بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 از مجموع 4

موضوع: لوطی و نالوطی!

  1. #1
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    Icon423 لوطی و نالوطی!







    يكي از گروه هاي اجتماعي ايران كه امروز وجود خارجي ندارند ،لوطيان بودند، گروهي كه با هيات ، لباس ، مرام و مسلك خاص در كوچه و خيابان هر شهري يافت مي‌شد و با ادبياتي خاص با ديگر اقشار اجتماع تعامل داشت، به فراخور موقعيت‌هاي حساس سياسي يا اجتماعي نقش‌هاي پررنگي ايفا مي كردند و در شرايطي كه فضاي جامعه آرام بود، گوشه عافيتي مي‌جستند و به رتق و فتق امور زندگي مي‌پرداختند.
    هر پديده اجتماعي بي‌شك پيشينه‌اي دارد. از نظر كارشناسان، پيشينه لوطيان به دوره فتوت و عياري باز مي‌گردد. اين گروه در دوره‌هاي مختلف تاريخي اهداف و نيات خود را بر مبناي جوانمردي پيش مي‌بردند. البته منظور اين نيست كه مرام لوطي‌گري را عين عياري بدانيم، بلكه وجه مشترک اين گروه، عياران و پهلوانان اعتقاد به روحيه جوانمردي و دفاع از مظلوم بوده است. در عين حال بايد خاطرنشان كرد اين ويژگي در همه لوطيان صادق نيست، بلكه بودند لوطياني كه جزو عمال جور بوده و به بهره كشي از مظلوم در سايه حمايت مالي و معنوي ظالم مي‌پرداختند.

    هرگز نبايد فراموش كرد باتوجه به موقعيت و خاستگاه اجتماعي لوطيان، آنها در تحولات سياسي، اجتماعي و اقتصادي دوره خود تاثيرگذار بودند. از عملكرد لوطيان در تحولات سياسي آن زمان بويژه رخدادهاي مشروطيت شواهد روشني در دست است. حمايت يا مخالفت آنان با آن قيام و تأثيري كه بر روند اين واقعه و ديگر رخدادها از جمله قيام تبريز و فتح تهران داشتند، از نظر دور نمانده است.

    از ديگر ويژگي‌هاي لوطيان، حضور در فعاليت هاي مختلف و خاص بود . شركت آنان در مراسم عزاداري ، اعياد و مديريت زيارت اماكن مقدس گرفته تا فعاليت‌هاي همچون پشتيباني از روحانيون و علما، حضور بارز در واقعه تنباكو يا قيام مشروطه يا ماجراي قيام لوطيان اصفهان به سركردگي محمدباقر شفتي.
    از ديگر نكات حائز اهميت در مورد لوطيان، داشتن مرام و مسلك پهلواني است، بويژه آن كه ما در دوره قاجار شاهد قرابت ميان آيين تصوف و زورخانه و پيوندهاي جدي ميان پهلوانان و لوطيان در دوره قاجار هستيم. همچنين لازم است به مقررات و اصول اخلاقي و مراتب و درجات پهلوانان و فرهنگ زورخانه‌هاي اين دوره توجه جدي شود بخصوص كه بعدها شاهد تحولات و تغييرات و فراز و نشيب‌هايي اين آيين كهن هستيم ، به گونه‌اي كه در بخش‌هايي از حيات اجتماعي تاريخ معاصر ايران با پديده‌اي به نام لوطيان معركه‌گير مواجه مي‌شويم.از ديگر نكات قابل توجه، بررسي روابط دوجانبه دولت و حاكميت با لوطيان است. لوطيان به عنوان يك قشر نا آرام و مشكل‌ساز و كساني كه حاضر به رعايت مقررات نظام حاكم نبودند در اجتماع حضور فعال داشتند. آنان حتي در محل زندگي شان مقررات و آيين خاص خود وضع مي كردند و اهالي آن محل بايد آن مقررات را رعايت مي كردند . تخطي از اين چارچوب مستوجب برخورد لوطيان با فرد خاطي مي‌شد.
    لوطيان به فراخور موقعيت‌هاي سياسي و اجتماعي گاه در جبهه‌مخالف حاكميت بودند و گاه در اردوي دولت. تاريخ شواهد بسياري از مردم ستيزي يا ظلم‌ستيزي لوطيان دارد.
    در مجموع، بحث و بررسي درباره اين گروه اجتماعي نيازمند پژوهشي گسترده است. مورخ با توجه به جنبه‌هاي ضد و نقيض در منابع تاريخي در خصوص لوطيان نمي‌تواند قضاوت و داوري درستي داشته باشد، اما در عين حال بايد توجه داشت همواره ايرانيان براي صفاتي چون مروت و جوانمردي كه لوطيان مدعي آن بودند احترام و اعتباري خاصي قائل بوده و كساني را كه به اين ويژگي آراسته بودند، مي‌ستودند.


    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

  2. #2
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    پیش فرض لوطي‌هاي جنوب تهران به روايت منظرپور




    درست 11 سال از انتشار نخستين جلد از مجموعه خاطرات و شنيده‌هاي دكتر عباس منظرپور به شكل كتاب و با عنوان «در كوچه و خيابان» مي‌گذرد. پيش از آن، نوشته‌هاي او، هر از گاه به شكل يادداشت‌هاي كوتاه در نشريات منتشر مي‌شد، ولي اول ارديبهشت 1380، نخستين جلد از مجموعه 3 جلدي اين دلنوشته‌ها به صورت كتاب منتشر شد. بعدها البته در سال 1384 و 1386، مجموعه منتشر شده 3 جلدي در قالب يك كتاب 540 صفحه‌اي منتشر شد و به دليل استقبال عمومي، پس از مدت كوتاهي ناياب شد و چهار پنج سالي است كه تجديد چاپ آن توسط ناشر به تعويق افتاده است.
    من با آثار منظرپور تقريبا از همان ابتداي نشر آنها آشنا شده و انس گرفته بودم. ولي آشنايي شخصي و چهره به چهره‌ام با خود او، خيلي ديرتر، به شكل اتفاقي و در واقع از همين چند ماه قبل شروع شده است. درست مثل اين نوع خاص از نوشته‌هاي منظرپور كه خيلي دير و تازه از 70 سالگي او آغاز شد و به چاپ نخستين جلد از اين مجموعه در 72 سالگي نويسنده منجر شد.




    من در طول 3 دهه اخير با نويسندگان و محققان ارجمند بسياري حشر و نشر داشته‌ام. برخي از آنها عين آثارشان بوده‌اند و برخي را نيز كمتر و پايين‌تر از نام و توليدات قلمي‌شان يافته‌ام، ولي منظرپور از آن دست نويسندگاني است كه شخصيتش، عين آثارش، دلنشين و بلكه والاتر است. تا جايي كه فاصله سني 35 ساله بين نگارنده و منظرپور مانعي براي اين دوستي گسترده و عميق نشده است. اين به آن معنا نيست كه من با همه سمت‌گيري‌هاي سياسي، تاريخي و اجتماعي در نوشته‌هاي منظرپور موافقم. با اين همه، بر اين باورم كه آثار منظرپور در مجموع ـ چه به عنوان متن ادبي و اجتماعي و چه به عنوان مواد خام پژوهش‌هاي تاريخي ـ جايگاه ويژه و كمتر شناخته شده‌اي در تاريخ و ادبيات معاصر ايران دارد.
    عباس منظرپور متولد فروردين 1308 در جنوب شهر تهران است. تا سن 70 سالگي اگرچه هر از گاهي در نشريات، مقالات و ملاحظاتي را منتشر كرده، ولي تا آن زمان عمدتا به شغل و كسب و كار اصلي خود كه دندانپزشكي و كارشناسي وزارت بهداري بوده پرداخته بود و به عنوان نويسنده حرفه‌اي، در اين ژانر شناخته شده نبود. به گفته خودش، نوشتن خاطرات، يادمانده‌ها و شنيده‌هايش (كه او خودش خوش دارد نام پراكنده‌گويي‌ها را بر آنها بگذارد) را با شروع بيماري سخت همسرش كه بعدها مرحوم شد، در دوران مراقبت از او و به پيشنهاد فرزندش آغاز كرده بود. از اين جهت و با توجه به حال و هواي نگارش اين مجموعه و برخلاف روحيه شاد منظرپور، تعجبي ندارد كه ـ دست‌كم در بخش‌هاي آغازين كتاب او ـ لحن كتاب تا حد زيادي جدي است. هر چند رندي و طنزپردازي ذاتي نويسنده در لابه‌لاي مطالب كتاب و البته نه مستقيم به چشم مي‌خورد.

    نويسنده در اين كتاب يكصد يادداشت كوتاه شامل خاطرات، يادمانده‌ها و شنيده‌هاي خود از زندگي مردمان عادي جنوب شهر تهران را نوشته و منتشر كرده است. البته پس از اين كتاب، نوشته‌هاي او ادامه يافته و در انتظار انتشار به سر مي‌برند. من كه در ماه‌هاي اخير و با محبت و اعتماد آقاي منظرپور مجال مطالعه آثار جديدتر و منتشر نشده او را داشته‌ام، مي‌توانم گواهي كنم چه از نظر شكل و چه از نظر محتوا، نوشته‌هاي تازه منظرپور همچنان به پرباري و جذابيت كارهاي قبلي او و حتي در برخي موارد بالاتر هستند.
    نوشته‌هاي دكتر منظرپور اگرچه يادداشت‌هايي به ظاهر مجزا و كوتاه هستند، ولي از يك نظم و تسلسل منطقي ولي نامحسوس درباره جزييات حوادث و سير زندگي و زمانه مردمان جنوب شهر تهران در يكي دو قرن اخير برخوردار است. از يك نظر شايد بتوان دلنوشته‌هاي منظرپور را به سريال‌هاي تلويزيوني چند قسمتي شبيه دانست كه هر قسمت از آنها خط روايي و داستاني مجزا و مستقلي را دارند، ولي در مجموع از زاويه ديد راوي خود، يك سير كلي و عمومي‌تر را پيش مي‌برد. با اين نگاه، هر يك از نوشته‌هاي كوتاه منظرپور، هم به‌طور جداگانه قابل مطالعه‌اند و هم مي‌توان آنها در قالب يك مجموعه به هم پيوسته و دنباله‌دار ديد.
    منظرپور ضمن ارج نهادن به جايگاه لوطيان و تقبيح روش و منش لات‌ها و لات بازي، نشان مي‌دهد كه اين پديده و عارضه اجتماعي چگونه در جامعه ما رخنه كرده و ريشه دوانده بود
    نثر منظرپور به‌گونه‌اي سليس، ساده و روان است كه خواننده آثار او از پيگيري روايت او خسته نمي‌شود. درازگويي و تكلف در آثار او جايي ندارند. تصويرپردازي نويسنده از رويدادها و چهره‌هاي مورد بحث در نوشته‌ها صميمي و به دور از اغراق هستند. در نوشته‌هاي منظرپور بين فرم، مضمون و محتوا هماهنگي مثال زدني ديده مي‌شود. شيوه نگارش و نثر او، لحن گفتاري داشته و عميقا با محتواي آثار او كه بازتاب نقادانه و موشكافانه زندگي مردم كوچه و خيابان است هماهنگ است. به هر روي و سواي ارزيابي كيفي و محتوايي نوشته‌هاي او، به جرات مي‌توان گفت نوشته‌هاي منظرپور كاملا اصيل و به دور از اقتباس شكلي و محتوايي از ديگر نوشته‌هايي از اين دست هستند.
    در بخشي از​اين کتاب​مي​خوانيم :
    «از اين روايتي كه مي‌خواهم نقل كنم فقط 2 نفس‌كش ـ نمي‌گويم زنده‌ ـ آگاهند. يكي از آنها اهل به قلم آوردن آن نيست و فقط من مانده‌ام كه اگر آن را ننويسم، براي هميشه تاريخ فراموش خواهد شد. شايد درآن صورت هم ملت چيزي از دست نمي‌داد! به هرحال مي‌نويسم:
    زماني براي تمام لوطي‌هاي نام‌آور سراسر كشوراز تهران دعوتنامه‌اي فرستاده شد كه آنها را براي تاريخ معيني به مهماني دعوت مي‌كرد. اين دعوتنامه امضاي طاهرعطار را داشت كه لفظ آن روز تهراني‌ها «تارتار» گفته مي‌شد. او سرشناس‌ترين لوطي تهران بود. از ثروت پدري و دست رنج خود، با وجود بذل و بخشش‌ بي‌تظاهر به نيازمندان، سرمايه كلاني داشت.
    زمان ضيافت را به‌گونه‌اي تعيين كرده بود كه تقريبا پس از 40 روز همه دعوت‌شدگان مي‌توانستند به مركز برسند، با توجه به اين كه همه بايد مسافت دور و نزديكي را پياده طي كنند و با توجه به احترام و معروفيتي كه تارتار بين لوطي‌هاي سراسركشور داشت، همه دعوت او را لبيك گفتند و به مرور خود را به تهران و ضيافت خانه او رساندند. وسايل آسايش و پذيرايي همه را فراهم كرده بود. هر روز به نورسيدگان سري مي‌زد و تعارفي مي‌كرد تا اين كه همه رسيدند. آن‌گاه در مجلسي كه همه آنها حاضر بودند، حضور يافت و در ابتدا پرسيد، آيا تمام لوطي‌هاي دعوت‌شده آمده‌اند؟ و وقتي جواب مثبت شنيد، چنين آغازسخن كرد:
    لوطي‌هاي محترم! علت اين دعوت و زحمتي كه به شما داده‌ام و از راه‌هاي دور و نزديك شما را به اينجا كشيده‌ام، خوابي است كه چندي پيش ديدم ومتوجه شدم اگر اين خواب را براي شما عزيزان تعريف نكنم، به خودم، به همه لوطي‌ها و اصولا به لوطي‌گري خيانت كرده‌ام. آن خواب اين است: ديدم كه مرده‌ام و مرا با همان مراسمي كه همه مي‌دانند به خاك سپردند. نمي‌دانم چه مدتي پس از مرگ بود كه مرا به باغ بهشت راهنمايي كردند. نمي‌خواهم شرح آن مكان عزيز را بدهم كه لابد همه شنيده‌ايد. رفتم و رفتم تا رسيدم به مكاني كه آبي روان جاري بود و جمعيت انبوهي اطراف 3 چهره نوراني حلقه زده بودند. وقتي نزديك‌تر شدم، دربين حاضران چند نفر از لوطي‌هاي آشنا را كه تازه فوت كرده بودند شناختم و يكي از آنها، آن سه عزيزان نوراني را معرفي كرد كه معلوم شد مولاي متقيان، علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) و فرزندان عزيز او حسن و حسين هستند كه با احترام 2 طرف پدر ايستاده بودند.عرض ادب كردم و حضرت پس از جواب، با صداي بلند سوال كردند: آيا لوطي ديگري دردنيا هست كه اينجا حاضر نباشد؟ كه حاضران عرض كردند: يا حضرت، با آمدن تارتار ديگر لوطي‌گري تمام شد و پس از او حتي يك لوطي به دنيا نخواهد آمد. پس حضرت، جامي را كه در دست داشتند از آن آب پركردند و فرمودند: حالا مي‌خواهم يك لوطي بيايد و اين جام را از دست من بگيرد و بنوشد: اين جام فتوت، مردانگي، فداكاري، انسانيت و شهادت است كه هرلوطي بايد تمام اين خصال و علاوه خصوصيات ديگري را داشته باشد تا شايسته لفظ لوطي باشد.تمام لوطي‌ها سرها را به زيرانداختند. حضرت بارديگر دعوت خود را تكراركرد كه بازهم جوابي جزسكوت نشنيد و بارسوم هم به همين منوال طي شد. از شدت شرم مي‌خواستم زمين دهان باز كند و مرا ببلعد و از اين خجالت نجات دهد.


    وقتي دست حضرت را همان‌گونه با جام تنها ديدم، ناگهان به خاك افتادم و با گريه گفتم: يا حضرت، خود بنوش اين جام لوطي‌گري را، كه اولين لوطي تو بودي، وآخرين هم خودت! خيس عرق ازخواب پريدم و پس از تفكر زياد شما را دعوت كردم كه خواب خود را شرح دهم. حال خود دانيد با دعوي لوطي‌گري خود.نمي دانم تارتار چه نامردي‌ها و نالوطي‌گري‌هايي از مدعيان لوطي‌گري در زمان خود ديده بود كه با چنين زحمت و هزينه سنگين آنها را دعوت و پذيرايي كرد كه بگويد هيچ يك از ما لوطي نيستيم و اين كلمه فقط به مولا مي‌پردازد و بس. اين قضيه مربوط به اواسط سلطنت ناصرالدين‌شاه، و تقريبا 150 سال پيش است....»

    مقوله لوطي‌گري و لوطيان، بخش مهمي از نوشته‌هاي منظرپور را تشكيل مي‌دهد. او در قسمت‌هاي مختلف نوشته‌هاي خود به بررسي روايي جايگاه لوطيان و لوطي‌گري در تاريخ و فرهنگ معاصر ايران و بخصوص جنوب شهر تهران، توجه داشته و ضمنا چند بخش جداگانه (از جمله بخش‌هاي آقا رضا، شيربرنج‌نامه، اولين چاقوكشي، اي كشته كه را كشتي؟ و لوطي) را نيز به روايت نمونه‌هايي از اين دست اختصاص داده است. او بدرستي بين لوطي‌ها از يك سو و لات‌ها و لمپن‌ها از سوي ديگر تفاوت و تمايز قائل شده و نشان مي‌دهد كه برخي باورهاي عمومي- كه در چند نوشته چاپي اخير نيز راه يافته ـ در يكي بودن اين دو مقوله تا چه حد نادرست و غيردقيق و فاقد مبناي واقعي تاريخي است. منظرپور ضمن ارج نهادن به جايگاه لوطيان و تقبيح روش و منش لات‌ها و لات بازي نشان مي‌دهد كه اين پديده و عارضه اجتماعي چگونه در جامعه ما رخنه كرده و ريشه دوانده بوده و بايد به لات‌ها و لات‌بازي به عنوان يك معلول و فرآيند و نه جرم بي‌دليل و فاقد ارزش ريشه‌يابي نگاه كرد.
    دكتر منظرپور در بخش نخست نوشته لوطي (در كوچه و خيابان صص 376ـ372) روايتي جالب از نگاه عميق و معنوي از طاهر عطار (تاتار)، يكي از نوادر لوطيان دوران ناصرالدين شاه را نقل مي‌كند كه از شنيده‌هاي او در نوع خود بسيار جذاب و احتمالا بي‌نظير است. در ادامه همين نوشته و بخش‌هاي ديگر كتاب، او به بررسي نمونه‌هاي جديدتر لوطي‌گري و نقد پژوهش‌ها و نوشته‌هاي اخيري كه لوطي‌ و لوطي‌گري را با لات و لات‌بازي يكي گرفته‌اند، پرداخته است.


    دكتر مجيد تفرشي



    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

  3. #3
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    Icon140 نيمه تاريك زندگي عياران






    سخن از لوطیان كه به میان می‌آید، ناخودآگاه ایرانی جماعت به یاد رفاقت‌های تا ته‌خط و یكرنگی‌های بی‌غش و عشق‌های پاك بی‌دروغ و قهوه‌خانه‌های باصفا و زورخانه‌های مالامال از ذكر یاعلی و زبان‌شیرین لوطیانه و احترام به ریش‌سفید و كرنش در مقابل دستان مادر و مرشد و ولی می‌افتد. فرهنگ لوطی و لوطی‌گری برای ما ایرانیان یادآور نام‌های بزرگ و دستان پرسخاوت و دل‌های دریایی است، اما در كنار این دنیای شیرین و باصفا، در میان این گروه با مرام و خاكی، جنبه‌های دیگری نیز نهفته است. كه نباید از مقابل دیدگان تیزبین اهل تاریخ و فرهنگ مخفی بماند، زیرا در صورت تغافل در شناخت این جوانب بدرستی و بدقت، كاركردهای اجتماعی این طبقه برای اهل‌فن شناخته نخواهد شد. با توجه به علاقه و تخصص مولف این سطور ـ كه بیشتر متمركز بر مطالعه ایران عصر صفوی است ـ برخی از جنبه‌های منفی حیات لوطیان این دوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت، عادت مصرف تنباكو یكی از این جنبه‌های منفی است.
    یكی از بهترین منابع شناخت طبقات اجتماعی ایرانیان دوره صفوی، اثر گرانبهایی متعلق به ادبیات عامیانه این دوران به نام حسین كردشبستری است؛ در این اثر ادبی كه بر مبنای درگیری میان ایرانیان و ازبكان نوشته شده است، پهلوانان شاه‌عباس چون حسین كرد و مسیح تكمه‌بند تبریزی همراه با نوچه‌هایشان عموما شب هنگام و زمانی كه دكان‌ها تعطیل است و مردمان خفته‌اند در چهارسوق‌ها و گذرگاه‌ها به مقابله با پهلوانان ازبك می‌پردازند. پهلوانان ایران در این روایت شفاهی اغلب در تكیه‌ای كه محل تجمع آنان است، به تمرینات بدنی سخت و یادگیری فنون رزم می‌پردازند. در همه جای اثر، نقال و راوی، شرح هیكل و قدرت بدن پهلوانان ایران را می‌دهد. بخصوص جایی كه سخن از مبارزه گل سرسبد پهلوانان شاه‌عباس اول یعنی حسین كرد شبستری است، در كنار این روایت شیرین، راوی فضای شهرهای ایرانی این دوره را به زیبایی هر چه تمام‌تر به تصویر می‌كشد، بويژه قهوه‌خانه‌ها كه گاه محل تجمع لوطیان است، قهوه‌خانه‌های این دوره دارای حیاط خلوتی بوده‌اند، اغلب مربع شكل كه در صورت تمایل مراجعان می‌توانستند در آنجا رحل اقامت بیفكنند.
    چنان‌كه حسین كرد در بسیاری مواقع برای كشیدن قلیان در حیاط خلوت قهوه‌خانه می‌نشسته است .
    حاصل سخن آن‌كه از این اثر چنان بر می‌آید كه پهلوانان ایران گرچه به صفات بدنی فوق‌العاده آراسته بودند و در بهادری و قلدری هر یك حریف چند ازبك می‌شدند اما كشیدن تنباكو از علاقه‌های همیشگی آنان بوده است. در كنار این نشست و برخاست‌ها در قهوه‌خانه، گاه، داستان‌های فرعی نیز شكل می‌گرفته است، از آن جمله عشق حسین كرد به شاگرد قهوه‌چی به نام یوسف است. از عادی مطرح شدن این بحث در متن اثر می‌توان نتیجه گرفت كه عشق به شاگرد قهوه‌چی‌ها در میان طبقه لوطی و پهلوان این دوران چندان امر غریبی نبوده است .
    قهوه‌خانه این دوران دارای یك تالار اصلی بوده است كه نقل نقالان و حركت موزونان، اغلب در این مكان نسبتا وسیع صورت می‌پذیرفته است. موزونان پس از اتمام برنامه خود، كاسه‌ای به دست گرفته و انعام جمع می‌كردند. غیر از قهوه‌خانه‌ها در این دوره برای كشیدن قلیان مكان‌های كوچك‌تری نیز وجود داشته است كه از آن به عنوان دكان قلیانی یاد می‌شود، برخلاف قهوه‌خانه‌ها احتمالا در این مكان چیزی بجز قلیان عرضه نمی‌شده است، بزرگ پهلوانان ایران، حسین كرد، علاقه فراوانی به دكان قلیانی داشته و اغلب پیش از شروع هر شب و آغاز درگیری با پهلوانان ازبك سری به دكان قلیانی می‌زده و شاید با این كار، كمی ‌تمدد اعصاب می‌كرده است یكی دیگر از بزرگ‌ترین مشكلات جامعه صفوی كه مانند خوره به جان ایرانیان این دوره چنگ انداخته بود، همانا معضلی است كه متاسفانه از آن دوره تا به ایران كنونی امتداد داشته است. مساله پیچیده و مشكل‌زای اعتیاد. این مقاله جای پرداختن مفصل به ریشه‌های این مشكل اجتماعی در ایران عصر صفوی نیست، تنها به این نكته اشاره می‌شود كه اضطراب‌های گسترده جامعه ایران به واسطه تسلط حكومتی كه دائما درگیر با پادشاهی قدرتمند عثمانی از یك‌سو و ازبكان از سوی دیگر بوده است و بی‌توجهی برخی پادشاهان صفوی چون شاه طهماسب اول به زندگی مردم و خشونت شدید برخی دیگر از این پادشاهان چون شاه اسماعیل دوم صفوی. در نیمه اول تسلط این سلسله و در نیمه دوم آن پس از شاه‌عباس اول، حضور پررنگ پادشاهان ناكار آمد و رجل سیاسی بی‌لیاقت ـ كه به اوضاع به اقتصادی دامن می‌زده و امنیت كشور را زیر سوال می‌برده است ـ از دلایل اجتماعی است كه مصرف گسترده مخدر در ایران این دوره را توجیه می‌كند. یكی از دلایلی كه می‌توان بر گستردگی استعمال این‌گونه مواد اقامه كرد، یكی هم در دوره سلطان حسین سقوط سریع و كم مقاومت پایتخت در مقابل قوایی است كه فاقد آرایش نظامی ‌مشخص و نیروهای كار آزموده بودند. از متون دوره صفوی چنان بر می‌آید كه كوكنار، پر مصرف‌ترین نوع مخدر در میان ایرانیان این دوره بوده است. این نوع مخدر كه حالت مایع داشته است، به 2 روش تهیه می‌شده است؛ روش گران‌قیمت مخصوص درباریان بوده و در آن از انواع شكوفه‌های میوه چون شكوفه سیب و هلو بهره برده می‌شده و پوسته خشخاش كه چند ساعتی درون مایع گرانقیمتی از این شكوفه‌های معطر می‌خواباندند و سپس با استفاده از هل و خوشبوكننده‌هاي مایع مورد نظر را برای استفاده درباریان آماده می‌كردند و روشی ارزان‌قیمت كه مخصوص فروش در كوكنارخانه‌های سطح شهر و برای مصرف توده جامعه بوده است، كه در تهیه آن از جوشانده گیاه شقایق كوهی و حبه خشخاش بهره می‌بردند.
    شاردن از علاقه ایرانیان به مصرف كوكنار یاد می‌كند. وی همچنین درباره اوضاع وخیم جسمی ‌كسانی كه در كوكنارخانه‌ها به آماده كردن این مایع افیونی می‌پرداختند، بصراحت سخن می‌راند، اینها افرادی لاغر و رنگ پریده، نحیف و مرتعش و لرزان بودند . تاورنیه و كمپفر نیز در همه جای سفرنامه‌های خود به توصیف حالات افرادی كه اقدام به استعمال این مخدر می‌كردند، پرداختند برای مثال البته ذكر این نكته لازم است كه در زمان آرامش نسبی كشور و حضور رجال قدرتمند بر مسند كار عموما حكومت تلاش‌هایی برای منع مصرف مخدر در جامعه و بستن كوكنارخانه‌ها به عمل می‌آورده است. اوج این تلاش‌ها در زمان شاه‌عباس اول صفوی نمایان است . مصرف گسترده كوكنار در سطح جامعه شاید به شكسته‌شدن قبح اجتماعی این موضوع یاری رسانده باشد. زیرا از مهم‌ترین متن داستانی بر جای مانده از این دوران چنان استنباط می‌شود كه مثبت‌ترین چهره‌های اجتماعی كه همانا پهلوانان و لوطیان هر شهر بوده‌اند نیز دستی بر آتش استعمال این مخدر داشته‌اند. در اثر روایی حسین كرد شبستری، پهلوانان بسیاری هستند كه علاقه وافر آنان به این نوع مخدر مایع، در همه ‌جای اثر به وضوح نمایان شده است 3 نفر از مهم‌ترین نوچه‌های شاه‌عباس صفوی در این اثر، شخصیت‌هایی به نام پیچك، میرقلی و قران هستند، اینان در متن اثر در صحنه‌های كارزار هر یك به‌تنهایی چند ازبك را حریف هستند و تصویری كه نقال از زور بازوی آنان ارائه می‌كند، بی‌شباهت به قهرمانان آثار سینمای كنونی آمریكا نیست. اما در هر فرصتی در محل اقامتشان كه همانا تكیه است به كوكنارخوری مشغول می‌شوند . در اینجاست كه ذكر مهم‌ترین نكته جامعه‌شناسی تاریخی ایران ضروری می‌نماید و آن این‌كه حد والای زیستن اجتماعی كه همان تبلور آن در لوطیان و پهلوانان هر جامعه است، در نهایت افقی بلندتر از سطح معمول و مورد تصور اعضای جامعه از حیات اجتماعی در بر ندارد. به‌عبارت دیگر، لوطی و پهلوانی كه در رو ساخت ظاهری اثر نقالی، نیرویی برابر 100 مرد از خود بروز می‌دهد در زیرساخت‌های اجتماعی اثر همانا چون عادی‌ترین مردم درگیر مشكلات و معضلاتی است كه حیات نامطلوب و كج اجتماعی و سیاسی برای زندگی مردمان رقم زده است. این وجه رفتار بروز دیگری از در چاه افتادن رستم و مرگ وی به دست برادر خویش، یا چاقو خوردن و كشته شدن داش آكل توسط كاكارستم است، گرچه این پایانی تراژیك بر یك اثر ادبی است، اما هر كدام از این وجوه یاد شده در حقیقت، كجی رفتار اجتماعی را می‌رساند كه بازتاب آن، گریبانگیر نخبه‌ترین و پالوده‌ترین ساخت اجتماعی ایرانیان، یعنی لوطیان و پهلوانان نیز شده است.
    این نكته ظریف به تمامی‌ بیانگر یك واقعیت است: بررسی حیات اجتماعی لوطی و پهلوانان بدون شناخت زیرساخت‌های اجتماعی كه شخصیت آن پهلوان و لوطی به تمامی‌ درون آن اجتماع نضج گرفته است عملا ناقص و ناكارآمد خواهد بود. منش بزرگان هر جامعه نیز در ورای‌ شأن برتری‌جویانه خویش نسبت به طبقات عادی جامعه باز هم دارای مایه‌هایی است كه به دور از شناخت رفتار جامعه دوران حیاتشان، قابل دسترس نخواهد بود.
    همایون نوری‌پناه

    دانشجوی دكتری تاریخ ایران اسلامی‌دانشگاه شیراز
    منابع :

    كسروی، احمد (1335). تاریخچه قلیان، تهران: اقبال پورداوود، ابراهیم (1380). هرمزد نامه، تهران: اساطیر شاردن، ژان (1335). سیاحت نامه، محمد عباسی، تهران: امیر كبیر اولئاریوس، آدام (1363). سفرنامه، احمد بهپرور، تهران: اتكا تاورنیه ژان با ستیس (1388). سفرنامه، حمید ارباب شیرانی، تهران: نیلوفر افشار، ایرج، افشاری، مهران (1386) تصحیح حسین كرد شبستری، تهران: چشمه طاهری، ابوالقاسم (1383). تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: علمی‌و فرهنگی مومنی، محسن (1389) مواد مخدر در ایران عصر صفوی، اخلاق و تاریخ پزشكی، دروره سوم، شماره 4، پاییز بدلیسی، شرف الدین (1278 هـ . ق ) شرف‌نامه، تصحیح و لیا مینوف، پطورزبورغ: آكادمیه سلطنتی امپراتوری
    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

  4. #4
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    Icon140 لوطی و لوطی گری در دوره قاجار



    لوطي‌گري در تاريخ ايران از عوامل مؤثر در جامعه شهرنشين به شمار مي‌آمد. سنت لوطي‌گري برآمده از محله‌هاي قديمي‌ و پرجمعيت شهر‌هاي بزرگ مانند قزوين، تهران و تبريز بود، برخي لوطيان را تداوم و پيامد عياران و هدف آنان را حفظ اخلاقيات در محلات مي‌دانند.1 قدمت آيين عياري و لوطي‌گري به قرن سوم هجري ‏برمي‌گردد. عياران، پهلوانان و جوانمرداني بودند كه براي احقاق حق طبقات ضعيف جامعه در برابر بزرگان و زورمندان فعاليت مي‌كردند و نفوذ فراواني ميان مردم‏ داشتند.2
    در روزگار قاجار به دليل ناتواني حكومت مركزي، ناامني و بي‌ثباتي در جوامع شهري و روستايي ايران حكمفرما بود و در برخي شهرها چون «زنجان، خوزستان و خراسان، تفنگچي‌هاي خوانين و مالكين هر چه مي‌خواستند كردند.» در چنين شرايط آشفته‌اي افراد جامعه كه فاقد حمايت‌هاي قانوني بودند در برابر اقدامات ظالمانه حكومت و عمال آن چاره‌اي جز روي‌آوردن به گروه‌ها و سازمان‌هاي اجتماعي نداشتند. از مهم‌ترين اين سازمان‌هاي اجتماعي در تامين امنيت و هويت افراد، محلات بودند. محله‌ها كاركرد اجتماعي وسيعي داشتند و شهرنشينان نسبت به آن دلبستگي و تعصب خاصي داشتند، زيرا هم موقعيت و تكليف اجتماعي افراد را تعيين و هم در صورت نياز از آنان حمايت مي‌كرد. برقراري نظم و اداره محلات در گرو شكل‌گيري گروه‌هايي از افراد بي‌پروا و توانمند بود كه در صورت لزوم در برابر ماموران حكومتي و ساير زورگويان توان ايستادگي و مقاومت داشته باشند و اين افراد همان لوطي‌ها بودند.3 لوطي‌ها براي حفظ امنيت محلات در خيابان‌ها ضمن گشتزني و از حريم محله محافظت مي‌كردند. آنان مورد اعتماد اهالي بودند و اختلافات و درگيري‌هاي مردم محل را با كدخدامنشي حل و فصل مي‌كردند. 4 لوطيان اكثرا از اقشار پايين جامعه بودند، از توان مالي و علمي‌ چنداني برخوردار نبوده5 و به شغل‌هايي چون طبق‌كشي، پالوده‌ريزي، بستني‌سازي و دوغ‌فروشي مي‌پرداختند.6 اين افراد توان بدني مناسبي داشتند و براي حفظ و افزايش آن، آموختن رفتار پهلواني و اخلاق جوانمردي ارتباط فراواني با زورخانه‌ها داشتند.7 البته كم نبودند لوطي‌هايي كه با گردن‌كلفتي و زورگويي به اقداماتي چون اخاذي، قتل، دزدي و ارعاب مردم مي‌پرداختند و از انجام هيچ اقدامي ‌در جهت آزار و اذيت مردم رويگردان نبودند. به همين دليل واژه لوطي در دوره قاجار هم به معناي مرد مسلح خطرناك و هم به عنوان قهرمان مردمي ‌كاربرد داشته است.8

    حضور لوطيان در آشوب‌ها و درگيري‌ها

    لوطي‌ها انديشه و آرمان خاصي نداشتند، جهتگيري‌هاي آنان در مورد مسائل مختلف بستگي به ارتباط آنها با گروه‌هاي مختلف داشت و به اقتضاي شرايط در خدمت و فرمان گروه‌هايي چون بازاريان، برخي روحانيون و مجتهدين محل و ماموران حكومتي و دربار درمي‌آمدند و در راستاي اهداف و خواست‌هاي آنها عمل مي‌كردند.9 در اين زمينه در تاريخ ايران نمونه‌هاي فراواني وجود دارد. پس از سقوط صفويه و تسلط افغان‌ها بر اصفهان در 1134ق در مشهد، پهلوان حاجي‌محمد با جمع‌آوري پهلوانان و لوطيان، حاكم شهر ـ عليقلي‌خان ـ را كشته و حكومت را در اختيار گرفت، اما پس از مدتي در درگيري با ملك محمود سيستاني كشته و حكومت كوتاه مدت او به پايان رسيد.10 در سال1240ق با تحريك صدراعظم و حاكم وقت اصفهان، لوطي‌هاي محله لنبان اصفهان به سركردگي حاجي‌هاشم‌خان شورش كرده و با ايجاد آشوب و ناامني به اخاذي از مردم پرداختند، اما فتحعلي‌شاه با سپاهيان خود عازم اصفهان شد، محله لنبان را ويران و شورشيان را سركوب كرد. هنگام مرگ محمدشاه در سال 1264 ق، لوطي‌هاي يزد به سركردگي فردي به نام محمد، كنترل شهر را در اختيار گرفتند كه با اعزام سپاه از تهران اين شورش نيز سركوب شد. در جريان تحريم تنباكو 1310-1309 ق برخي از سران لوطي‌ها همچون مهدي گاوكش و حاج معصوم، تحت تاثير مخالفت‌هاي سيدعبدالله بهبهاني با اين قرارداد و حضور مردم معترض در خيابان‌ها، سردسته مردم شدند و با پرتاب سنگ به سوي عمارت نايب‌السلطنه در برابر شليك سربازان حكومتي عكس‌العمل نشان دادند. عين‌الدوله كه از مخالفت‌هاي مردمي‌ و روحانيون بسيار ناراضي بود براي ترساندن مخالفان، مهدي گاوكش را هدف قرار داد و «شبانه فراشان به خانه‌اش ريختند، زنش را كتك زدند، پسرش را در حوض حياط خانه خفه كردند، اموالش را تاراج كردند و او را به زندان افكندند».11


    حضور لوطيان درانقلاب مشروطه
    پس از پيروزي انقلاب مشروطه، افتتاح مجلس اول شوراي ملي و تدوين قانون اساسي با سرعت فراواني صورت گرفت. مظفرالدين‌شاه 10 روز پس از امضاي قانون اساسي درگذشت و پسرش محمدعليشاه به قدرت رسيد.12 محمدعليشاه در پي دستيابي به قدرت مطلق از همان ابتداي سلطنت با ترفند‌هاي گوناگون به مخالفت با مجلس پرداخت.13
    لوطي‌ها به اقتضاي شرايط در خدمت و فرمان گروه‌هايي چون بازاريان، برخي روحانيون و مجتهدين محل و ماموران حكومتي و دربار درمي‌آمدند و در راستاي اهداف و خواست‌هاي آنها عمل مي‌كردندوي با به‌كارگيري گروه‌هاي مختلفي چون درباريان، لوطي‌هاي مسلح، كارگران ساده و شاغلان رده پايين قصر سلطنتي، از آنان براي تعرض به ساحت مجلس و مشروطه استفاده كرد. اين افراد با حمايت دربار در ميدان توپخانه جمع مي‌شدند و به سركردگي صنيع حضرت (رئيس لوطي‌هاي سنگلج) و مقتدر نظام (رئيس لوطي‌هاي چاله‌ميدان) عليه مشروطه و مشروطه‌خواهان فعاليت مي‌كردند و به واعظان مشروطه توهين مي‌كردند.14 سرانجام محمد عليشاه با فراهم ساختن زمينه داخلي، حمايت دولت روسيه و هماهنگي سفارت انگلستان، در 2 تير 1287‌/‌23 جمادي‌الاول 1326مجلس را به توپ بست و حكومت مشروطه را سرنگون ساخت.15
    پس از اين واقعه اگر چه مشروطه‌خواهان در تهران سركوب شدند، اما در ساير نقاط ايران بخصوص تبريز، فعاليت‌ها عليه حكومت محمدعليشاه آغاز شد. تبريز از ابتداي استبداد صغير تحت سلطه و اختيار مشروطه‌خواهان بود و توسط انجمن ايالتي اداره مي‌شد.16 اين انجمن با توجه به سرانجام مشروطه‌خواهان در تهران و براي اداره جنگ و مقاومت در برابر نيروهاي دولتي درصدد جمع‌آوري نيرو برآمد. از جمله گروه‌هايي كه در اين زمان به مشروطه‌خواهان پيوستند لوطيان بودند، حضور لوطيان براي مشروطه‌خواهان فرصتي مغتنم بود زيرا براي مقابله با قواي استبداد به نيروهايي تواناو ماهر در مبارزه نياز داشتند. از سوي ديگر حضور در ميان نيروهاي مشروطه‌خواه موقعيت مناسبي براي تحقق اهداف والادر سنت لوطي‌گري در اختيار آنها قرار مي‌داد، به همين جهت «دعوي مشروطه‌خواهان در مورد سرنگوني حكومت ستم و وعده رفع بي‌عدالتي» تاثير فراواني در جذب لوطيان در صفوف مجاهدين داشت .17 اين افراد در مقاومت تبريز نقش بسيار برجسته ايفا كردند، افراد نام‌آشنايي چون ستارخان، باقرخان، حسين خان باغبان، مشهدي عمواوغلي و... همگي از لوطيان بودند.18
    اگر چه تعداد زيادي از لوطيان تبريز به مشروطه‌خواهان پيوستند، اما در عين حال بايد به تعداد قابل توجه لوطياني كه به اردوي نيروهاي دولتي پيوستند نيز اشاره كرد. در شهر تبريز، محلات شمالي رود ميدان چاي (مهران رود) كه فقيرنشين بودند و اكثر ساكنان آنها كارگران، باربران رنگرزان و... به استثناء محله اميرخيز، در اردوي نيروهاي استبدادي قرار داشتند. ساير محلات شهر كه در جنوب رود قرار داشتند مشروطه‌خواه بودند اين محلات نسبتا توانگر بوده و ساكنان آنها تجار، كسبه و صنعتگران و... بودند. در جنگ داخلي تبريز بيشتر نيروهاي استبدادي از محلات دوه‌‌چي و سرخاب كه فقيرترين محله‌هاي تبريز بودند جمع‌آوري مي‌شد.19 برخي از بزرگان تبريز نيز كه در حكومت مشروطه جايي نيافته بودند همچون ميرهاشم دوه‌چي كه نتوانسته بود به مجلس راه يابد در صف نيروهاي استبدادي قرار گرفتند و به تبعيت از او لوطي‌هاي محله دوه‌چي نيز به مخالفت با مشروطه‌خواهان پرداختند. محلات سرخاب، ششكلان و باغميشه نيز به همين ترتيب عليه مشروطيت فعاليت مي‌كردند و ارتباط مستمري با تهران و طرفداران محمد عليشاه داشتند. حضور لوطي‌ها در صف نيروهاي استبدادي از چنان اهميتي برخوردار بودكه در اسفند 1286ش‌/‌ صفر 1327 ق درصدد دلجويي از آنان برآمدند. در حمله دولتي‌ها به نيروهاي مشروطه‌خواه « چون لوطيان قراملك از آغاز جنگ هواي دولت را داشته زيان‌ها در آن راه كشيده بودند و از آن سوي در اين نقشه‌اي كه كشيده شده بود نياز بسيار به جانفشاني‌هاي آنان مي‌بود، براي دلجويي از آنان با پيشنهاد صمدخان، عين‌الدوله به هر يك لقبي از «رشيدالاياله»و «منصور ديوان» و مانند اينها داده و فرمان‌ها نوشته شد.»20
    با مقاومت نيروهاي مشروطه‌خواه در تبريز و ساير شهرها چون رشت و اصفهان به تدريج اوضاع دگرگون شد و مجاهدان گيلان به فرماندهي يپرم‌خان با همراهي نيروهاي بختياري موفق شدند در 25 تير 1288 ‌/‌27 جمادي‌الثاني 1327ق تهران را تحت كنترل خود درآورند.21 با سقوط محمدعليشاه و برقراري مجدد حكومت مشروطه، لوطيان و مجاهدين كه ديگر كاركرد سياسي و نظامي‌ نداشتند براحتي از سوي حكومت كنار گذاشته شدند و طي وقايعي همچون پارك اتابك سركوب شدند.
    مهناز نگهي
    دانشجوي دوره دكتري تاريخ ايران دوره اسلامي
    پي‌نوشت‌ها:
    1) لمبتون، آن، جامعه اسلامي‌در ايران، ترجمه حميد حميد، اصفهان، انتشارات نيما، 1351، ص 79.
    2)كربن، ‌هانري، آيين جوانمردي، ترجمه‏ احسان نراقي، سخن، تهران، 1383، ص36.
    3) يزداني، سهراب، مجاهدان مشروطه، نشر ني، تهران، 1388، صص 31-29.
    4) بلوكباشي، علي، «پديده‌اي به نام لوطي و لوطيگري در حيات اجتماعي تاريخ ايران»، فرهنگ مردم، تهران، 1383ش، س 3، شم‍ 8 و 9، ص 103.
    5) حمدالله مستوفي، تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجار ‌/‌شرح زندگاني من، زوار تهران، 1371، ج 1، ص303.
    6) همان، صص 305-304.
    7) بلوكباشي، علي، قهوه‌خانه‌هاي ايران، تهران، 1375، ص 9.
    8) آبراهاميان، يرواند، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدي، محمد ابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، 1377، ص‌30.
    9) مستوفي، همان، ص307.
    10) محمدكاظم، عالم آراي نادري، به كوشش محمدامين رياحي، تهران، 1364، ج 1، صص 48ـ 38
    11) كسروي، احمد، تاريخ مشروطه ايران، تهران، انتشارات اميركبير، 1353، ص 89 .
    12) هدايت، مهدي قلي‌خان، گزارش ايران، به اهتمام محمدعلي صوتي، تهران، نشر نقره،1363، ص 177.
    13) همان، ص 113.
    14) آبراهاميان، همان، ص120.
    15) شريف كاشاني، محمدمهدي، واقعات اتفاقيه در روزگار، به كوشش منصوره اتحاديه، سيروس سعدونديان، تهران، نشر تاريخ ايران،1362، ج1، ص189.
    16) بهار، محمدتقي، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، جلد اول، تهران، شركت سهامي‌كتاب جيبي با همكاري موسسه انتشارات اميركبير بهار، ص 5.
    17) يزداني، همان، ص 60.
    18) همان، ‌ص 86.
    19) فوران، جان، مقاومت‌شكننده (تاريخ تحولات اجتماعي ايران از صفويه تا سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي‌)، ترجمه احمد تدين، تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1378، ص 275.
    20) كسروي، همان، ص854.
    21) آدميت، فريدون، مجلس اول و بحران آزادي، تهران، انتشارات روشنگران، بي‌تا، ص 132.
    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •