزش والدین رويكردي است که غالبا برای مطالعه و کاربرد درمانی برای این اختلال بکار رفته است. در درمان خانوادگی عمل‌گرا ، مهارتهای کنترل کودکان مستقیما به والدین آموخته می‌شود. این درمانها هدفشان معطوف به از بین بردن تعاملات خانوادگی قهر آمیز همراه با رفتار ضد اجتماعی است.آموزش والدين در مورد چگونگي بيماري فرزندشان، رفتارهاي مثبت کودک، عدم به کارگيري شيوه هاي نا مناسب تنبيهي و ... بسيار مي تواند هم براي کودک و هم براي خانواده او موثر باشد.بنابراين رفتارخوب والدين با فرزندان بهترين درمان اين كودكان است و والدين بايد رفتارهاي مثبت اين كودكان را مورد تشويق قرار دهند.روش دوم براي درمان اين كودكان استفاده از داروهاي محرك مثل فنيديت (ريتالين) و دکستروآمفتامين است كه داروهاي فوق در ٩٠-٧٠ درصد کودکان اختلال سلوك موثر است و باعث بهبودي علائم اصلي اين اختلال مي گردد، عملکرد تحصيلي و ارتباطي کودک را بهبود بخشيده و از اضطراب و نگراني والدين مي کاهد.