-
تأثيـر طلاق بر زنان و کودکان بيشتـر از مردان است
تصميمگيري در مورد ازدواج دوم پس از تجربه طلاق که معمولا با دشواريها و استرسهاي گوناگون همراه است آسان نيست. اين مساله دلايل متفاوتي دارد که در زير به آن اشاره ميکنم...
زن و مردي که به مرحله طلاق ميرسند در گذشتهاي (معمولا نهچندان دور) عواطفي مثبت و در بيشتر موارد عاشقانه به يکديگر داشتهاند. اکنون پس از عبور از مرحله طلاق، اين رابطه در ذهن طرفين احساسات ديگري را بر ميانگيزد که از خشم تا احساس گناه يا ترديد در نوسان هستند. حتي حس مثبت عاشقانه نيز ممکن است كاملا تمام نشده باشد. البته در مواردي نادر، طرفين با استدلالي درست و با تصميمي که نشانه رشد فکري، فرهنگي و عاطفي آنهاست به تصميم براي جدايي رسيدهاند و در حاشيه زندگي يکديگر به عنوان دوست ميمانند. چنين وضعيت نادري هنگامي که فرزند يا فرزنداني در ميان باشند، کمکي بسيار بزرگ است. دليل مهم ديگر بهويژه در مواردي که زندگي اول با ناملايمات و تلخيهاي بسيار همراه بوده اين است که اين تجربه به ازدواج بعدي تعميم داده شود. در چنين مواردي واژه ازدواج با حسي از رنجها و عذابهايي که شخص در زندگي قبلي تحمل کرده همراه ميشود و فرد تصور ميكند همه مردها (يا زنها) از يک قماش هستند. با توجه به اين واقعيتها و شرايط ديگري که ممکن است براي تصميمگيري در مورد ازدواج بعدي روياروي فرد قرار گيرد چند نکته ميتواند عنوان «چه بايد کرد» را به خود بگيرد. بايد به اين «چه بايد کردها» با ديد همراه با قطعيت نگاه نکرد و آنها را نسخه بيخطا تلقي نکرد و هميشه به ياد داشت که هر انساني منحصربهفرد است و در مورد مسايل انساني هيچ قانون جهانشمولي وجود ندارد.
زنان پس از طلاق
زنها معمولا پس از طلاق با مشکلات بيشتري مواجه ميشوند. برخورد جامعه با زن طلاق گرفته متفاوت از برخورد با مردي است که همسرش را طلاق داده است. مسايل اقتصادي زنان طلاق گرفته بيش از مردان است. اين سختيها و تبعيضهاي اجتماعي ممکن است انگيزه زن را براي ازدواج مجدد بيشتر کند و در بسياري موارد به تصميمهاي عاجل، نپخته و يکسويهاي ميانجامد که ممکن است آينده ازدواج دوم را هم با مشکل مواجه كند. به عنوان مثال، نگراني از مشكلات اقتصادي ممکن است زن را سمت ازدواجي بکشاند که فکر ميکند از نظر اقتصادي او را بيشتر تامين ميکند و اين امر بدون در نظر گرفتن ساير عوامل ممکن است به ازدواجي ناموفق بينجامد. بنابراين تصميم براي ازدواج دوم با يک فرد نبايد تنها بر مبناي يک عامل اتخاذ شود.
کودکان پس از طلاق
شايد توجه به زندگي کودکاني که محصول ازدواج اول هستند، مهمترين تاثير را در موفقيت ازدواج دوم داشته باشد. توجه به نکات زير ميتواند کمککننده باشد:
• کودکان بايد بدانند که اگرچه زندگي والدينشان اکنون با مشکل مواجه شده و به جدايي انجاميده است ولي در زمان به دنيا آمدن آنها مادر و پدرشان مشکلي نداشتهاند و آنها با عشق به جهان آمدهاند.
• کودکان بايد براي طلاق والدين يا ازدواج دوم آماده شوند. در اين مورد اين امر حائز اهميت است. آنها بايد بدانند که والدين اصلي آنها هميشه مادر و پدرشان هستند و اين امر ربطي به اينكه کودک در کدام خانه زندگي ميکند، ندارد. فراموش نکنيم که يک وظيفه مهم مادر يا پدربودن آمادهکردن بچهها براي شرايط جديد است.
• براي اينکه بتوانيد به کودکانتان کمک کنيد قبل از هر چيز بايد خود را از احساس گناه رها کنيد. تصميم به ازدواج دوم را وقتي بگيريد که تا حد امکان، مسايل ازدواج اول را براي خود حل کرده باشيد. در اين مورد ممکن است نياز به مشاوره با روانپزشک و در صورت توصيه روانپزشک نياز به مشاوره با روانشناس باليني داشته باشيد.
• هميشه نميتوان توقع داشت که کودکان از همان اول با مساله طلاق يا دوست داشتن همسر تازه وارد كنار بيايند. دوستداشتن بايد در جريان زندگي پرورده شود. شما بايد در مورد بچهها با همسر جديدتان صحبت کنيد و با هم تشريک مساعي كنيد. محترمانه صحبتکردن با هم و ايجاد يک فرهنگ مبتني بر «عشق بر پايه احترام متقابل» ميتواند به اين امر کمک کند.
• زماني را به گفتوگوي با فرزندان?تان اختصاص?دهيد و در اوايل ازدواج جديد پلي باشيد ميان فرزندان و همسر جديدتان.
دکتر احمد محيط/مسوول پيشين بخش بهداشت روان در منطقه مديترانه شرقي سازمان جهاني بهداشت
هفته نامه سلامت .شماره333. 90.5.29
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن